زد و بندهای اقتصادی مدیران رژیم گذشته
منصور روحانی که در تاریخ ایران به مجری طرح تخریب کشاورزی در کشور معروف شده بود، سال 1300 ه.ش در تهران به دنیا آمد. پدر وی علی محمد نام داشت که روحانی مالک بود و مادرش شکیبه راغبیان دختر حاج محمد راغب افندی، نماینده ایران در عثمانی بود.(منصور روحانی سال 1326 ه.ش با پروین شکیب ازدواج کرد ویک دختر ویک پسر حاصل این ازدواج بود) روحانی پس از پایان تحصیلات خود در دبیرستان دارالفنون برای ادامه تحصیل وارد دانشکده فنی دانشگاه تهران شد و در رشته مهندسی راه وساختمان درس خواند.
وی سالهای پس از فارغالتحصیلی از دانشگاه، اشتغال در زمینههای گوناگونی را تجربه کرد، که از آن جمله میتوان به بنگاه راهآهن دولتی ایران (وابسته به وزارت راه) امور سیلوها اشاره کرد و سال 1323 هـ .ش دوره یکساله خدمت زیر پرچم را با عنوان افسر وظیفه دوره هجدهم دانشکده افسری پشت سر نهاد. یک سال بعد، سواد کسب وکار روحانی را به آبادان کشاند و در شرکت نفت ایران وانگلیس مشغول شد اما هیچکدام از این شغلها نتوانست منصور روحانی را به سمت پیشرفت سوق دهد، بلکه آنچه نام وی را بر سر زبانها انداخت، اشتغال او در شهرداری در سال 1325 هـ .ش بود چرا که 2 سال پس از استخدام وی در اداره لولهکشی تهران(وابسته به شهرداری) شورای فرهنگی بریتانیا برای وی و عزیزالله کهکشان، تسهیلاتی در نظر گرفت و هزینه سفر این دو در یونیورسیتی کالج دانشگاه لندن را پرداخت کرد. این دو مهندس حدود 10 ماه مطالعات گستردهای را درباره سیستمهای آب آن کشور صورت دادند؛ همین سفر بعدها مقام روحانی را سال 1332 هـ .ش تا معاونت سازمان آب ترقی داد و این رتبه آنقدر ترقی یافت که وقتی قرار شد سال 1334 هـ .ش 10 نفر از کارمندان این سازمان از سوی محمدرضا پهلوی نشان دریافت کنند، نام منصور روحانی در ردیف نخست قرار گرفت و شاه نشان درجه چهارم تاج را در 4 آبان، روز تولدش به روحانی اعطا کرد.
سال 1337 روحانی مستقیما از طرف شاه به مدیر عاملی سازمان آب برگزیده شد و محمدرضا شاه در حکمی که به وی داد، علت انتصاب روحانی را توصیههای تیمسار باتمانقلیچ وزیر کشور عنوان کرده بود. روحانی تا دهه 40 چنان با سرعت نردبان ترقی را طی کرد که 4 آبان سال 1340 از سوی شاه نشان درجه سوم همایون را دریافت کرد و در پی این اتفاق و کسب شهرت بود که مدیر موسسه اکو در تهران که وظیفه ثبت زندگی رجال ایران را برای کتاب WHOIS WHO به عهده داشت، با روحانی مکاتبه و تقاضای زندگینامه وی را کرد. اما تمام این پستها تا قبل از روی کار آمدن حسنعلی منصور چندان مهم و پر سرو صدا نبودند، تا اینکه با انتصاب حسنعلی منصور به سمت نخستوزیری، وزارت آب و برق به منصور روحانی اسفند 1342 واگذار شد. سالها بعد حتی در زمان نخستوزیری امیرعباس هویدا، روحانی از جمله کسانی بود که وزارت وی توسط نخستوزیر جدید تمدید شد. روحانی آنقدر خوب توانست پلههای ترقی را طی کند که 4 مهر 1346 مدال تاجگذاری و در 19 دی 1347 نشان درجه یک اصلاحات ارضی را از دست محمدرضا پهلوی گرفت و سال 1348 وزارت امور خارجه به وی اطلاع داد که شاه اجازه داده نشان LEJIONDHONNEUR دولت فرانسه را بگیرد. در همین سال نیز دولت اتریش که از خریدهای خوب وزارت آب و برق بهرهمند شده بود، به وی نشانی اهدا کرد.
