شریعت مسیح در برابر سلطنت ساسانى
فرشید خدادادیان
روزنامه شرق، یکشنبه ۱۱ دى ۱۳۸۴ - - ۱ ژانویه ۲۰۰۶
نکته
سبئوس ارمنى یکى دیگر از مورخان ارمنى است که از آثار وى مى توان به اطلاعات پیرامون ایران عهد ساسانى دست یافت. وقایع نامه سبئوس ابتدا به لشگرکشى هاى هرقل امپراتور روم به ایران اشاره مى نماید و به اختصار وقایع ایران را از زمان پیروزى تا سال ۵۵۹ ذکر کرده و راجع به پنجاه سال اخیر عهد ساسانى و آغاز تسلط اعراب مفصل تر نوشته است.
بخش پایانى
به رغم تمامى اهمیتى که براى تاریخ موسى خورنى و نقش آن در شناخت تاریخ ایران اواخر اشکانى و اوایل ساسانى قائلیم ضعف این تاریخ همانا وجود افسانه ها و داستان هاى زیاد در آن است و از این رو باید با احتیاط بیشترى از آن به عنوان یک منبع معتبر یاد نماییم. اثر دیگرى که موسى خورنى از خود بر جاى گذاشته است تحقیقاتى است که وى در باب جغرافیا انجام داده و در آن شرح اجمالى در باب ممالک قلمرو ایران ساسانى ارائه کرده است. اهمیت این اثر در شناخت دوران ساسانى بسیار مهمتر از اثر اول خورنى است و آخرین چاپ این مبحث جغرافیایى همان است که مارکوارت آلمانى تحت عنوان ایرانشهر به روایت موسى خورنى منتشر کرده است و البته شرح و تفصیل و تفسیر نویسنده آلمانى آن را براى مطالعه کنندگان تاریخ دوره ساسانى مخزنى ضرورى و مرجعى لازم ساخته است.۱ کتاب جغرافیاى موسى خورنى براساس کتاب بطلمیوس خلاصه اى از کتاب پاپ پوس اسکندرانى است و موسى خورنى به هنگام تالیف کتاب خود سرزمین هاى مورد نظرش را با نوشته بطلمیوس مقایسه مى کند و توضیحات لازم را مى نویسد برخى محققین معتقدند کتاب منحصر به فردى ابتدا در زمان ساسانیان به زبان پهلوى در جغرافیا نوشته شده بود و موسى خورنى این کتاب را به زبان ارمنى ترجمه کرد.۲ کتاب ایرانشهر اطلاعات خوبى از سرزمین هاى ایران ساسانى به ما مى دهد و در شرح این سرزمین ها به اشارات بطلمیوس بدان ها اشاره شده است نام هایى همچون ماد، الیمایى، پارس، آریک، دریاى هیرکان، اسکیت ها، بین النهرین و بابل از جمله نواحى معرفى شده هستند. خورنى به ما مى گوید که بطلمیوس ماد را مارگ یا مادوس MADOS نامیده و از کاسب KASB، کادوش، گلک، دیلموک به عنوان استان هاى ماد یاد کرده و علاوه بر آن رى و اسپهان را از شهرهاى ماد برشمرده است.۳ در مجموع از آثار موسى خورنى مى توانیم اطلاعات مفیدى از ایران باستان به دست آوریم اما مورخ دیگر ارمنى که به واسطه ارتباط نزدیک تر با حکمرانان اشکانى ارمنستان و دسترسى به اسناد و مکاتبات دربار مى توانیم استناد بیشترى به وى داشته باشیم آگاتانجلوس است که به اختصار توضیحاتى درباره وى و آثارش را مرور مى نماییم.
