راه سنگلاخ آزادی و همت مردانه
سرکوب مجلس و مطبوعات
روزنامه ها نقش بسزایی در پدید آمدن انقلاب مشروطه ایفا کردند. دربار و صدراعظم های مستبد برخوردهای ناروایی با روزنامه ها داشتند. آزادیخواهان و روشنگران چه قبل از برپایی مجلس یا بعد از آن درصدد بودند آزادی روزنامه ها را قانونی کنند. این تقابل زمانی صورتی از تهدید و اختناق به خود گرفت که از طرف دولت و شخص عین الدوله که صدراعظم وقت بود، دستور آمد که تمام روزنامه ها را ببندند. ورود روزنامه هایی که خارج از ایران چاپ می شد نیز ممنوع شد. بنابراین بسیار طبیعی می نمود که برخی از نمایندگان مجلس یا به قول آن روزها وکلای مردم بخواهند نظارت و تفتیش دولت را بر جراید بردارند. اولین روزنامه در زمان مظفرالدین شاه بود که عنوان روزنامه آزاد را به خود اختصاص داد و از کانال مجلس چاپ و توزیع می شد. این روزنامه از تفتیش منع شده بود و مدیر آن محمدصادق طباطبایی فرزند سیدمحمد مجتهد طباطبایی بود که خود یکی از جان باختگان راه آزادی در دوره مشروطه شد. کلمه آزاد که مجلس اول برای روزنامه انتخاب کرد حرکتی شد تا مردم و به ویژه روشنگران بیشتر در پی مشروطه خواهی برآیند. قریب به یکصد و سه سال است که مجلس شورای ملی جراید را آزاد قلمداد کرده اما همواره اندیشه های دیکتاتوری مانع پرورش روح و استعدادهای روزنامه نگاری شده اند.
استبداد صغیر از تاریخ دوم تیرماه 1287 و با به توپ بستن مجلس توسط محمد علی شاه و به فرماندهی لیاخوف روسی آغاز و تا 24 تیرماه 1288 شمسی که تهران توسط مشروطه خواهان فتح و شاه به سفارت روس پناهنده شد، ادامه یافت. در این 13 ماه همه انجمن ها و موسساتی که به نوعی درگیر مشروطه بودند از فعالیت رسمی بازماندند. در کشور فضایی از اختناق و یاس شدید حکمرانی می کرد. محمد علی شاه فکر می کرد با به وجود آوردن فضای سرکوب می تواند مردم را از راهی که انتخاب کرده بودند، باز دارد. مجلس اول و کسانی که خود را وکلای مردم می خواندند در طول آن دو سال آنچنان بر مردم تاثیر گذاشته بودند که همه حسرت بازگشت آن دوران را می خوردند. دیکتاتورها آنقدر درگیر ذهن جاهلانه خود می شوند که به یکباره مردم را نادیده می انگارند و بر این باور غلط دست می یابند که مملکت و مردمی که در آن زندگی می کنند، ملک مشاع آنان است. سازش با آن محیط سخت بود و نه تنها روشنگران بلکه مردم به ستوه آمده بودند. هیچ ایرانی تاب ضرباهنگ چکمه های بیگانه را برای قلع و قمع هموطنان خود نمی آورد و آن را تک مضرابی نامیمون می پنداشت.
در آن 13 ماه قریب به 200 نفر آزادیخواه خارج از کشور زندگی کردند. در میان آنان از نمایندگان مجلس اول نیز وجود داشتند. آنان در اروپا یک آن از فعالیت علیه استبداد صغیر غافل نماندند. در شهر لوزان محصلان ایرانی داد آزادیخواهی سر می دادند. علی اکبر دهخدا و میرز اقاسم خان صور و چند تن دیگر از جمله کسانی بودند که در ایران روزنامه نگار یا آزادیخواه و روشنگر بودند که در لوزان و شهرهای دیگر اروپا درباره ستمگری های محمدعلی شاه سخنرانی می کردند. کار دیگری که در آن روزها در اروپا توسط ایرانیان روشنگر انجام می شد کارت پستال هایی بود که درباره قتل و جنایت دربار و به توپ بستن مجلس چاپ می شد.
