جامعه اطلاعاتی؛ معرفتی و شبکهای
افزایش دسترسی به فضاهای جدید، اندیشمندان ارتباطی را متوجه تغییراتی ساخت که در مناسبات جهانی روی داده است.
پدرام الوندی - افزایش دسترسی به فضاهای جدید، اندیشمندان ارتباطی را متوجه تغییراتی ساخت که در مناسبات جهانی روی داده است. تحلیلهای مختلفی منتشر شد و گذاری که به دنبال این تحول فناورانه ایجاد شده است با عناوین مختلفی مانند «جامعه اطلاعاتی» یا «جامعههای معرفتی» و از منظری دیگر با عنوان «جامعه شبکهای» از دورههای پیش از خود متمایز میشود.
جامعه اطلاعاتی پیش از همه در دهههای ۱۹۶۰ و ۱۹۷۰ در مقالههای فریتز مالکوپ و دانیل بل مطرح شد. آنها برای جامعه اطلاعاتی ویژگیهای مختلفی را مطرح کردند: نخست اینکه کارگران صنعتی سابق به کارگران اطلاعاتی تبدیل شدهاند و طبقه معرفتی جدیدی را تشکیل دادهاند. دوم اینکه در کنار تکنولوژی صنعتی یک تکنولوژی فکری به وجود آمده است. سوم اینکه اطلاعات بستهبندی شده عنصر اصلی کالاها و فرآوردههای مورد استفاده در صنعت و زندگی خانگی را تشکیل میدهند. البته به عقیده دکتر معتمدنژاد این نگرشها با توجه به زمان طرحشدن به شایستگی به اهمیت نقش اجتماعی تکنولوژیهای نوین اطلاعات و ارتباطات نپرداختهاند. تنها دانیل بل که در سال ۱۹۷۳ کتاب جامعه پساصنعتی آینده را نوشت، به انگارههای در حال تغییر روابط اجتماعی جامعه نوین پرداخته است. البته درباره جامعه اطلاعاتی و مهمترین نمود بینالمللی آن یعنی اجلاس سران درباره جامعه اطلاعاتی که در دو نوبت در سالهای 2003 و ۲۰۰۵ در سوییس و تونس برگزار شد، نیز مانند هر جریان فناورانه دیگری، دو دسته نظریات خوشبینانه و بدبینانه وجود دارد. نظریههای خوشبینانه این مفهوم را مثبت میبینند و نتایج اجتماعی و مهم و برجسته آن را در دو چیز میدانند؛ یکی اینکه موجب دگرگونی کیفی شده است؛ یعنی ساختار اجتماعی و اقتصادی جامعه اطلاعاتی به سبب تغییرات مهمی که در طرز اشتغال افراد و معنای اجتماعی عوامل تولیدی (جانشینی عامل معرفت به جای عامل سرمایه) ایجاد میشوند، دگرگونیهای مهمی ایجاد میکند که به عقیده اندیشمندان خوشبین این دگرگونی ساختاری، تغییرات عمدهای نیز در فرآیندهای تصمیمگیری و از جمله کنترل فرآیند سیاسی و چگونگی اعمال قدرت سیاسی پدید میآورد. دومین نتیجه مورد اشاره این اندیشمندان به پاسخهای اجتماعی بازمیگردد. زیرا در این شرایط جدید است که جامعه ترغیب و تشویق میشود تا از فرصتهای نوینی که بر شیوههای زندگی و کیفیت زندگی تاثیرات وسیعی میگذارند، استقبال کند.
همان اندازه که مفهوم جامعه اطلاعاتی در فضاهای رسانهای مطرح شد و مورد توجه نهادهای بینالمللی قرار گرفت و اجلاسیههای بزرگ در حد سران کشورها برای آن در نظر گرفته شد، به همان اندازه هم منتقدان مختلفی در محافل دانشگاهی و انتقادی یافت. منتقدان «جامعه اطلاعاتی» طیف متنوعی دارند.