• آگاتانجلوس
آگاتانجلوس (آگاتانگغوس = آگاتانژ) یکى دیگر از وقایع نگاران ارمنى و از قدیمى ترین آنها است که کتابى به نام تاریخ ارمنیان دارد و واجد اطلاعات ارزشمندى از ایران عهد ساسانى براى ما است. وى منشى تیرداد دوم پادشاه ارمنستان بود. اصل وى یونانى و نامش به یونانى از دو جزء آگاتوس به معنى خوب، نیک و خیر و آنگلوس به معناى فرشته و پیک ترکیب یافته بود.۴ وى از مورخان و نویسندگان ارمنى قرن چهارم میلادى محسوب مى شود و در یکى از شهرهاى ارمنستان غربى در همجوارى روم زندگى مى کرد. آگاتانجلوس در تاریخ خود از حوادث بین سال هاى ۲۲۶ تا ۳۳۰ میلادى گفت وگو مى کند.۵ او در کتاب خود به بشارت و دعوت بنیانگذار کلیساى ارمنى یعنى گریگوار مقدس پرداخته است و توضیحاتى در این زمینه ارائه مى دهد.۶ تاریخ او به زبان ارمنى و یونانى است و مشتمل بر چندین بخش است. در آغاز هر یک از آنها کتابى مستقل بودند ولى پس از سال ۴۵۶ میلادى آگاتانجلوس آن کتاب ها را به هم پیوسته ساخت و داستان هاى افسانه آمیزى نیز در خصوص ظهور مسیحیت در ارمنستان به آن افزود و البته برخى محققین معتقدند این بخش آخر به هیچ وجه از آگاتانجلوس نبوده است.۷
به هر حال کتاب تاریخ ارمنیان آگاتانجلوس در واقع نخستین کتاب در زمینه تاریخ ارمنستان است. در دورانى که آگاتانجلوس در کتاب خود به آن پرداخته است ارمنستان و موقعیت استراتژیک آن بنا به دلایلى همچون شکل گیرى مسیحیت و دخالت هاى امپراتورى روم در آنجا براى حکومت پارت ها و سیاست خارجى آنها اهمیتى دوچندان یافته است. در شرایطى که پس از انتخاب شاهزاده اى پارتى براى حکومت بر ارمنستان وى به عنوان شخص دوم امپراتورى اشکانى شناخته مى شد مسیحى شدن ارمنستان باعث شد کفه ترازو به نفع روم سنگین شود.
دوره اى که آگاتانجلوس در آن مى زیسته از آن جهت اهمیت دارد که یکى از سرنوشت سازترین دوران هاى تاریخى ارمنستان است زیرا رسمى شدن مسیحیت در ارمنستان آینده سیاسى اجتماعى این سرزمین و تا حدودى همسایگان آن را تحت تاثیر قرار داد. آگاتانجلوس در زمان قدرت یابى اردشیر بابکان به نگارش کتاب خود پرداخت؛ در زمانى که تنها در ارمنستان بقایاى اشکانیان همچنان حکومت داشتند و مقاومت مى کردند. مولف ورود خود به تاریخ را از روى اجبار دانسته و مى نویسد:... بنا به فرمان تند شهریاران بى اختیار به حرکت در آمدیم و دریانورد دریاى سخت ماتیان ها (ماتیکان به معناى رساله و کتاب) تاریخ گشتیم.۸
نویسنده از سوى دیگر معتقد است که گرچه این تاریخ ها به دستور شاهان و براى آنان نوشته شده است اما در واقع همچون مرواریدى هستند که نه تنها پیشانى پادشاهان را مى آراید بلکه همگان را آراسته و شادمان و توانگر و خشنود مى سازد و آرامش و درمان مى دهد.۹
گفتیم که کتاب حاضر را نخستین کتاب در زمینه تاریخ ارمنى ها مى دانند اما نویسنده در تالیف آن از تعدادى منابع پیش از خود بهره برده است. وى در ضمن توصیف شخصیت هایى همچون خسرو و تیرداد اشکانى بیان مى کند که از روایات تاریخى و رمان ها نیز استفاده کرده است. آگاتانجلوس همانگونه که گفتیم اثر خود را با استفاده از منابع موجود سده چهارم میلادى نگاشته است. یکى از این منابع کتاب رفتار ماشتوتس اثر گوریون بوده است و حکمت گریگور نیز از دیگر منابعى است که نویسنده مورد استفاده قرار داده است.۱۰
آگاتانجلوس همچنین بیان مى کند که در نوشتن کتابش علاوه بر به کارگیرى روایات کهن از مسائلى سخن مى گوید که خود شاهد آنها بوده و نیز به کردار و گفتار مردانى پرداخته که در عصر او مى زیسته اند. همان گونه که گفتیم کتاب تاریخ ارمنیان از رخدادهایى صحبت مى کند که در سده سوم و اوایل سده چهارم میلادى رخ داده است؛ فاصله سال هاى ۲۷۹ تا ۳۳۰ میلادى که مقارن با حکومت دهمین و یازدهمین شاه از سلسله شاهان اشکانى ارمنستان و همچنین پیدایش ساسانیان در ایران است. این کتاب از یک پیش گفتار و پنج بخش تشکیل شده است. در بخش اول به جنگ هاى ده ساله خسرو و پسرش تیرداد با اردشیر اول ساسانى اشاره مى شود و به مقاومت ارمنیان در مقابل ساسانیان اشاره دارد. در بخش هاى بعدى کتاب آگاتانجلوس به زندگى نخستین مبلغان مسیحى در ارمنستان و ذکر رنج ها و مشکلات ایشان مى پردازد. آگاتانجلوس به گریگور مقدس و هریپسیمه از دیگر مبلغان مسیحى مى پردازد و شرح ابعاد زندگى ایشان صفحات زیادى از کتاب را به خود اختصاص مى دهد.
