جزایر پراکنده و معضل موازی کاری حوزه و دانشگاه
در پی تاکید رهبر معظم انقلاب اسلامی بر تدوین الگوی اسلامی- ایرانی پیشرفت، و دستور ایشان به قوای سه گانه برای تدوین این الگو در سیاست های کلی برنامه پنجم، نخستین نشست اندیشه های راهبردی، با موضوع «الگوی اسلامی - ایرانی پیشرفت» و با شرکت ده ها نفر از صاحب نظران حوزه و دانشگاه با حضور رهبر معظم انقلاب اسلامی برگزار شد. در این نشست که عصر چهارشنبه ۱۰ آذرماه جاری برگزار شد، ۱۴ تن از اندیشمندان دیدگاه های خود درباره مبانی، ویژگی ها و ابعاد الگوی اسلامی- ایرانی را بیان کردند . یکی از آن شخصیت ها، دکتر زهرا نصراللهی استاد دانشگاه بود که دیدگاه خود را مطرح کرد. آن چه در پی می آید متن سخنان ایشان در این نشست است که به نقل از سایت (Khamenei. ir) می خوانید.
۱ - دلایل عدم پذیرش الگوی غربی توسعه
* تفاوت نظام ارزشی اسلام و سرمایه داری: (تفاوت در تعریف انسان و سعادت او، تفاوت در جهان بینی و . . .)
سیستم اقتصادی هر کشور از نظام ارزشی آن جامعه پیروی می کند. نظام ارزشی اسلام و غرب متفاوت است. در نظام ارزشی هر جامعه باید تعریف انسان و جهان بینی مشخص شود. نظام ارزشی غرب بعد از رنسانس مبتنی بر تعریف کاملا مادی از انسان و اصالت سود بود. در نتیجه به جدا کردن رفتارهای اخلاقی از حوزه های مختلف رفتارهای بشر (سکولاریزم) از جمله رفتارهای اقتصادی منجر شد. این تعریف بر تجربه تلخ دوران قرون وسطی که به تعبیر ویل دورانت از دوره های تاریک تاریخ بشر است، استوار بود. در اسلام دوران مشابهی تجربه نشده بلکه بر عکس زمان حاکمیت دین در جوامع اسلامی دوران سربلندی و پیشرفت جامعه بوده است.
*پذیرش عدالت به عنوان ارزش و نفی ظلم به عنوان ضد ارزش در اسلام:
تقدم توسعه بر عدالت عین ظلم است. به این علت که عدم توزیع عادلانه ثروت و پایمال شدن یک عده را در دوران گذار به امید توسعه ای که تحقق آن قطعی نیست، می پذیرد. پیامبر اکرم (ص) می فرمایند: «جامعه به کفر می ماند اما به ظلم نه». تاریخ هم نشان داده که اغلب انقلاب های جهان بر ضد ظلم بوده است.
* در جهان بینی مادی غرب، استثمار و استعمار توجیه پذیر و در راستای توسعه غربی چندین قرن به کار گرفته شده و هم چنان به اشکال مختلف تداوم دارد. اما بر طبق جهان بینی اسلامی و در شرایط فعلی ما به عنوان یک جامعه اسلامی نه مایل و نه قادر به استفاده از این ابزار می باشیم. به عبارت دیگر در فرآیند توسعه غرب، کل دنیا در اختیار غرب بود، اما در مورد ما کل دنیا رقیب تلقی می شوند.
* منابع انرژی ما رو به اتمام است و آن چه تا به حال اجازه تقلید از الگوی غربی توسعه را به ما داده درآمدهای نفتی بوده که نقش ما را به عنوان تولید کننده انرژی و مصرف کننده کالای مصرفی تعریف کرده است. این منبع درآمد در حال حاضر رو به کاهش و اتمام است.
