موضوع : نمایه مطبوعات | همشهری

ارواح آواره بشری نگاهی به پدیده جلای وطن و مسئله آوارگی

روزنامه همشهری سه شنبه 2 مرداد ,1375 23 جولای ,1996 سال چهارم شماره 102


بدون محاسبه کسانی که خانه هایشان را به
دلایل اقتصادی ترک کرده اند,تعداد
آوارگان داخلی در سراسردنیا حداقل 27
میلیون نفر می باشد.

نوشته: هال کین
ترجمه: دکتر علی اصغر زرگر

اشاره: متن حاضر, بخشی از یکی از
نوشتارهای کتاب وضعیت جهان در سال
1995 است که تحت نظارت سازمان ملل
متحد و یونسکو به چاپ رسیده و دربردارنده
جدیدترین مطالعات جمعیت شناسی در جهان
می باشد. نظر به اهمیت موضوع این بخش و
بخش های دیگری از این اثرتکان دهنده
در فرصتهای مناسب به نظر خوانندگان
عالیقدرمی رسد.
سرویس مقالات

جابجایی پناهندگان و مهاجرین عکس العملی
است به فشارهای سیاست جهانی ,فراز و
نشیب های ازدست دادن و بدست آوردن وسایل
معیشتی ,تکافویافقرمنابع
دردسترس و جنگ ها و مناقشاتی که در پی
آن است. سفرهای آنهاداستان جهان
درحال دگرگونی را بازگومی کند.
داستانی را که آنان برای چندین قرن
تعریف می کردند,دنیای نابرابریها
بود,دنیائی که تعداد اندکی از افراد,
بسیاری از انسانها را تحت کنترل داشتند.
مثلا, از سال 1500 میلادی تا اوایل
قرن نوزدهم ,اغلب مهاجرین رابردگان
تشکیل می دادند. حدودا14, میلیون
انسان برخلاف میل و اراده خود عمدتا
به امریکای جنوبی ,منطقه کارائیب ,
شبه جزیره عربستان و امریکای شمالی
انتقال یافتند. جابجائی های ارادی مردم
کمتر اتفاق می افتاد و احتمالادو الی
سه میلیون نفر در طول این دوره جابجا
شدند,تا اینکه مهاجرت های ارادی در
اوایل قرن گذشته به سرعت روبه افزایش
گذاشت. بنابراین طی قرنهای متمادی ,
علل مهاجرت روی تسلطو مالکیت
اقتصادی تمرکز یافته بود.
طی قرون وسطی ,مهاجرت به ندرت اتفاق
می افتادو این عدم جابجائی ,تاریخ
انزوای اقتصادی وفئودالیسم سیاسی
قرن مذکوررا بیان می کند. کارگران
کشاورزی در نزدیک محل تولدشان کار
می کردند و سیستم های فئودالی موجود,از
اروپا تا خاورمیانه, آسیا و قسمت هائی از
آفریقامردم رادر داخل قلمرو
اربابانشان نگاه می داشتند.
حتی پیش از آن هم ,هنگامی که ایلات
از شمال و شرق به درون سرزمین های آسیای
مرکزی و اروپاهجوم آوردند,مهاجرت
به طورکلی داستان متفاوتی رابیان می کرد و
آن عبارت بوداز فتح و غلبه توسطمردمی
که تمدن خود را با خودشان به همراه
می بردند و اغلب بااقوامی که بر سر راه
خود می یافتندبه جنگ پرداخته و یا با
آنان آمیزش می کردند. در آن دوران ,
مهاجرت به ندرت به صورت انفرادی صورت
می گرفت, بلکه تمامی افراد یک جماعت یا
گروه را دربرمی گرفت. اینگونه مهاجرت ها
تاریخ را شکل می داد و یک نژادمخلوطدر
آسیا,اروپای مرکزی و امریکا به وجود آورد.
قاره امریکاتوسط خارجیان آباد و مسکونی
شد و از تراکم جمعیت در اروپاکاست و
مردم را درمعرض تراژدی بردگی قرار داد.
اما در بررسی این نقشه تاریخی ,
هیچچیزنمی تواند ما را در فهم انبوه
جمعیت گرفتاردر تصویرجاری مهاجرت
یاری دهد, خصوصاوقتی که درحال حاضرطی
یکسال جمعیتی برابر با آنچه که طی قرون
گذشته جابجا شده اند, می توانندجابجا شوند.
در این تاریخهیچ اشاره ای به افزایش
قابل توجه دلایل متعددمهاجرت که چرا در
حال حضار مردم جلای وطن می کنندنمی شود.
جلای وطن یک انحراف یا جریان موقتی
نیست ,بلکه مهاجرت به نوعی فعالیت
عادی مبدل شده و تقریباهر روزدر
تمامی قسمت های جهان اتفاق می افتد. این
خود تحولات روزگار ما رامنعکس
می سازد: فروپاشی اتحادجماهیر شوروی ,
یاس و نومیدی در آفریقا,افزایش
اختلاف و نابرابری درامدها در اطراف
دنیا و بسیاری تحولات دیگر. تعداد
انسانهائی که در سال 1994 در جهان
آواره شده اند بیش از تعداد اسپانیائیهایی
است که طی قرن نوزدهم ,که خودعصر
مهاجرت های انبوه بود,به اراده خود
وطن را ترک نمودندتا در قاره امریکا
ساکن شوند. (جدول شماره 1 )پس از
تجاوزشوروی به افغانستان در سال
,1979 تعدادافرادی که از این کشور
فرار کردندبه مراتب بیش از کل افرادی
است که درخلال قرن گذشته آلمان را
ترک کرده اند. و این درحالیست که
آلمانیهابه صورت یکی از بزرگترین
گروههای نژادی در ایالات متحده امریکا
درآمده اند.

