موضوع : پژوهش | مقاله

معیار بانوان نمونه

مجله  فرهنگ کوثر  تیر 1376، شماره 4 

نویسنده : حسین غفاری
24
زنان اسوه
موضوع زن و مسایل مربوط به زنان، از دیرباز مورد بحث جدی مکتبهای فلسفی و ادیان بزرگ جهان بوده است; ولی از آغاز رنسانس و پیشرفت صنعت و تکنولوژی در اروپا، که در روابط و مناسبات اجتماعی تحولی بزرگ پدید آورد، با دیت بیشتری مورد توجه قرار گرفت و مسایلی چون حقوق زن، نقش سیاسی - اقتصادی اش در جامعه، و جایگاهش در خانواده مطرح شد. امروزه مساله زنان در راس مسایل انسانی و اجتماعی جوامع بشری، بویژه جوامع رو به رشد جای دارد و در محافل علمی و مذهبی مورد بررسی قرار می گیرد. اسلام، که مکتبی جامع و کامل است، بیش از دیگر مکاتب به مسایل زنان عنایت دارد تا آنجا که یکی از دو سوره بزرگ قرآن «سوره زنان » نامیده شده است و در صدها آیه این کتاب آسمانی مسایل گوناگون اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و خانوادگی زنان مورد بررسی قرار گرفته است.

یکی از مسایلی که قرآن کریم بدان پرداخته، ترسیم چهره زن نمونه و آرمانی است. حدود 40 صفت و ویژگی از اوصاف چنین زنانی در قرآن یاد شده است. این اوصاف به دو دسته اعتقادی و رفتاری قابل تقسیم است. ویژگیهای رفتاری در سه قسمت قابل بررسی می نماید:

الف) رفتار فردی که در روان شناسی و اخلاق از آن بحث می شود.

ب) رفتار خانوادگی

ج) رفتار اجتماعی، که علومی چون جامعه شناسی، اقتصاد و سیاست از آن بحث می کند.

به خاطر اهمیت و جاذبه بحثهای اجتماعی، بویژه مسایل اجتماعی زنان، در این نوشتار، مجموعه رفتارهای اجتماعی زن شایسته مورد بحث قرار می گیرد. البته در این نوشته تنها به آیاتی که بطور مستقیم و صریح در باره ویژگیهای زن شایسته بحث می کند، می پردازیم و بررسی آیات دیگر را به فرصتی مناسبتر وا می نهیم.

ویژگیهای زن نمونه

1. زندگی بر مبنای عقل و شرع (معروف)

رفتار همه انسانها بر مبانی و بنیادهایی استوار است و در حقیقت این مبانی جهت دهنده و تفسیر کننده رفتارهاست. این مبانی نمی تواند از شش نوع زیر بیرون باشد.

1 - تقلید از نیاکان و بزرگان ملی;

2 - پیروی از اکثریت مردم;

3 - تبعیت از سیاستهای کشوری یا جهانی;

4 - هوس و خواهشهای نفسانی;

5 - عقل و خرد;

6 - دین و شریعت.

قرآن کریم شالوده زندگی صالحان را بر «معروف » می داند و به همه زنان توصیه می کند که چنین مبنایی را برگزینند. پیش از بررسی آیات، تبیین معنای «معروف » ضروری به نظر می رسد.در «لسان العرب » چنین می خوانیم: «معروف » در اصل به هر چیزی گویند که نفس آدمی آن را خیر و خوب بداند، با آن انس بگیرد و آرامش یابد; معروف در احادیث، اسمی فراگیر است و هر چه موجب تقرب به خدا شود و نیکی به مردم به شمار آید در بر می گیرد. واژه «منکر» در مقابل «معروف » قرار دارد و ضد آن است.

«مفردات راغب » می نویسد: هر رفتاری که خوبی اش، از نظر عقل و شرع، روشن و شناخته شده باشد معروف نام دارد.

