مطالعه تطبیقی تأثیر نگاه مکاتب هرمنوتیک و آرای اصولی در فهم الفاظ عقود، ایقاع، اقرار و توهین
کارشناسی ارشد 1401
پدیدآور: جعفر زیبائی نژاد استاد راهنما: محمدجواد سلمانپور استاد مشاور: مجتبی جاویدی
دانشگاه شیراز، دانشکده الهیات و معارف اسلامی
چکیده
در فقه اسلامی، لفظ به عنوان عنصر مؤثر ایجاد عقود و ایقاعات، مورد توجه اندیشمندان اسلامی است زیرا انشاء، ماهیتی لفظی دارد که شارع آن را امضا کرده است. علاوه بر آن، اقرار نیز به عنوان اخبار به حق غیر بر دوش مقر، همواره با لفظ محقق می شود. در صدق توهین نیز، آنچه در ابواب فقه اسلامی مورد بحث واقع شده است، همواره مفهومی عرفی است که توصیفی است لفظی و به منظور تنقیص و تحقیر افراد استعمال می شود. بنابر این چگونگی تفسیر قصد و معنای موردنظر گوینده یا نویسنده برای تحقق عقود و اقرار و توهین، اهمیت بسزایی دارد. از این رو، مقایسه رویکرد آرای اصولیون شیعه در تفسیر اینگونه الفاظ و معانی آنها و انتساب آن به گوینده با رویکرد معنایی مورد نظر اندیشمندان هرمنوتیک، و تأثیر آن در تفسیر الفاظ عقود و ایقاعات و اقرار و توهین، مورد پژوهش این اثر است که به شیوه ای تحلیلی توصیفی و روش کتابخانه ای صورت پذیرفت. در روند این پژوهش نتایجی به دست آمد: اندیشه هرمنوتیک را می توان به سه رویکرد روشی(مفسرین کتاب مقدس)، روش شناختی فهم(کلاسیک، رومانتیک و نئوکلاسیک) و فلسفی (هستی شناسی فهم) دسته بندی نمود. در دو رویکرد اول، آنچه اهمیت دارد، فهم مراد متکلم است از این رو با معناشناسی اصولی، هماهنگ است، اما در رویکرد فلسفی، کاربرد متن برای مفسر است که معنا را تشکیل می دهد، از این رو در هرمنوتیک نئوکلاسیک هرش مورد انتقاد واقع شده است، او کاربرد را در زمره معنا برای ما(معناداری، دلالت عقلی کلام) قرار می دهد و آن را امری متمایز از اراده لفظی مؤلف می داند، بنابر این معنای منتسب به نویسنده را قصد لفظی او می داند که دستیابی به آن ممکن است و این شامل دلالت های ضمنی کلام مؤلف خواهد بود که در دیدگاه های اصولی شیعه اعم از دلالت های التزامی، تضمنی و سیاقی کلام اوست. اگرچه معنا در رویکرد روش شناختی، دستیابی به مراد متکلم است، اما دستیابی به مراد او از طریق ساختارهای زبانی امکان پذیر است. امری که در هرمنوتیک فلسفی، به عنوان عنصر اصلی بیان و فهم در نظر گرفته می شود، زیرا مؤلف در ساختار زبان می اندیشد بنابر این معنای متن، مستقل از گوینده خواهد بود. اما در هرمنوتیک روش شناختی، اراده گوینده در انتخاب سبک مناسب در بیان و نوشتار و ساخت معانی کنایی و مجازی مؤثر است. هرچند ژانرها و سبک های مختلف بیانی نیز در عرف زبانی شکل می گیرد و گوینده همواره از این عرف تبعیت می کند. از دیدگاه اصولی نیز دست یابی به مراد متکلم در مقام الزام و التزام، از طریق ظواهر کلام او امکان پذیر است یعنی معانی زبان عرفی؛ از این رو، می توان آن را نوعی استقلال متن دانست. نتیجه آنکه در فهم الفاظ عقود، آنچه از دیدگاه اصولی ها و فقها اهمیت دارد، وظیفه ای است که متکلم برای بیان عقد و ایقاعات، به عهده دارد تا بتواند، عقود را در زبان عرفی انشاء کند به گونه ای که عرف آن را امضا کند، از این رو، صراحت الفاظ عقود، همان ظهوری است که ناظر به عرفی بودن کلام است و این اعم از معانی مجازی است، اگرچه معانی کنایی به دلیل تکیه بر قرائن حالیه و عدم فهم مخاطب پذیرفته نشده اند. در اقرار نیز، کلامی مفید اقرار است، که ظاهر در معنا باشد و تمام دلالت های ضمنی آن نیز منتسب به قصد متکلم است که در فقه و حقوق به عنوان اقرار مرکب نامیده می شود و تجزیه آن به نفع مقر له، پذیرفتنی نیست. در صورت اجمال اقرار نیز، باید با رجوع به متکلم، اراده معنایی او را دریافت. از دیدگاه هرمنوتیک روش شناختی نیز، به دلیل آنکه اعتبار فهم مراد متکلم، بر اساس کلیت کلام او و انسجام معنایی آن است، معنای کلام، همواره با توجه به قرائن لفظی و حالی آن شکل می گیرد، بنابر این امکان تجزیه کلام وجود ندارد. در هرمنوتیک فلسفی نیز، پیش داشت تمامیت متن به عنوان فرض اولیه فهم متن، کلام را به عنوان یک امر منسجم در نظر می گیرد که اجزای آن غیر قابل تفکیک هستند. در موضوع توهین نیز، ظهور عرفی زبانی و توجه به قرائن لفظی است که مقصود لفظی مؤلف را مشخص می سازد، بنابر این تفاوت فرهنگ ها و کاربردها، می تواند در صدق توهین مؤثر باشد از این رو، منظور از صراحت در تمام این ابواب، ظهور عرفی است که مراد مؤلف و معنا را مشخص می سازد. از این رو، در صورتی که در عرف زبانی متکلم، الفاظی به کار رود که مقصود از آن توهین نباشد، بلکه کاربرد آنها صرفاً برای شوخی یا دیگر کاربردها باشد، نمی توان آن را به عنوان توهین یا به طور خاص تر، قذف در نظر رفت.
نظر شما