موضوع : پژوهش | مقاله

جنبش وال استریت و آغاز یک پایان


گسترش چشمگیر جنبش وال استریت-با شعار ما 99 درصدیم-در اکثر شهرهای ایالات متحده آمریکا و فراگیری آن در کشورهای ثروتمند اروپا و دیگر نقاط جهان، بیانگریک واقعیت ملموس یعنی افول نظام سرمایه داری غرب یا همان کاپیتالیسم می باشد. نظامی که در آن اقلیت مالکان وسرمایه داران بزرگ به عنوان اربابان اکثریت توده های مختلف مردم بوده و با استثمار همه جانبه آنان در پی ارضای میل قدرت طلبی و زراندوزی های بلا اشباع خود هستند.
دموکراسی، آزادی بیان، حقوق بشر، مبارزه با تروریسم و... ابزارها و شعارهای معروف نظام سرمایه داری برای دستیابی به اهداف منفعت طلبانه خود بوده و دیگر آن کارکرد اصلی یعنی انحراف افکار عمومی و ایجاد زمینه برای استثمار و تاراج بیشتر منابع و ثروت های ملل را از دست داده و با بروز جنبش های مذکور، نخ نما بودن چنین ادعاهایی برای همگان به منصه ظهور رسیده است.
پس از فروپاشی بلوک شرق و اتحاد جماهیر شوروی در دهه 90 و پایان کمونیسم، عرصه جهانی صحنه ترک تازی نظام سرمایه داری گردید و این که رویکرد به سمت زندگی غربی و مرام کاپیتالیستی بهترین نوع زندگی و نظام لیبرال دموکراسی بهترین الگوی حکومتی است، به عنوان قله آمال و سعادت بشر امروز مطرح گردید.
هژمونی آمریکا با شعار نظم نوین جهانی و تلاش برای تحقق دموکراسی آمریکایی به ویژه در جهان سوم یا کشورهای کمتر توسعه یافته حاکم گردید. اما همیشه یک مانع جدی به نام انقلاب اسلامی ایران در عدم تحقق کامل استراتژی های فوق برسر راه غرب قرار داشته و بیش از آنکه سبب عدم دستیابی کامل آنان به منابع سرشار طبیعی خاورمیانه مانند نفت - برای اروپا وآمریکا نقش حیاتی دارد - شود، نظام سرمایه داری را با چالش عمیق تئوریک و اثبات کارآمدی مواجه نموده است.
موفقیت های چشمگیر و مسلسل وار جمهوری اسلامی ایران به ویژه در دهه اخیر انقلاب، بدون وابستگی به شرق وغرب در ابعاد علمی، اقتصادی، سیاسی، پزشکی، نظامی و... با وجود تحریم های سنگین و گسترده غرب علیه ایران، درست زمانی که امریکا واروپا با وجود شعارهای فریبنده و پرطمطراق در نظام سرمایه داری دچار بحرانهای گسترده اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی گردیده اند، افکار عمومی دنیا را نسبت به برتری اصول وتفکر والای انقلاب اسلامی و حضرت امام (ره) بر اصول منحط غربی متوجه وبیدار نموده و نظام غرب را در کنترل بیداری ملتها، جلوگیری از ترویج خمینیسم و پاسخگویی به چالشهای موجود عاجز نموده است.
برخوردهای دوگانه غرب در مواجهه با انقلاب اسلامی ایران مانند نادیده انگاشتن رای اکثریت و پشتیبانی از کودتا علیه جمهوریت نظام با حمایت همه جانبه از جریان فتنه سبز 88 در حالی که دموکراسی و رای اکثریت از اصول بنیادین در جامعه مدنی غرب می باشد و نیز حمایت گسترده از حکام مستبد و دیکتاتوردر منطقه خاورمیانه، تا مادامی که بر سریر قدرت بودند و به یکباره سردادن شعار دفاع از حقوق مردم پس از سرنگونی آنان، جنگ و کشتار مردم بیگناه در افغانستان و عراق به بهانه ترویج دموکراسی و مبارزه با تروریسم و... نشان از به بن بست رسیدن آنان در دفاع از مبانی و اصول نظام سرمایه داری می دهد که قطعا بروز این چالش مهم برای غرب، از پیامدهای موفقیت انقلاب اسلامی ایران در عمل به شعارها و اصول بنیادین خود می باشد.
بی شک خیزش عجیب و یکباره ملت های منطقه و سرنگونی 3 دیکتاتور با قدمت دیکتاتوری سی چهل ساله که از پشتیبانی کامل غرب بی نصیب نبودند، در کمتر از 8 ماه، الهام گرفته از بیداری سه دهه پیش ملت ایران می باشد که اذعان کارشناسان و دولتمردان غربی و صهیونیستی را به این مهم در بر داشته است. همنگونه که رهبر فرزانه انقلاب پیش بینی نمودند که دامنه این بیداری به قلب اروپا خواهد رسید، اکنون اعتراضات عمومی مردم در اکثر شهرهای مهم اروپایی از جمله لندن، رم، آتن، پاریس و... نسبت به فقر اقتصادی و بی عدالتی تبعیض و فساد دولتمردان به اوج خود رسیده وتا کنون دولتهای پاپاندورا و برلوسکونی را قربانی خود نموده است.