منصور روحانی که کم کم به عضو ثابت کابینه هویدا تبدیل شده بود، در کابینه سوم وی پس از پایان یافتن تصدی 8 ساله وزارت آب و برق، به وزارت کشاورزی راه یافت و سرپرستی این وزارت خانه به وی سپرده شد. سال 1356 هـ .ش وزارت کشاورزی و منابع طبیعی، به وزارت کشاورزی و عمران روستایی تغییر نام داده و 5 تیر همان سال بنا به پیشنهاد هویدا، شاه منصور روحانی را در سمت خود ابقا کرد؛ اما خیلی زود عصر طلایی زندگی وی به روزهای پایانی خود نزدیک شد و با روی کار آمدن جمشید آموزگار به عنوان نخستوزیر وزارت 14 ساله روحانی به پایان رسید و وی به دستور مستقیم شاه به ریاست هیات مدیره و مدیریت عامل سازمان نوسازی و عمران اراضی غرب تهران برگزیده شد. در این زمان که امیرعباس هویدا به وزارت دربار رسیده بود، از آموزگار نخستوزیر تازه شاه خواست که با ماموریت روحانی به وزارت دربار موافقت شود.
با این انتقال هویدا و یار دیرینش، روحانی دوام چندانی در وزارت دربار نیافتند. پس از سقوط دولت آموزگار در مرداد 1357 و روی کار آمدن جعفر شریف امامی در حالی که اعتراضات و اعتصابات مردمی علیه حکومت شاه فضای جامعه را ملتهب کرده بود نخستوزیر جدید با شعار آشتی ملی مامور جلوگیری از التهاب بیشتر جامعه نشد. 10 روز بعد از حادثه میدان ژاله، بازداشت 3 وزیر سابق به اتهام فساد رخ داد. بازداشت شدگان عبارت بودند از منصور روحانی(کشاورزی) فریدون مهدوی(بازرگانی) و شجاعالدین شیخالاسلامزاده(وزیر بهداری) البته این اقدامات وتضعیف مقامات سابق، به جای آرام کردن و به راه آوردن مخالفان اشتهای آنان را تحریک کرد. روحانی و دیگر همقطارانش طبق ماده 5 حکومت نظامی شهریور 1357 دستگیر شدند. جرم روحانی سوءاستفاده از موقعیت خود در زمان پست وزارت بود و وی در بازداشتگاه شهربانی تحت نظارت ماند.
نخستین گزارشها از زد و بندهای اقتصادی روحانی زمانی تهیه شد که وی با محسن خواجهنوری نماینده مجلس شورای ملی اختلاف پیدا کرد و ریشه این اختلاف سال 1344 درخصوص زمینهای اطراف سد لتیان و واگذاری آن به وزارت آب و برق باز میگردد و برای برطرف کردن این اختلافات روحانی مجبور به پرداخت امتیازهایی شد، امتیازهایی که همه از بودجه دولتی تامین میشد. یکی از این امتیازها ورود یک دستگاه توربین از یک شرکت اتریشی بود که به همسر محسن خواجهنوری داد. دومین شکایت رسمی از روحانی اوایل سال 1347 بود که یکی از کارمندان وزارت آب و برق علیه روحانی و مهندس جالینوس اعلام جرم کرد و اسنادی مبنی بر هزینه ساختگی خرید و ساخت انبارها و تامین برق منطقه قزوین و فرحآباد توسط این افراد ارائه داد.
سوءاستفاده و خریدهای غیرضروری از شرکت جنرال الکتریک، احتساب حقوق گمرکی بر واردات کالاهای مورد نیاز وزارت آب و برق (در حالی که کالاهای فنی این وزارتخانه از پرداخت حقوق گمرکی معاف بودند)، خرید بدون مناقصه، گزارش غیرواقعی از میزان خرید، اختلاس و صدور رسیدهای جعلی، بخشیدن جرایم مصرف برق اضافی به صاحب کارخانههایی که از دوستان وزیر و معاونان و... بودند، ایجاد پستهای برقی با هزینه دولتی برای زمینداران آشنا برای بالا بردن قیمت، بدهکار کردن گروهی از مشترکان بیآنکه برق اضافی مصرف کرده باشند که حتی این مورد چنان سرو صدا کرد که طرح شکایت آن حتی به مجلس شورای ملی و سنا رسید، اخراج کارمندانی که متوجه سوءاستفادهها و زد و بندها میشدند و... با تمام این کارها، هنگامی گه گزارشی از اینگونه سوءاستفادهها برای نصیری رئیس ساواک وقت ارسال شد، وی گفت: اکثر گزارش هایی که به منابع ساواک تهران داده شدند، صحیح نیست. در مورد ادامه خدمت آنها بررسی می شود و آنهایی که مفید نیستند، به خدمت آنها خاتمه داده شد. اما برخلاف بیاعتنایی نصیری، شایعهها هر روز نسبت به روحانی شدت میگرفت. در میان کارمندان وزارت آب وبرق این سخنان دهان به دهان میگشت که وزارتخانه ملک خصوصی روحانی است و وی هر ساله مبالغی قابل توجه به بانکهای خارج از کشور واریز میکند.