در دوره اول قانونگذاری 9 کابینه تشکیل شد.
در این دور با آنکه بسیار مختصر به آن پرداختیم نیت، یادآوری زمانی بود که آزادیخواهان و علمای روشن اندیش علیه استبداد به پا خاستند و در واقع باعث و بانی ساختن مجلس اول و خانه مردم شدند.
مجلس اول و وجود آدم هایی فولادین باعث شد حتی به توپ بستن مجلس و قتل و کشتار آزادیخواهان، باعث نشود راه حقیقت و خدمت به توده مردم فراموش شود، بلکه درختی تناور با جوهری به مراتب اصیل تر شکل گیرد.
پیروزی مجدد آزادیخواهان
روشنگران و آزادیخواهان پس از یک سال دوری از وطن و شبانه روز جنگیدن با محمد علی شاه مستبد، سرانجام او را از سلطنت برانداختند و پسر او احمدمیرزا تکیه بر پادشاهی ایران زد و مجلس دوم دایر شد.
مجلس دوم با توجه به اینکه مجلس اول بیشتر راه ها را برای او هموار کرده بود، ادامه راه را در پیش گرفت. این مجلس اصلاحات را سرلوحه کارهای خود قرار داد و از کشورهایی از قبیل فرانسه و ایتالیا خواست افرادی برای انجام امور مالیه به ایران گسیل دارند. در این بین روسیه و انگلیس مدام کارشکنی می کردند اما مشروطه خواهان با دقتی خاص و نیتی پاک ایران را در نبود شاه مخلوع اداره می کردند. مردانی که در مجلس دوم آغاز به خدمت کرده بودند از انسان هایی آگاه و غیرتمند تشکیل شده بودند. هر کدام از آنها محبوبیتی در بین توده مردم داشتند.
شوستر امریکایی از افرادی بود که به امور مالیه ایران سر و سامانی داد. این مرد و کارهای ارزنده یی که در جهت حساب و کتاب دولت انجام می داد موجبات نگرانی دولت های روسیه و انگلیس شده بود. اما سرانجام این روسیه و انگلیس بودند که موفق به اخراج شوستر شدند. شوستر در خاطرات خود نوشته است؛ «چندی به ظهر مانده مجلس رای علنی گرفت. اسم هر وکیلی را که می خواندند آن وکیل از جای خود برخاسته و رای خود را می گفت. رای مخفی در این خصوص گرفته نشد. بعد از اتمام خواندن اسامی وکلا نتیجه آن شد که هر یک از ایشان مهره مقدرات خود را با دست خود انداخته. همه وکلا پیمودن یک راه مشکوک خطرناکی را برای آینده ترجیح دادند بر آنکه شرف و حیثیت ملی خود و حقوقی را که تازه به دست آورده بودند به اختیار خود تسلیم دشمن نمایند. همه وکلا تقاضای دولت روس را رد کردند.
در پی رد درخواست دولتین روس و انگلیس و تعدی و تجاوز وحشیانه و ظالمانه دولتین فوق الذکر در روز عاشورا در تبریز و رشت چوب های دار بر پا شد. این چوب های دار با بیرق های دولت وحشی روس آن روز آراسته شده بود. زعمای ملت را از مذهبی و غیرمذهبی بر سر دار کردند.
قشون روس در این شهرها عده یی از رجال ایران را تیرباران کردند، یا به دار زدند، شکنجه نمودند، قطعه قطعه کردند، جلوی توپ بستند و زنان و اطفال را به بدترین وضعی کشتند.» (از مشروطه تا جمهوری نوشته یونس مروارید).