ناتوانی دولتهای حوزه یورو در بهبود وضعیت اقتصادی و افزایش بدهی های بانکی، موجب تورم، بیکاری و شعله ورتر شدن اعتراضات عمومی گردیده وتاکنون دولتمردان و کارشناسان خبره اروپایی نتوانسته اند راه حل مناسبی برای بهبود اوضاع فعلی بیابند. همین وضع در آمریکا نیز جریان دارد به گونه ای که رکود اقتصادی و ازدیاد کارتن خواب ها و عدم تامین هزینه های روزمره حتی کهنه سربازان آمریکایی را به خیابانها کشانده است. آنان نمی خواهند مالیات های پرداختی شان صرف هزینه جنگ های افغانستان و عراق و دفاع از رژیم صهیونیستی گردیده و نیز این جنگ ها بازار مناسبی برای فروش سلاح و کسب سود سرشار برای کمپانی های بزرگ فروش سلاح شود. اکنون اجتماع کنندگان در پارک زاکوتی نیویورک و جلوی مراکز مهم سرمایه داری آمریکا و حتی اروپا با برپایی چادر صحنه هایی کاملا شبیه چند ماه پیش میدان التحریر مصر خلق نموده اند که نشان ازالهام پذیری از بیداری اسلامی منطقه است.
نکته مهم در این بین سانسور شدید تحولات مذکور و نیز برخورد خشن پلیس با معترضان دررسانه های بزرگ اروپایی و آمریکایی می باشد. برای نمونه سایت های« فیس بوک، توییتر و یوتیوب » که نقش مهمی در هدایت آشوب ها در جریان فتنه 88 ایران را داشتند و با اصرار سران آمریکایی جهت پشتیبانی از آشوبها، به روز رسانی خود را به تاخیر انداختند، اکنون به هیچ وجه حاضر به انعکاس رخدادهای شکل گرفته در آمریکا واروپا نیستند! با مراجعه به سایت های مذکور اگر کلمه وال استریت را برای نمونه جست وجوکنیدبا پیام عدم دسترسی مواجه خواهید شد که این خود نشان دیگری بر دروغ بودن شعار آزادی بیان و اطلاعات در غرب می باشد.
و اینکه سناریوی جدید سه گانه آمریکا علیه ایران در قالب 1- اتهام نقض حقوق بشر در اعلا میه کذایی احمد شهید 2- سپاه هراسی با اتهام ترور سفیر عربستان در آمریکا و اجرای عملیاتهای تروریستی توسط سپاه قدس با فرماندهی سرلشکر سلیمانی 3- تکرار اتهامات واهی در قالب گزارش آژانس انرژی اتمی درباره فعالیت های هسته ای ایران به منظور نشاندن ایران پای میز مذاکره جهت حل بحران منطقه ونیز اعلام خروج نیروهای آمریکایی تاپایان سال جاری میلادی از عراق و... تنها نمونه هایی از فرافکنی آمریکا در جهت سرپوش نهادن به اعتراضات داخلی و نیز تدبیری برای کاهش تنفر عمومی از دموکرات ها و اوباما جهت پیروزی در انتخابات آتی ریاست جمهوری آمریکاست. حال پس از گذشت سی و سه سال از پیروزی انقلاب اسلامی که به اذعان میشل فوکو « انقلابی فرامدرن وبرای خدا » است و واقع شدن آن در ژئواستراتژیک ترین و ژئوپلیتیک ترین منطقه دنیا و نیز دارا بودن ماهیت استکبار ستیزی، عدالتخواهی و دفاع از مستضعفان جهان و... که دشمنی های بسیاری را علیه خود تجربه کرده و بر آنان فائق آمده است، بررسی وضعیت فعلی دشمنان قسم خورده آن بسیار مهم وعبرت آموز است؛به راستی صدام هنگام اعدام به چه می اندیشید؟! مبارک اکنون در کدام قفس به سر می برد؟! تحولات یمن به کدام سو پیش خواهد رفت؟! با توجه به تحولات منطقه چه آینده ای برای سران مرتجع عربی باید متصور بود؟! و نیز دست روزگار همان سرنوشتی را که غربی ها و صهیونیست ها جهت براندازی انقلاب اسلامی و ایجاد آشوب های خیابانی در ایران متصور بودند را اکنون برای آنان رقم زده است!
وباز هم همان گونه که ولی امر مسلمین جهان در اجتماع با شکوه مردم کرمانشاه پیش بینی نمودند که: « نظام سرمایه داری اکنون در یک بن بست کامل است. بحران غرب شروع شده ودنیا در یک پیچ تاریخی است » ونیز «این حرکت ( جنبش وال استریت) به گونه ای پیش خواهد رفت که روزی نظام سرمایه داری آمریکا و غرب را کاملابر زمین خواهد زد! » اینها به خوبی نشان از این واقعیت دارد که صدای خرد شدن استخوان های پوسیده کاپیتالیسم به گوش می رسد. نظام سرمایه داری به پایان دوران خود رسیده و باید گفت جنبشوال استریت آغازی است بر این پایان!


منبع: / روزنامه / کیهان ۱۳۹۰/۹/۲
نویسنده : روح الله پوراسماعیلی فومنی

نظر شما