رندگی و شعر اریش فرید، بخش پایانی
روزنامه شرق، شنبه 15 آذر 1382
خسرو ناقد: فرید در سال 1950 میلادی همکاری خود را با برنامه آلمانی زبان «رادیو بی. بی. سی» آغاز می کند و مسئولیت بخش تفسیرهای سیاسی این رادیو را عهده دار می شود. او در برنامه هایش بیشتر به تفسیر مسایل و رویدادهای مهم جهان می پردازد، بدون آنکه وارد سمت گیری سیاسی خاصی شود و یا بگذارد که تحریکات مبلغان «جنگ سرد» در او اثر کند. وی نه تنها سیاست و دخالت آمریکا در جنگ کره، گواتمالا و ویتنام را به شدت مورد انتقاد قرار می دهد، بلکه دخالت نظامی نیروهای ارتش سرخ و سرکوب جنبش های آزادیخواهانه مردم مجارستان، آلمان شرقی و چکسلواکی را نیز محکوم می دانست.
از سویی جنگ کانال سوئز در سال 1956 و همکاری نیروهای فرانسوی- انگلیسی با اسرائیل را علیه مصر محکوم می کرد و از سوی دیگر بنای دیوار برلین را فاجعه انسانی بزرگی می دانست. فرید یهودی بود، ولی سیاست های دولت اسرائیل در قبال فلسطینی ها را مردود می شمرد و در جریان جنگ شش روزه در سال 1967، در شعری به عنوان «بشنو اسرائیل» به طور ضمنی سیاست اسرائیل را با ایذاء و اذیت یهودیان در دوران فاشیسم مقایسه کرد. فرید در سال 1968، بعد از آنکه رادیو بی. بی. سی به ابزاری در دست طرفداران «جنگ سرد» مبدل شد، به همکاری خود با آن پایان داد.
فرید مترجم توانای آثار «ویلیام شکسپیر» به زبان آلمانی بود و در مجموع بیش از 27 اثر از شکسپیر را ترجمه و منتشر کرد. از آثار شکسپیر ترجمه هایی متفاوت از مترجمان و شاعران نامدار آلمانی در دست است؛ ولی در میان آنها ترجمه های فرید از اعتبار و اهمیت خاصی برخوردار است و کارگردانان مشهوری بر اساس ترجمه های او نمایشنامه های شکسپیر را با موفقیت به روی صحنه آورده اند.
گذشته از این، او آثاری نیز از نویسندگان نامدار انگلیسی زبان به آلمانی ترجمه و منتشر کرد که از میان آنها می توان آثاری را از «توماس استرنز الیوت»، «دیلن توماس» و «جان اردین» نام برد. شگفت آنکه فرید، با اینکه بیش از چهل سال از عمر خود را در انگلستان سپری کرد و با اینکه همسرش انگلیسی و فرزندانش انگلیسی زبان بودند و خانه و زندگی او در لندن بود و او نیز خود به زبان انگلیسی تسلط و اشراف کامل داشت، هرگز به زبان انگلیسی شعری نسرود. زبان آلمانی برای فرید «وطن اصلی» و تنها پناهگاهی بود که در سال های غربت و دوری از زادگاهش، او را از سقوط به ورطه بی هویتی رهانید.
شکل، آهنگ، تصاویر و ایما های شعرهای اولیه او هنوز قراردادی و در محبس سنت های دست و پا گیر اسیر بود و کمتر عناصر تازه در آنها یافت می شد. آشنایی او با آثار «راینر ماریا ریلکه» و «فرانتس کافکا» و گرایش به پذیرش انتقادی سبک آنان، تحولی در سروده های فرید ایجاد کرد و از آن پس در شعرهایش ویژگی هایی پدید آمد که حاصل بازی دلپذیری است که با کلمات دارد. مضامین شعرهای فرید اغلب انتقادی و بیشتر روزآمد است؛ با جملات کوتاه و تکرارهای دلنشین.
