موضوع : پژوهش | مقاله

از علامه طباطبایی سه دستور العمل برای خودسازی

مجله  فرهنگ کوثر  مرداد 1376، شماره 5 

32
درخواست دستورالعمل و برنامه برای خودسازی و خویشتن نگری در اسلام سابقه ای دیرینه دارد. روایات فراوانی حاکی از آن است که جویندگان کمال و سعادت، از پیامبر گرامی(ص) و ائمه هدی 7 تقاضای برنامه برای خودسازی کرده و آن بزرگواران مناسب حال درخواست کننده برنامه ای به وی داده اند.

همین تقاضا از عالمان وارسته و سالکان و اصل، بسیار شده است و آن گرامیان به این درخواستها پاسخ داده اند. اکنون این دستورالعملها بسان مشعل هدایت فرا راه طالبان خودیابی و نیکبختی قرار دارد. یکی از دوستان فاضل در روزگار جوانی که شوق بیداری و تسلط بر نفس و رسیدن به سعادت به سر داشته است به علامه طباطبایی - که از فرهیختگان سیر و سلوک بوده - نامه ای می نگارد و ضمن بیان موقعیت خود برای رسیدن به مقصود دستورهای عملی طلب می کند.

آن فرزانه در پشت همان نامه، دستورالعملی می نگارد و برای وی می فرستد و می خواهد که پس از بیست روز از عمل به آن، حالات خود را برای ایشان بنویسد. وی پس از عمل به آن، حالات خود را برای ایشان می نویسد و در جواب نامه دوم بقیه دستورالعمل را برای او ارسال می فرماید.

در پاسخ به نامه سوم، علامه این برنامه سعادت آفرین را تکمیل می فرماید.

امید است نشر این نامه ها در دلهای مشتاق مشعل افروزد و ریشه های شرک خفی بسوزد و از آن پیر اهل دل یادی شود.

اینک برای آنکه این دستورالعمل بدرستی ارائه شود نامه ها و جوابهای علامه با توضیحاتی کوتاه از ما به ترتیب تقدیم می شود.

نامه اول
بسم الله الرحمن الرحیم

محضر مبارک نخبة الفلاسفة و آیة الله العظمی جناب آقای طباطبائی ادام الله عمرکم ماشاءالله سلام علیکم و رحمة الله و برکاته.

کوتاه سخن آنکه جوانی هستم 22 ساله، میزان تحصیل پنجم ریاضی. اشتغالات فعلی تحصیلات حوزه قم حدود لمعه اصول الفقه. آخوندزاده. محیط زیست: دو سال سربازی در تهران، شش سال کودکی در قم، تحصیلات اولیه و بیشتر تحصیلات دبیرستان نیز در قم، چند سالی کرمانشاه.

چنین تشخیص می دهدم که تنها ممکن است شما باشید که به این سؤال من پاسخ دهید. در محیط و شرایطی که زندگی می کنم هوای نفس و آمال و آرزوها بر من تسلط فراوانی دارند و مرا اسیر خود ساخته اند و سبب آن شده اند که مرا از حرکت به سوی الله، و حرکت در مسیر استعداد خود بازداشته و می دارند.

درخواستی که از شما دارم برای من بفرمایید بدانم به چه اعمالی دست بزنم تا بر نفس مسلط شوم و این طلسم شوم را که همگان گرفتار آنند بشکنم و سعادت بر من حکومت کند؟

یادآور می شوم نصیحت نمی خواهم و الا دیگران ادعای ناصحیت فراوان دارند.دستورات عملی برای پیروزی لازم دارم. همان گونه که شما در تحصیلات خود در نجف پیش استاد فلسفه داشتید، همان شخصی که تسلط به فلسفه اشراق داشت. (مسموع است).

باز هم خاطرنشان می سازم که نویسنده با خود فکر می کند که شفاها موفق به پاسخ این سؤال نمی شود. وانگهی شرم دارم که بیهوده وقت گرانمایه شما را بگیرم. لذا تقاضا دارم پدرانه چنانچه صلاح می دانید و بر این موضوع می توانید اصالتی قائل شوید مرا کمک کنید. در صورت منفی بودن، به فکر ناقص من لبخند نزنید و مخفیانه نامه را پاره کنید و مرا نیز به حال خود وا گذارید. متشکرم.