 

جدول شماره 1 : مهاجرت های عمده در اروپای غربی طی سالهای 1914 1815

³کشور مبداء³تعداد³کشورهای مقصد³

³ 1 انگلستان³ 12,3 ³ایالات متحده امریکا, کانادا, استرالیا, ³
³³³ نیوزیلند آفریقای جنوبی ³
³ 2 ایتالیا³ 10 ³ایالات متحده , کانادا, آرژانتین , برزیل , اتریش ³
³ 3 آلمان³ 5,3 ³ایالات متحده , کانادا, آرژانتین , برزیل ³
³ 4 ایرلند³ 4,1 ³ایالات متحده , کانادا, استرالیا, نیوزیلند, ³
³³³آفریقای جنوبی ³
³ 5 اسپانیا³ 2 ³آرژانتین , برزیل , کوبا, اوروگوئه , شمال آفریقا³
³ 6 فرانسه³ 1,5 ³الجزایر, مراکش , تونس , ایالات متحده ³
³ 7 پرتغال³ 1,4 ³برزیل ³

منبع: آرون سیگال , اطلس مهاجرت بین المللی , لندن , نشر هینس زل , 1993


جابجائی های گسترده امروزی حکایت از وضعیت
کشورهایی دارد که در آنجا جرائم توسط
قبیله ها یا گروههای جنایتکار و یا افراد
جایگزین تجاوز ارتش ها شده است ,جائیکه
مناقشات داخلی جایگزین جنگ با
ملت های همسایه گردیده است, جائی که
جوانان مجبورندبرای کسب و کار چشم امید
به خارج از کشورشان داشته باشند, و
نهایتاجائیکه رشد جمعیت و خرابی
وضعیت محیطزیست فشارهای دیگر را حادتر
می کند. بسیاری ازاین مسائل و جریانها
درحال گسترش هستند و به فشارهائی که مردم
را مجبور به جلای وطن می کنند اضافه می شوند.
باوجود این, یک بحث عمومی می بایست این
مسئله که چرا این همه جلای وطن اختیار
می کنند را موردبررسی قرار دهد. درعوض
سیاستگذاران روی بحران آوارگی مقطعی ,
سهمیه مهاجرت و این مسئله که چه افرادی
مجازند به کشورشان وارد شوندتاکید
می ورزند. حل اساسی مسائل پناهندگان و
مهاجرین نیازمندآنست که ما عمیق تربه
مسئله نگاه کنیم و بهفمیم چرا وضعیت
سیاسی ,اقتصادی و امنیتی در جهان
امروز موجب جابجا شدن اینهمه انسان
می شود. این اولین گام در جهت ایجاد
تامین بیشتربرای مردم در زادگاهشان
خواهدبود.