در کنار مطالب فوق اطلاعاتى از جغرافیاى ارمنستان، خاندان هاى قدرتمند و با نفوذ و همچنین اساطیر ارمنى در اختیار خواننده قرار مى گیرد.
با توجه به محتواى کتاب آگاتانجلوس مى توان اینگونه پنداشت که هدف وى نوعى قهرمان سازى از مبلغان مسیحى ارمنستان بوده است. هیچگاه تیرداد که کتاب به دستور او به نگارش درآمده را نمى توان قهرمان کتاب آگاتانجلوس معرفى کرد. حتى در برخى موارد تیرداد به شخصیت منفى و ضدقهرمان کتاب تبدیل مى شود.۱۱ پرداختن بیش از حد به گریگور باعث شد تا مورخان دیگر ارمنى همچون لازار فارپى و سبئوس هرگاه به اثر آگاتانجلوس اشاره کرده اند آن را کتاب گریگوریس بنامند در واقع این عنوان تا مدت ها به کتاب آگاتانجلوس اطلاق مى شد تا اینکه به تدریج عنوان تاریخ آگاتانجلوس یا تاریخ ارمنیان جاى عنوان پیشین را گرفت. از نظر شناخت تاریخ ساسانیان کتاب وى با توجه به اینکه به نبردهاى اشکانیان ارمنستان و اردشیر ساسانى اشاره دارد (به رغم بزرگ نمایى هایى که در این زمینه دیده مى شود) حائزاهمیت است. نویسنده مقاومت چندین ساله خسرو را در ارمنستان در مقابل قدرت نوخاسته ساسانى به صورت پیروزى هاى چشمگیر بر اردشیر نمایانده است. انتقادى که بر نوشته آگاتانجلوس وارد است این نکته است که اگر شکست هاى ایرانیان ساسانى به شدتى بوده که دشت و راه را از مردگان ایرانى پوشانده پس چرا خسرو پادشاه ارمنستان بدون دنبال کردن مدعى فرارى به ارمنستان بازگشته است. در کنار اغراق ها مى توان آگاهى هایى نیز به دست آورد. به عنوان نمونه یکى از قسمت هاى کتاب به چگونگى ویرانى پرستشگاه هاى کهن و ساختن کلیسا ها به جاى آن اشاره دارد. از این جهت تاریخ ارمنیان منبعى ارزشمند براى آگاهى از اساطیر ایزدان و آداب و رسوم کهن است. علاوه بر این با مقایسه اسامى خدایان با ایزدان ایرانى مشاهده مى شود که همه نام ها ریشه ایرانى دارند و تنها با نام محلى ارمنى ذکر شده اند. ایزدانى مانند آرامازد (=اورمزد) یا واهاگن (=وهرام). ۱۲
به هر ترتیب کتاب تاریخ ارمنیان همچون سایر منابع کهن ارمنى به دلیل موقعیت ارمنستان و روابط آن با ایران در دوره باستان از ارزش فراوانى برخوردار است و خصوصاً شناخت دوره اشکانى و ساسانى بدون مراجعه به این اثر و البته سایر آثار مورخان ارمنى کارى ناتمام به نظر مى رسد.
• لازار فارپى
لازار فارپى (فاربى = فارابى) از روحانیون و نجباى ارمنى در سده پنجم و ششم میلادى بود. مورخى عالى مقام در دستگاه حکومتى ارمنستان که در سال ۵۰۴ میلادى نگارش تاریخ ارمنستان خود را به پایان رسانده و در آن کتاب وقایع سال هاى ۳۸۸ تا ۴۸۵ میلادى را مورد اشاره قرار داده است.