امضا23/10/1355

جواب علامه به نامه اول
السلام علیکم

برای موفق شدن و رسیدن به منظوری که در پشت ورقه مرقوم داشته اید لازم است همتی برآورده، توبه ای نموده، به مراقبه و محاسبه پردازید. به این نحو که هر روز که طرف صبح از خواب بیدار می شوید قصد جدی کنید که در هر عملی که پیش آید رضای خدا - عز اسمه - را مراعات خواهم کرد. آن وقت در سر هر کاری که می خواهید انجام دهید نفع آخرت را منظور خواهید داشت، به طوری که اگر نفع اخروی نداشته باشد انجام نخواهید داد، هر چه باشد. همین حال را تا شب، وقت خواب ادامه خواهید داد و وقت خواب، چهار پنج دقیقه ای در کارهایی که روز انجام داده اید فکر کرده، یکی یکی از نظر خواهید گذرانید. هر کدام مطابق رضای خدا انجام یافته شکری بکنید. و هر کدام تخلف شده استغفاری بکنید. این رویه را هر روز ادامه دهید. این روش اگر چه در بادی حال سخت و در ذائقه نفس تلخ می باشد ولی کلید نجات و رستگاری است. و هر شب پیش از خواب اگر توانستید سور مسبحات یعنی سوره حدید و حشر و صف و جمعه و تغابن را بخوانید و اگر نتوانستید تنها سوره حشر را بخوانید و پس از بیست روز از حال اشتغال، حالات خود را برای بنده در نامه بنویسید. ان شاء الله موفق خواهید بود. والسلام علیکم.

محمد حسین طباطبایی

توضیح:
توبه، پس از آنکه بنده از وظیفه بندگی سرباز زد واجب است هر چه زودتر به درگاه الهی برگردد و از حق تعالی طلب مغفرت و آمرزش نماید و آمادگی خود را برای فرمانبری اعلام کند. بر این معنی عقل و نقل گواه و آیات و روایات بسیار است. در قرآن کریم آمده است: توبوا الی الله جمعیا ایها المؤمنون; ای مؤمنان همگی به سوی حق تعالی برگردید و توبه کنید.

امام باقر(ع) فرماید: کسی که از گناه توبه کند بسان کسی است که اصلا گناهی نداشته است.

مشارطه:
آن است که انسان پیش از شروع در کار، با خویشتن شرط و تعهد کند که از جاده مستقیم شرع خارج نشود. خواسته های حق تعالی را عمل کند بلکه بر خواسته های خود مقدم دارد و هیچ گاه از طلب رضای خداوند و آخرت جویی غلفت نورزد.

مراقبه:
آن است که بنده به هنگام عمل، حق تعالی را در نظر گیرد و خود را در محضر خداوند بیند و کشیک نفس کشد که مبادا از فرمان و خواسته مولا سرباز زند و راه دگر گیرد و عصیان ورزد و به لهو و لعب پردازد.

یک چشم زدن غافل از آن ماه مباشید شاید که نگاهی کند آگاه نباشید

در کارهایی که روز انجام داده اید فکر کرده، یکی یکی از نظر خواهید گذرانید.

هر کدام مطابق رضای خدا انجام یافته شکری بکنید.

و هر کدام تخلف شده استغفاری بکنید.

محاسبه:
آن است که از خویشتن حساب کشد که فکر و فعل خود به چه صرف کرده و اوقات را چگونه به سر آورده است. پس از آنکه به کاری پرداخت و وقتی و فرصتی گذشت آن را ارزیابی می کند و با محک شریعت آن را می سنجد تا فایده و ضرر را بفهمد. بر کارهای پسندیده خدای را سپاس گوید که او را توفیق داده است و از کارهای زشت و گناه استغفار می کند.

امام(ع) فرماید: از ما نیست کسی که هر روز از خود حساب نکشد. پس اگر کار نیکی انجام داده حمد خدا کند و بیشتر انجام دهد و اگر گناهی از او سر زده از خداوند آمرزش بطلبد.

امام صادق(ع) از پدران گرامیش(ع) از رسول خدا(ص) روایت کند که فرمود: خوشا به حال کسی که در روز قیامت در نامه عملش، در زیر هر گناهی استغفاری بیابد.

سور مسبحات:
پنج سوره ای که با (سبح) و یا (یسبح) آغاز می شود سور مسبحات نامیده می شود. چرا که این سوره ها با تسبیح حق تعالی آغاز می شود. و دو سوره اسراء و الاعلی را که با (سبحان) و (سبح) آغاز می شود داخل آن ندانند. در حدیث آمده است: پیامبر گرامی اسلام(ص) نمی خوابید مگر آنکه مسبحات را می خواند و می فرمود: در این سوره ها آیه ای است که از هزار آیه برتر است. پرسیدند: مسبحات کدام است؟ فرمود: سوره های حدید و حشر و صف و جمعه و تغابن.

