موضوع : پژوهش | مقاله

نگاهی به زندگی و مبارزات خدمتگذار مکتب اهل بیت علامه عسکری(ره)


آگاهی از زندگی روحانیون سخت‌کوش و تاریخ ساز و بهره‌گیری از اندوخته‌ها و تجربیات علمی و عملی آنان و نیز گزارش وقایع تاریخی آنگونه که به وقوع پیوسته است، برای نسل‌های آینده چیزی نیست که اهمیت آن بر هیچ خردمندی پوشیده باشد، بویژه اگر ما در شرایط و زمانه‌ای قرار گرفته باشیم که برخی تلاش‌ها بر واژگونه جلوه دادن، به فراموشی سپردن و سرپوش نهادن بر حقایق مسلم تاریخ متمرکز شده باشد.بدون تردید نقش برجسته و جایگاه متمایز روحانیت یکصد ساله اخیر ایران در شکل گیری و پیدایش بسیاری از جریانات سیاسی و نیز مجاهدت‌های علمی و فرهنگی و تلاش‌های گسترده و ارائه دیدگاه‌های جدید و خلق آثار ارزشمند در تاریخ فقه شیعه و تربیت فرزندان انقلاب و خدمتگزاری صادقانه به مردم، در کانون‌هایی به نام مساجد، شخصیت این بزرگ مردان را درخشش ویژه‌ای بخشیده است که آشنایی با زندگی نامه و آگاهی از خاطرات آنها مورد توجه و استفاده عموم مردم بویژه پژوهشگران تاریخ معاصر ایران است و بی‌تردید پژوهندگان تاریخ فقه و فرهنگ حوزه‌های علمیه نیز از آن بی‌بهره و بی‌نیاز نخواهند بود.
اینک آنچه فراروی شما است گوشه‌ای از زندگی و مبارزات مرحوم علامه سید مرتضی عسکری(ره) می‌باشد که به قوت قلم و قوت بیان در کانون‌های سیاسی و اجتماعی همواره حضور فعال داشته که همین حضور خود پدید آورنده یک جریان در تاریخ اندیشه‌های اسلامی و مبارزه بر علیه نابرابری‌ها در دوران معاصر است.

ولادت
در روز دوشنبه هجدهم جمادی الثانی 1332 هـ. ق. مطابق با بهار 1293 هـ. ش. در شهر سامراء در جوار ملکوتی بارگاه دو امام همام حضرت هادی وحضرت عسکری ‏علیهماالسلام کودکی از خاندان علم وسیادت پا به عرصه وجود گذاشت که نامش را سیّد مرتضی نهادند.
آثار نبوغ وبزرگی در چهره این کودک نمایان بود؛ اما هنوز چند ماهی از عمرشان نگذشته بود که گرد یتیمی بر چهره ایشان نشست وپدری عالم وعابد وخدمتگزار را از دست داد وپس از آن در دامان جد مادریش حضرت آیت‌الله میرزا محمّد شریف عسکری تهرانی معروف به خاتمة المحدثین (که عالم بزرگ سامرا بودند) پرورش یافت.
علامه عسکری در این زمینه می ‏فرمایند: "پدرم مرحوم آیت‌الله سیّد محمّد حسینی معروف به شیخ الاسلام بود. مرحوم علامه مجلسی اجداد ما را از سبزوار به ساوه دعوت کرد وآنها را شیخ الاسلام ساوه قرار داد. علامه مجلسی برای شهرستانها شیخ الاسلام می‏ فرستاد چنانکه امروزه در هر شهر وشهرستانی امام جمعه تعیین می‏کنند. در شهر ساوه سنّی‏های متعصبی بودند که اجداد ما در طول زمان مردم ساوه را شیعه کردند تمامی اجدادم لقب شیخ الاسلام داشتند، جز من که لقب عسکری را دارم به مناسبت تولدم در شهر عسکرئین‏ علیهماالسلام".