تشکیل مجلس دوم
پس از عزل محمد علی شاه انتخابات مجلس دوم آغاز شد. عضدالملک، نایب السلطنه به دولت آزادی انتخابات را اعلام کرده بود. او بر این باور بود که در حکومت مشروطه باید از حق طبیعی و مسلم مردم که همان انتخاب نماینده باشد دفاع کرد. مشروطه خواهان با احترام و عزت هر چه بیشتر در روز 24 آبان ماه 1288 شمسی، مجلس دوم را با حضور شاه جوان (احمد شاه) افتتاح کردند. در این روز به گواه بیشتر نوشته های بر جای مانده، بالغ بر یکصدهزار نفر زن و مرد در خیابان هایی که قرار بوده شاه از آنجا به مجلس برود ایستاده بودند. کالسکه شاه، کالسکه محمدحسن میرزا ولیعهد و سپس کالسکه نایب السلطنه از عقب در میان همهمه مردم عبور داده شد. این شاه را خود مشروطه خواهان برگزیده بودند و از این رو با احترامات بی نظیر و درخور ستایشی او را تا مجلس و ایراد نطق تاریخی شاه همراهی کردند. این مجلس با دشواری های بی سابقه یی رو به رو بود. بیشتر این دردسرها ناشی از توطئه چینی های انگلیس و روسیه بود و مشکلات مالی کمر دولت را داشت می شکاند.
انتخابات این دوره از مجلس به موجب نظامنامه انتخابات سال 1285 شمسی غیرمستقیم و دو درجه یی انجام شد. مجلس اول بیشتر در اختیار طبقات مختلف جامعه قرار داشت اما در دوره دوم اصناف حذف شد. دو حزب چشمگیرانه کرسی های مجلس را در اختیار گرفتند؛ یکی دموکرات ها و دیگری اعیان، بانفوذها، بی طرف ها که از تعداد بی شماری برخوردار بودند. این گونه بود که مجلس دوم افتتاح شد و از اطراف و اکناف دنیا تلگرام های تبریک رو به مجلس دوم شورای ملی ایران سرازیر شد....
اقدامات و مشکلات مجلس دوم
بیشتر اوقات مجلس دوم، به مبارزه با عوامل خارجی صرف شد. امروز که به آن زمان خوب می نگریم، درمی یابیم که ایران و به ویژه مجلس دوم چه دوران پر آشوب و سختی را متحمل شده است. ایرانیان به اثبات رساندند که با دشواری و تلخی روزگار می توانند بجنگند و کشور را از خطر نجات دهند. آنان دریافتند هنگامی که کشور طبق سلیقه و اندیشه های شخصی دارد در جا می زند و سامانه پیشرفت در گرو قدم های نامبارک از حرکت باز می ماند، باید وارد میدان شوند و میهن هفت هزارساله را نجات دهند. محمد علی شاه را به تبعید فرستاده بودند و احمد شاه هم کاری از پیش نمی توانست ببرد. در واقع او داشت همان نقشی را ایفا می کرد که باید پدرش کمر همت به آن می بست. یعنی فقط سلطنت می کرد، نه حکومت. منتها اوضاع ایران آنچنان آشفته بود که مشروطه خواهان در مجلس دوم فقط درصدد نابودی اعمال ضدمیهنی بودند که از جانب انگلیس و روس بر ایران تحمیل می شد. وضع اقتصادی کشور کاملاً ویران شده بود و مجلس مرتب در اندیشه وام و نیز استخدام کسانی از طرف دول خارجی بود تا بتواند از ریشه دوای درد کند. اما قیام برادران شاه مخلوع و نیز کمک روسیه به او، جنگ هایی سر راه این مجلس گذاشت که مدام اندیشه های اصلاح طلبانه و سازنده نمایندگان با مانع های سترگ رو به رو می شد. سرانجام آنان چون با علم روز آشنایی نسبی و گاه کامل داشتند، توانستند شاه را برای بار دیگر و به کمک بختیاری و قشون دولتی شکست بدهند و او را به اروپا فراری دهند. در این بحبوحه بود که مجلس در تاریخ هفت مردادماه 1290شمسی قانونی را تصویب کرد که در آن یکصد هزار تومان برای از بین بردن محمد علی شاه و بیست و پنج هزار تومان برای نابودی برادرانش تعیین شد. و نیز معین شد، اموال و املاک شاهزاده شعاع السلطنه و سالارالدوله به خزانه ملی واریز شود. ولی این طرح و لایحه های اینچنینی به دلیل مخالفت های روسیه و در تنگنا قرار دادن دولت مشروطه هیچ وقت صورت عمل به خود نگرفت.