فرانک وبستر در کتاب «نظریههای جامعه اطلاعاتی» شماری از نگاهها به جامعه اطلاعاتی را کنار هم گذاشته است. مثلا با مروری به کتاب دولت- ملت و خشونت که گیدنز در سال ۱۹۸۵ نوشته است میگوید که گیدنز با اشاره به رشد نقش اطلاعات در جامعه و گسترش نقش دولتها در جامعهای که بیش از هر زمان دیگری سازمان یافته است، معتقد است آنچه با آن سروکار داریم بیشتر «جامعه نظارتی»است تا جامعه اطلاعاتی و این نظارت یکی از ملزومات دولت برای به رسمیت شناختن حقوق شهروندان است. وبستر البته یادآوری هم میکند که یک جامعه نظارتی گرایش زیادی دارد تا به جامعهای انتظامی تبدیل شود. منتقد دیگر جامعه اطلاعاتی هربرت شیلر است. او سه موضوع را درباره جامعه اطلاعاتی محور نقدهایش قرار میدهد. نخست اینکه میگوید شکلگیری جامعه اطلاعاتی با توجه به معیارهای تجاری بوده است. دوم اینکه او میگوید انقلاب اطلاعاتیای که از آن سخن گفته میشود، بسیار به این مسئله وابسته است که فرد در چه طبقهای قرار دارد. به عقیده او اینکه چه کسی، چه اطلاعاتی را به دست میآورد و چه نوع اطلاعاتی را به دست میآورد بر اینکه نسبت او با تحولات اخیر چگونه است اثر میگذارد. و سوم اینکه جامعه پذیرای تغییرات گسترده در زمینههای اطلاعات و ارتباطات، جامعهای است که دارای نظام سرمایهداری شرکتی است. او سرمایهداری شرکتی را حاکمیت سرمایهداری معاصر از طریق نهادهای شرکتی میداند. نظریهپردازان بعد از شیلر بسیاری از نظریات او و شیوه نگاهش را نقد کردهاند. مثلا پستمدرنها این را که بگوییم مردم کاملا تحت تاثیر تبلیغات قرار میگیرند، رد میکنند و مردم را به اندازه کافی باهوش میدانند که انتخابگرانی خوب باشند. همچنین برونداد نشستهای سران درباره جامعه اطلاعاتی تاکید بسیاری بر روی رفع شکاف دیجیتالی داشتند و مسئله مهم رفع فاصله فقرای اطلاعاتی با افراد غنی از اطلاعات از دغدغههای این سندهای مهم بینالمللی بوده است. زیرا این شکاف شرایط پر از تضادی را برای افرادی که نیازمندترین مردم هستند، مانند محرومان، روستاییان و بیسوادان که به ابزاری که آنها را بر فراز جامعه اطلاعاتی به پرواز جامعه اطلاعاتی به پرواز درآورند دسترسی ندارند، به وجود آورده است.
مانوئل کاستلز نیز در سهگانه عصر اطلاعات نگاهی منطقی به جامعه اطلاعاتی دارد. کاستلز میگوید: «در حالی که تجدید ساختار سرمایهداری و گسترش اطلاعاتگرایی در مقیاس جهانی فرآیندهایی جدایی ناپذیربودند، جوامع مختلف بر اساس ویژگی تاریخ، فرهنگ و نهادهای خود نسبت به این فرآیند کنشها-واکنشهای متفاوتی داشتند. بنابراین به نظر میرسد نامبردن از یک جامعه اطلاعاتی (یا جامعه متکی به اطلاعات) که تلویحاً به معنی همگونی جهانی شکلهای اجتماعی همه بخشهای نظام نوین است چندان مناسب نباشد. مسلما چنین ادعایی از نظر تجربی و نظری قابل دفاع نیست. با وجود این، همانگونه که جامعهشناسانی همچون ریمون آرون از وجود جامعه صنعتی که وجه بارز آن ویژگیهای بنیادین و مشترک نظامهای اجتماعی-فنی است سخن میگویند، ما نیز میتوانیم از جامعه اطلاعاتی (متکی به اطلاعات) سخن بگوییم. ولی این امر به دو شرط نیازمند است: از طرفی جوامع اطلاعاتی در شکل کنونی خود، سرمایهداری هستند (بر خلاف جوامع صنعتی که برخی از آنها دولتسالار هستند): از طرف دیگ، باید بر تنوع فرهنگی و نهادی جوامع متکی به اطلاعات تاکید کنیم.»
در بعد اجرایی نیز به اجلاس سران برای جامعه اطلاعاتی انتقادهایی در جهان وارد شد، در ایران دکتر سیاوش شهشهانی معتقد است که مجرای ورود به مباحث مربوط به جامعه اطلاعاتی یعنی اجلاس سران درباره جامعه اطلاعاتی مجرایی فرادستانه است و در حقیقت «یازده خط عملی»که برآیند دو اجلاس سران بوده است به دلیل اینکه توسط دولتها و بدون دخالت موثر نهادهای خصوصی و جامعه مدنی تصویب شده است، برنامهای اجرایی نیست و نباید به آن دل بست.
