موضوع : پژوهش | مقاله

بغداد در آستانه حمله مغول


به روایت مورخان بزرگ، در سال 646 (یا 645) بیشتر مردم بغداد، به بیماری گلودرد و خفگی گرفتار شده  و شمار زیادی از این بیماری مردند. 
در این وقت زنی گفت: در خواب، زنی از جنّ به نام ام عنقود دیدم که به من گفت: «کودک من در این چاه ـ داخل بازار سلطانی ـ مرد و هیچ کس از مردم به من تسلیت نگفت! من هم مردم را گرفتاری این بیماری کردم». 
زمانی که این خبر میان مردم شایع شد، شمار زیادی از عوام و زنان و کودکان به سوی چاه آمده، در کنار آن خیمه زده، و عزاداری بر پا کردند. زنان نوحه خوانده و می گفتند:
ای ام عنقود! از این که عنقود درگذشت و ما در نیافتیم، عذر ما را بپذیر. اکنون که خبردار شدیم، همه ما آمدیم؛ بر ما خشم نگیر و ما را گرفتار خفگی نکن»، و از این قبیل هذیان ها و بیشتر از اینها و مانند اینها گفتند. علاوه، مردم لباس و زیور و درهم نان و گوش پخته و مرغ و انواع شیرینی ها در آن چاه می ریختند و کنار آن شمع روشن می کردند.
وقتی این کار بالا گرفت، عقلا و بزرگان اظهار مخالفت کردند  و آن را عیب دانستند. 
خلیفه دستور داد مانع مردم شوند. پلیس هم آمد و اعلام کرد «خود دیوان برای ام عنقود مراسم عزا برپا کرده و او را از عزا درآورده است»! چاه را هم بستند و مردم از آنجا پراکنده شدند.

و فیها، حدث بأکثر أهل بغداد أمراض فی حلوقهم و خوانیق، و مات بذلک خلق کثیر، و ذکرت امرأة: أنها رأت فی المنام امرأة من الجن تکنى «أم‏ عنقود» قالت لها: «إن ابنی مات فی هذه البئر» و أشارت إلى بئر داخل سوق السلطان «و لم یعزّنی فیه أحد، فلهذا أخنقکم»، فشاع ذلک فی الناس، فقصد البئر المذکورة جماعة من العوام و النساء و الصبیان و نصبوا عند البئر خیمة و أقاموا هناک العزاء، و کان النساء ینحن و یقلن:
أی أم عنقود اعذرینا /مات عنقود و ما درینا
لمّا درینا کلنّا قد جئنا / لاتحردین فتخنقینا
و ما یناسب ذلک من الهذیان، و أکثرن من هذا و أمثاله، و ألقى الناس فیها الثیاب و الحلی و الدراهم و الخبز و اللحم المطبوخ و الدجاج و أنواع الحلواء، و أشعلوا عندها الشموع، فلما أکثروا من ذلک عابه العقلاء و الأکابر و أنکروه، فأمر الخلیفة بمنع الناس من ذلک، فحضر الشحنة إلى هناک و قال: «إن الدیوان قد أقام أم عنقود من العزاء»، و أمر بسدّ البئر، فتفرّق الناس عنها.

عیون التواریخ ابن شاکر، 20/13، الحوادث الجامعه، ص 178، تاریخ ابن الوردی، 1/359، کامل ابن اثیر، 10/41

نظر شما