موضوع : پژوهش | مقاله

قم و انتظارات جهان معاصر

مجله  فرهنگ کوثر  دی1377، شماره 22 

نویسنده : عباس کوثری
17
حقیقت زیباترین آهنگ هستی است و زمزمه روح نوازش همواره انسان را شوق و عشق بخشیده است.

ذهن کنجکاو و پرسشگر انسان نیز به دنبال راهیابی به این عرصه بوده و رفع نیازهای روحی خویش را در وصال زمزم جوشان حقیقت می دیده است. هرجا حقیقت در چهره واقعی اش رخ نموده است، جهانی از ایثار و زیبایی را متجلی ساخته و اعجاز ابعاد انسانی را به ظهور رسانده است. مشکل اصلی انسان در این است که از نیستان حقیقت دور مانده است.

کز نیستان تا مرا ببریده اند از نفیرم مرد و زن نالیده اند (1)

این همان نکته ای است که امام خمینی (ره) در نامه خویش به گورباچف یاد آور می شود و می نویسد: «جناب آقای گورباچف، بایدبه حقیقت رو آورد. مشکل اصلی کشورشما مساله مالکیت و اقتصادو آزادی نیست; مشکل شما عدم اعتقاد به خداست. همان مشکلی که غرب را هم به ابتذال وبن بست کشیده و یا خواهد کشید مشکل اصلی شما مبارزه طولانی و بیهوده با خدا و مبدا هستی و آفرینش است. (2)

پیامبران الهی و امامان معصوم برای عرضه حقیقت در شکل راستین و زیبای آن تلاشها و مجاهدتهای خستگی ناپذیر داشتند وافقهای روشن آن را فرا راه انسان گشودند. آنها گلواژه های ایمان و عقیده را در بوستان جانهای مستعد غرس کردند و رهبری حیات فکری انسان را عهده دار شدند; اما این حقیقتها در هرزمان نیازمند بیان و تعلیمی متناسب با شبهات و پرسشهای جدید است.هرچه این آب زلال از سرچشمه اصلی خود بیشتر فاصله می گیرد،تهاجمات بیشتری آن را تهدید می کند. بدین سبب، حقایق برای بقای خویش به مرزبان هوشمند نیازدارند; مرزبانانی که حماسه ها راپاس دارند تا در گذر زمان توحید به تثلیث مبدل نشود و قوانین مبتنی بر فطرت الهی، به وسیله پیامبرخاتم و عترت پاک او تبیین شده، چهره حقیقی و دل انگیز خویش را حفظ کند. اینجاست که به فلسفه وجودی حوزه های دینی و شیعی، که همان ایفای رسالت عظیم فرهنگی و الهی است، بیشتر واقف می شویم. در این نوشتار برآنیم تا نمونه ای از حضور فعال و قوی حوزه علمیه قم را در عرصه پاسخگویی به انتظارات جهان معاصر بیان کرده، به بایسته ها و کاستیها اشاره کنیم. سخن را از ظهور دوقدرت بزرگ مارکسیسم و کاپیتالیسم در صحنه جهان آغاز می کنیم. فرهنگ الحادی مارکسیسم با این هدف که مبانی مذهبی و ادیان توحیدی را از صحنه زندگی انسانها خارج کند، حضوری مستبدانه وقدرتمندانه در جهان یافت و خود را بی رقیب معرفی کرد. این فرهنگ، در حرکت فرامرزی خویش، بیش از همه جهان اسلام را نشانه گرفت و ساده دلان دور از حقیقت را به سوی خویش جذب کرد، موجی سهمگین بود مکه جانهای ضعیف را درکام خویش فرو ی برد;اماناگهان به صخره عظیم و موج شکن حوزه علمیه خورد. مردی ازتبار ابراهیم (ع) همت کرد و آرام و مسلط دور از تکلف حقایق فلسفی اسلام را بیان کرده، فلسفه الحادی مارکسیسم را به نقدکشید، مردی که احساس کرد فلسفه اسلامی نیازمند یک نظام وساختار جدید است به گونه ای که بتواند پاسخگوی شبهات و پرسشهای جدید نسل معاصر باشد و به عنوان یک سیستم فلسفی به جهانیان عرضه شود. شهید مطهری می نویسد: «سالهاست «علامه طباطبایی »در این فکر هستند به تالیف یک دوره فلسفه بپردازند که هم مشتمل بر تحقیقات گرانمایه هزار ساله فلسفه اسلامی باشد و هم آرا و نظریات فلسفی جدید مورد توجه قرار گیرد و این فاصله زیاد که بین نظریات فلسفی قدیم وجدید در ابتدا به نظر می رسد واین دو را به صورت دو فن مختلف و غیر مرتبط به هم جلوه گرمی سازد، مرتفع شود و بالاخره به صورتی در آید که با احتیاجات فکری عصری، بهتر تطبیق شود و مخصوصا ارزش فلسفه الهی، که جلودار آن دانشمندان اسلامی هستند و فلسفه مادی در تبلیغات خوددوره آن را خاتمه یافته معرفی می کند، به خوبی روشن شود...» این روشی که حضرت معظم له «علامه طباطبایی » آغاز کرده اند، یک اقدام اساسی است و فلسفه را در ایران وارد مرحله جدیدی می کند. (3)

