مرور یک تراژدی
روزنامه شرق، دوشنبه ۱۷ آذر ۱۳۸۲ - ۱۴ شوال ۱۴۲۴ - ۸ دسامبر ۲۰۰۳
ترجمه علی شیخان: پل ولفوویتز، مرد شماره ۲ پنتاگون و معمار اصلی سیاست آمریکا در عراق، ۲۷ژوئیه در مصاحبه با شبکه تلویزیونی ان بی سی خاطرنشان می سازد: «گزارش های سرویس های اطلاعاتی مربوط به تهدیدات تروریستی، اطلاعات تیره و مبهمی را در برمی گیرند.» البته اشاره ولفوویتز به اطلاعات «دردسرساز» در ماه های پیش از سوءقصدهای ۱۱ سپتامبر نیست. دلخوری بیشتر از آن جهت است که «خبرهای خوب محرمانه» موجود هنوز مورد بهره برداری قرار نگرفته اند.
اما در مورد اخیر، یعنی جنگ در عراق، جدال از نوع دیگر است. این جدال در میان دولت های حریص در فروش جنگ به افکار عمومی و بر سر گزارش سرویس های امنیتی روی می دهد. البته در کشور جیمز باند و شرلوک هولمز، رسوایی های مرتبط با امور جاسوسی معمولا سروصدای زیادی ایجاد نمی کند. جنگ و دعوایی اگر باشد، همه پشت درهای ضخیم ساختمان هیأت دولت می گذرد. نه در دره های سرسبز روستاهای انگلیس. هر چند در یکی از مزارع نزدیک آکسفورد، پلیس در روز ۱۸ ژوییه جسد بی جان دیوید کلی، یکی از بهترین کارشناسان انگلیسی در زمینه تسلیحات شیمیایی و بیولوژیکی را می یابد. یک روز پیش از آن در حدود ساعت ۳ بعد از ظهر، کلی خیلی راحت و طبیعی به همسرش جانیس،گفته بود که می رود کمی قدم بزند و خانه آرام خود در دهکده سوتمور را ترک کرده بود. صبح آن روز باران آمده بود. اما بعد از ظهر آن روز خورشید بار دیگر در حال نورافشانی بود. کلی به سمت دهکده لانگ وورث در سه کیلومتری محل سکونت خود به راه می افتد و پس از آن تا هاروداون هیل به پیاده روی ادامه می دهد. مردم منطقه می گویند که آنجا زیباترین چشم انداز را دارد. و به گفته پلیس در برابر همین منظره شگفت انگیز روستای انگلیسی و در غروب آن بعد از ظهر ژوئیه، کلی قرص های Coproxamol، مسکنی که تنها بر اساس نسخه پزشک فروخته می شود، را می بلعد و رگ دست چپ خود را می زند.
کلی ۵۹ ساله با یک عینک دسته فلزی، ریش سفید و صدای خشدار، اصلا رفتار یک جنگ طلب را نداشت. اما این کارشناس سلاح های نامتعارف یکی از بهترین مشاوران وزارت دفاع انگلیس بود. در دهه ۸۰ او بود که به تقاضای MI6، سرویس ضدجاسوسی انگلیس، از شیمیست ها و بیولوژیست های نظامی شوروی که به غرب رفته بودند، بازجویی می کرد. در دهه ۹۰، کلی حدود ۴۰ بار به عراق رفته بود: نظرات او تاثیرگذاری زیادی داشت. مرگ تراژیک او مجادله ساده بر سر نحوه ورود لندن به جنگ با عراق را به یک آبروریزی دولتی مبدل ساخت.
همه چیز از سوم سپتامبر ۲۰۰۲ شروع شد، زمانی که هنوز دنیا وضعیت عادی داشت. در آن روز، تونی بلر در یک کنفرانس مطبوعاتی در ناحیه سگفیلد، در شمال شرقی انگلیس با قاطعیت تمام از عملیات نظامی علیه رژیم صدام حسین دفاع می کند. نخست وزیر انگلیس برای متقاعد ساختن بیشتر به تهیه مدارکی مبتنی بر اثبات نگهداری تسلیحات کشتار جمعی از سوی بغداد متعهد می شود. چند هفته بعد، سرویس های اطلاعاتی وی یک «پرونده سیاه» در مورد صدام حسین منتشر می کنند که از سوی «کمیته مشترک اطلاعاتی» (JIC) تهیه شده بود. این کمیسیون که زیرنظر خانه شماره ۱۰ خیابان داونینگ، اقامتگاه رسمی نخست وزیر انگلیس شکل گرفته است، نمایندگان سرویس های مختلف اطلاعاتی از جمله کارمندان عالی رتبه و اعضای دولت را گردهم می آورد. دیوید کلی بدون شرکت در نگارش نهایی سند، چند برگ دست نوشته را در اختیار کمیته مشترک اطلاعاتی قرار می دهد. دولت هم به امید متقاعد ساختن افکار عمومی که همیشه در تردید بسر می برند، این گزارش را در سطح وسیعی پخش می کند. اما این تبلیغات نامعمول هیجان خاصی را در میان اعضای کمیته مشترک اطلاعاتی به وجود می آورد.