وى در نگارش تاریخ خود سعى در رعایت بى طرفى داشته و برخلاف برخى دیگر از مورخین ارمنى همچون وردن (مولف تاریخ وردن) و الیزه وارداپت مولف جنگ ارمنیان وقایع سال هاى ۴۳۹ تا ۴۵۱ که آثار خود را از روى تعصب به نگارش درآوردند، فارپى در اثر خود تلاش داشت از جاده بى طرفى خارج نشود.۱۳ فارپى در کتاب خود اشاراتى نیز به حوادث ایران در سنوات مذکور دارد و از این نظر منبع خوبى براى شناسایى تاریخ ایران آن ایام است.۱۴ فارپى حدود نیم قرن پس از ابلاغ فرمان مهر نرسى به نجباى ارمنستان آن اعلامیه را ذکر مى کند. مى دانیم که پیشرفت آیین مسیحیت در ارمنستان باعث اضطراب دولت ایران شده بود و زمامداران ایران دریافته بودند که تا اختلافات مذهبى در بین است تصاحب ارمنستان امرى ناپایدار و بى ثبات خواهد بود و مهر نرسى در این زمینه شخصاً طرفدار اجراى فشار و تضییق بود. فارپى در نقل فرمان مهر نرسى از زبان وى مى نویسد:... ما اصول دیانت خود را که متکى بر حقیقت و مبتنى براساس و قواعد محکم است نوشته و براى شما فرستادیم. میل داریم شما که وجودتان براى این کشور تا این اندازه مفید و براى ما تا این حد عزیز است کیش مقدس و حقیقى ما را بپذیرید و دیگر در آن دیانت که همه مى دانیم باطل و بى فایده است باقى نمانید. بنابراین پس از استحضار این فرمان بدون اینکه خیالات دیگرى در خاطر خطور دهید باید اصول دیانت ما را به طیب خاطر بپذیرید. ما هم در راه موافقت تا آنجا پیش آمدیم که به شما اجازه دادیم که دیانت موهوم خود را که تا امروز موجب خرابى کار شما شده است براى ما بنویسید. اگر شما با ما هم اعتقاد شوید گرجیان و آلبانى ها یاراى آن را نخواهند داشت که از فرمان ما سرپیچى کنند و روى برگردانند.۱۵
لازار فارپى همچنین در ادامه براى ما روشن مى کند که اسقف هاى مسیحى و روحانیون ارمنى جمع شدند تا در باب نامه مهر نرسى اظهارنظر کنند. لازار نام حضار آن مجلس را ذکر کرده و معلوم مى شود ماخذ معتبرى در دست داشته است. جوابى که به این نامه داده شده است نیز در اثر لازار آمده است... ما هنگامى که در حضور شاهنشاه بودیم مغان را که مقنن شما به شمار مى روند مورد استهزا قرار دادیم. حال نیز اگر ما را مجبور کنید که نوشته هاى آنان را بخوانیم همچنان به استهزاى آنان خواهیم پرداخت. از اینجا است که ما برخلاف امرى که کردید اصول دیانت خود را ننوشته و به نزد شما نخواهیم فرستاد. ما شریعت ناپاک شما را لایق خواندن و اندیشیدن ندانسته ایم. ما خداى یکتا را عبادت مى کنیم که آسمان ها و زمین و هر چه در آنها است آفریده اوست.۱۶ در مجموع از گزارش هاى لازار فارپى مى توانیم به روابط ایران و ارمنستان و خصوصیات جوامع مذهبى هر دو و قدرت مغان در جامعه ساسانى پى ببریم. از این منظر لازار فارپى صاحب یکى از منابع مهم در زمینه شناخت ساسانیان است.
