علماى مشروطه خواه چه میگویند؟
عمدهترین نگاهى که علماى مشروطهخواه داشتهاند، مىتواند بر اساس این نگاه تحلیل شود که عناصر و مولفههاى تمدنى، ماهیتى قالبى و ابزارى دارند و «دموکراسى به مثابه روش» شناخته شده و از دید آنان، در آن عصر، تا حد زیادى مىتوانستند به عنوان ظرف و قالب براى مظروف اسلامى و غیردینى باشند. از جمله لوازم این زاویه دید، این است که صاحبان آن، بر این نکته تاکید ورزند که مشروطه با هر دین و آیینى سازگار بوده و در مقابل مخالفین و ناقدین مشروطه، اقتضاى شریعت هر کشورى را متذکر شوند و از این راه، به برخى نقدهاى متوجه به نظام و آرمان مشروطیت، پاسخ گویند.
1 براى نمونه، در اطلاعیه منسوب به مرحوم آخوندخراسانى و مرحوم مازندرانى، این امر تجلى یافته است: «و بعون الله تعالى و حسن تأییداته، همچنان که مشروطیت و آزادى سایر دول و ملل عالم بر مذاهب رسمیه آن ممالک استوار است، همینطور در ایران هم بر اساس مذاهب جعفرى، على مشیده السلام کاملا استوار از خلل و پایدار خواهد بود. و هیچ صاحب غرض فاسد و مفسدى متمکن نخواهد بود که، خداى نخواسته، خودى به میان اندازد و خلاف قوانین واحکام مذاهب جعفرى، حکم قانونى جهل و زندقه و بدعتى احداث، و قانون اساسى و اصل مشروطیت ایران را نقض، و استبداد به شکل ملعون دیگر، به مراتب اشنع اراذل برپا نماید. و البته، اسلامپرستان مملکت و سرداران عظامملت، ایدهم الله تعالى، که جانهاى خود را در طریق این مقصد بزرگ اسلامى فدا نمودهاند، کاملا مراقب و هرگز چنین استبداد ملعونى را تن درنخواهند داشت.»(1)
2 مرحوم محلاتى از برجستگان صاحب سخن و مشروطهخواه نجف، نیز در رساله خویش چنین رویکردى را به صورت تفصیلى، اتخاذ کرده است. وى نیز مانند دیگر اندیشمندان اصیل اسلامى، در تلاش بوده است تا راهبرد «اخذ با تصرف اسلامى - ایرانى» مبناى بهرهمندى از تجربه پارلمانتاریسم غربى قرار دهد. این امر بازتابهاى مختلفى در سخنان وى دارد؛ چنانکه بر این اساس، مطلق بودن آزادى را اقتضاى اصل مشروطیت ندانسته و خاستگاهى را که براى تعیین دامنه آزادى، معرفى مىکند، مذهب و قانون ویژه هر کشورى است. نگاه تفصیلى وى در اینباره، نشان از تعمقى دارد کهتنها نباید آن را در برابر اندیشه مشروعهخواهى قرار داد؛ بلکه باید آن را از نظر اندیشهورزى - فارغ از اختلافنظر مصداقى که حاصل از دورى امثال او از صحنه تهران بود - در راستاى همان خواست تاملخواهانه مشروعهخواهان ارزیابى کرد که مخالف مطلقپذیرى فرهنگ سیاسى غرب بودند: «لازمه رها شدن از قید این رقیت و خلاصى از ذل این اسارت، آزادى اقلام و مطلق حرکات و سکنات خلق است، در جلب منافع عامه و دفع مضار نوعیه از عامه ملت، و هر چه که موجب عمران مملکت اسلامیه و قوت نوع مسلمین گردد، بدون اینکه با مذهب آنها منافرت و منافاتى داشته باشد، و هذا هو معنى الحرىْ التى هى القوام فى مشروطىْالسلطنْ، لاالحرىْ عن القیود و النوامیس الالهىْ... خلاصه سخن آنکه همه مردم در ممالک حریت، از هرگونه تعدى، خلاص و آزادند، مگر آنچه مقتضاى قانون آنها باشد و آن قانون به حسب خصوصیات ممالک و اختلاف مذاهب مختلف است.»(2)
3 توجه فوقالعاده به ضرورت پایبندى به شریعت، حاجآقا نورالله اصفهانى را نیز به این سو سوق داده است که بر اساس ابزار و قالب شمردن نظام مشروطه - که نقطه اتکاى آن عنصر مجلس و نظام پارلمانى است - ، این نظام را در راستاى احیاى قوانین اسلام بازشناسد: «غرض اصلى از مشروطیت، احیاى قانون الهى و سنت نبوى است»(3) و «قانون مشروطه مطابق با قانون اسلام است.»(4) در سایه چنین نگرشى است که حاج آقا نورالله، مشروطه را عین اسلام مىداند: «مشروطه عین اسلام است و اسلام همان مشروطه است و مشروطهخواهى، اسلامخواهى است.»(5) روشن است عینیتى که ایشان از آن سخن مىرانند، بر این باور استوار مىباشد که «نظام مشروطیت» صرفا قالبى است که مىتواند با بستر توحید و الحاد سازگار باشد و باورمندان به هر یک از دو مکتب فکرى، این «قالب» را در راستاى اهداف خویش بهکار گیرند. آشنایى با ابعاد این مساله در اندیشه حاج آقا نورالله، مستلزم توجه به عناصر مختلفى است که در این راستا در رساله مکالمات مقیم و مسافر قابل توجهاند.
پینوشتها:
1- آخوندخراسانى و عبدالله مازندرانى، مراد از مشروطیت در سایر ممالک، مقصود از مشروطیت ایران، (مندرج در: رسائل مشروطیت)، ص486
2- محلاتى، شیخ محمداسماعیل، مراد از سلطنت مشروطه، (مندرج در: رسائل مشروطیت)، صص476-478
3- اصفهانى، حاجآقانورالله، مکالمات مقیم و مسافر، (مندرج در: نجفى، موسى، اندیشه سیاسى و تاریخ نهضت حاج آقا نورالله اصفهانى، چ2، تهران، موسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران، تابستان 1378)، ص387
4- همان، ص382
5- همان، ص358
منبع: / روزنامه / اعتماد ملی ۱۳۸۸/۰۵/۲۰
نویسنده : ذبیح الله نعیمیان
نظر شما