شهید مطهری، در جای دیگر، در معرفی کتاب (اصول فلسفه و روش رئالیسم) می نویسد: «در این کتاب، در عین اینکه از تحقیقات گرانبهای هزارساله فلسفه اسلامی استفاده شده، به آرا و تحقیقات دانشمندان بزرگ اروپا نیز توجه کامل شده است. در این کتاب هم مسایلی که در فلسفه قدیم نقش عمده دارد و هم مسایلی که در فلسفه جدید حایز اهمیت است مطرح می شود.» (4)

علامه طباطبایی، از طرف دیگر، قرآن را در متن حوزه تدریسی خویش قرار داد. بدون اینکه از طرح شبهات به خود هراسی راه دهد بامتانت و سعه صدر آن را مطرح کرده، به جوابگویی پرداخت. گذری بر جلد اول المیزان کافی است تا این مطلب را به اثبات رساند. زمانی که به مساله اعجاز می رسد، به ابعاد مختلف اعجاز قران می پردازد. آن را بانظام علت و معلول هماهنگ معرفی می کند. اوبا این توضیح که در علل محسوس منحصرنیست بحث را نظام و زیبایی خاصی می بخشد. در موضوع شفاعت ده اشکال را بررسی می کند و به جواب آن می پردازد. این همان انتظاری است که نسل معاصر وانسانهای شیفته حقیقت از حوزه های علمیه داشته و دارند. نسل جدید در پی آن است که به راحتی به حقایق اسلام و قرآن دست یابد. اگر دراین راه گام برداریم، «عذر تقصیر به پیشگاه محمدمصطفی و قرآن » بیش از پیش نگارش خواهد یافت. شاهد خضوع وتسلیم دانشمندان و فطرتهای پاک خواهیم بود و کتابهایی همچون این کتاب.

در جهت معرفی شیعه برای دانشمندان و پاسخ به انتظارات آنان نیز نمونه های جالبی در زندگی علامه طباطبایی یافت می شود.بعد از جنگ بین المللی، که جوامع دانشگاهی برای شناخت ادیان شیوه نوینی برگزیدند و کوشیدند با اندیشمندان ادیان ارتباط برقرار کنند، پرفسور «کنت مورگان » که خود دردانشگاه «کولگیست » مرکزی جهت اجتماع نمایندگان اصیل ادیان جهانی تاسیس کرده بود، خدمت علامه طباطبایی رسید و در زمینه تشیع توضیحاتی خواست. در مقدمه کتاب «شیعه در اسلام » چنین می خوانیم: «روزی به اتفاق آقای «مورگان » خدمت علامه طباطبایی رسیدیم. از اولین لحظه، حضور معنوی و روحانیت علامه طباطبایی پرفسور مورگان را شیفته خود ساخت و استاد امریکایی احساس کرد که در حضور شخیصتی قرار گرفته است که علم و حکمت رااز مرحله فکر به مقام عمل رسانده است. در مراجعت از محضراستاد فورا طرح نگارش یک سلسله کتاب درباره شیعه برای مردم مغرب زمین توسط علامه طباطبایی و با همکاری این جانب مطرح گردید. چندی بعد، برنامه کار پی ریزی شد. و استاد بزرگوار، در عرض سه سال بعد، دو اثر پرارزش را که یکی کتاب «شیعه در اسلام » و دیگری «قرآن ازنظر شیعه » است، به رشته تحریر در آوردند. (5)

مصاحبه های او با پرفسور «هنری کربن » از دانشگاه «سوربن »،که در مجموعه ای به چاپ رسیده، بیانگر درک عمیق علامه بزرگواراز نیازهای علمی عصر و نمونه ای نمادین از حضور حوزه درپاسخگویی به انتظارات نسل معاصر به شمار می آید. حکومتهای استکباری، بویژه غرب، چنین تبلیغ می کردند که اسلام دینی فردی ودارای احکام عبادی است و سیاست و اداره اجتماع در آن جایگاهی ندارد. آنها به بسیاری از جوانان مسلمان چنان القا کرده بودندکه فقه اسلامی توانایی اداره اجتماع را ندارد و از همراهی باتمدن جدید و تحولات معاصر بشری ناتوان است. حوزه در جهت آگاهی بخشی در این زمینه نیز نقشی در خور توجه ایفا کرد. رهبری این جریان را «امام خمینی «ره » برعهده داشت. امام با طرح «حکومت اسلامی » تجربه ای جدید فراراه دینداران قرار داد واسلام را، به عنوان دینی که می تواند جوابگوی نیازهای جوامع درابعاد مختلف سیاسی، اجتماعی و حقوقی باشد معرفی کرد.