البته از سوی دیگر انتقادهایی هم به واژه جامعه اطلاعاتی و آنچه این واژه بر آن دلالت میکند مطرح شده است. پیشروی این انتقادها نیز یونسکو است. نهادی که به لحاظ ساختاری بیشترین رقابت را با اتحادیه بینالمللی ارتباطات راهدور، به عنوان متولی اصلی اجلاس سران، دارد. نقد یونسکو از منظری متفاوتی است. فیلیپکئو، منتقد انتقادی فرانسوی و مدیر پیشین بخش جامعه اطلاعاتی یونسکو به جای واژه جامعه اطلاعاتی واژه «جامعههای معرفتی» را پیشنهاد میکند. او در دفاع از این پیشنهاد میگوید: «جامعه به اصطلاح اطلاعاتی»، بر تکنولوژیهای اطلاعات و مبادله کالاهای اطلاعاتی در سطح سراسر جهان استوار است. بر خلاف آن، «جامعههای معرفتی» تکنولوژی محور نیستند، بلکه اندیشه محورند. این جوامع فراگیری جهانی ندارند و بیشتر بر ویژگیهای فرهنگی، سیاسی و اقتصادی متفاوتی، که «نظامهای معرفتی» خاص را شکلدهی میکنند، مبتنی هستند. یک نظام معرفتی، نقش فرهنگی، اقتصادی و اجتماعی و اطلاعات و معرفتها را در یک جامعه معین، مشخص میسازد. به عنوان مثال، نظام معرفتی جامعه اطلاعاتی جهانی، شدیدا به تجاریسازی اطلاعات و توسعه مالکیت معنوی وابسته است، که در نقطه مقابل نظام معرفتی دانشگاههای اروپایی در قرن نوزدهم قرار میگیرد. براساس این نظام، معرفت در مالکیت عمومی بود و پژوهش دانشگاهی میتوانست آن را آزادانه به جریان بیندازد و برای آنکه اینگونه پژوهشها، موثر و سودمند واقع شود، باید غیرانتفاعی میبود».
جامعه اطلاعاتی جهانی، به ایجاد یک بازار واحد سراسر زمینی مبادلات و اقدامات سازماندهیشده گرایش دارد. درحالی که جامعههای معرفتی، زمینههای بسیار متفاوتی را که به خصایص فرهنگی مربوطند، و عناصر کلیدی گوناگونیِ واقعی به شمار میروند، طرف توجه قرار میدهند.
مفهوم جامعههای معرفتی (جوامع دانشمدار) همواره در برابر جامعه اطلاعاتی مورد تاکید یونسکو بوده است. عبدالوحیدخان، قائم مقام بخش اطلاعات و ارتباطات یونسکو، جامعه اطلاعاتی را به علت آنکه هشتاد درصد مردم جهان هنوز به ابتداییترین وسایل ارتباطی دوربرد دسترسی کافی ندارند، مورد انتقاد قرار میدهد. او میگوید که جامعه اطلاعاتی با ایده نوآوری فناورانه مرتبط است در حالیکه اصطلاح جامعههای معرفتی (جوامع دانشمدار) شامل دامنهای از تحولات اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی، سیاسی و سازمانی است و نیز دورنمایی کثرتگرایانه و توسعهیافته را دربرمیگیرد.
نکته مهم این است که هر دو مفهوم فارغ از دغدغدههای زبانی و محتوایی پشت به کارگیری هر کدام و فارغ از اینکه کدام سوی اثرهای آنها بر فرهنگ و اجتماع مورد نظر باشد، دلالت بر یک رویداد خاص دارند و آن این است که توسعه ابزارهای اطلاعاتی، و شاید در راس آنها اینترنت و ابزارها و نرمافزارهایی که استفاده از آن را تسهیل میکنند، به بسط فضایی جدید دامن زدهاند، فضایی که در آن افراد بیشتری با اطلاعات سروکار دارند و منابع دانش متکثر شده است.