بنابراین دو تعریف «معروف » یعنی رفتار و حرکتی که طبق موازین خرد و شریعت باشد. قرآن مجید از زنان مسلمان خواسته است که زندگی خود را برابر موازین عقل و دین قرار دهند. خداوند متعال، در ضمن بحث از زنان که شوهرانشان را از دست داده اند، چنین می فرماید:

«والذین یتوفون منکم و یذرون ازواجا یتربصن بانفسهن اربعة اشهر و عشرا فاذا بلغن اجلهن فلا جناح علیکم فیما فعلن فی انفسهن بالمعروف و الله بما تعملون خبیر;» و کسانی از شما که می میرند و همسرانی بر جای می گذارند، [همسران] چهار ماه و ده روز انتظار می برند; پس وقتی [زنان]عده خود را به پایان رساندند، در آنچه به نحو معروف [پسندیده] در باره خود انجام می دهند، گناهی بر شما نیست و خداوند از کردارتان آگاه است.

پروردگار، در آیه فوق، ملاک درست انتخاب شیوه زندگی و رفتار فردی و اجتماعی زنان را به روشنی بیان می کند و «معروف » را تنها مبنای زندگی می خواند. بنابراین در نگاه وحی زن نمونه نه تابع اکثریت مردم است، نه مقلد نیاکان و بزرگان ملی، نه اسیر تمایلات نفسانی و نه پیرو سیاستها و فرهنگ و آداب جهانی. زن با ایمان تنها پیرو عقل و دین است و از آنچه دیگران می گویند و می پسندند، تنها موارد مطابق با عقل و شرع را بر می گزیند.

2. امر به معروف و نهی از منکر

زن نمونه، نه تنها رفتار فردی و اجتماعی اش بر مبنای عقل و دین (معروف) است، بلکه تلاش می کند تا دیگر اعضای جامعه نیز چنین روشی برگزینند;

خداوند سبحان در سوره احزاب این حقیقت را چنین بیان می کند:

«یا نساء النبی لستن کاحد من النساء ان اتقیتن فلا تخضعن بالقول فیطمع الذی فی قلبه مرض و قلن قولا معروفا;» ای همسران پیامبر، شما مانند هیچ یک از زنان دیگر نیستید [بلکه] اگر تقوا را رعایت کنید [از دیگران برترید]پس به ناز و نرمی سخن مگویید تا بیمار دل به طمع افتد; و سخن شایسته بگویید.

این آیه در باره همسران پیامبر(ص) است; همسرانی که به تعبیر قرآن مانند دیگر زنان نیستند و می توانند با رعایت تقوا سرمشق همه زنان جهان باشند. خداوند به آنان توصیه فرمود که مراقب گفتارشان بوده هر سخنی را به هر شکلی به زبان نیاورند. سخن و شیوه گفتار زنان شایسته مطابق موازین عقل و دین است، نه برخاسته از هوسها.

به سخن دیگر زن آرمانی قرآن کسی است که کجروییهای مردم از مسیر عقل و دین را تحمل نمی کند، به مبارزه با منکرات (ظلمها، حق کشی ها، رنجها، فسادها و تباهیها) برمی خیزد و در مقابل از بین رفتن یا ضعیف و کم رنگ شدن معروفها نیکیها و سنتهای پسندیده احساس مسؤولیت می کند. قرآن کریم این حقیقت را چنین بیان کرده است:

«و المؤمنون و المؤمنت بعضهم اولیاء بعض یامرون بالمعروف و ینهون عن المنکر ...;» مردان و زنان با ایمان دوستان یکدیگرند. [آنها] به معروف (کارهای پسندیده) فرمان می دهند و از منکر (کارهای ناپسند) بازمی دارند...

