موضوع : پژوهش | مقاله

مشارکت زن در امور اقتصادى در عصر هخامنشى



منبع:ماهنامه پیام زن
در لوحه‏هاى گنجینه هخامنشى که به زبان فارسى باستان است (در تخت جمشید)، سخن از تعیین دستمزد کسانى که کار مى‏کنند، به میان مى‏آید: مزد یک پیشه‏ور مرد، یک کارگر زن و مزد یک کودک.
و این نشان‏دهنده آن است که زنان نیز مانند مردان در کارهاى اجتماعى و اقتصادى شرکت دارند.(14)
باید اذعان کنیم که در سراسر تاریخ ایران پیش از اسلام، زن همواره به سایه تاریکِ تاریخ رانده شده است. در عهد هخامنشى و در عصر پارتیان اشکانى، گاه ما شاه‏دختى را مى‏بینیم که لَختى سیماى مظلومانه خود را نشان مى‏دهد تنها براى اینکه «وجه‏المصالحه» دو دشمن قرار بگیرد و به ازدواجى اجبارى با دشمن تن در بدهد. در زمان پارتیان اشکانى مقام زن تنزل پیدا مى‏کند و زنان در قسمت اندورنىِ خانه‏هاى نجباى پارتى زندگى مى‏کنند که با قسمت بیرونى تفاوت داشت. به طور کلى، مقام زن در نزد پارتیان، پست‏تر از مقام زن در نزد پارس‏ها و مادها مى‏باشد.(15)
در باره مقام زن در عهد ساسانیان، ما با نظرات متفاوتى مواجه مى‏شویم و این تضاد از آنجا ناشى مى‏شود که در گذر زمانه، به تدریج تحولات و تغییرات کلى و ریشه‏اى در تمام شؤون زندگى اجتماعى و خانوادگى و اقتصادى دوره ساسانى صورت مى‏گیرد. بارتلومه، شرق‏شناس آلمانى مى‏گوید: در عهد عتیق و قدیمى‏تر ساسانى، زن شخصیت حقوقى ندارد و به هیچ وجه صاحب حق به شمار نمى‏رود و جزو اشیاء به شمار مى‏آید. به عنوان نمونه چیزى به نام «ازدواج استقراضى» وجود داشته است که به موجب آن مرد مى‏توانست زن خود را حتى بدون رضایت زن، مجدداً به مرد دیگرى شوهر بدهد.(16)
بنا بر قوانین عهد عتیق ساسانى، زن اشرافى و زن غیر اشرافى از هر حیث تحت حکومت و قیمومت مرد است. تعالیم دختران، فقط به خانه‏دارى محدود مى‏شد. زن در عهد عتیق ساسانى، برده و تسلیم «کَذَگ خُوَداى» یا رئیس خانوار است. او به هیچ وجه حق معامله یا داد و ستد تجارى و اقتصادى را ندارد. در سنت‏هاى عهد عتیق، داشتن پسر، وسیله سعادت دنیوى و اخروى را فراهم مى‏سازد، ولى داشتن دختر هیچ اهمیت و فضیلتى ندارد. اگر کسى پسرى نداشت، براى او بسیار مشکل بود که بتواند از پل چینوَت عبور کند پس باید لااقل براى خود پسرخوانده‏اى انتخاب کند. در سنت عهد عتیق ساسانى، حتى تمام اعمال نیکوى زن به حساب شوهر نوشته مى‏شود. اما بعدها در عهد جدید ساسانى، زن داراى حقوق مسلّمى شد که تا حدودى قوانین عهد عتیق را منسوخ و تعدیل کرد. زن در عهد جدید ساسانى به موجب یک سند قانونى مى‏تواند در اموال مرد شریک باشد.(17)
ازدواج به وسیله یک واسطه، صورت مى‏گیرد، مهر تعیین مى‏گردد و آنگاه شوهر مبلغى را به زن مى‏پردازد. اگر بعدها معلوم مى‏شد که زن عقیم است، شوهر مى‏توانست مجدداً آن پول را از او بگیرد. زن مى‏توانست نسبت به طلاقى که بدون رضایت او انجام شده، اعتراض داشته باشد، بدین صورت همه مالى را که شوهر به او داده است، مى‏توانست براى خودش نگه دارد.(18)
در این دوره، تعدد زوجات معمول است و چند نوع ازدواج وجود دارد:
1- ازدواج پادشازن:دوشیزه‏اى با رضایت پدر و مادر به خانه شوهر مى‏رفت. این خانم در منزل شوهر از همه امتیازات برخوردار بود و فرزندانى که مى‏آورد، در این جهان و آن جهان از آنِ خودش بود و شوهرِ چنین زنى حق نداشت بدون رضایت او زن دیگرى اختیار کند مگر در مواردى که بر طبق شریعت زردشتى مجاز شناخته مى‏شد. البته معلوم نیست که هر مرد، چند پادشازن مى‏توانسته داشته باشد. ظاهراً تعدد زوجه‏هاى مرد به نسبت استطاعت او بود و مردان کم‏بضاعت، بیش از یک زن نداشته‏اند. مرد مى‏بایست مادام‏العمر، پادشازن (کَذَگْ بانوگ) را نان دهد و از او نگهدارى نماید و نفقه زن، جزو دیون مرد بوده است.
2- ازدواجِ اِوَگْ‏زن: دخترى که یگانه فرزند پدر و مادرش بود، وقتى شوهر مى‏کرد او را اِوَگْ‏زن مى‏نامیدند و نخستین پسر آن زن، به پدر و مادر آن زن تعلق مى‏گرفت و نام خانوادگى آن زن به این فرزند پسر داده مى‏شد تا اجاق خانواده پدر دختر خاموش نشود.
3- ازدواج چَکَرْزن:اگر زن بیوه بعد از مرگ شوهرش، با مرد دیگرى ازدواج مى‏کرد، معتقد بود که این زن به چاکرى شوهر اول، به خانه شوهر دوم رفته است.
4- ازدواج خودسرزن:اگر دخترى، بدون اجازه پدر و مادر و یا قیّم، شوهر مى‏کرد، امتیازاتى را از دست مى‏داد و از پدر و مادر ارث نمى‏برد مگر اینکه پس از مدتى، رضایت بعدى پدر و مادر را جلب کند و آنگاه به مرتبه پادشازن برسد.
5- ازدواج سَتَرْزن:اگر مردى زن نگرفته یا بدون فرزند مى‏مرد، خویشان وى به دوشیزه‏اى جهیزیه مى‏دادند و او را قبل از شوهر دادن به نکاح مرد متوفى در مى‏آوردند و شرط این نکاح چنین بود که آن دوشیزه و شوهر آینده او دست‏کم یکى از فرزندان خود را به نام مرد متوفى کنند.(19)

نظر شما