آن بزرگوار به همه یاد آوری کرد که اسلام می تواند خلااعتقادی جهان مادی و گریزان از معنویت را پرکند. به همین جهت، درنامه به گورباچف چنین نوشت: «در خاتمه صریحا اعلام می کنم که جمهوری اسلامی ایران به عنوان بزرگترین و قدرتمندترین پایگاه جهان اسلام به راحتی می تواند خلا اعتقادی نظام شما را پرنماید.» (6) امام صریحا اعلام داشت: «فقه تئوری واقعی و کامل اداره انسان از گهواره تا گور است.» (7) و از اندیشمندان می خواست که از این منظر به فقه متعالی اسلام بنگرند.

سومین محور رسالت حوزه علمیه قم، در پاسخگویی به انتظارات جهان اسلام، تربیت نیروهای دانشمند و مومنی است که بتوانند پاسخگوی پرسشهای دینی مردم در کشورهای مختلف باشند. خوشبختانه مراجع و مدرسان دراین زمینه بسیار کوشیده، نیروهای توانمند و ارزشمندی تربیت کرده اند. آنچه می بایست بدان توجه بیشتری داشت بایسته ها وکاستیهایی است که با آن روبرو هستیم، کاستی های که بخشی ازآنها عبارت است از:

الف- امروزه می بایست روشهای جدید متناسب با زمان و تحولات حاکم برجهان را شناسایی کنیم و سیره بزرگان و اندیشمندان پیشین را، که همان حرکت بر اساس مقتضیات زمان است، ادامه دهیم.

در حوزه معارف و فلسفه اسلامی پرسشها و شبهات جدیدی یافت شده است که باید با توجه به آنها طرح فلسفی علامه طباطبایی رااستمرار بخشید و آن را همچنان بالنده و متکامل برپا داشت; به گونه ای که فلسفه اسلامی به شکلی نظام مند و نوین در مقابل فلسفه غرب و شرق عرضه شود و نسل معاصر از حقایق فلسفه اسلامی بهره مند گردد تا به تعبیر امام خمینی (ره) بتواند خلا اعتقادی انسانها پرشود.

ب- مسایل فقهی اسلام، که برخاسته از معارف قران و سنت معصومان علیهم السلام است، از ذخایر ارزشمند بشریت شمرده می شود. اگر این مسایل در قالب حقوق معاصر عرضه شود،می تواند جذب کننده اندیشه های پاک به سوی خدا باشد; زیراجامعیت اسلام را در زمینه های مختلف هرچه بیشتر متجلی خواهدساخت. البته کمال آن زمانی خواهد بود که با توجه به نظرهای فقهای عظام به مسایل نوین پاسخ داده شود.

ج- پیشرفت فن آوری و صنعت و حضور رایانه در صحنه زندگی فرصت بسیار گرانبهایی در خدمت دینداران قرار داده است. مجهز شدن هرچه بیشتر به آنها و سرویس دهی لازم در بعد معارف دینی و شیعی از اهم مصادیق تبلیغ رسالتهای الهی است. اکنون که فرقه های باطل عقاید و برنامه های خویش را بدین وسیله نشر می دهند، اقدام حوزه قم که مرکز و قلب جهان تشیع شمرده می شود، نیازی مبرم و فوری است و همتی بیش از گذشته می طلبد.

د- تجربه حکومت دینی برمبنای فقه شیعی حضور کمتری داشته است،لذا شناخت و عرضه آن در قالب فقه حکومتی نیاز به تامل، تدریس و تحقیق بیشتر دارد. هرروز که می گذرد حکومت اسلامی با مسایل جدیدی رو به رو می شود و پاسخگویی اندیشمندان حوزه را می طلبد.

ه- حقوق بشر و حقوق زنان از اهرمهایی است که استکبار به وسیله آن بسیار علیه دین مبین اسلام تبلیغات می کند. زحمات علما واندیشمندان در این عرصه باید تکمیل شود و در قالبی نوین دراختیار مردم قرار گیرد. اگر ثمره تلاش محققان مؤمن به صورت متقن و دور از التقاط ارائه شود، موجی توفنده خواهد شد و تادورترین سرزمینها نفوذ خواهد کرد; چنانکه پرتویی از آن را دراعتصاب دختران مسلمان در قلب کشورهای اروپایی «فرانسه »مشاهده می کنیم. اعتصابی که خبرگزاریها آن را «جنگ روسری »خواندند.

امید آن که حوزه های علمیه، بویژه قم و نجف، هرچه بالنده تر حرکت الهی خویش را به سوی مقصدهای متعالی استمراربخشند و شاخه های این شجره طیبه بر ستیغ اندیشه ها و افکارجهانی سایه عطوفت و مهر بیفکند. تا آن هنگام که صاحب اصلی حکومت دینی حضرت بقیه الله جلوه کند و جهان را پر از شکوفه های ایمان و معنویت سازد.

به امید آن روز

والسلام

پی نوشت ها:

1- مثنوی معنوی

2- آوای توحید، ص 10

3- اصول فلسفه، ج 1، ص 16 و17

4- همان، ص 15

5- شیعه در اسلام، ص 6 و7

6- آوای توحید، ص 13

7- صحیفه نور، ج 21، ص 98

نظر شما