موضوع : پژوهش | مقاله

«فرهنگ» دغدغه ملاصدرا در حکمت متعالیه است


ملاصدرا( 979 - 1045 یا 1050 ق) صاحب بزرگترین مکتب فلسفی اسلام با عنوان حکمت متعالیه به شمار می رود که تاکنون آن گونه که شایسته این فیلسوف برجسته جهان اسلام است، افکار و اندیشه هایش به نسل تشنه معارف ناب اسلامی شناسانده نشده است؛ به گونه ای که هنوز برخی محققان در باب امکان یا امتناع اندیشه سیاسی برای وی سخن می رانند؛ در حالی که تأملی بر برخی افکار و اندیشه های وی نشانگر اهتمام او به مسایل بنیادی اندیشه سیاسی بخصوص رابطه شریعت و سیاست است. به مناسبت سالروز بزرگداشت ملاصدرا، در گفتگو با کارشناسان این حوزه به برخی ابعاد اندیشه وی پرداختیم.

 

نظام سیاسی اسلام و توجه به روح انسان
حجةالاسلام دکتر نجف لک زایی، رئیس پژوهشکده علوم و اندیشه سیاسی در خصوص این سؤال ما که در حکمت سیاسی متعالیه چه اهداف و غایاتی برای جامعه سیاسی و سیاست و نظام سیاسی تعریف می شود و تمایز اینها نسبت به اهداف و غایاتی که در نظامهای سیاسی غیر دینی تعریف می شود چیست، می گوید: برای پاسخ به این سؤال، نیازمند این هستیم که بحث انسان شناسی را با ذکر یک نکته جدید مطرح کنیم و بر اساس آن، این سؤال را پاسخ دهیم.
به گفته این عضو هیأت علمی دانشگاه باقرالعلوم(ع)، بر مبنای انسان شناسی حکمت سیاسی متعالیه، انسان منحصر در بدن و جسم مادی نیست، بلکه واجد روح هم هست. بنابراین، نظام سیاسی اسلامی نه تنها باید رفع نیازهای مادی را محور کار خودش قرار دهد، بلکه آن دسته از نیازهایی که مربوط به روح و جان انسان می شود را هم باید در دستور کار خودش قرار دهد. بنابراین، بحث سعادت به دو بخش مادی و معنوی تقسیم می شود. سعادت مادی عهده دار تأمین نیازهای مادی انسان و سعادت معنوی عهده دار تأمین نیازهای معنوی و سیاستهای معنوی انسان است.
به گفته دکتر نجف لک زایی، ملاصدرا در آثار خودش به بحث سعادت دنیوی توجه کرده و محورهایی مثل صحت و سلامتی، شهامت، حسن و جمال، فراهم بودن لوازم زندگی و تأمین مصالح مادی را اسم برده است. اینها همان چیزهایی است که از آن به توسعه یاد می شود.
به گفته عضو هیأت مدیره انجمن مطالعات سیاسی، صدرالمتألهین، کسب معارف و حقایق، انجام اطاعت الهی و آراستگی به فضایل و اخلاق زیبا را به عنوان موارد سعادت معنوی یاد می کند. مطلب مهمی که در این جا وجود دارد، رابطه سعادت مادی و معنوی یا توسعه مادی و معنوی است. این رابطه وقتی توضیح داده می شود که رابطه نفس و بدن و روح و جسم را پاسخ داده باشیم.
در حکمت متعالیه، اعتقاد بر این است که بدن، مرکب روح است. اگر ما به بدن رسیدگی می کنیم و واجب است به آن رسیدگی شود و نباید به آن لطمه زد، برای این است که اگر به بدن که مرکب روح است آسیب وارد شود، در مسیر تکامل روح اختلال وارد می شود.
به عنوان مثال، در شریعت، این نکته مورد توجه است مثل روزه که برای انسان مکلف و دارای شرایط واجب است، اما خداوند فرموده اگر روزه برای فردی ضرر داشت، او دیگر مکلف به روزه نیست؛ چون احکام شرعی برای سعادت انسان آمده و سعادت او در گرو سعادت جسم است. بنابراین، ورزش و... برای انسان ضروری است. در نتیجه، ریاضت چون ضرر می زند مذموم می شود؛ بنابراین، رابطه روح و بدن، رابطه اصل و فرع می شود.

نگاه به آینده
این استاد دانشگاه باقرالعلوم(ع) می افزاید: همین رابطه بین سعادت معنوی و دنیوی برقرار می شود. ما باید به توسعه مادی که همان دنیوی است جدی بپردازیم، اما هدفمان از این اقدام این باشد که زمینه را برای سعادت معنوی فراهم کنیم.
این مصداق «الدنیا مزرعة الاخره» و یا آیه شریفه «ربنا آتنا فی الدنیا حسنه» است. دین فقط به جلب و کسب اخروی توجه نمی کند، بلکه به دنیا هم نظر دارد. حسنات دنیوی و سعادت مادی در طول معنوی است و این برای رسیدن انسان به سعادت عقلی و اخروی است.
بنابراین، صدرالمتألهین در تعریف انسان عاقل گفته که انسان عاقل کسی است که نگاه به آینده دارد و از منظر آینده شناسی، تهدیدهایی را که متوجه دنیا و آخرت او می شود را لحاظ می کند و به گونه ای زندگی خود را ساماندهی می کند که تهدیدهای دنیوی و اخروی دامنگیر او نشود. انسان سکولار، تهدیدهایی که متوجه دنیای او می شود را لحاظ می کند، اما ملاصدرا، انسان عاقل را کسی می داند که به فکر بقای ابدی است و تهدیدهایی که متوجه آخرت و بقای ابدی او است را دفع می کند. به قول امروزی ها، انسان راهبردی، افق عبور از زندگی دنیا و مد نظر قرار دادن آخرت است.
این استاد دانشگاه می افزاید: نیازهای بدنی انسان تأمین می شود به عنوان اینکه بتواند به عبادت خداوند بپردازد. آن گاه که دولت متوجه تأمین نیازهای مادی است، باید در برنامه ریزی خودش این موضوع را لحاظ کند. این یک هدف مقدماتی است برای اینکه آن اولویت را که مربوط به مسایل روحی بود را تأمین کند تا روح انسان شکوفا شود.
بر این اساس، بر مبنای حکمت متعالیه، انسان متعالیه، جامعه متعالیه و سیاست متعالیه پیگیری می شود. اگر این نشود، همه اینها متدانیه می شود و انسان سرگرم زندگی متدانیه خواهد شد؛ بنابراین ما به تفکیک اولویت از اولویت در سیاست می رسیم. اولویت به سعادت می رسد، اما اولویت به تأمین معاش مردم است.