خداوند در این آیه زن آرمانی قرآن را انسانی مسؤول و فعال می داند; انسان بیداری که در متن جامعه حضوری ملموس دارد و به دقت بر جریانهای سیاسی، اقتصادی و فرهنگی حاکم بر جامعه نظارت می کند. این حضور و نظارت آگاهی به مسایل اجتماعی را می طلبد; زیرا بدون این آگاهی وسیع نظارت و موضعگیری، ممکن نیست. بنا بر این، در نگاه وحی، زنی نمونه است که از تحولات سیاسی، اقتصادی و فرهنگی آگاه باشد و بر مبنای دو فریضه امر به معروف و نهی از منکر، در جامعه خویش، به نظارت و اقدام شایسته بپردازد.

خداوند متعال در آیه دیگری از قرآن مجید به توصیف زنان غیر مؤمن پرداخته، آنها را بازدارنده از کردار پسندیده و فرمان دهنده به زشتیها می خواند:

«المنفقون و المنفقت بعضهم من بعض یامرون بالمنکر و ینهون عن المعروف و یقبضون ایدیهم نسوا الله فنسیهم ان المنفقین هم الفسقون;» مردان و زنان منافق همانند یکدیگرند. به کارهای ناپسند فرمان می دهند، از کارهای پسندیده باز می دارند و دستهای خود را [از کارهای نیک] فرو می بندند. [آنان] خدا را فراموش کردند، پس خدا هم فراموششان کرد. بی تردید منافقان زشتکارانند.

3. بیعت با رهبری

بیعت با پیامبر اسلام و تعهد بر فرمانبری از رهبری امت از دیگر ویژگیهای زنان نمونه است. بیعت به معنای پیمان بر اطاعت و فرمانبری است که بیشتر با دست دادن به فرمانده تحقق می یابد و نیز به معنای پذیرش ولایت و سرپرستی رهبر و گردن نهادن بر اطاعت از اوست. بنابر این می توان گفت: بیعت اعلام آمادگی برای هر گونه فرمانبری و اطاعت از رهبری در تمام شؤون زندگی است.

از آیات قرآن مجید چنان درمی یابیم که فریضه بیعت مخصوص مردان مؤمن نیست، بلکه زنان مؤمن هم موظفند با رهبری و مدیر جامعه اسلامی بیعت کنند. خداوند می فرماید:

«یا ایها النبی اذا جاءک المؤمنت یبایعنک علی ان لا یشرکن بالله شیئا و لا یسرقن و لا یزنین و لا یقتلن اولدهن و لا یاتین ببهتن یفترینه بین ایدیهن و ارجلهن و لا یعصینک فی معروف فبایعهن واستغفر لهن الله ان الله غفور رحیم;» ای پیامبر، چون زنان با ایمان نزد تو آیند تا [با این شرط]با تو بیعت کنند که هرگز به خدا شرک نورزند، و دزدی نکنند و فرزندان خود را نکشند و فرزندان نامشروع پیش دست و پای خود را بدروغ به کسی نسبت ندهند و در [کار] پسندیده از تو نافرمانی نکنند، با آنان بیعت کن و از خدا برای آنان آمرزش بخواه، زیرا خداوند آمرزنده و مهربان است.

برابر نقل مرحوم طبرسی(ره) بیعت زنان با پیامبر خدا چنین انجام گرفت: پیامبر اسلام ظرف بزرگی از آب طلب کرد ودست مبارک خویش را در آن قرار داد. آنگاه زنان یکایک دست خود را در آن ظرف نهادند. به نوشته برخی از مفسران آن حضرت بر دست خود پارچه ای افکند و یکایک زنان با وی بیعت کردند!

4. هجرت و ترک وطن در راه خدا

هجرت برای حفظ عقیده و آرمان دینی، رهایی از آزار دشمن و یا گسترش بهتر مکتب از تکالیف بسیار مهمی است که قرآن آن را، چون ایمان به خدا، مقدم بر جهاد قرار داده است. در سوره بقره می خوانیم:

«ان الذین ءامنوا و الذین هاجروا و جهدوا فی سبیل الله اولئک یرجون رحمت الله و الله غفور رحیم;» آنان که ایمان آوردند و کسانی که هجرت کردند و در راه خدا جهاد کردند، اینان به رحمت خدا امیدوارند، خداوند آمرزنده مهربان است.