رشد مفهوم جامعه اطلاعاتی، و یا جوامع معرفتی، اهمیت مضاعفی مییابد وقتی میبینیم که مهمترین نتیجه آن این است که شمار بیشتری از مردم وارد کسبوکار اطلاعاتی شدهاند، با اطلاعات سروکار دارند و آن را به یکدیگر انتقال میدهند و یا روی سایتهای اینترنتی آن را منتشر میکنند. همچنین همانطور که دانیل بل میگفت زندگی و کار شمار زیادی از مردم به فناوریهای اطلاعاتی و ارتباطی پیوند خورده است. یونسکو در یکی از متون پایه خود درباره جامعه اطلاعاتی که تحت عنوان «وضعیت تحقیق در جامعه اطلاعاتی» منتشر شده است به این مسئله تاکید میکند: «همچنانکه خوانندگان و مشاهدهکنندگان بیشتر در دسترس تولیدکنندگان اطلاعات قرار میگیرند، انتقال قدرت آشکاری از جانب ساختارهای رسانههای سنتی به سمت آنها به چشم میخورد. این تغییر احتمالا مهم و بزرگ است. اکنون بیش از هر زمان دیگری در گذشته، مصرفکنندگان رسانهها به شکلی مستقیم در فرآیند آزادی مطبوعات شرکت میکنند. اینک رسانه های خبری به طور روزمره از وبسایتها و خدمات اشتراکی برای دستیابی به بازارهای جدید بهره میگیرند. همه جا شرکت مستقیم و بیشتری از سوی مصرفکنندگان رسانهها در فرآیند روزنامهنگاری وجد دارد. بحثها و تبادل نظرهای بیشتری درباره عناوین خاص یا برخی عناوین اصلی اخبار روی شبکه صورت میگیرد. پیامهای الکترونیکی از مکانهایی بسیار فراتر از اتاقهای خبر به جریان اصلی گزارشهای خبری در زمان واقعی نفوذ میکنند.»
دغدغه به کار بردن مفهوم «جامعههای معرفتی» به نگرانی از هضم و محو فرهنگهای بومی و محلی در سپهر جامعه شبکهای و مصادره آنها به نفع فرهنگ واحد جهانی یا فرهنگ بستهبندیشده متضمن منافع سرمایهداری جهانی باز میگردد. البته در مقابل این، دیدگاههای خوشبینانه بر قابلیت و ظرفیت شبکههای نوین ارتباطی در عرضه و ماندگارکردن سنتها و جلوههای فرهنگی محلی و بومی تاکید و استدلال میکنند که اگر تا اوایل دهه ۱۹۹۰ میلادی، جریان یک سویه اطلاعات و ارتباطات از طریق پخش برنامههای جهانی ماهوارهای تلویزیونی، امکان سر برآوردن فرهنگهای محلی را از بین برده بود، اکنون ارتباطات رایانهای و چندرسانهایها امکان حضور، عرضه و تعامل فرهنگها و خرده فرهنگهای محلی را فراهم آوردهاند و بنابراین جهان آینده پیش از هر چیز، جهان رسانههای متکثر و توزیعشده است. جهانی شبکه ای که در آن مدام جای گیرنده و فرستنده پیام عوض میشود و هر کس، هر گروه و هر کشور و ملتی، امکان عرضه اندوختههای فرهنگی خود را دارد.
به هر روی اینترنت پدیدهای است که نه تنها نوآوریهای فنآورانه را منجر شد، بلکه به مجرایی برای شتاب دادن به تنوع و گردش عقاید تبدیل شد. اینترنت در حقیقت هر چیزی را از فرهنگ تا بازار تغییر دادهاست. همچنین دو تغییر در اقتصاد رسانهها را سبب شده است. نخست اینکه کمک کرده تا توزیع محتوا با بهایی اندک یا رایگان انجام شود، دوم اینکه تمام افراد روی زمین را وارد کسبوکار رسانهای کرده است. علاوه براین تغییراتی عمیق نیز در ساختار جهان روی داده است و جهان آینده را جهان شبکهای کرده است، دکتر هادی خانیکی در توصیف این جهان آن را مجموعهای به هم پیوستهتر از ویژگیهای فرهنگی که بیمرکز، در هم تنیده و چندوجهی هستند مینامد. خانیکی میگوید که در دنیای شبکهای هویت، سرچشمه معنا و تجربه است. اما منابع هویت ساز دگرگون شدهاند. مکان، فضا، زمان، فرهنگ، جامعه و دولت، در مقیاس با گذشته نقشهایی متفاوت دارند. سرزمینزدایی ناشی از جهانیشدن (نامکانی)، مرکزگریزی فضاها (درهم آمیختگی) فشردگی زمان (دنیای بیزمان)، سنتیترشدن فرهنگ (گفتوگوی فرهنگی)، تعدد مراجع اجتماعی(چندپارگی) و کاهش نقش هویتساز دولتها (غیررسمیتر شدن هویت) از جمله رویدادهای پیش رو در جامعه شبکهای است.
منبع: / سایت / مدیا نیوز ۱۳۸۹/۵/۱۰
نویسنده : پدرام الوندى
نظر شما