امام باقر(ع) فرماید: هر کس همه مسبحات را قبل از خواب بخواند نمیرد تا قائم(عج) را درک کند. و اگر مرد در پناه رسول(ص) خواهد بود.

نامه دوم
بسم الله الرحم الرحیم

محضر مقدس نخبة المجتهدین حجة الاسلام و المسلمین جناب آقای علامه محمد حسین طباطبایی دام مجده سلام علیکم و رحمة الله و برکاته.

خداوند ان شاء الله خیر دنیا و آخرت عطایت فرماید و با اولیا و انبیا محشورت سازد.

برادر عزیز! فراوان احساس کمبودی می کنم. هر چه دست و پا می زنم و تلاش می کنم و به هر جهت می نگرم دریا در نظرم وسیعتر جلوه می کند. ندانم در چه مسیری روی گردانم. کدام سفینه را سوار شوم تا به ساحل خوشبختی برسم؟ از شما بردار عزیز استمداد می طلبم. نمی دانم مرا چه می شود.مدتی است خود را چنان بینم که بر آسمان افکارم ابرهای سنگین و تیره و تار برآمده و عالم مرا غمناک ساخته اند حتی غرشی نیست تا ببارد و آسمانی صاف بینم. عامل این تیرگی چیست; نمی دانم.

در لا به لای این حالات فکر می کنم اگر سؤال مرا در این موضوع پاسخ گویید راحت شوم.

برادر عزیز! با روشن بینی خود و حقیقت خواهی خود اگر بتوانید حالت مرا درک کنید و آنچنان جوابم گویید که ناخودآگاه جرقه ای در من به وجود آید که تا ابد (مرگ) روشن باشم. آیا می توانید راهنمایی کنید تا عاشق خدا شوم. 2-عاشق پیامبر شوم.3 - عاشق اولیای خدا شوم. راه چیست و چاره کدام؟ اگر راز عشق، مرا آموزید و معشوق را به نیکی برایم بشناسانی ولو بروی خود می روم. اگر حالت عشق در من بتوانی سازی و دستم گرفته به کوی عشق رهبری نمایید و با اشاره معشوق را بنمایی دوان دوان می روم حتی لحظه ای آرام نمی گیرم.

اما چه کنم جاهلم و عاشق نیستم.

موقعیت نویسنده: طلبه پایه معلومات: پایان دوره دبیرستان، دیپلم. علوم اسلامی: لمعه و اصول الفقه، سن:23 سال.

استاد عزیز، از قرآن جز خواندن (بدون تعارف) چیزی نمی دانم. از سخنان معصومین تقریبا بیگانه ام. چگونه و به چه اندازه بر آنها وارد شوم و چگونه استفاده کنم؟ صبر کنم تا رشد علمی بیابم و یا به موازات تحصیل ... طریق استفاده را نیز بیان فرمایید.

امضا

جواب علامه به نامه دوم
به عرض شریف می رساند نامه شریف دوم زیارت شد. قبلا نیز یک نامه دیگری رسیده بود که تا کنون پاسخ آن نوشته نشده. اصولا در زمستان گذشته در اثر کسالت مزاج و ناراحتی اعصاب نه تنها نامه جناب عالی بلکه نامه های زیاد دیگری که در این مدت رسیده تا امروزها برای هیچ کدام نتوانسته ام جواب بنویسم. امروزها که کمی حالم رو به بهبودی است تدریجا جواب می فرستم. به هر حال عذر گذشته را می خواهم.

عرض کنم روشی که برای ما در همه حال و همه شرایط در حد ضرورت است روش بندگی و به عبارت دیگر روش خداشناسی است و راه آن طبق آنچه از کتاب و سنت برمی آید همانا یاد خدا و امتثال تکالیف عملی است. یعنی همان مراقبه و محاسبه است که در نامه اولی خدمتتان عرض شد. فعلا به این ترتیب که هر صبح که از خواب بیدار می شوید تصمیم بگیرید که خدا را فراموش نخواهید کرد. آنگاه به طور استمرار خود را در برابر خدا تصور کنید و شب وقت خواب به حساب کارهای روز بپردازید. اگر غفلتی شده استغفار و توبیخ نفس، و اگر نشده حمدی به خدا بکنید. و ضمنا برای تقویت ذکر تا چهل روز، روزی هزار مرتبه طرف صبح با توجه تام کلمه طیبه لااله الاالله بگویید. حال بندگی که از این روش به دست می آید الگو و مقیاس همه حالات زندگی است.