از سوی دیگر خداوند انجام این تکلیف را، شرط پذیرش ایمان و جواز دوستی مؤمنان دانسته است:

«ان الذین ءامنوا و هاجروا و جهدوا بامولهم و انفسهم فی سبیل الله و الذین ءاووا و نصروا اولئک بعضهم اولیاء بعض و الذین ءامنوا و لم یهاجروا مالکم من ولیتهم من شئ حتی یهاجروا ...;» کسانی که ایمان آورده، هجرت کردند و در راه خدا با مال و جان خود به جهاد پرداختند و کسانی که [مهاجران را] پناه داده، یاری کردند، آنان یاران یکدیگرند; و کسانی که ایمان آوردند ولی مهاجرت نکردند هیچ خویشاوندی [دینی] با شما ندارند مگر آنکه [در راه خدا] هجرت کنند.

هر چند هجرت بر عموم مسلمانان واجب شده و مخصوص مردان نیست; ولی قرآن کریم آن را از اوصاف زنان مؤمن و شایسته دانسته، در دو سوره از هجرت آنان یاد کرده است:

1. نخست در سوره تحریم که می فرماید:

«عسی ربه ان طلقکن ان یبدله ازواجا خیرا منکن مسلمات مؤمنت قنتت تئبت عبدت سئحت ثیبت و ابکارا;» اگر پیامبر، شما را طلاق دهد، امید است پروردگارش، به جای شما، همسرانی بهتر از شما به وی ارزانی دارد; همسرانی مسلمان، مؤمن، فرمانبر، توبه کار، عابد، مهاجر، بیوه و دوشیزه.

واژه «سائح »، که جمه مؤنث آن، «سائحات » است، در اصل به معنای آب جاری دایمی است. در عرف عرب به کسی که از دیاری به دیار دیگر سفر کند «سائح » و «سیاح » گویند. بنابر این مقصود از «سائحات » زنان مهاجری است که برای خدا از سرزمین خود به دگر سرزمینها هجرت می کنند نه زنان جهانگرد; قرار گفتن این صفت در کنار اوصاف ارزشمندی چون اسلام، ایمان، توبه و عبادت قرینه ای است بر اینکه مقصود از «سائحات » مهاجرانند نه جهانگردان. البته برخی از مفسران «سائحات » را روزه داران یا تلاشگران راه خدا معنا کرده اند، ولی آنچه گفتیم با معنای اصلی سازگارتر است.

2. در سوره احزاب نیز خداوند به همسران پیامبر(ص) اشاره کرده. چنین می فرماید:

«یایها النبی انا احللنا لک ازواجک التی ءاتیت اجورهن و ما ملکت یمینک مما افاء الله علیک و بنات عمک و بنات عمتک و بنات خالک و بنات خلتک التی هاجرن معک ...;» ای پیامبر، ما همسرانت را که مهرشان را دادی، بر تو حلال داشتیم و کسانی که خداوند از طریق غنیمت به تو بخشیده است و ملک یمین تو هستند; و نیز دختران عمویت، دختران عمه ات، دختران دایی ات و دختران خاله ات به این شرط که با تو هجرت کرده باشند ...

نکته جالبی که باید به آن توجه شود شرط مهم زنانی است که پیامبر(ص) اختصاصا می تواند با آنان ازدواج کند. خداوند هجرت را شرط جواز ازدواج پیامبر با زنان می داند. این شرط نشان دهنده اهمیت و ارزش هجرت است و امتیاز ویژه زنان مهاجر را آشکار می سازد.

نظر شما