در حالی که شعلههای انقلاب هر روز گستردهتر می شد، شاه و دستگاه ساواک تصمیم گرفتند تا با دستگیری عدهای از درباریان که در میان مردم از شهرت خوبی برخوردار نبودند و نارضایتی از آنها در افکار عمومی زیاد بود، تا حدودی جو حاکم را آرام کنند.
اما تمام اشتباهات و بیمبالاتیهای وی مربوط به بخش مالی نبود، بلکه برخی از آنها نسبت به امور دینی بود. برای نمونه اعلامیهای به امضای مهندسین، کارمندان و کارکنان وزارت آب و برق وجود دارد که از بیتوجهی وزیر به ماه مبارک رمضان و روزهداری کارکنان شکایت شده. آنها در این شکواییه نوشتهاند که طبق اعلام رسانهها، ورود و خروج کارکنان در این ماه از ساعت 8 صبح تا 14 است ولی روحانی این زمان را از 8 صبح تا 4 بعد ازظهر اعلام کرده و غذاخوری وزارتخانه را هم آماده پذیرایی از کارمندان برای صرف ناهار کرده است.
در وزارت کشاورزی نیز وضعیت بهتر نبود. از جمله خبرهایی که در این زمان درز کرد و پیگیری آن ناتمام ماند، تبانی روحانی با هژبر یزدانی بود، گزارش چنین بود که در زمان وزارت وی یک کشتی ذرت، از قرار کیلویی یک ریال ارزانتر و به طور نقدی فروخته است.
همچنین خبر رسید که روحانی یک مزرعه به قیمت گزاف در آمریکا خریداری کرده است. تحقیقات در این مورد نشان داد که خرید او یکصد هکتار زمین مزروعی در گرگان بوده است. اما خلاف این موضوع که روحانی در جریان عقد قرار دادها با شرکتهای خارجی در زمینه جنگل و مرتع زد و بندهایی صورت داده، ثابت نشد. منصور روحانی مرغوبترین اموال عمومی مردم ایران یعنی جنگل را به درباریان یا وابستگان حکومت شاهنشاهی واگذار میکرد یا اجاره میداد. نمونهای از این اقدامات، واگذاری 70 تا 100 هکتار از اراضی جنگلی عباسآباد، به شکل اجاره دراز مدت به شهناز پهلوی بود مورد دیگر اختلاس و سوءاستفاده پنهانی است، اما آشکار شدن برخی از آنها اما نتوانست هیچگاه وسعت واقعی و حقیقی این اختلاسها را نشان دهد، با وجود همین گزارشهای محدود، یکی از مقامات سازمان اطلاعات و امنیت به این نتیجه رسید که پایهگذار گرفتاریهای مربوط به برق و وضع اسفناک کشاورزی روحانی بوده ولی مانند بعضی از مقامات دارای مناصبی شده است.
تمام این اقدامات به صراحت، اختلاس و سوءاستفادههای مالی روحانی را نشان میدهد اما این سوال را در ذهن خواننده پررنگتر میکند که چگونه در تمام این سالها سازمانهای امنیتی مانند ساواک چشم خود را روی این مسائل میبندند ولی ناگاه سال 1357 بعد از واقعه میدان ژاله، تمام این اسناد مجددا مورد بررسی قرار میگیرد و ساواک پس از دستگیری روحانی چنین اظهار نظر کرد که به علت اقدامات و اعمال خلافی که در وزارت نیرو یا در کشاورزی انجام داده است کشاورزی ایران را ناتوان و در ایجاد نارضایتی و بدبینی فعلی سهم بسزایی داشته. با این سخن بخوبی علت دستگیری ظاهری روحانی مشخص میشود.
در حالی که شعلههای انقلاب هر روز گستردهتر و خشم مردم از اعمال و رفتار محمدرضا پهلوی و دولتمردان وی بیشتر میشد، شاه و دستگاه ساواک تصمیم گرفتند با دستگیری عدهای از درباریان که در میان مردم از شهرت خوبی برخوردار نبودند و نارضایتی از آنها در افکار عمومی زیاد بود، تا حدودی جو حاکم را آرام کنند که روحانی، هویدا، نصیری و... از این دست افراد بودند. اما پیروزی انقلاب خط بطلانی بر تمام این باورها بود.
منصور روحانی پس از پیروزی انقلاب اسلامی محاکمه شد و مفسدفیالارض شناخته و سحرگاه 22 فروردین 1358 اعدام شد.
منبع: / روزنامه / جام جم ۱۳۹۰/۰۷/۰۷
نویسنده : صدیقه بالیلاشک
نظر شما