برنامه ریزی برای احیای تمدن اسلامی
روزنامه همشهری پنجشنبه 4 مرداد ,1375 25 جولای 1996 , سال چهارم , شماره 1026
ان الله لایغیر ما بقوم حتی یغیروا ما بانفسهم
در آستانه سال دو هزار و بانیم نگاهی به تجربه دو سده اخیر, سخن
گفتن ازضرورت برنامه ریزی همان قدر بدیهی است که یادآوری اهمیت
تنفس در زیست انسان. با این همه, برخی نگرشها در هنگامه توفانی از
پیشرفت وتوسعه که سراسر جهان را در می نوردد, تاکید هزار باره بر این
کلید هر گونه توسعه و حتی بسیار کمتر از آن زنده ماندن در جهان
متلاطم پیش رو را الزامی می سازد.
با وجود تمام پیشرفتها ودستاوردهای سالهای گذشته کشورمان آن
نیز باز هم برخاسته از برنامه ریزیهای حتی الامکان دقیق واقعیت این
است که ایران اسلامی, برای پشت سر نهادن کابوس دهشتناک عقب ماندگی
ناشی از سالهای طولانی حاکمیت استبدادی بیگانه پرستان بر کشور و رسیدن
به شان شایسته احیاء تمدن شگرف اسلامی میهنی, نیاز به ارقام و سرعت
رشد و توسعه, از گونه ای دیگر دارد و این, جز با تدوین و اجرای یک
برنامه دقیق, منسجم, همه جانبه, برخاسته از واقعیتها, و در عین حال
جسارت آمیز, ممکن نیست.
ما در قاره ای زندگی می کنیم که طیف رشد اقتصادی و توسعه اجتماعی
سالانه حتی دو رقمی, درآن تجربه شگفت آوری نیست. در این حال, به
ارقام کنونی رشد کشور باید شتابی چنان شایسته بخشید که نه تنها
هماهنگی باقطار سریع السیر شرق, بلکه پیشگامی و پیشقراولی ایران
اسلامی را در این کاروان ممکن سازد. چنین است که تدوین برنامه
درازمدت 25 ساله با هدف قرار دادن سال 1400 ( 2021 میلادی) اهمیتی
حیاتی برای سرنوشت 63 میلیون ایرانی امروز و یکصد میلیون نفر هم وطن
ما در آن روزگار پیدا می کند.
اما مقوله برنامه ریزی آن هم در سطحی چنین گسترده و درازمدت که در
کشور ما بی سابقه بوده است, به همان اندازه اهمیت آن, دشوار نیز هست
و نگرشی براستی بزرگ می طلبد. پیش از هر چیز, باید بدانیم که اکنون
در کجای جهان ایستاده ایم و تفاوت سرعت ما با قافله جهانی چقدر است.
به علاوه شناخت بی کم وکاست واقعیت ها ذره ای سهل انگاری بر نمی تابد. در
غیر این صورت, سر برآوردن از جایی کاملا متفاوت از آنچه هدف برنامه ها
بوده است, بهیچوجه دور از انتظار نخواهد بود.
سومین لازمه برنامه ریزی دقیق وموفق با کمترین ضایعات ,
همه جانبه نگری آن است. هربرنامه ای که بدون جامع نگری تدوین شود,
جز انتقال بحران از یک بخش به بخش دیگر, ثمری ندارد.
اما شاید مهمترین لازمه برنامه ریزی, در اجرای آن است. بر روی کاغذ,
برنامه ها معمولا خوب نوشته می شوند; اما این اجرای بی چون و چرا,
بی کم وکاست, آهنین, و پیگیرانه است که برنامه های موفق را از تجربیات
شکست خورده متمایز می سازد. در این زمینه, حیاتی ترین واقعیت و عنصری
که همه و براستی همه باید بر سر آن به توافق رسیده باشند, ضرورت
تحمل سختی ها, پایداری, و ثبات در سیاستگذاریهاست. بحث تخصیص منابع
و برنامه, با مقوله کمبود منابع همزاد است و هیچ برنامه ای وجود
ندارد که ریاضت و تحمل سختی های مادی, بخش اصلی آن را تشکیل ندهد.
برای توفیق در اجرای برنامه ها, جز ثبات ورزیدن بر اجرای سیاستها
گریزی نیست و نمی توان با وزیدن هر نسیم شکایت و اعتراض طبیعی از
هر سو که باشد شیپور عقب گرد را دمیدن گرفت و به سویی دیگر تاخت.
تجربه اجرای برنامه های اول ودوم توسعه اقتصادی, اجتماعی ,فرهنگی
جمهوری اسلامی که از سال 1368 آغاز شد و اکنون در میانه دومین آن
قرار داریم, درسهای گرانبهایی را به ما می آموزد که بیش از همه به
کار تدوین و اجرای برنامه 25 ساله 1400 می آید. در عمل , این دو
برنامه ,برنامه دولت در توسعه اقتصادی, اجتماعی و فرهنگی بود; حال
آنکه نیک بختی و بهروزی ناشی از اجرای برنامه هایی جسورانه و
بلندپروازانه, تنها از دل برنامه کشور بر می خیزد. این, بدان معناست
که در اجرای برنامه 25 ساله , براستی باید همه آحاد کشور مشارکت
واقعی داشته باشند و رسیدن به این هدف, جز با دستیابی به یک وفاق
ملی ممکن نیست.
ظرف سالهای پس از پیروزی انقلاب شکوهمند اسلامی, میهن ما,در
کوران تندترین توفانهای مخالف بین المللی, راهی ناپیموده را در
مسیر یک زیست سرافرازانه و مستقل بین المللی در پیش گرفته است. با
این همه, ما اکنون با چالشهایی روبرو هستیم که فائق آمدن بر آنها,
به کارگیری همه هوشمندیها, نیروها, و امکانات ملی و سخت افزاری و
نرم افزاری کشور را دریک مسیر واحد می طلبد. به لحاظ اقتصادی, با
وجود همه دستاوردهای خیره کننده بویژه در سال های اخیر, کشور با
مسائلی کوه پیکر چون مسکن, اشتغال, اصلاح ساختار اقتصادی, شتاب بخشیدن
به سرعت رشد,.. . روبروست از نظر سیاسی نیز اکنون بزرگترین قدرت
سیاسی و اقتصادی و نظامی جهان, آشکارا سرکوب کامل و حتی امحاء نظام
مقدس جمهوری اسلامی و موجودیت این کشور کهنسال را دنبال می کند.
در این حال, احیاء تمدن درخشان اسلامی پس از سده های متوالی سکوت و
فراموشی, آن هم در خاک خونین و مقدس ایران عزیز که استقلال و سربلندی
هر وجب آن برآمده خون شهیدی گمنام است, به همدلی و یاری آحاد ملت
شرافتمند و صبور ایران و گرد آمدن همه ملت حول محور ولایت و
پیشقراولی سردار سازندگی نیاز دارد. در این راه, دست نیاز و طلب
به سوی همه مردم دراز می کنیم. سربلندی, شادکامی, و استقلال حقیقی
ایران اسلامی در آغاز پانزدهمین سده هجری شمسی, جز از این راه
نمی گذرد.
نظر شما