موضوع : پژوهش | مقاله

جشن عاطفه‌ها


پیش از آن‌که دست‌های گیرنده و نیازمند، محتاج گرفتن و ستاندن باشند، روح‌های دهنده و ناآزمند مشتاق بخشش و عطایند؛ که تا نبخشند و عطا نکنند آرام و قراری نمی‌یابند. دهش و بخشش کار بالاییان است وزین روی کاری است والا؛ تا از بالا نبارد، زمین را باروری نیاید و تا آسمان نگرید، خاک نخندد.
احسان و نیکوکاری، هم‌مداری در جهت گردش کائنات است و انسان نیکوکار و عطاگر همسو با نظم آفرینش است و بدین کارگزاری در انضباط خلقت باید که ببالد.
گفت پیغمبر که حق فرموده است
قصد من از خلق احسان بوده است
آفریدم تا ز من سودی کنند
تا ز شهدم دست‌آلودی کنند
من نکردم خلق تا سودی کنم
بلکه تا بر بندگان جودی کنم
انسان بخشنده و اهل احسان از آن جهت که به رضایت قلبی و آرامش روان دست می‌یابد به خودشکوفایی می‌رسد و آنگاه که اهل جهان را خرم و شاد می‌بیند، خود با نشاط می‌شود که:
به جهان خرم از آنم که جهان خرم ازوست
عاشقم بر همه عالم که همه عالم ازوست
دستِ دهنده، حکایتگر روحی بی‌گره است و دستِ ممسک و چشم تنگ، نشانگر جانی بخیل است که به صد بخیه پارگی روح و روان خود را ترمیم نتواند کرد. نیز آدمی نزد کسان به درِ بازشان نمی‌رود، بلکه به روی بازشان می‌دود؛ که عطایی را به لقایی بخشیدن بهتر است تا جفایی را از ترش‌رویی به جان خریدن! زین سبب قرآن کریم عطا و بخشش بی‌منت و آزار را سزاوار تحسین و پاداش دانسته و پیش از آن که به ماده‌ی عطا ارزش نهد به نیت و اخلاق عطاگر پاداش می‌گذارد. در سوره‌ی مبارکه‌ی بقره آیات 260 تا 268 پیرامون این نکته‌ی نفیس است که انفاق و بخشش به نیت الهی و پر کردن خلأهای اجتماعی و پاسخ به نیازهای مستمندان چه آثار و برکاتی دارد و می‌باید از چه شرایط و دقت‌نظرهایی برخوردار باشد. نخستین نکته آن است که بدانیم انفاق، کم کردن مال نیست، بلکه برکت دادن به آن است و این یقین را کسانی دست می‌یابند که پرده‌‌های غیب عالم را باور داشته باشند و همه‌ی حیات را در این نشئه‌ی ماده و خاک خلاصه نبینند. دومین نکته سفارش به آن است که پیامد عطا و احسان، منت و آزار نباشد که این، موجب خرابی و فساد عمل خواهد شد. دیگر نفیسه‌ی این سفارش آن است که اگر مالی برای انفاق و احسان نمی‌یابید، کلامی به نیکویی به میدان آورید، که قول معروف و کلام نیکو و زبان نرم، برتر از مال انبوه و انفاق زراندود و احسان منت‌آلود است و بالاخره در آیه‌ی پایانی، احسانِ ریایی را سخت مذمت می‌کند و آن را به غباری بی‌مقدار بر روی سنگی سخت و ناهموار تشبیه می‌نماید که با اندک نسیمی غبار به باد هوا می‌پیوندد و سنگ سخت را بی‌مقدار به حال خود وامی‌نهد؛ راستی را، که بخشش و عطای ریایی و احسان غیرخدایی، چه وزنی دارد تا در این آفاق پهناور الهی دوامی آورد!؟
پس آنان که درمی از دینار ندارند، کرمی از گفتار به میان آورند که:
پس زبان همدلی خود دیگر است
همدلی از همزبانی برتر است
.... صدای پای بهار در کوچه‌های شهر ما اندک‌اندک به گوش می‌رسد. پری‌رو تاب مهجوری ندارد و هرچند چندی به سرما تن سپرده است و خاک را سرد و خاموش تاب آورده، اکنون بی‌تاب آن است که نقاب از رخ برگیرد و در تب و تاب شکفتن، تن افسرده را به جانِ دوباره بازیافته از مام طبیعت، زنده کند و آن کند که باید! آن کسان که در مدار نظم کائنات، بر آن سرند که طبیعت جانشان را زنده کنند و به طراوت بهار دل، قلب‌هاشان را شکوفه‌باران سازند و گل آرامش و رضا را از شاخسار نیت‌های پاکشان بچینند، بشتابند که تعلل مایه‌ی پشیمانی است و بی‌غمی از حال اندوهناک مستمندان و نیازمندان، خود پریشانی است.
سنت نیک جشن عاطفه‌ها، فرصتی است برای همه‌ی ما که مشارکت و تجلی همدردی خود را در روزی خاص نمایان سازیم و روح همدلی را موج در موج، در رود زمان متبلور گردانیم، لیک بدان معنی نیست که عاطفه‌هامان را در یک روز خلاصه کنیم و دگر روزها سر به گریبان غم خویش و فارغ از اندوه دیگران سرکنیم. همین هم غنیمتی است. یک روز یا چند روز در سال همه بیایند و شور بیافرینند، و کودکان و خردسالان را با صحنه‌های همدلی و عاطفه آشنا و مأنوس سازند و غبار بی‌خبری در آخرین روزهای سال از پرده‌ی دل بزدایند و از مهجوران و از پای‌افتادگان خبری گیرند و عطا و احسانی رسانند؛ اما و هزار اما، که یک روز و چند روز را اگر به جشن عاطفه‌ها نام می‌نهیم، همه‌ی سال را باید به احسان و نیکی مرام دهیم.

 

منبع: / روزنامه / اطلاعات ۱۳۸۹/۱۲/۱۲
نویسنده : محمدعلی فیاض‌بخش

نظر شما