موضوع : نمایه مطبوعات | همشهری

گذشته همچون باری سنگین

 سنگین

 

o پایکوبی (مجموعه 12 داستان )
نویسنده: محمد کشاورز
انتشارات ساختار
142 صفحه , 380 تومان
همیشه کسی خاطره ای تلخ از گذشته با خود دارد که بر ذهنش سنگینی
می کند. یاد کسی یا حادثه ای, که حضور مدامش در ذهن و زندگی هر کس ,
فراغت و آسودگی را از او می گیرد و چنان پابسته گذشته و همان خاطره اش
می کند, که آینده و حال روزمره اش تلخ و خراب می شود. شخصیتهای اغلب
داستانهای مجموعه پایکوبی چنین آدمهایی هستند. گاهی مثل سلمانی و
مشتری اش (داستان تیغ و آینه) هر دو در عذاب قتل ناخواسته هستند که
یکی مرتکب شده, اما هر دو مصیبت آن را تا سالها تحمل کرده اند. گاهی
مثل کوکب و داماداش (داستان مثل شبهای دیگر) در حسرت گذشته ای هستند
که هنوز یکی شوهر خود را از دست نداده بود و دیگری دو پایش را.
رعنا(داستان پسینگاه) نیز زنی است زندگی از کف داده که به شهر
روزگار جوانی خود برمی گردد تا در مرگ خود, رویایی دیرینه اش را
بازیابد; که انگار جز این راهی برای دست یافتن به رویاها نمی بیند.
پسرک (داستان پرنده روشن) نیز در جستجوی آسایشی که با مرگ برادران
و خواهرش از دست رفته, با پدر و مادر خود در سفری درد بار است که جز
قتل پدر و فاجعه های دیگر, چیزی به همراه ندارد. تلاش برای رهایی از
فاجعه ای که اغلب در گذشته اتفاق افتاده و گاهی هم در حال وقوع است ,
خصلت اصلی شخصیتهای همه داستانهای این مجموعه (به جز داستان شهود)
است. در فضایی اغلب مه گرفته و محصور شده با تاریکی, از تلاش برای
رهایی و زیستن, خشونتی ناخواسته زاده می شود که کمتر نیز به رهایی
می انجامد. آدمها در خشونت خود گرفتار و مجازات می شوند و مجبور به
تحمل رنجهای خود می شوند. برزو(داستان شب شغال) در طمع ثروت زنش
فرصت نمی یابد نقشه ای را که برای زن کشیده, اجرا کند و خود گرفتار
می شود. قصاب (داستان طعمه )گرسنگی کشیده و طعن و نفرین مردم را
چشیده نیز فرصت پیدا نمی کند بیماری ای را که در خانه اش محبوس است در
میان مردم بپراکند و در نهایت خود زخم خورده بر جای می ماند.
خشونت غافلگیر کننده ای که در داستانها, همه حواس خواننده را به خود
جلب می کند, از طریق طرحهای به اصطلاح شسته رفته و بی اطنابی که در هر
داستان ریخته شده, و همینطور توصیفاتی که با ایجاز تمام, فضا را
برای خواننده و باورپذیر و حتی ملموس می کنند, مجموعه پایکوبی را به
کتابی یکدست و تاثیرگذار تبدیل کرده, که گرچه اولین کتابی است که از
محمد کشاورز منتشر شده, اما پیداست که داستانهای آن گزینش شده و
منتخب هستند و نویسنده به درستی احتمالا کارهای اولیه و شاید
ضعیف تر خود را در این مجموعه نگنجانده است. آخرین داستان مجموعه
شهود نام دارد که هم به لحاظ سبک و هم طرح داستان (ولاجرم از همه
نظر) با داستانهای دیگرمجموعه فرق دارد. جستجوی گمشده ای که هر کس
در خیال خود آن را به طرزی دلخواه می بیند و نمی خواهد از آن گرچه
رویایی بیش نباشد دست بکشد,درونمایه این داستان است. بر محور این
درونمایه تعدادی شخصیت متفاوت, یا در حقیقت چند آدم سنخی (مثل
سلمانی, گلفروش, قصاب, پاسبان., . . )برای دادن گزارش حضور یک زن خیالی
در میدان شهر, گردآمده اند. و همه اینهادر نهایت به داستانی سمبلیک و
نو تبدیل شده اند که شاید آینده داستان نویسی کشاورز را نشان می دهد,
و نیز شاید به هموار کردن طریقی بینجامد که داستان نویسان ما کمتر
برآن رفته اند, یعنی بر طریق داستانهای سمبلیک. در اینصورت گذاشتن این
داستان در آخر مجموعه بی مسما نخواهد بود.
 

نظر شما