اصالت خانوادگی
از امتیازات و برجستگی‌‏های هر انسانی داشتن خاندانی پاک و اصیل می‏باشد، چنانچه این مسأله در اهل بیت عصمت و طهارت: در حد اعلای آن مشهور است.
علامه در این باره می‏ فرمایند: "سلسله نسب ما به حضرت امام محمّدباقر(ع) برمی‏گردد وجد اعلای ما از مدینه به سبزوار مهاجرت کردند. مرحوم علامه مجلسی اجداد ما را از سبزوار به ساوه دعوت نموده وآنها را به عنوان شیخ الاسلام آنجا تعیین نمودند جد ما مرحوم آیت‌الله سیّد اسماعیل شیخ الاسلام از ایران به نجف مهاجرت کرد و فرزندش مرحوم آیت‌الله سیّد محمّد شیخ‌الاسلام‏ که پدرم باشد از نجف به سامرا رفتند".
اکنون به طور اجمال به معرفی برخی از افراد خاندان حضرت علامه عسکری می ‏پردازیم:
1 - مرحوم آیت‌الله سیّد محمّد بن اسماعیل حسینی (شیخ‌الاسلام) ساوجی، عالِمی فقیه وپرهیزکار بود. ایشان سالیان متمادی ملازم وهمراه عارف بزرگوار علامه حضرت آیت‌الله سیّد مرتضی کشمیری؛ بود و از شدت اخلاص وارادتی که به این عارف بزرگوار داشت بعد از وفات ایشان نام فرزندش را مرتضی گذاشت. این عالم ربانی وخدمتگزار (زمانی که برای زیارت مخصوص امیرالمؤمنین ‏علیه ‏السلام به نجف آمده بودند) در نجف بیمار شده ودر تاریخ بیست وپنجم ذیحجه الحرام 1333 هـ. ق. وفات نمودند. بدن مبارکش را پس از غسل وطواف به وادی‌السلام منتقل کرده ودر کنار قبر پدر بزرگوارشان جنب قبر حضرت هود وحضرت صالح دفن شد.
2 - حضرت آیت‌الله سیّد اسماعیل حسینی (شیخ الاسلام ساوجی) جدّ پدری استاد: فرزند سیّد محمّد کوچک ساوجی عالمی جلیل از بیت علم وشرافت بود.
مرحوم حاج آقا بزرگ تهرانی می‏فرمایند: "خاندان ایشان (علامه عسکری) از زمان پادشاهان صفوی تا زمان ما همگی از اعاظم علما بوده وبه وظائف شرعی ودینی خود عمل کرده. ایشان علاوه بر اشتغالات علمی وتبلیغی به تهذیب نفس وعبادات ومناجات مشغول بودند تا آنجا که به دیدار صاحب عصر وزمان حضرت حجة بن الحسن العسکری عجل‌الله تعالی فرجه‌الشریف (که دیدارش آرزوی هر آرزمند است) نائل آمدند".
این عالِم ربانی نیز پس از رحلت در قبرستان وادی السلام نجف در کنار قبر حضرت هود وحضرت صالح ‏علیهم‏السلام مدفون گردید.
3 - خاتمة المحدثین حضرت آیت‌الله میرزا محمد شریف عسکری تهرانی(ره) جد مادری استاد، حضرت علامه عسکری در حدود هفت ماهگی پدر بزرگوارشان را از دست داده بودند و در دامانِ جد بزرگوارشان حضرت آیت‌الله میرزا محمد شریف عسکری تهرانی‏ رحمه‌الله وبا توجهات خاص وتشویقات ایشان پرورش علمی وعملی یافتند. ایشان در ماه شعبان 1281 هـ. ق. در