دین و سیاست
آیةا... دکتر احمد بهشتی، عضو مجلس خبرگان رهبری نیز به نگاه ملاصدرا به جایگاه دیانت و سیاست و یا شریعت و سیاست اشاره کرده و می گوید: تأکید صدرالمتألهین بر این مطلب بوده که باید میان سیاست و شریعت یک رابطه ای وجود داشته باشد. حال این رابطه این است که سیاست بر شریعت حاکم بشود یا شریعت بر سیاست حاکم شود. به گفته رئیس دانشگاه قم، ملاصدرا اصل مطلب را در الشواهد الربوبیه بیان کرده است و می گوید: شریعت به منزله مولاست و سیاست به منزله عبد است.
عبد می تواند سرکشی کند؛ در این صورت به آن عبد آبق(سرکش) گفته می شود. عبدی که از مولایش اطاعت کند، آن عبد گریزپاست. حال ممکن است سیاست هم که عبد شریعت است، عبد آبق شود و از شریعت اطاعت نکند. ایشان می گوید: این سیاست، عبد است و شریعت مولا و البته عبد باید از مولا اطاعت کند و اگر اطاعت کند، راه صحیحی رفته است و اگر اطاعت نکند، به بیراهه رفته است.
عضو جامعه مدرسین حوزه علمیه قم در ادامه می گوید: نظر ملاصدرا این است که مقام سیاست در برابر شریعت، مقام عبد است و باید اطاعت کند، ولی خب بعضی از بنده ها هم اطاعت نمی کنند و سرکش و آبق می شوند؛ این نه به نفع سیاست است و نه به نفع شریعت.
به نفع شریعت نیست؛ چون این در حوزه شریعت است و باید اطاعت کند که نمی کند. به نفع سیاست هم نیست؛ زیرا صلاح سیاست این است که از مولای خودش تبعیت کند و وقتی از مولای خودش تبعیت نمی کند، به صلاحش نیست. پس هم به خودش ضرر می زند و هم به شریعت و این ایده، مظهر اندیشه سیاسی ملاصدراست.

کم رونقی بحث های حکمت متعالیه در حوزه های علمیه
حجةالاسلامدکتر نجف لک زایی، در خصوص دلایل کم رونقی بحثهای حکمت سیاسی متعالیه در حوزه های علمیه پس از ملاصدرا به دیدگاهآیةا...جوادی آملی در این باب اشاره کرده و می گوید: از دیدگاهآیةا...جوادی آملی، ما باید بحث را به شکل فراگیری مورد توجه قرار دهیم و آن اینکه در قرون اخیر، آیا عالمان ما و حوزه های علمیه ما می توانستند آن وظیفه اولیه خود را انجام دهند.
اگر اینها می توانستند به وظایف اولیه خود بپردازند، نوبت به این می رسید که چرا به وظایف دیگر نرسیدند. اما در سده های اخیر به دلایل شرایط سیاسی و اجتماعی مختلف کشور و جهان اسلام، خیلی از آنها نمی توانستند وظایف خود را انجام دهند تا چه برسد به مباحث حکمت سیاسی متعالیه.
به گفته دکتر لک زایی، آیةا...جوادی آملی به عنوان یک حکیم متأله معتقد است: انقلاب اسلامی، اگرچه ایرانیان را از دست طاغوت آزاد کرد، اما مهمتر از آن این بود که انقلاب اسلامی علوم و دانشها را آزاد کرد و زمینه ای را پدید آورد که بسیاری از مباحث اسلامی که امکان طرح نداشت را مطرح کرد که بخش مهمی از آن به فقه سیاسی، اندیشه سیاسی اسلام و... می شود.بنابراین باید کم رونقی آن را در شرایط کنونی جستجو کرد و باید شکرگزار انقلاب و امام باشیم که به عنوان یک حکیم متعالیه دست به تغییرات بنیادینی در ایران زد و با رهبری انقلاب اسلامی، زمینه تعالی و شکوفایی را علاوه بر ایرانیان به جهانیان هم عطا کرد. ایشان انسانهایی که اسیر طاغوت بودند را به حیات و زندگی دعوت کرد و این ندا را مطرح کرد که این انسان، آزاد است و نباید زیر بار استکبار و استبداد برود.

 

منبع: / روزنامه / قدس ۱۳۹۰/۳/۱

نظر شما