والسلام علیکم

محمد حسین طباطبایی

توضیح
چهل روز

عدد چهل و چهل روز در میان اهل معنی دارای ویژگی است. پیامبر ما در چهل سالگی به رسالت مبعوث شد. میقات موسی(ع)چهل روز بود و هر کس چهل حدیث حفظ کند خداوند او را در روز قیامت فقیه محشور فرماید. هر کس چهل روز اعمالش را برای خداوند خالص کند حق تعالی چشمه های حکمت بر زبانش جاری کند و .. و در میان اهل باطن و ریاضت شرعی، چله ( چهل روز)نشینی مرسوم بوده است.

ذکر لااله الاالله
ذکر آن است که به یاد محبوب باشی و خود را در حضورش دانی و به فرمانش از دل و جان گردن نهی و از نافرمانیش در بیم و حذر باشی.

امام صادق(ع) می فرماید: ذکر خداوند فقط سبحان الله، الحمدلله، لااله الاالله و الله اکبر گفتن نیست. بلکه بدان معنی است که هر گاه فرمان الهی بر تو وارد شد به کار بندی و هر گاه نهیی رسید آن کار را ترک کنی.

لیکن برای تقویت حضور عندالله، در روایات بسیار به اذکار فراوانی توصیه شده است که بنده بر لب داشته باشد. و چون مرحوم علامه در این نامه به ذکر شریف لااله الاالله توصیه فرموده است از روایات متعدد آن به یک روایت بسنده می کنیم.

پیامبر گرامی ما می فرماید: نه من و نه هیچ پیامبری پیش از من، پیامی به عظمت لااله الاالله نیاورده اند.

جواب علامه طباطبایی به نامه سوم (این نامه در اختیار ما نیست)

بسمه تعالی

برادر عزیز

حالتی که به شما رخ می دهد حالت جذبه است. لازم است که به مراقبه بپردازید و با تمام قوا به سوی خدای متعال توجه کنید و خود را برابر حق ببینید و تصور کنید. و ضمنا روزانه اقلا با خدای خود - عز اسمه - ساعتی خلوت کرده، به ذکر او مشغول باشید. با استخاره یکی از دو ذکر شریف (لااله الاالله روزی 1000 مرتبه یا 1750 مرتبه)، (الله بدون حرف ندا روزی 1500 مرتبه و اگر توانستید سه هزار مرتبه) مشغول شوید. و در خوردن و نوشیدن و حرف زدن و معاشرت و خواب، از افراط و تفریط بپرهیزید و فرصت را غنیمت شمارید. چنانکه می فرماید: ان لربکم فی ایام دهرکم نفحات الا فتعرضوا لها و لا تعرضوا عنها. وفقکم الله و ایدکم ان شاءالله.

محمد حسین طباطبایی

توضیح
جذبه: حالتی است که بر اثر عنایت و توجه حق تعالی، همه آنچه را که بنده برای پیمودن منازل به سوی خداوند متعال نیاز دارد بدون زحمت برایش فراهم می شود و او به آسانی و راحتی مسیر سلوک عرفانی را طی می کند.

ذکر «الله »
حق تعالی را نامهای بسیار است که بدانها خوانده می شود. در قرآن کریم و در دعاها نامهای فراوان حق تعالی آمده است. و در دعای جوشن کبیر هزار نام حق تعالی برشمرده شده است.

در میان نامهای خداوند اسم شریف «الله » دارای امتیاز و ویژگی است. چرا که نامهای دیگر دلالت بر بعضی از صفات جلال و جمال خداوند دارد اما اسم «الله » ذات خداوند با تمام صفات جلال و جمال را در بر دارد. اهل عرفان به این اسم شریف اهتمام فراوان دارند.

و می دانیم که ذکر نام خدا بدون حرف ندا دلالت بر نزدیکی خداوند به بنده دارد. چرا که ندا را برای خطاب به کسی که از ما جداست به کار می بریم و چه وقت است که خداوند از ما دور و جدا باشد.