تهران دیده به جهان گشود. پدرش (مرحوم رجبعلی) در سال 1287 هـ. ق. وفات یافت. وی به همراه دائی خود به نام سید زین العابدین مشهور به سید آغا ومادرش در سال 1290 هـ. ق. به نجف مشرف شدند ودر سال 1292 هـ. ق. به همراه آن دو به سامرا هجرت کردند. ایشان در آغاز به تألیف فهرستِ ابوابِ بحار الانوار به نام "مصابیح الانوار" اشتغال داشت وپس از آن مشغول به تألیف مستدرک بحار الانوار گردید وتا هنگام وفات (28 جمادی الاولی 1371 ه. ق.) به این امر اشتغال داشتند.
ورود به حوزه علمیه سامرا
علامه بزرگوار در دوران طفولیت پدر بزرگوارشان را از دست دادند، از آن پس در دامان جد بزرگوارشان حضرت آیت‌الله میرزا محمد تهرانی؛ پرورش یافتنداز کودکی در کتابخانه جدشان که از مهمترین کتابخانه‏های شهر سامرا بود، رفت وآمد داشت واز کتب آن استفاده می‏ کرد.
علامه عسکری در این زمینه می‏ فرمایند: "با اینکه در طفولیت یتیم شدم در ده سالگی که مرا به طلبگی سپردند، خواندن ونوشتن به زبان عربی وفارسی را به خوبی می‏دانستم، از همان آغازِ کتابخوانی، به مطالعه کتابهایسیره وتاریخ پیامبر(ص) واصحاب وفتنه‏های صدر اسلام وسفرنامه‌ها (مثل سفرنامه ابن‏ جُبیر وابن‏ بطوطه وسفرنامه ‏های اروپائیان به مشرق زمین) علاقه داشتم و داستان استعمار استعمارگران را نسبت به کشورهای اسلامی دنبال می‏ کردم مثلاً رساله دخانیه را که نوشته یکی از شاگردان میرزای شیرازی بود در حالی که هنوز خطی بود در کتابخانه جدم خواندم".
استعداد وهوش سرشار توأم با نبوغ علامه باعث شد که از دوران کودکی ونوجوانی ایشان را از دیگر کودکان ممتاز کند، درسهای علوم حوزوی را از کتابهای رسمی حوزه از قبیل سیوطی ومختصر المعانی، مغنی اللبیب، حاشیه، مطوّل، شرح جامی، شرح ابن‏عقیل، قوانین الاصول ومعالم الاصول وشرح لمعه و... خواند.
علامه عسکری در این باره می‏ فرمایند: "ده ساله بودم که جامع المقدمات را خواندم، بعد هم همان کتابهای رسمی حوزه عراق را خواندم [از قبیل‏] سیوطی ومختصر، مغنی، حاشیه، مطول، شرح جامی، شرح ابن ‏عقیل، قوانین، معالم، شرح لمعه وبعضی کتابهای فقهی واصولی متداول دیگر در این سطح، البته من غالباً دو سه درس را با هم می ‏گرفتم وکتابها را زود تمام می‏ کردم، با این حال من خیلی از اشعار مطول را هنوز از حفظ دارم. در مدرسه میرزای شیرازی‏رحمه‌الله که بودم اساتیدم فکر می‏ کردند که استعدادم خیلی خوب است، لذا مربی مخصوصی برای من گذاشته بودند تا از او درس خصوصی بگیرم تا قسمتی از سطوح را در سامرا خواندم ودر کنار تحصیل درس هم می‏ گفتم".