• سبئوس
سبئوس ارمنى یکى دیگر از مورخان ارمنى است که از آثار وى مى توان به اطلاعات پیرامون ایران عهد ساسانى دست یافت. وقایع نامه سبئوس ابتدا به لشگرکشى هاى هرقل امپراتور روم به ایران اشاره مى نماید و به اختصار وقایع ایران را از زمان پیروزى تا سال ۵۵۹ ذکر کرده و راجع به پنجاه سال اخیر عهد ساسانى و آغاز تسلط اعراب مفصل تر نوشته است.۱۷
اگر موسى خورنى در زمینه جغرافیاى ساسانى و آگاتانجلوس اطلاعات ارزشمندى از ادوار نخست و میانه تاریخ ایران را به ما مى دهد وقایع نامه سبئوس ادوار پایانى حکومت ساسانى را پوشش مى دهد و حتى دامنه آن تا اوایل دوره اسلامى نیز مى رسد. چنانکه مى دانیم قدیمى ترین ماخذ موجود تاریخى که نام پیامبر اسلام در آن آمده نیز همین وقایع نامه سبئوس است.۱۸ از این نظر سبئوس حائز اهمیت فراوان در شناخت دوران پایانى حکومت ساسانى است. در باب حمله اعراب به ایران روایات مورخان ارمنى با آنچه در روایت عربى نقل شده است هم از حیث تاریخ و هم از حیث جزئیات تفاوت دارند. مثلاً در روایت سبئوس نقل شده است که در واقعه قادسیه بالغ بر چهار هزار نفر ارمنى تحت فرماندهى سرداران خویش در سپاه رستم سردار معروف ایرانى بوده اند. ۱۹ در مجموع سبئوس کمک فراوانى به محقق تاریخ ساسانیان از جهت آشنایى با دوران پایانى این سلسله مى نماید و از این منظر از منابع بسیار مهم در این رابطه است. علاوه بر چهار مورخ یاد شده مورخان دیگرى نیز بوده اند که آثارى در زمینه تاریخ ارمنستان ارائه داده اند که البته اطلاعاتى از ایران باستان نیز از آنان مستفاد مى گردد. از تواریخى که براى سرگذشت ایران باستان مورد توجه است مى توان از کتاب هجوم عرب تالیف لووند «معروف به گوته قرن هشتم میلادى» نام برد. همچنین تواریخ متاخرتر از او مثل تاریخ ارمنستان توماس آرتسرونى (قرن دهم) و تاریخ آلبان ها تصنیف موسى کالانک واسى (قرن دهم) و تاریخ ارمنستان آسولیک (قرن یازدهم) و ترجمه ارمنى تاریخ میشل سریانى (قرن دوازدهم) و امثال این تواریخ مورد توجه هستند. پاتکانیان در کتاب خود مندرجات تمام این کتب را مورد استفاده قرار داده است.۲۰ یکى از مورخین ارمنى دیگرى که بر روى آرا و اندیشه هاى زرتشتیان کار کرد ازنیک کولب Eznik de kolb بود که در حدود سنوات ۴۴۵ تا ۴۴۸ میلادى کتاب خود را که موسوم به رد بر فرقه ها بود تالیف کرد و مشتمل بر مطالبى راجع به آراى زرتشتیان آن عصر است.۲۱
از مورخین دیگر باید به زنوب گلاگى اشاره کنیم که ارامنه او را از مورخین ملى خود مى دانند. این مورخ متعلق به سده چهارم میلادى بود و در آغاز در گلاگ سوریه مى زیست اما از آنجا به کاپادوکیه مهاجرت کرد. آثار او به سریانى نوشته شده است و به تاریخ دارون معروفند.۲۲ در مجموع مورخان زیادى در ارمنستان وجود داشته اند که چه به طور مستقیم و چه به عنوان منابع دست دوم مى توانیم از آثارشان به اطلاعات مفیدى از ایران عصر ساسانى دست یابیم. آثارى که اگر وجود نداشتند بدون شک شناخت تاریخ ساسانیان براى محقق معاصر بسیار سخت تر بود. خلاصه کلام اینکه ارمنستان از دیرباز با ایران داراى مشترکات فرهنگى و تاریخى بوده و ایرانیان و ارامنه را نمى توانیم دو ملت جدا از هم بدانیم. از این نظر با شناخت ارمنستان مى توانیم به شناخت نسبى از ایران نیز دست یابیم و بالعکس.
در اهمیت منابع ارمنى باید بدانیم که تحقیق و کنکاش در هر دوره تاریخى براى هر سرزمینى مواد خامى نیاز دارد که این مواد خام و دستمایه هاى تحقیق یا سبقه داخلى دارند و یا از اطراف و اکناف آن سرزمین و دوره توسط دوستان و دشمنان ایشان ثبت شده اند.