احزاب و تشکل ها
احزاب در مجلس دوم شکل گرفتند. تشکیل انجمن ها توسط مردم تشدید افکار توسعه طلبانه را به دنبال داشت. از آنجایی که ایران در استبدادی طولانی به خواب رفته بود و به یکباره کسانی پیدا شده بودند که مجلس برپا کرده و داد از حق ملت سر می دادند، و چون تجربه دموکراسی را نداشتند، لاجرم با تشکیل احزاب، اختلاف نظرها پدید آمد و موجب زد و خوردهای فراوانی شد. حزب دموکرات عامیون 28 نماینده داشت و حزب اجتماعیون اعتدالیون 36 کرسی مجلس را به خود اختصاص داده بود. این افراد در چارچوب معین و دقیقی که نشان از تشکل احزاب بود با مرامنامه یی در مجلس دوم حزب خود را تشکیل دادند. حزب اعتدالیون در رابطه با اندیشه هایی که داشتند مورد حمایت روحانیون و اعیان قرار گرفتند. آنان با حزب کوچکی به نام اتفاق و ترقی و نیز با عده یی از علمای بانفوذ و چند نفر دیگر ائتلاف کردند و اکثریت مجلس را در دست گرفتند. ریاست این حزب را علی اکبر خان دهخدا، علی محمد دولت آبادی و محمد صادق طباطبایی برعهده داشتند. اما حزب دموکرات بیشتر در بین جوانان روشنفکر مورد توجه قرار گرفته بود و در بین خود مجلس طرفدار کمتر داشت. رهبری این حزب بر عهده سیدحسن تقی زاده و حسین قلی خان نواب و سیدمحمدرضا مساوات بود که فراکسیون اقلیت مجلس را تشکیل می دادند. وجود این احزاب مایه دردسر و نگرانی شده بود. آنان به دشمنی هم برخاستند و در بیرون از مجلس نزاع می کردند. نیاز به ترقی و پیشرفت مانع آن می شد که احزاب زبان به درشت گویی باز کنند. هر کدام از ظن خود به آینده ایران می نگریست و اعتدالیون توانایی جذب افکار سوادآموختگان را نداشتند. این گونه بود که سردار اسعد بختیاری در مجلس شورای ملی دوم برای فروکش کردن آتش اختلافات نطق مشهور خود را ایراد کرد.
در سال 1290 مجلس شورای ملی دوم انفصال پیدا کرد. این مجلس توانست با لشکرکشی های روس مقابله کند و نقشه های شوم این دیار سراپا دشمن را از بین ببرد. پس از تعطیل شدن این دوره از مجلس مردم دلسرد و غمگین شدند. در آن مدت قتل عام های زیادی در تبریز، رشت، مشهد و تهران صورت گرفت و آزادیخواهان بسیاری توسط روس ها کشته، تبعید یا گوشه نشین شدند.
تشکیل مجلس سوم
بالاخره در سال 1293 از طرف شاه فرمان انتخابات مجلس صادر شد و سرانجام در همان سال مجلس سوم کار خود را شروع کرد.