ورود به حوزه علمیه قم
علامه عسکری پس از گذراندن سطوحی از علوم حوزوی بنا به دلایلی در سال 1350 ه. ق. در سن هیجده سالگی در دوران ریاست حضرت آیت‌الله العظمی حاج شیخ عبدالکریم حائری؛ وارد حوزه علمیه قم شد.
علامه عسکری می‏ فرمایند:
"زندگی من وپدرم از املاک ساوه می ‏گذشت واز سهم امام استفاده نمی‏ کردم، رضا شاه بردن پول را از ایران به عراق ممنوع کرد به حدی که حتی وجوهات شرعی را کمک رانند ه‌ها در لباسهایشان مخفی می‏ کردند وبه نجف (برای مرحوم آیت‌الله‌العظمی سید ابوالحسن اصفهانی؛) می ‏بردند. به همین دلیل مجبور شدم در زمان مرحوم آیت‌الله حاج شیخ عبدالکریم حائری؛ وارد حوزه علمیه قم شوم".
ایشان ابتدا در مدرسه رضویه ساکن شدند، تصدی وریاست مدرسه رضویه به عهده استاد ومربی اخلاق حضرت آیت‌الله حاج شیخ مهدی پائین شهری؛ بود، که از چهره های محبوب و مقبول در شهر قم بود وبه تربیت شاگرد می‏ پرداختند وهنوز خاطره‌های خوش از ایشان در خاطره مردم این شهر باقی است.
علامه پس از مدتی اقامت در مدرسه رضویه به مدرسه فیضیه منتقل شدند وبا حضرت آیت‌الله حاج شیخ علی صافی برادر بزرگتر آیت‌الله العظمی صافی گلپایگانی هم حجره شدند، دروس سطوح عالی (رسائل، مکاسب، کفایه ومنظومه حاج ملا هادی سبزواری (در حکمت)) را در محضر اساتید بزرگی همچون آیت‌الله العظمی سید شهاب‏الدین مرعشی نجفی؛ وحضرت آیت‌الله حاج شیخ محمدحسین شریعتمدار ساوجی آموختند.
استاد این دروس را با هم مباحثه بزرگوارشان آیت‌الله حاج شیخ مرتضی حائری یزدی؛ صبحها پس از نماز صبح مباحثه می‏ کردند. در این زمینه می‏ فرمایند:
"من وهم بحثم مرحوم حاج شیخ مرتضی حائری(ره) هر کتابی را از دو جایش مباحثه می‏ کردیم وقبل از شرکتِ در درسِ استاد، حتماً آن درس را بحث می‏ کردیم".
در محضر امام‏ خمینی؛ وعلم کلام: یکی از امتیازات ایشان این است که در عنفوان جوانی با مردی بزرگ در علم ومعرفت آشنا شدند. بزرگ مردی که بعدها دست ابر قدرت شرق و غرب را از این کشور قطع کرد وحکومت جمهوری اسلامی را در ایران حاکم کرد.
حضرت استاد علامه عسکری کتاب باب حادی عشر را (که در علم کلام می ‏باشد) در محضر رهبر کبیر انقلاب عارف بزرگ امام خمینی؛ آموختند.
"در یکی از حجرات صحن مطهر حضرت معصومه(س) مرحوم امام خمینی؛ درس کلام شروع کرده بودند که بنده نیز در آن شرکت می‏ کردم".
درس تفسیر
درس تفسیر در حوزه آن روز از جمله دروس بی ‏رونق بود و توجه کمی به آن می ‏شد، علامه عسکری از جمله کسانی هستند که در رسمیت بخشیدن وتوجه بیشتر کردن به تفسیر قرآن کوشش وسعی فراوانی کردند ودر همین راستا با دوست و همفکرشان (در این زمینه) حضرت آیت‌الله سید محمود طالقانی درس تفسیری را در محضر آیت‌الله میرزا خلیل کمره ‏ای شروع کردند.
مربّی اخلاق استاد: علامه گذشته از استفاده‏ های فراوان علمی از این اساتید بزرگ از مرحوم آیت‌الله العظمی سیّد محمّدتقی خوانساری؛ وآیت‌الله حاج شیخ مهدی پائین شهری؛ استفاده‏های فراوان اخلاقی کردند. ایشان در این باره می‏ فرمایند:
"مربی اخلاقم مرحوم شیخ مهدی پائین شهری بود. البته از اساتید دیگری نیز در اخلاق عملی استفاده کردم [مثلاً] مرحوم آیت‌الله سیّد محمّدتقی خوانساری؛ که روزها خدمتشان می‏رسیدیم و با اخلاقشان تربیت می‏شدیم نه با حرفشان".
بازگشت به سامرا
استاد پس از چند سال اقامت در حوزه علمیه قم بنا به دلایلی به سامرا ]چون که طرح نوینی برای تحصیل وتعلیم وتفسیر علوم قرآنی پی ریختند که این طرح با مخالفت رو برو شد وهمین امر موجب شد که از قم به سامرا هجرت کنند[ بازگشتند ودروس باقی مانده از سطح (بخشی از کفایه) وخارج فقه واصول را در سامرا نزد اساتید بزرگی همچون آیت‌الله میرزا حبیب ‏اللَّه اشتهاردی؛ وآیت‌الله مرعشی شوشتری و... آموخت.
آیت‌الله میرزا حبیب ‏اللَّه اشتهاردی؛ از ویژگیهای خاصی برخوردار بود هم میراث‌دار مکتب سامرا بود وهم از شاگردان مرحوم آیت‌الله حاج شیخ هادی تهرانی؛ بود که صاحب مکتب خاصی در علم اصول بود. این استاد بزرگ وقتی هوش واستعداد حضرت علامه را می ‏بیند توجه بیشتری به ایشان می‏کند. چنانچه استاد خود در این باره می‏ فرمایند:
"استاد اصلی من [در سامرا] مرحوم آیت‌الله آقا میرزا حبیب‏‌الله اشتهاردی(ره) بود که توجه خاصی به من داشت و حتی برای من و هم مباحثه ‏ام مرحوم شیخ غلامحسین درس اختصاصی می ‏گذاشت که جلو بیفتیم".
ودر جای دیگر می‏ فرمایند:
"حوزه علمیه سامرا چندین استاد بزرگ داشت یکی مرحوم جدم آیت‌الله میرزا محمّدتقی تهرانی؛ وآیت‌الله میرزا محمود شیرازی؛ وآیت‌الله میرزا حبیب‏اللَّه اشتهاردی".