میانه روی در خواب و خوراک
بدن ما نیازمند خواب است و بدون آن ادامه حیات برایمان ممکن نیست. لیکن زیاده روی در آن برای سلامتی جسم و جان مضر است و در دستورهای دینی ما از آن نهی شده است. در باره این موضوعات روایات فراوانی وجود دارد که به عنوان نمونه چند آیه و حدیث ذکر می کنیم.

قرآن کریم: کلوا و اشربوا و لا تسرفوا. (بخورید و بیاشامید و اسراف نکنید)رسول خدا(ص): به ملکوت راه نیابد کسی که شکمش را پر کند.

رسول خدا(ص): برترین شما نزد خداوند کسی است که گرسنگی و تفکرش طولانی تر باشد. و مبغوض ترین شما نزد خدواند کسی است که خواب و خوراک و نوشیدنش بسیار باشد.

امام صادق(ع): همانا خداوند زیادی خواب را دشمن می دارد.

امام صادق(ع): زیادی خواب دین و دنیای آدمی را بر باد می دهد. پیامبر گرامی ما کلام مادر سلیمان پیامبر را نقل می فرماید که خطاب به فرزندش سلیمان گفت: از خواب زیاد پرهیز کن، چرا که خواب زیاد سبب فقر آدمی در روز قیامت می شود.

سخن گفتن و معاشرت با مردم به مقدار لازم
در دستورهای دینی ما از پرگویی و رفت و آمد بسیار با هر گونه مردمی نهی شده است.

امام کاظم(ع) از پدران گرامیش روایت کند که امیرالمؤمنین(ع) به مردی برخورد که زیاده سخن می گفت. حضرت ایستاد و فرمود: ای مرد، آنچه گویی دو فرشته مراقب بنویسند و به پیشگاه الهی برند، پس آنچه به کارت آید بگو و آنچه به کارت نیاید واگذار.

امام صادق(ع) می فرماید: خداوند به چیزی برتر از سکوت پرستش نشده است.

رسول خدا(ص) می فرماید: در سخن گفتن - به غیر ذکر خداوند - زیاده روی نکنید چرا که زیاده سخن گفتن - به غیر ذکر خدا - سبب قساوت قلب می شود و دورترین مردم از خداوند کسی است که دچار قساوت قلب شده باشد.

فیض کاشانی(ره) در کتاب اخلاقی خود در باره عزلت و کناره گیری یا معاشرت با مردم و فواید هر کدام فصلی طولانی اختصاص داده است و در پایان به منظور جمع بندی می فرماید:

با شناخت فواید و مضار عزلت و کناره گیری دانستی که نمی توان یکسر حکم کرد که کناره گیری از همه کس و همه جا و از سوی هر کسی پسندیده یا ناپسند است بلکه بستگی دارد که خود شخص که باشد و همنشینش چگونه آدمی باشد و انگیزه آنان در معاشرت چه باشد. بایستی دید که به سبب آمیزش با او چه چیزی را به دست می آوری و چه چیزی را از دست می دهی و پس از مقایسه بهترین را برگزین.

سخن آخر اینکه کناره گیری کامل از مردم سبب دشمنی آنها می شود و معاشرت بسیار هم سبب گرفتار شدن به همنشینان بد می شود. پس راه میانه را برگزین. و این راه میانه و حد وسط با ملاحظه حالات و فواید و آفات، تفاوت می یابد. این سخن، حرف حق و خالص است و غیر از این هر چه گویند سخنی است نارسا.

اغتنام فرصت
برای دست زدن به کاری و توفیق در آن، هزار و یک شرط بایستی تحقق یابد تا بتوان به هدف نایل شد. هر گاه تمام زمینه ها و شرایط فراهم آمد بایستی سریع اقدام کرد و دست به کار شد و فرصت از دست می رود و فراهم آمدن دوباره زمینه دیر دست می دهد.

امام علی(ع) می فرماید: الفرصة تمر مر السحاب. (فرصتها و زمینه های مساعد چون ابر گذراست) به سرعت می گذرد و بازگشت ندارد. و هر گاه فرصتها از دست رفت به فرموده امام علی(ع) اضاعة الفرصة غصة (از دست دادن فرصت موجب غصه است).

در حدیث شریفی که پایان بخش نامه های مرحوم علامه است اشاره به این است که در روزگار و دوره هر کس گهگاه نسیم رحمت می وزد و نفخه رحمانی دیردیر دست می دهد. حال که چنین است بایستی خود را در معرض آن قرار داد و از آن بهره جست. و مبادا که به آن پشت کنید و از آن غفلت ورزید.

نظر شما