* الگوی غربی پیشرفت، با نظام حقیقت موجود در عالم ناسازگار است. این ناسازگاری را می توان با توجه به دستاوردهای این نظام برای بشریت لمس کرد. از جمله جنگ های جهانی، فقر و گرسنگی در آفریقا، وجود ردپای غرب در هر جنگ و مناقشه در دنیا با هدف فروش هر چه بیشتر اسلحه و پی گیری هدف سودآوری حداکثری، تشویق و ترغیب برای تولید و مصرف بیشتر و نتایج ناشی از آن از جمله پارگی لایه ازن و . . .
* همه ایدئولوژی های موجود بخت شان را در ایران و جهان آزموده اند و هزینه این آزمون ها در ایران با درآمدهای نفتی پرداخت شده است. این الگوها ناموفق بوده اند که تجربه ایران و دنیا مبین آن است.
۲ - اجزای الگوی پیشنهادی اسلامی ایرانی
* مشخص کردن غایت (هدف از توسعه و پیشرفت چیست؟)
* تعیین و تربیت کارگزاران مجری الگوی اسلامی ایرانی
در این دو بخش که مهم ترین اجزای الگوی توسعه می باشند ما نیازمند سه پیش نیاز هستیم.
الف) تربیت نیروهای کارآمد، مجرب و دارای توان نظریه پردازی. این تربیت باید از مرحله کودکی صورت پذیرد. پرورش افرادی مانند علامه طباطبایی، شهید مطهری، استاد جعفری و . . . حتی توانمندتر مدنظر است.
ب) ایجاد جو مباحثه و تضارب آرا و فضای آزاد گفت وگو: در کدام دین به مانند اسلام توصیه شده است که اقوال مختلف شنیده شده و بهترین آن ها گزینش شوند؟ در کدام دین توصیه شده که سخنان مخالفان خود را بشنوید تا به عیوب خود پی ببرید، زیرا دوستان شما یا این عیوب را نمی بینند و یا به شما نمی گویند. تجربه تاریخی صحت این نظریه را نشان داده است، کما این که نظام سوسیالیستی دشمن نظام سرمایه داری بود اما ناجی آن شد. اما باید به خاطر داشت که آزادی های اسلامی با آزادی های ترویج شده در نظام غربی، هماهنگی یک به یک ندارد و در این حوزه نیز باید الگوی اسلامی ایرانی تعریف شود. کما این که در ارزش های دینی و ایرانی، بزرگ تر، معلم و افراد با تجربه، ارزشمند ی های ویژه ای دارند که پرده دری، هتک حرمت، افتراء و . . . در رابطه با آن ها مجاز نمی باشد.
ج) مطالعات آینده پژوهی: باید آینده را دید و برای آن برنامه ریزی کرد. هر نظامی که در این قسمت جلوتر باشد برگ برنده را در اختیار دارد. میزان سرمایه گذاری غرب در ترسیم آینده شاهدی بر این مدعاست.
* مجهز شدن به ابزار لازم و تعریف ماده که همان علم است: در دین بسیار به کسب علم (ز گهواره تا گور دانش بجوی، مداد علما برتر از خون شهدا است و . . . گواهی بر این مدعاست) توصیه شده ایم و به تعبیر شهید مطهری هر علمی که موردنیاز جامعه اسلامی است، کسب آن واجب است. * فرم: ملموس ترین و قابل مشاهده ترین بخش پیشرفت، شکل ظاهری و عینی پیشرفت است.
۳ - آفات و موانع ارائه الگوی اسلامی ایرانی
* دچار خطای معکوس شدن؛ یعنی پرداختن به فرم و ظاهر به جای پرداختن به اصول: این خطا می تواند باعث بروز مشکلاتی چون گسترش نفاق، دل زدگی مردم از چیزی که تنها ظاهر اسلامی دارد و تکرار تجربه تلخ تاریخ در ایران شود. تاریخ ایران نشان داده که با تغییر ظاهر نمی توان محتوا را تغییر داد.