هجرت به کاظمین
استاد پس از درکِ تهاجمِ بیگانه در جامعه، به تألیف کتابی به نام "الامراض الاجتماعیه" پرداختند وبه دنبال کسی بود که با استاد هم فکر وهم رأی باشد، در این میان تنها کسی که می‏توانست به ایشان کمک کند، استاد احمد امین (مؤلف التکامل فی الاسلام) بود.
استاد امین از اساتید برجسته در علم ریاضی در تمام عراق بودند. ایشان به پنج زبان دنیا (یعنی انگلیسی، فرانسوی، ترکی، عربی وفارسی) در حد نوشتن وخواندن وسخن گفتن تسلط داشت.
علامه عسکری (به دنبال استاد امین) به کاظمین سفر کرده و کتاب "الامراض الاجتماعیه" را به استاد امین می‏دهند تا او مطالعه کند و نظرات خودش را بدهد.
"شب با استاد احمد امین در صحن کاظمین قرار گذاشتیم. وقتی ایشان آمد، از نوشته من تعجب کرده بود، که یک طلبه این مطالب را درک کرده است به اصطلاح خودش گفت: اگر کسی این واقعیات را فهمید باید ماهی صد دینار به او بدهیم.
ایشان برای شروع کار می‏ گفت: باید دارالمعلمین تأسیس کنیم ومن می‏ گفتم از مدارس ابتدائی شروع کنیم. ایشان می‏ گفت: برای مدارس ابتدائی از کجا معلم تهیه می‏کنید؟ در مدارس جدیده که معلم متدین وجود ندارد، در مدارس قدیمه (حوز ه های علمی) که کسی نمی ‏تواند این کار را بکند، من هر دو سخن را از جانب ایشان زیاده روی می‏دیدم، طلبه نمی ‏تواند در مدارس ابتدائی درس بدهد یعنی چه؟! البته بعدها فهمیدم که او درست می‏ گفت، بالاخره روی نظرم توافق شد".
استاد پس از تأسیس این مدرسه به سامرا بازگشتند؛ اما مدتی نگذشته بود که استاد امین از اداره مدرسه به تنهایی عاجز مانده بود، نامه‏ای به علامه عسکری می‏ نویسد ومی‏ گوید: شما مرا در اینجا گرفتار کردی وخودت فرار کردی. حضرت علامه بعد از این نامه دوباره به کاظمین رفتند ودر رأس کارها قرار گرفتند.
این مدرسه که در سال 1363 هـ. ق. (در 31 سالگی حضرت استاد علامه عسکری) تأسیس شده بود گذشته از روال عادی درس‌ها، برنامه‏ های فوق العاده‏ای داشت واز شاگردان این مدرسه می ‏توان به شهید آیت‌الله سید محمّدباقر صدر؛ اشاره کرد.