شناسایى تاریخ پرفراز و نشیب ایران باستان نیز از این قاعده مستثنا نبوده و یکى از کلیدهاى شناخت بهتر آن دوران منابع ملل و اقوام همجوار ایران از جمله منابع ارمنى در این رابطه است.
اتفاقاً منابع ارمنى در این زمینه و براى آن دوره به خصوص اهمیت ویژه اى دارند زیرا در بدو تشکیل امپراتورى ساسانى شاهد بازماندگان رقباى اشکانى ایشان در ارمنستان هستیم که در بدو امر به جبهه گیرى در مقابل ساسانیان نیز پرداختند و تا مدت ها تهدیدى براى ساسانیان محسوب مى شدند.
یکى دیگر از مواردى که ارمنستان و منابع ارمنى را براى شناخت ساسانیان برجسته مى نماید ترویج مسیحیت و رسمى شدن آن در این سرزمین است.
در طول تاریخ همجوارى دو ملت روابط سیاسى هرچند دستخوش تحولات اساسى گردید اما روابط فرهنگى فارغ از این محدودیت ها و تحریم ها همواره وجود داشت و اینگونه است که تا به امروز نیز شاهد استمرار این روابط هستیم. حتى مى دانیم مهاجرت جلفانشینان در عصر صفوى نیز با تمامى چشم انداز و انگیزه سیاسى این کار داراى سابقه قبلى بوده و اینگونه نبوده که ارمنى ها هیچ گونه شناخت قبلى از ایران و ایرانى نداشته باشند.
بدین سان است که با در نظر گرفتن حدود فرهنگى ایران و نه مرزهاى مصنوعى سیاسى طول تاریخ شاید حتى تفکیک این دو فرهنگ از یکدیگر بسیار سخت بنماید. ایرانیان و ارامنه قرن ها است که در کنار هم به خوبى روزگار مى گذرانند و ارامنه ایران نیز ایرانیانى هستند از نژاد ارمنى با دیانت مسیحى.
پى نوشت ها:
۱ _ آرتور کریستن سن: همان، صفحه۱۲۳
۲- یوزف مارکوارت: همان، صفحه ۱۱
۳ _ یوزف مارکوارت: همان، صفحه۳۱
۴ _ احمد نورى زاده: تاریخ و فرهنگ ارمنستان، ،۱۳۷۶ نشر چشمه، تهران، صفحه ۴۸۰
۵- دکتر محمود جعفرى دهقى : همان، صفحه ۱۱۱
۶ _ آرتور کریستن سن: همان، صفحه۱۲۰
۷- محمدجواد مشکور: همان، صفحه۲۰
۸ _ آگاتانگغوس: تاریخ ارمنیان، ترجمه گارون سارکسیان، ،۱۳۸۰ نشر نائیرى، تهران، صفحه ۲۲
۹- آگاتانگغوس: همان، صفحه ۲۳
۱۰ _ گروه نویسندگان: نامداران فرهنگ ارمنى، ترجمه ا. گرمانیک جلد یک، ،۱۳۶۱ انتشارات بنیاد نیشابور، تهران، صفحه ۴۴
۱۱- حسین کیان راد: نگاهى به کتاب تاریخ ارمنیان (مقاله)، کتاب ماه تاریخ و جغرافیا، شماره ،۷۲ صفحه ۴۸
۱۲- حسین کیان راد: همان، صفحه ۴۹
۱۳ _ آرتور کریستن سن: همان، صفحه۱۲۲
۱۴- دکتر محمود جعفرى دهقى: همان، صفحه ۱۱۳
۱۵ _ آرتور کریستن سن: همان، صفحه۳۸۵
۱۶ _ آرتور کریستن سن: همان، صفحه۳۸۶
۱۷ _ آرتور کریستن سن: همان، صفحه۱۲۳
۱۸- عبدالحسین زرین کوب: تاریخ ایران بعد از اسلام، چاپ هشتم ،۱۳۷۹ امیرکبیر، تهران، صفحه ۷۴
۱۹ _ عبدالحسین زرین کوب: همان، صفحه ۷۴
۲۰ _ آرتور کریستن سن: همان، صفحه۱۲۴
۲۱ _ آرتور کریستن سن: همان، صفحه۱۲۲
۲۲ _ دکتر محمود جعفرى دهقى: همان، صفحه ۱۲۲
نظر شما