در مجلس سوم ایران در مورد جنگ جهانی اول اعلان بی طرفی کرد اما قوای روس و انگلیس برای جلوگیری از تمایل افکار عمومی ایرانی ها نسبت به آلمان نازی وارد خاک ایران شدند. (البته این بهانه یی بود تا جولانگاهی برای نیات پلید خود داشته باشند). این مجلس با جنگ و نیرنگ های جورواجور بیگانگان مرتب در کشاکش بود و ایرانیان از هر بابت مورد تعرض آنان واقع می شدند. انتخابات دوره سوم مجلس شورای ملی ایران با فعالیت های شبانه روزی حزب دموکرات ایر ان که از جمع کثیری از روشنفکران، نویسندگان و نخبگان جامعه تشکیل شده بود، با تب و تاب برگزیدن نمایندگان در بین مردم آغاز به کار کرد. حس آزادیخواهی بار دیگر آنقدر شدت یافت که به دیگر شهرها از جمله تبریز نیز سرایت کرد. در آنجا کشمکشی شدید بین اعتدالیون و دموکرات ها پدید آمد. این زد و خوردها که لازمه آن روزگار بوده و با مجادلات و بحث های شدید و گاه خارج از محدوده می توانستند رقیب را از میدان به در کنند و حرف خود را بر کرسی بنشانند، باعث شد افرادی استبدادخواه در دولت از این وضعیت سوءاستفاده کرده و برای اینکه دموکرات ها پیروز نشوند بساط انتخابات را جمع کنند و برای عمل خود اظهار داشتند چون در تبریز اغتشاش بر پا شده لاجرم انتخابات باید تعطیل شود. باز می بینیم آشوب و اوضاع ناگوار مملکت که پاره یی از آن نشات گرفته از جنگ جهانی اول است، باعث می شود تمامیت خواه ها گوی سبقت را از آزادیخواهان بربایند و زمام امور را به نفع خود و بیگانگان اشغالگر در دست گیرند. در آن صورت ما می بینیم افراد لایق و دلسوز رانده شده و یک مشت سودجو که رهبر آنها عین الدوله است همه کاره کشور می شوند. آنان همواره منزوی بوده اند یا در ممالک بیگانه سوسوی چراغ عدالت و آزادی گمشده را نشان داده و خبر از آوردن روشنایی داده اند. یا پس از رویدادهای ناگوار سر از دل خاک سرد گورستان درآورده اند. نابخردان فرمانروا شده و روشنگر و آزادیخواه در تلاطم و روزمرگی روزگار گذرانده اند.
در هنگامه یی که روس ها از قزوین رو به پایتخت در حرکت بودند، تعداد بی شماری از نمایندگان دموکرات و اعتدالیون و... برای جلوگیری از قشون روس به قم رفتند تا کمیته یی برای مقابله با تهاجم آنها تدارک ببینند. شاه با انتشار بیانیه یی اعلام جا به جایی پایتخت از تهران به اصفهان را صادر کرد و موجب اغتشاش دیگر شد. بازاریان، تجار و اقشار مختلف جامعه تهران به نشانه نارضایتی از تهران به قم رفتند. با یورش روس به قم نمایندگان به مرور به کرمانشاه عزیمت کرده و کمیته مرکزی دفاع ملی را در آنجا رهبری کردند. این مهاجرت ها که نمایندگان از پایتخت به دیگر شهرها صورت داده بودند باعث تعطیلی مجلس شد.
در آن زمان انتخابات مجلس در مطبوعات اعلام می شد. چون آمار دقیقی از جمعیت آن دوران ایران در دست نیست، نمی توان پی برد که چند درصد در انتخابات شرکت کرده اند. در تمام ایران آن روزگار جمعاً 107475 نفر رای به صندوق سرازیر کردند. با وجود اینکه روزنامه ها مرتب مردم را تشویق می کردند که در انتخابات شرکت کنند، اما با آماری که اکنون در دست داریم و نیز قحطی و مرگ و میرهایی ناشی از آن و جنگ های آن سال ها، تعداد شرکت کنندگان نسبت به جمعیت 8/3 درصد بوده است. به عبارتی می توان تخمین زد که جمعیت ایران 8422200 نفر بوده است. به خاطر بی سوادی، فقر مادی و معنوی و بی خبری از اوضاع دنیا شوق و ذوقی در توده مردم برای شرکت در انتخابات دیده نمی شد. این اکثریت خاموش نشان از استبدادی داشت که سال ها ارباب ها مردم را رعیت خود می پنداشتند. آنان باور کرده بودند که از آقایان خود تبعیت کنند. ولی آزادیخواهان و روشنگران و علمای درد آشنا با حماسه هایی که در تصویب مشروطیت از خود نشان دادند، چرخ پیشرفت و تکاپو را در سطوح مختلف جامعه به حرکت واداشتند. حال به این نتیجه می رسیم که مقاومت استبداد محمد علی شاه و کمک طلبیدن او از روس های منفعت طلب، جنگ جهانی اول و اغتشاش های گوناگون ایلات و عشایر و فشار سرجنبانان و عمله های زور و ننگ باعث شد در هنگامه انتخابات مجلس سوم، جدای از موارد فوق، مردم روترش کنند و به نوعی خود را بی پناه ببینند.