* پراکنده کاری و موازی کاری: واقعیت آن است که در حوزه های علمیه و دانشگاه های کشور جزایر پراکنده ای به کار تولید این علم و ادبیات مشغول هستند. این جزایر جداگانه به دلیل نداشتن ارتباط سیستماتیک که خود معلول لحاظ نشدن تولید این علم در برنامه ریزی کشور است، عملا به موازی کاری غیرموثر مشغول هستند و صاحب علم هم افزا نشده اند.
* عدم تقاضای سیستماتیک از طرف ساختارهای اجرایی به علت ناآشنایی با الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت و همچنین عدم احساس نیاز به آن به علت حضور درآمدهای نفتی و عدم برنامه ریزی برای استفاده از آن.
* نشناختن غرب، ایران و اسلام: تجربه نشان داده که ما اگر چه زیر پرچم اسلام شعارهای اسلامی سر داده ایم، اما در عمل یا الگوی سوسیالیستی را مبنای عمل قرار داده ایم یا الگوی لیبرالیستی. همه چیز در حد مناقشات سیاسی خلاصه شده است و ساختارهای علمی نیز زاینده نبوده و نتوانسته الگوی جامعی برای اداره کشور ارائه کند و در عمل نیز نازا عمل کرده است.
* انعطاف ناپذیری و ایستایی های داخلی
* مقابله صد در صد رقبای خارجی: هیچ رقیبی از رقیب خشنود نیست و با تمام قوا سعی در حذف آن دارد. مخصوصا اگر این الگو نگاهی مادی داشته باشد که در جهت حداکثر کردن منافع خود با هر ابزاری به مقابله با رقیب بر می خیزد. کما این که از بعد از انقلاب اسلامی ما شاهد این مقابله بوده ایم. ناگفته نماند که نظام سرمایه داری با تمام قوا به مقابله با نظام سوسیالیستی به عنوان ایدئولوژی رقیب پرداخت و بسیاری از صاحب نظران معتقدند آن چه همپای نقاط ضعف درونی نظام سوسیالیستی به فروپاشی آن کمک کرد، مقابله و تبلیغات شدید رسانه های غربی بود. به راستی رسانه های ما برای مقابله با این هجمه چه کرده و می کنند؟
* عدم خودباوری و اعتماد به نفس لازم برای گام گذاردن در این حوزه: باید گفت که ارائه الگوی اسلامی ایرانی، نیازمند خودباوری و توان عرض اندام کردن در مقابل نظریه های موجود در حوزه علوم انسانی مبتنی بر نظام ارزشی غربی است. اما متاسفانه در حال حاضر بسیاری از متفکران در مقابل نظریه های غربی کاملا تسلیم می باشند و به خود جرات شک کردن در این نظریه ها را نیز نمی دهند و هر که را که خواست در این وادی گام بردارد، به غیرعلمی بودن متهم می کنند.
پیشنهادات
* درباره الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت بسیار بیشتر از جواب ها و معلومات سوال وجود دارد و در عین حال طرح سوالات دقیق درباره آن چه که از این الگو می خواهیم بسیار قابل اهمیت است.
غرب و به تبع آن دنیای امروز، الگوی پیشرفت خود را با توجه به تعریفی که از انسان، نیازها و سعادت او ارائه می کنند، بنا کرده اند. در این الگو که هدف نهایی آن بیشتر کردن لذت مادی است، ثروت، سرمایه و پول و به تبع آن ها اقتصاد نقش محوری را در سیستم سازی و ارائه الگو دارد به گونه ای که روابط را در سطوح کلان و جزئی تنظیم و تعریف می کند و همه سیستم ها بر اساس آن بنیان گذاشته می شوند. حال باید این سوال را مطرح کرد که در الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت بر چه عاملی به عنوان تکیه گاه می توان حساب کرد؟ آیا در این الگو اقتصاد کماکان نقش محوری را خواهد داشت یا به عنوان یکی از عوامل در تلفیق با مولفه هایی چون فرهنگ عمل خواهدکرد؟
برای پاسخ به این پرسش باید به این نکته توجه کرد که برای استخراج هر الگو و مدل کلان، نخست باید فلسفه زیربنایی، پایه و مورد ارجاع آن الگو تبیین شود و سوالاتی که این فلسفه باید به آن ها پاسخ دهد روشن و شفاف استخراج شوند. بنابراین به نظر می رسد از جمله اولین گام هایی که در طراحی الگوی اسلامی- ایرانی پیشرفت می توان برداشت، طرح سوالات اساسی است که این الگو می بایست جوابگوی آن ها باشد. بدین لحاظ می بایست از کلیه صاحب نظران این حوزه خواست تا به طرح سوالات دقیق در این حوزه بپردازند و سپس این سوالات را باید در معرض پاسخگویی عالمان و صاحب نظران قرار داد تا بتوان از طریق پی گیری سیستماتیک تضارب آرا و نقد و بررسی نظریه های ارائه شده، به بهترین پاسخ ها دست یافت.
