تقابل بازیگران در صحنه یمن
بیش از یک ماه از خروج عبدالله صالح یا به تعبیر برخی گروههای معارض فرار وی از یمن میگذرد. همزمان با عزیمت صالح به عربستان سعودی، تحولات یمن وارد مرحله تازهای شد. در حالی که بخشی از بدنه معارض دولت یمن رسماً حمایت خود را از «عبدربه منصور هادی» معاون عبدالله صالح اعلام کرده است، بخش دیگری از مخالفان هنوز دست از اعتراض نکشیدهاند و سعی در از بین بردن بقایای حکومت دیکتاتور کشورشان دارند. به باور این عده از معترضان که خواستار برچیده شدن تمامی ارکان حکومتی حزب کنگره ملی هستند، مردم یمن که موفق شدهاند فقط با 145 روز اعتراض عبدالله صالح را از کشور فراری دهند خواهند توانست با تداوم اعتراضات حتی عبدربه منصور و گارد ریاست جمهوری را نیز به زانو در آورند و سپس با برگزاری انتخاباتی آزاد حکومت مورد نظر مردم را بر سر کار بیاورند. در حقیقت عبدالله صالح که پس از ترور «احمد الغمشی» سکان ریاست جمهوری یمن را در دست گرفت، تاکنون از هیچ تلاشی برای بستن فضای سیاسی این کشور فروگذار نکرده است. او تا به آنجا پیشرفت که بحث جنجالی موروثی کردن قدرت در یمن را پیش کشید، غافل از اینکه این تلاش عبث، جرقة اولین اعتراضات مردمی را در پی داشت.
کارشناسان ابراز عقیده میکنند که دیگر تاریخ مصرف عبدالله صالح به پایان رسیده است و او دیگر نمیتواند در قدرت باقی بماند، اما شاهدیم که شخص دیکتاتور و بدنه حکومتی یمن به شدت برای بازگشت وی به تکاپو افتادهاند. موضوع حمله به کاخ ریاست جمهوری یمن، زخمی شدن دیکتاتور و برخی از سران حکومتی نیز مشکوک به نظر میرسد. اخبار ضد و نقیض از وضع جسمانی عبدالله صالح و انتشار نیافتن حتی یک عکس از وی، سؤالهای زیادی را در اذهان عمومی ایجاد کرده است. در حالی که برخی اخبار تأیید نشده از وخامت اوضاع جسمانی دیکتاتور حکایت دارند، سران حکومتی صنعا هر روز از بازگشت قریبالوقوع دیکتاتور به یمن سخن میگویند که این موضوع فرآیند مبارزات مردمی علیه ارکان دولتی را سختتر و پیچیدهتر کرده است. تحلیلگران بر این باورند که احتمالاً عبدالله صالح قصد دارد با اعلام نکردن موضع خود انقلاب مردمی را از تک و تا بیاندازد و سپس با مشت آهنین گارد مسلح طرفدار خود به کشور بازگردد و زمام امور را به دست بگیرد. در این میان نقش ریاض نیز قابل تأمل است.
آل سعود پس از اکتبر 1994 و به دنبال وحدت یمن شمالی و جنوبی، همواره به این کشور به عنوان حیاط خلوت خود نگریسته و سعی کرده که موقعیت خود را از طریق حمایت از عبدالله صالح تحکیم بخشد. در همین رابطه دیدیم که چندی پیش دولت عربستان سعودی در یک حمایت آشکار از عبدالله صالح، حتی به یمن لشکر کشید و به سرکوب حوثیها پرداخت. اکنون نیز اوضاع فرق چندانی نکرده و حکام سعودی تلاش دارند یا صالح را به کشور بازگردانند، یا یمن را به فردی معتمد خود بسپارند. موضعگیری نکردن عبدالله صالح هم به نظر میرسد که با هماهنگی دستگاههای اطلاعاتی ـ امنیتی دولت ریاض صورت گرفته باشد. از طرفی، تحلیل دیگری وجود دارد که میگوید سعودیها به دنبال خروج آبرومندانه عبدالله صالح از قدرت هستند. شماری از طرفداران این نظریه به موضعگیریهای اخیر عربستان و آمریکا در مورد صالح استناد میکنند. تغییر لحن سعودیها و زاویه گرفتن مقامات کاخ سفید در مقابل حوادث اخیر یمن، نشان میدهد که هم غربیها و هم آل سعود، عمر سیاسی عبدالله صالح را پایان یافته میدانند، اما به علت موقعیت سوقالجیشی یمن، سعی دارند خلأ قدرت در این کشور پیش نیاید و دولت انتقالی به طور قانونی تشکیل شود.
براساس آخرین آمار بیش از 40درصد نفت دنیا از تنگه «بابالمندب» انتقال مییابد و تأمین نشدن امنیت این منطقه، کابوسی برای جهان غرب به عنوان بزرگترین مصرفکننده و هراسی برای عربستان به عنوان بزرگترین صادرکننده محسوب میشود. از دیگر سو نباید از نقش شورای همکاری نیز غافل شد. به نظر میرسد که در این برهه، شورای همکاری به عنوان نهادی بینالمللی و قانونی در یک تشریک مساعی استراتژیک با ریاض و واشنگتن، در حال زمینهچینی برای جابهجایی قدرت در یمن است. پس از تلاشهای بیهوده «الزیانی» شورای همکاری تصمیم گرفت که در پشت پرده، بحران یمن را مدیریت کند و تحولات اخیر این کشور بیربط با تلاشهای سران عضو شورای همکاری نیست. در حال حاضر مردم یمن با دو سناریو روبرو هستند: اول اینکه مانند برخی احزاب و قبایل به حمایت از عبدربه منصور برخیزند و ریسک بازگشت به دوران سیاه عبدالله صالح را بپذیرند، یا به تلاشهای خود به صورت مستمر برای پایین کشیدن تمامی ارکان حکومتی دیکتاتور از اریکه قدرت ادامه دهند.
منبع: / روزنامه / اطلاعات ۱۳۹۰/۴/۱۴
نویسنده : آرش میریخانی
نظر شما