بهار اروپایی: پایان دوران نظام سرمایه داری
آنچه را که اکنون در اروپا شاهدش هستیم ممکن است در ظاهر جنبشهای اعتراضی مردمی علیه سیاستهای اقتصادی دولتها باشد اما با یک نگاه دقیقتر و کلان می توان به این نتیجه رسید که معترضان در اروپا علیه نظام سرمایه داری به پا خواسته اند و روند سقوط کامل این نظام را کلید زدهاند.
به گزارش الف به نقل از آلترنت، ممکن است در ظاهرا در چند کشور اروپایی جنبشهای مردمی فعالیت گسترده خود را آغاز کرده باشند و یا گفته شود از انقلابها در جهان عرب الهام گرفتهاند اما در بطن این خیزش مردمی در اروپا یک موضوع بسیار مهم بیشتر از مسائل دیگر حیاتی و سرنوشتساز به شمار می رود. اینکه جنبشهای مردمی علیه نظام سرمایه داری انقلاب کردهاند. دولتهای اروپایی که اقتصادشان را بر پایه این نظام بیمار بنا نهادهاند با شرایط سخت اقتصادی فعلی مواجه شدهاند. در حال حاضر نظام سرمایه داری که از زمان بحران اقتصادی سال 2008 با تضعیف جایگاه در اروپا و آمریکا مواجه شد، در روند سقوط کامل در اروپا قرار گرفته است. در حال حاضر نمی توان کسی را پیدا کرد که معتقد باشد نظام سرمایه داری می تواند یک سیستم سیاسی- اقتصادی برای آینده جوامع باشد چون پیامدهایش ابتدا در بحران مالی سال 2008 مشاهده شد و در این برهه زمانی نیز در چند کشور منطقه یورو شاهدش هستیم.
با توجه به بحران فعلی در اروپا می توان به این نتیجه رسید که ایدئولوژی نظام سرمایه داری و وعدههایش برای ایجاد رفاه اجتماعی ایدهآل از ابتدا دروغی بیش نبوده است. دیگر هیچ کس حتی طرفداران سرسخت نظام سرمایه داری نیز نمی توانند از این سیستم دفاع کنند.
آنچه در جنبشهای مردمی اروپا نمود بیشتری دارد، طرد گسترده نظام سرمایه داری از سوی اکثر مردم اروپاست. جنبشهای اعتراضی مردمی کوچک سالهای قبل اروپا اکنون به یک جنبش ضد سرمایه داری تبدیل شده است.
تب این جنبش سراسر جنوب اروپا را فرا گرفته است از پرتغال گرفته تا یونان و اسپانیا. اکنون مردم اسپانیا، پرتغال، یونان، ایتالیاٰ، انگلیس، ایرلند و دیگر کشورهای اروپایی یک هدف مشترک دارند. آنها دیگر نظام سرمایه داری را نمی خواهند. البته باید گفت که در انقلاب های کشورهایی همچون تونس و مصر به نوعی مردم این کشورها به سیستم های استبدادی نه گفتند.
آنچه جنبشهای مردمی در اروپا می خواهند دموکراسی اقتصادی، عدالت سیاسی، رفاه و افزایش استانداردهای معیشتی متناسب است. در اروپا گویی جوامع از خواب غفلت بیدار شده اند و خود را اکنون آگاه می دانند. اکنون جنبشهای مردمی در اروپا نه تنها تفاوتی با یکدیگر ندارند بلکه وجه مشترک بسیاری دارند. اکنون بنیانهای متزلزل نظام سرمایه داری در حال لرزه است و در نهایت سقوط خواهد کرد چون انقلاب بزرگ مدتهاست که آغاز شده است.
باید پذیرفت که حتی اصلاحات بنیادین نیز نمی تواند باعث نجات نظام سرمایه داری شود. اصلاحات به معنای تغییرات چشمگیر و تحول در شرایط فعلی است. بنابراین دولتهای اروپایی باید بدانند که ادامه حرکت در مسیر نظام سرمایه داری به معنای سقوط و ورشکستگی است. سیاسیون طرفدار نظام سرمایه داری در اروپا به خوبی می دانند که با تبعیت از اصول سرمایه داری از لحاظ سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی اوضاع وخیم تر شده است و این اوضاع عامل بی ثباتیها و خشونتهای فعلی در اروپا است. نسل جوان اروپا دیگر به دولتها اعتمادی ندارد و خود به دنبال باز پس گیری مطالباتش است.
باید اذعان کرد که جهانی سازی و نظام سرمایه داری عامل تشدید بحرانها بودهاند. می توان گفت نهادهایی همچون اتحادیه اروپا، کمیسیون اروپا و بانک مرکزی اروپا نماینده مردم این قاره نیست بلکه نماینده سرمایه دارانی است که حرص و طمع را براساس اصول نظام سرمایه داری سر لوحه سیاستهای خود قرار داده اند.
منبع: / سایت خبری / الف ۱۳۹۰/۴/۱
نظر شما