* پاسخگویی به این سوال در حوزه کاری علوم انسانی قرار می گیرد. بنابراین توجه به علوم انسانی باید به عنوان مهم ترین ضرورت طراحی یک الگوی مناسب در دستور کار مسئولان رده اول کشور قرار گیرد. بنابراین باید به منظور جذب نیروهای کارآمد، معتقد و با انگیزه، تلاش مضاعفی صورت گیرد.
* تحقیقات بنیادی، انتقادی و گروهی باید در راستای نظریه پردازی و نقد نظرات دانشمندان مطرح این حوزه (اقتصاد) شکل گیرد.
* تلاش برای یافتن ارتباط ها و هماهنگی های ساختاری بین ایران و اسلام. از جمله توجه به وضعیت ساختاری در مقاطع اوج تمدنی ایران. اگرچه شرایط امروز ما و جهان با شرایط آن زمان متفاوت است اما می تواند در استخراج اصول کلی تمدن سازی و تولید الگو مفید باشد. به عنوان مثال بتوان بافتوت نامه هایی که توسط صاحبان مشاغل نگاشته شده، چارچوب کاری و فکری و حرکتی آن ها را مشخص کرد که می تواند نمونه خوبی در بررسی ارتباط اقتصاد، تولید و فرهنگ محسوب شود.
- باید دانست که راه طولانی و دشوار است، بنابراین می بایست با عزمی راسخ و تلاشی مضاعف در جهت برنامه ریزی های طولانی مدت در این حوزه گام برداشت.
* تعریف نوبل اسلامی- ایرانی (جایزه صدرا)
در آخر باید گوشزد کرد که: سال ها دل طلب جام جم از ما می کرد/ آنچه خود داشت ز بیگانه تمنا می کرد
واقعیت این است که غرب پس از قرن ها آزمون و خطا به صحت بسیاری از نظریات اسلامی پی برده است. اگر چه که با زیرکی تمام مصادره به مطلوب کرده و آن ها را به نام خود تمام می کند. (البته این انعطاف پذیری برای پذیرش تغییرات را در واقع می توان از ویژگی های خوب این نظام دانست.) برای مثال مفاهیمی همچون توسعه پایدار پس از مشاهده آثار و نتایج پی گیری نیل به توسعه با هدف حداکثر کردن سود فردی، مطرح شد. در واقع مفهوم توسعه پایدار همان عدالت بین نسلی که در اسلام ۱۴۰۰سال پیش- بدون هیچ گونه آزمون و خطا- مطرح شده است یا گسترش کاربرد بانک داری اسلامی و تلاش جهت تئوریزه کردن نرخ بهره صفر در متون علمی معاصر غرب، در واقع واکنشی از سوی نظام سرمایه داری در برابر کاستی های نظام بانک داری سرمایه داری و نتایج ناشی از آن است که از جمله باعث نامتعادل شدن بخش اعتباری در مقابل بخش واقعی اقتصاد شده است.
منبع: / روزنامه / خراسان ۱۳۸۹/۹/۲۹
نویسنده : زهرا نصراللهی
نظر شما