در مجلس دوم قانونی وضع شده بود که هر کسی نمی توانست در انتخابات شرکت کند. میزان تحصیلات و اینکه از نظر مالی تامین باشند از لازمه های یک فرد واجدالشرایط برای شرکت در نمایندگی مجلس بود. اما در مجلس سوم این قانون حذف شد و کسانی پا به مجلس گذاشتند که طبق شغل و تحصیل و ثروت با نمایندگان مجلس دوم متفاوت بودند. 49 درصد از نمایندگان ملاک بودند. با بررسی کوتاهی در این خصوص برایمان مشخص می شود که قدرت و نفوذ فوق العاده این ملاکین در انتخابات بی تاثیر نبوده است. بیشتر این نمایندگان یا از مالکان بزرگ بودند یا نوکران و غلام حلقه به گوش ملاک بودند. بنابراین آن آگاهی که باید داشته باشند متاسفانه نداشتند. تنزل فکری و کاری نمایندگان هویدای دلزدگی های گوناگون در طبقات مختلف جامعه بود که قدرت ملاکین را بیشتر کرد تا روند انتخابات را در دست بگیرند. روزنامه رعد در سراسر ایران خبرنگارانی داشت که منعکس کننده اخبار ولایات بود. حال این اخبار تا چه پایه بر مبنای اندیشه های شخصی، احزاب و میزان آگاهی مردم تهیه می شده است بر ما معلوم نیست. اما رعد و حبل المتین از تندروی دوری می گزیدند، ولی نوبهار از حزب دموکرات جانبداری می کرد. در این دوره از انتخابات، روس ها مثل همیشه با دموکرات ها مخالفت می ورزیدند و برای بازداشتن آنها از هیچ کمکی مضایقه نداشتند. ولی فعالیت خود دموکرات ها باعث شد نسبت به مجلس قبل هواخواه بیشتری پیدا کنند. در برخی از شهرها شکایاتی مبنی بر تخلف و دخالت روس ها عرضه می شد. این شکوه ها در روزنامه ها چاپ می شد و غرور ملی را جریحه دار می کرد. مردم و روشنگران و آزادیخواهان جامعه، حتی تا پس از تشکیل مجلس مرتب از نحوه انتخابات و نوع پارتی بازی هایی که در این رابطه صورت می گرفت رو به پایتخت سرازیر می شدند و جوابی صحیح به آنها داده نمی شد. در این بین بیشتر روزنامه رعد بود که این مطالب را نشر می داد و به توده مردم آگاهی می رساند. این پارتی بازی ها بیشتر از جانب حکام بود و کسانی که کاندیدا می شدند نیز باز از طرف ایشان معرفی می شدند. کارشکنی ها و اعمال نفوذهای حکام موجب اعتراضاتی می شد که در روزنامه ها نوشته هایی به آن اختصاص می دادند ولی در عمل هیچ گونه تاثیری به دنبال نداشت.
فعالیت احزاب در مورد انتخابات مجلس زیاد چشمگیر نبود. تعطیلی احزاب و نبود سابقه کاری آنها که باید با مردم تنگاتنگ در ارتباط باشند مشکلاتی به دنبال داشت. بر ما آشکار می شود که مردم به افراد رای می دادند و نه به کسانی که از جانب حزب معرفی شده باشند. در هر صورت عمر مجلس سوم بیشتر از یک سال نبود. اما در این مدت بسیار کم قانون های مهمی را به تصویب رساندند از جمله قانون تشکیلات وزارت مالیه، قانون پست، قانون منع خروج طلا و نقره از ایران، قانون مالیات مستغلات، دخانیات، سربازگیری و...
منابع؛
1- تاریخ انقلاب مشروطه، احمد کسروی
2- تاریخ انقلاب مشروطه، فریدون آدمیت
3- از مشروطه تا جمهوری، یونس مروارید
4- تاریخ انقلاب مشروطه ایران، نوشته سیدحسن تقی زاده
5- دولت های ایران در عصر مشروطیت، نوشته زاوشادوار
6- مجالس قانونگذاری در دوران مشروطیت، نوشته یونس مروارید
منبع: / روزنامه / اعتماد ۱۳۸۸/۰۳/۱۹
نویسنده : پیمان یاریان
نظر شما