آوارگان:
جمعیت پناهنده دنیا,که در خارج از
کشورزادگاه خود زندگی می کنند به 23
میلیون نفررسیده است . در سال ,1989
این تعداد15, میلیون نفر بودو تا
اوایل دهه 1970 صرفاحدود2,5
میلیون نفرمی توانستند مدعی داشتن
موقعیت پناهندگی باشند و در دهه های
1950 و1960 تعداد آنهادر همین حدود
بود. اما این تعداد صرفا منعکس کننده
استاندارددقیق مقرر شده توسط
کنوانسیون مورخ1951 سازمان ملل متحد
در مورد پناهندگان, که امروزنیز
به قوت خود باقی است, می باشد. این
کنوانسیون پناهندگان را منحصرابرحسب
شخص تحت تعقیب برای آزار و شکنجه
تعریف می کند. بدین مضمون که هر شخصی که
به خاطرترس از تحت تعقیب بودن به دلایل
نژاد, مذهب, ملیت, عضویت در یک گروه
اجتماعی خاص یا عقیده سیاسی ,خارج از
کشور زادگاه خود بوده و قادرنباشد به. . .
آنجا برگردد. این تعریف محدودمیراث
بجای مانده ازدوران جنگ سرد است. هدف
آن به طوروسیعی تضعیف اتحادجماهیر
شوروی سابق وسایر کشورهای تحت سلطه اش
به وسیله اعطای پناهندگی به افرادی
بود که از آن کشورها به غرب فرار می کردند.
این تعریف رسمی به توضیح این مسئله
که چراامروزه مردم تصمیم به جلای وطن
می گیرند, نمی پردازد.
بسیاری ازپناهندگان مشمول تعریف
فوق نمی شوند;زیرا آنها از تعقیب
فرار نکرده اند,مثلاکسانی را که از
قحطی فرار کرده اند دربرنمی گیرد, حتی اگر
آنها انتخاب دیگری بین ترک وطن
یا مرگ نداشته اند. همچنین تعریف مذکور
شامل کسانیکه می ترسندوسایل امرار
معاش فرزندانشان را از دست بدهند
نمی شود,اگر چه ممکن است دورنمای آینده
به اندازه خشونت ترسناک باشد. حتی
این تعریف شامل افرادی که توسطبلایای
طبیعی مانندسیلابهای مکرر در بنگلادش
مجبور به ترک دیارشان شده اند نیز
نمی گردد, درحالی که تمامی این مردمان در
همان شرایطپناهندگان رسمی قرار دارند.
و از آنجا که این افراد به عنوان
پناهندگان رسمی محسوب نمی شوند,واجد
شرایطپناهندگی در کشورهای دیگر نمی باشند
(درحقیقت بسیاری از آنان تمایلی هم به
ورود درکشورهای دیگرندارند).
بنابراین عموماآنها به خیل
آوارگان داخلی می پیوندند,مردمی که
مجبور به ترک خانه هایشان شده اند,
اما هنوزدر محدوده کشور خود بسر می برند.
بدون محاسبه کسانیکه خانه هایشان را
به دلایل اقتصادی ترک کرده اند, تعداد
آوارگان داخلی در سراسردنیا حداقل
27 میلیون نفر می باشد.
افرادی هم که به طور غیرقانونی موفق به عبور از مرزها شده و به کشورهای
دیگر می روند نیز به عنوان پناهنده محسوب نمی گردند. تعداد کل مهاجرین
غیرقانونی, چه آنها که از ترس فرار می کنند و چه آنهائیکه بدنبال فرصت های
بهتری هستند, مشخص نیست, اما احتمالاتعداد آنان به ده میلیون نفر بالغ
می شود.
بعضی از فشارها که پناهندگان را مجبور به ترک وطن می کند, همچنین موجب
می شود بعضی دیگر نیز مهاجرت را انتخاب کنند, تفاوت در درجه شدت
آنهاست. در مقایسه با پناهندگان, برای مهاجرین فشارها از اضطرار یا شدت
کمتری برخوردار است. در حقیقت بعضی از مهاجرین افرادی هستند که از دور
اندیشی لازم برخوردار می باشند و از اینکه مبادا روزی در زمره پناهندگان
قرار گیرند, قبل از آنکه خیلی دیر شود از کشورهائیکه به طرف جنگ یا هرج
و مرج اقتصادی پیش می روند, خارج می شوند. فهم این فشارها بینش لازم را در
بررسی وضعیت پناهندگان و مهاجرین فراهم می سازد.
غالباعللی که موجب جابجائی بعضی مردم در داخل کشورشان می شود به عللی
که بعضی افراد دیگر به طور کلی جلای وطن می کنند مربوط می شود و بعضی مواقع
مهاجرت داخلی اولین قدم و پیش درآمد مهاجرت به خارج از مرزهاست. علل
ریشه ای تمامی این جابجایی ها شکست جوامع دربرآوردن نیازها و آرزوهای
شهروندانشان می باشد. تعداد انسانهائی که به منظوربهبودبخشیدن به
وضعیت زندگی معیشتی خود جابجا شده اند(مهاجرین و نه پناهندگان) بر اساس
سرشماری سال 1985 حدودابالغ بر یکصد میلیون نفر می باشد. این رقم
تقریبی بوده و مبتنی بر اطلاعات غیرقابل اعتماد از کشورهای مختلف و
همچنین آخرین شمارش موجود است. بسیاری از این افراد صرفادر جستجوی
فرصت های بهتری هستند و به راحتی می توانستند در وطن خود بمانند. گروه
مشابه دیگری از مردم در داخل کشورشان از نواحی روستائی به شهرها مهاجرت
می کنند و تعداد آنها به مراتب بیشتر است. در کشور چین به تنهائی تعداد
آنها به یکصد میلیون نفر می رسد و در سراسرجهان تعداد اینگونه افراد بیش
از تعداد تمامی انواع دیگر مهاجرین می باشد.

جدول شماره 2 : پناهندگان رسمی در سراسر جهان 19601994
منبع: کمیساریای عالی پناهندگان سازمان ملل متحد
 

نظر شما