به رغم آنکه در بیشتر شعرهایش به موضوع و دوره ای خاص پرداخته، ولی گذر زمان هنوز از جذابیت و گیرایی اغلب سروده هایش چیزی نکاسته است و حتی پاره ای از شعرهای او اقبال جاودانگی دارند.
اما آنچه بیش از همه سبب شهرت فرید گشت، «شعرهای سیاسی» او بود که در قالبی تازه و سبکی جدید سروده شده اند. اریش فرید احیاکننده شعر سیاسی در دوران بعد از جنگ جهانی دوم و به ویژ ه در دهه شصت و هفتاد میلادی بود و شهرت خود را نیز مدیون شعرهای این دوره از حیاتش است. او در سالهای آخر دهه پنجاه میلادی سفرهای متعددی به آلمان و اتریش داشت و در مباحثات جنجال برانگیز سیاسی و فرهنگی آن دوران به طور فعال شرکت کرد. فرید در آن زمان به جمعی از روشنفکران آلمانی که در گروهی موسوم به «گروه 47» گرد آمده بودند پیوست.
این گروه که به گفته پایه گذارش «هانس ورنر ریشتر» با هدف «تربیت نخبگانی آزاد منش و دموکرات در زمینه فرهنگ و ادبیات» تشکیل شده بود، در کنار فعالیت های فرهنگی- ادبی خود و نیز برگزاری جلسات شعرخوانی و داستان خوانی، فعالیت های اجتماعی خود را با مبارزه علیه تسلیحات اتمی در شرق و غرب و جنگ ویتنام آغاز کرد. اعضای این گروه که نویسندگان و شاعران نامداری چون «هاینریش بل»، «گونتر گراس»، «مارتین والسر»، «اینگه بورگ بآخمان»و «ایلزه آیشینگر» در شمار آنان بودند، از سیاست های روسیه شوروی سرخورده شده بودند و از آن به عنوان «مارکسیسم جزم گرا» نام می بردند و از
این رو خود را «سیوسیالیست های آزاد» و «چپ های جهان وطنی» می خواندند. مع الوصف شعر سیاسی را مردود می شمردند و فقط به سنتی که از «برتولد برشت» به جا مانده بود ارج می نهادند. در مقابل، فرید که از اعضای فعال این گروه بود، فقط پاره ای از قطعات برشت را قبول داشت و به رغم پذیرش و تأئید «شعر مقاومت»، افکار برشت را رد می کرد.
به هر حال، روشنفکران متشکل در «گروه 47» به رغم دیدگاه های سیاسی و فرهنگی گوناگون، در افکار عمومی به عنوان «روشنفکران چپ» شهرت داشتند. از این رو بدیهی است که از فرید نیز همواره به عنوان «شاعر سیاسی چپ» یاد می شود؛ به ویژ ه که او خود نیز تا پایان عمر به تحقق نوعی «سوسیالیسم انسانگرایانه» که در شعرها و نوشته هایش نیز می کوشید حد و حدودی برای آن ترسیم کند و چگونگی آن را مشخص کند، امیدوار بود و در سال های پایانی عمر به اصلاحاتی که «میخائیل گورباچف» در روسیه شوروی آغاز کرده و در شرف تکوین بود، دل بسته بود.
با انتشار دفتر شعر «... و ویتنام و...» به سال 1966 میلادی، جدل و مناظره سختی درباره شعر سیاسی میان شاعران و ناقدان و روشنفکران و اهل قلم در کشورهای آلمانی زبان در گرفت و رفته رفته به دیگر کشورهای اروپایی نیز گسترش یافت. شعرهای فرید در دوران جنبش دانشجویی در دهه شصت و هفتاد میلادی در اروپا و در میان دانشجویان رواج و محبوبیت بسیار یافت.
