وظیفه دستگاه فکری و علمی ما در برابر جنبش والاستریت
وقتی موسی(ع) به همراه برادر مأمور هدایت بنیاسرائیل شد، از جانب خدا ملزم به تبیین اندیشه توحیدی خویش گشت تا در پس لسان لیّن و نرمگویی خویش بتواند قدرت فائقه منطق الهی را به قلوب مردمان تحت سلطه فرعون رسوخ دهد. اگرچه او با سران نظام طاغوت به سخن نشست، اما برای گسترش گفتمان توحیدی خود در لایههای مختلف اجتماع بنیاسرائیل حضور علمی و عینی نیز پیدا کرد. بیشک این حرکت مدبرانه حضرت موسی(ع) در ضمن اینکه متکی به وحی بود، اما به شرح صدر و سعه علمی و اخلاقی او نیز گره خورده بود. ظلمستیزی، او را از تبیین دقیق، علمی و منطقی وحی برای مستکبران و مستضعفان بازننشاند، همچنانکه رویکرد اندیشمندانه و نرمگویانهاش مرزهای حق و باطل را کمرنگ نساخت. او که در گامهای نخست رویارویی مستقیم، به قدرت الهی، سحر ساحران را باطل نمود، به این نکته ظریف هم توجه داشت که بنیاسرائیل گوشت و پوست و خونشان رشدیافته از نظام اقتصادی و شیوه مستکبرانه فرعون است و اگر کنگرههای کاخ طاغوت را هم با غریو خدامدارانهاش فرو خواهد ریخت اما در آیندهای نزدیک باید با زبانی ساده عقاید و اصول افکار وحیانیاش را بر مستضعفان از بند طاغوت رهیده تبیین و تشریح کند.
بیشک راه انبیا عظام خصوصاً حضرت موسی(ع) در مواجهه با فرعونیان اسوه و تنها راه پیشروی همه موحدان و حقطلبان عالم است و جمهوری اسلامی ما نیز به عنوان نقطه نورانی قرن اخیر در همین مسیر خدایی گام برمیدارد. تفکرات عمیق و نگاه بلند امام خمینی(ره) و رهبر معظم انقلاب به مجموعه تحولات داخلی و جهانی دقیقاً بازگوکننده صحت مسیر انقلاب و مطابقت حداکثری شیوه مبلغانه نظام اسلامی ما با راه انبیاء(ع) است. این روزها که تحولات انسانی و اجتماعی در جایجای جهان رخ نموده است محک بزرگی است بر صحت و دقت ابلاغ رسالت الهی جمهوری اسلامی و این منوط به بلوغ فکری و علمی فرهیختگان ایران عزیز خواهد بود. امروزه با توجه به گستردگی جوامع بشری و پیچیدگی شیوه زندگی و به تبع آن مدیریت و هدایت فرد و جمع انسانی، رساندن پیام توحیدی انقلاب اسلامی به جهانیان مستلزم حضور فعال فرهیختگان است و منظور از فرهیختگان خصوصاً در علوم انسانی برخورداران از علم بومی با رویکرد اسلامی است.
جنبش والاستریت که از جهات مختلف نیازمند تأمل و تحقیق و کشف واقعیات پنهان و نادیدنی آن است میبایست از جمله هدفهای رسالت عظیم و الهی جمهوری اسلامی باشد چرا که انقلاب اسلامی نقطه کانونی و محور تقابل و تضاد با نظام طاغوت سرمایهداری به رهبری امریکا است و از این حیث اوج بلوغ و آمادگی نظری و فکری و علمی ایران اسلامی بیانگر فرا رسیدن قریبالوقوع و بلکه الزامی بودن، رساندن پیام انقلاب به مرکز طاغوت و فرعون زمان است.
با این حال اظهارنظرهای نپخته و غیرکارشناسانهای که در اکثر رسانههای ما پیرامون جنبش والاستریت مطرح میگردد شاید بازگوکننده عدم بلوغ و ناآمادگی سیستم فکری و نظری انقلاب اسلامی برای ابلاغ رسالت توحیدی خود نباشد اما حتماً گواه خودناشناسی فرهیختگان ما و عدم انعکاس نظریات بخشی از خودشناسان آنهاست. امروزه و خصوصاً در مواجهه با این تحولات عظیم اگرچه باید بر تولید علم و فکر همت مضاعف گمارد اما خودباوری علمی - بومی و علیالخصوص ایمان علمی و یقین به صحت راه انقلاب لازم مینماید تا ارسال پیام توحیدی این نظام الهی به جهانیان به عنوان مهمترین وظیفه دستگاه فکری و علمی ایران اسلامی به میدان عمل آید.
در پایان اشاره به این نکته نیز ضروری است که اگرچه اندیشمندان مختلف در سرتاسر جهان به تحلیل تحولات جامعه امریکا و خصوصاً جنبش وال استریت مشغولند، اما با توجه به اینکه وابستگی و پیوستگی تئوریهای رایج به نظام سرمایهداری انکارناپذیر است و عیناً و عملاً مدیریت علم به دست سرمایهداری و بلکه صهیونیزم بینالملل است پس نمیتوان نگرشهای دانشمندان غیر موحد و غیر مؤمن به رسالت الهی انقلاب اسلامی ایران را نگاه دقیق و درست به این رویداد عظیم قلمداد نمود و البته این به معنای نگاه سطحی و ارائه نظرات شعاری به این جنبش نیست بلکه میتوان سرمنشأ همه عوامل اجتماعی، اقتصادی و سیاسی این جنبش را در عدالتطلبی مستضعفان جستوجو کرد و حتی پا را از این فراتر گذاشت و با عرضه شفاف و گسترده تعالیم ناب اسلامی با زبان علمی و روزآمد، شاخص گویایی به سمت عدالت را پیش روی بهپا خاستگان امریکایی و دیگر ملتها قرار داد.
منبع: / روزنامه / ایران ۱۳۹۰/۹/۱۰
نویسنده : سید مهدی طباطبایی
نظر شما