بازگشت مجدد به سامرا و ادامه تحصیل
علامه عسکری پس از افتتاح این مدارس، تصمیم داشتند که دانشکده اسلامی افتتاح کنند ولی با مخالفت افراد متنفذی روبرو شدند، لذا به سامرا بازگشتند ویک دوره دیگر در دروسِ خارج آیت‌الله میرزا حبیب‏اللَّه اشتهاردی؛ که از روی کتاب عروة الوثقی آیت‌الله سید محمدکاظم یزدی؛ تدریس می ‏شد شرکت کردند ودر این ایام بود که درهای تحقیقات جدید علمی به روی ایشان باز شد وتألیفات گراسنگ وبی‏نظیری همچون "عبداللَّه بن سباء" و"نقش عایشه در تاریخ اسلام" انجام گرفت.

سفری به قم برای تأسیس حوزه نوین
در همین ایام که با اوائل مرجعیت حضرت آیت‌الله العظمی بروجردی؛ در ایران بود وایشان احساس کرد که مساعدتر بودن اوضاع حوزه علمیه قم نسبت به حوزه عراق می ‏شود حوزه نوینی در قم ایجاد کرد، لذا به قم آمدند، برنامه ایجاد یک حوزه نوین اسلامی که (شامل دروس حدیث‏شناسی، علوم قرآنی، تاریخ اسلام وتبلیغ در کنار فقه واصول بود) را به حضرت آیت‌الله العظمی بروجردی؛ ارائه دادند.
آیت‌الله العظمی بروجردی؛ با طرح حضرت علامه موافقت کردند؛ اما در مقدمات کار بودند که اوضاع ایران بخاطر جریان ملی شدن صنعت نفت آشفته شد. لذا حضرت علامه مجبور می‏شوند که به عراق برگردند؛ اما این بار ایشان در بغداد ساکن شدند وبا حمایتهای مرجعیت وقت حضرت آیت‌الله العظمی حکیم؛ شروع به تأسیس مؤسسات فرهنگی اجتماعی سیاسی نمودند. حضرت علامه در این زمینه می‏ فرمایند:
"با حمایت مرحوم آیت‌الله حکیم؛ (که نماینده ایشان در بغداد هم بودم) شروع کردم به ایجاد مؤسسات اسلامی شامل مدارس دینی، مدارس جدید برای دختران وپسران (از ابتدائی تا پایان دبیرستان) مراکز آموزشی برای دختران وپسران، درمانگه‌ها، صندوق‏های خیریه، کتابخانه‏ها و... در شهرهای مختلف عراق برای جامعه شیعه، همچنین یک بیمارستان در بغداد ودانشکده اصول الدین که پس از سالها پیگیری ورنج وخون دل خوردن در سال 1384 ه. ق. در بغداد تأسیس شد.
در بغداد علاوه بر منبر ومحرابی که در محله کراده شرقی داشتم، هر روزه درس‏های حدیث وتفسیر وتاریخ اسلام وعقاید گذاشته بودم که دانشجویان جوان واساتید وطلاب جوان، استقبال زیادی از آنها می‏ کردند".
حضرت علامه عسکری در کنار تمامی اشتغالات فرهنگی وسیاسی واجتماعی، چه در عراق وچه در ایران به تحقیق وتألیف کتابهای گوناگون در راستای هدایت جامعه مشغول بودند، حاصل این تحقیقات علمی، دگرگونی وهموار نمودن ر ه های شناخت معارف اسلامی بود ونگاه های محققین وتشنگان حقیقت را متوجه مکتب اهل بیت(ع) نمود.
علامه در این زمینه می‏ فرمایند:
"هر تحقیقی برای نگارش یک تاریخ صحیح از صدر اسلام (یعنی از آغاز دعوت تا پایان عصر ائمه) وبخصوص شکل‏گیری تشیع ومکتب اهل بیت: به یک گردنه‏ای از احادیث وروایات مشهور ومقبول در نزد قاطبه مسلمان‌ها ومورخان وسیره‏نویسان ومحدّثان می‏رسید که این روایات از نظر من اعتبار وعلمیّت واستناد لازم را نداشتند واز یک دستِ تحریفگر در تاریخ اسلام خبر می‏دادند، دستی که مکتب اهل بیت(ع) را به حاشیه رانده بود، پرده برداری از این واقعیت بناهای رفیعی را که برخی مورخان بزرگ اهل سنت ونظیر طبری برافراشته بودند متزلزل کرد... اینجا بود که بحمد‌الله زحماتم نتیجه داد و نگاه‌ها را متوجه مکتب اهل بیت(ع) وحوزه شیعه کرد، کتابهائی از قبیل عبداللَّه بن سباء، صد وپنجاه صحابی ساختگی، احادیث عایشه، بارها در قاهره وبیروت با اجازه وبدون اجازه من چاپ شدند، علماء و اساتید اهل سنت بر آنها مقدمه یا نقد نوشتند وبه زبانهای مختلف هم ترجمه شدند وتصور می‏کنم به خواست خدا تأثیری بر جریان تفکر اسلامی داشته‏اند".

 


منبع: / روزنامه / جمهوری اسلامی ۱۳۹۰/۰۷/۱۴
نویسنده : رقیه رحیمی شادهی

نظر شما