او با شعرهای سیاسی خود نشان داد که این نوع شعر نیز به نوبه خود می تواند در افکار عمومی تأثیر گذارد و حتی در گسترش جنبش های اجتماعی مؤثر باشد. فرید از اهمیت و تأثیر و نفوذ کلام مکتوب در جامعه- به ویژ ه آنگاه که در قالب شعر و داستان ریخته می شود- به خوبی آگاه بود و از آن به طرز مطلوبی بهره می جست. اما او هیچگاه از «قدرت کلام» سوءاستفاده نکرد و هرگز آن را به کینه و خشونت نیآلود. او خود و خانواده اش قربانی خشونت نظام تمامت خواه فاشیسم بودند؛ ولی جزو آن دسته از قربانیان خشونت نبود که با از میان رفتن خشونت گرایان، خود خشونت گرا می شوند و از خشونت همچون ابزاری برای به کرسی نشاندن حرف و راه و روش خود استفاده می کنند.
فرید شاعر عشق بود و زندگی، و نه شعارساز نفرت و مرگ.وجه تمایز شعرهای فرید با دیگر شعرهای سیاسی در این است که او نه هیچگاه خشونت را تبلیغ می کند و نه مرگ و کشتار را؛ بلکه کوشیده است تا چهره زشت و غیر انسانی خشونت و خشونت گرایان را با نازک بینی خاص خود نشان دهد و بنمایاند.
او با زبان عشق و امید به زندگی به رویارویی با خشونت و بی عدالتی می رود. فرید آنجا که می خواهد وحشت جنگ و کشتار در ویتنام را برای خوانندگان شعرهایش که اغلب اروپایی اند باز گو کند، فریاد نمی زند و شعار نمی دهد، بلکه به خانه آنان می رود و ابتدا تصویری آرام و بی دغدغه از زندگی روزمره آنان ترسیم می کند و از دلبستگی هایشان می گوید و دل نگرانی هایشان. سپس با اشاره ای، یادی و با جمله ای کوتاه تشویش و ناآرامی به دل ها می افکند و خواننده را به تأمل و اندیشه وامی دارد:
اما اریش فرید با انتشار دفترهای شعرهای عاشقانه اش باعث سرخوردگی مطلق گرایان و جزم گرایان شد؛ آنانی که او را فقط شاعری معترض و سراینده شعرهای سیاسی می خواستند.
شاید هم عدالت خواهی و آزاداندیشی فرید و تلاش بی وقفه او در دفاع و حمایت از حقوق فرودستان جامعه باعث بروز این سوءتعبیر شده بود. شعرهای عاشقانه فرید که در دو دفتر گرد آمده اند، در شمار زیباترین، گیراترین و دلنشین ترین شعرهای دوران معاصر در سرزمین های آلمانی زبان است و نشان از روح حساس و نازک او دارد. عشق در شعرهای فرید در مقامی فراتر از عقل قرار دارد؛ آنچه در ادبیات معاصر غرب به ندرت یافت می شود و در مشرق زمین سنتی دیرپای دارد.زندگی برای فرید سفر پر ماجرایی را می ماند که در آن امید و ناامیدی، غم و شادی، ترس و تهور، عدالت و بی عدالتی، آزادی و اسارت، دوستی و دشمنی، شکست و پیروزی، جدل و مهربانی و تلاش پیگیر برای بهروزی و بهزیستی، همسفران لحظه های حیات انسانند، و در پایان راه، مرگ است که به انتظار نشسته است؛ و در آن دم که در آغوش مرگ چشم بر هم می نهی، شاید رخصت یابی تا لحظه ای زندگی ات را از آغاز تا به انجام از نظر بگذرانی و ببینی که آیا انسانی و سربلند و در خور کرامت انسانیت زیسته ای و یا از آغاز کوردل بوده ای و درمانده. آری، در آخر کار می بینی که بی عشق، بی همدردی و بدون ایستادگی در برابر ظلم و ستم و بی عدالتی، چه بیهوده راهی پیموده ای و چه عبث در راه زندگی گام زده ای. فرید به حال آنان که شبی را بی عشق سر به بالین می نهند تأسف می خورد و از زبان عشق می گوید: «هر چه هست همین است».
اریش فرید در 22 ماه نوامبر سال 1988 میلادی دیده از جهان فرو بست.
نظر شما