گزارش منتشر شده بر روی اینترنت
در فوریه ۲۰۰۳، تونی بلر دوباره اشتباه می کند. پرونده جدیدی روی سایت اینترنتی نخست وزیر قرار می گیرد. اما این پرونده یک فاجعه بود. به جز اطلاعات کمیاب جمع آوری شده نزد سرویس های امنیتی، متن گزارش حاوی خلاصه ای از رساله یک دکتر آمریکایی به تاریخ ۱۹۹۱ بود! در این نسخه رونوشت، سرویس های اطلاعاتی خیابان داونینگ حتی غلط های املایی را نیز حفظ کرده بودند.
۲۵ ژوئن گذشته در حالی که جنگ به پایان رسیده بود، آلاستر کمپل، مدیر روابط عمومی تونی بلر، در برابر یکی از کمیسیون های پارلمانی توضیح می دهد که یکی از اعضای گروهش گاف داده است. واقعیت این بود که کمیته مشترک اطلاعاتی از انتشار گزارش دوم باخبر نشده بود: در واقع سیاستمداران، کارشناسان علمی ومتخصصان اطلاعاتی را دور زده بودند. حال اشتباه به گردن چه کسی بوده است؟
آلاستر کمپل تصویری از متهم اصلی را ترسیم می کند. نویسنده سابق نشریات نیم تایی، که از ۹ سال پیش به این سو یکی از مخلصان و مدافعان نخست وزیر محسوب می شود، اوست که تصویر جعلی عمومی و سیاسی تونی بلر را شکل داده است. ۹سپتامبر ۲۰۰۲، کمپل ریاست جلسه اختصاصی به استراتژی مشترک در مورد عراق را در خیابان داونینگ بر عهده داشت. گویا در این جلسه بوده است که یکی از شرکت کنندگان ادعا کرده بود که صدام حسین می تواند در عرض ۴۵ دقیقه، سلاح های شیمیایی و بیولوژیکی خود را مجهز کند. چنین ادعایی به اثبات نمی رسد، اما نیاز گروه بلر را کاملا رفع می کند، زیرا این ادعا بر این نکته دست می گذارد که رژیم بغداد یک «تهدید اضطراری» به حساب می آید که باید خنثی شود. این اشاره حیاتی در گزارش منتشر شده از سوی سرویس های اطلاعاتی نخست وزیر وارد می شود. با اینکه کارشناسان در مورد آن اختلاف نظر داشتند، اما خوراک خوبی برای مطبوعات انگلیس به حساب می آید. این ادعا تیتر یک نشریه سان، به مدیر مسئولی رابرت مورداک می شود که در واقع از مواضع دولت دفاع می کند.
بر اساس همین ادعا تونی بلر حمایت اکثریت مجلس عوام را برای شروع جنگ کسب می کند. چند روز بعد که سربازان انگلیسی بصره را در جنوب عراق به محاصره در می آورند، در واقع این بریتانیای کبیر است که خود را در پشت نخست وزیر پنهان می سازد.
با این حال به محض اعلام پایان جنگ بحث وجدل ها دوباره شروع می شوند. روز ۲۹ ماه مه، اندرو گیلیگان، خبرنگار شناخته شده بی بی سی و متخصص در امور دفاعی، تاکید می کند که آلاستر کمپل در محتوای پرونده تسلیحات کشتار جمعی که پیش از جنگ منتشر شده، دست برده است. اما گیلیگان بر اساس اصول خبرنگاری منبع خبری خود را فاش نمی سازد. به دنبال این اتهام، خشم و غضب ساکنان خیابان داونینگ به اوج می رسد. بدین ترتیب بی بی سی مورد خشم مردان نخست وزیر قرار می گیرد، مردانی که با لحن بی ادبانه ای به اجرای برنامه صبحگاهی بسیار پرطرفدار رادیو ۴ که اندرو گیلیگان در آن شرکت دارد، اعتراض می کنند.
مجلس عوام این موضوع را پی می گیرد و کمیسیون امور خارجه مجلس مأمور تحقیق در این کار می شود. اندرو گیلیگان در دیداری که روز ۱۹ ژوئن با اعضای کمیسیون داشت بار دیگر بر این موضوع پافشاری می کند و پای حرف خود می ایستد. اما از ذکر منبع خودداری می کند. شش روز بعد، آلاستر کمپل تکذیب می کند که موضوع تجهیز تسلیحات شناخته شده در عرض ۴۵ دقیقه را مطرح کرده باشد. او می گوید: «این یک دروغ محض است.» کمیسیون امور خارجه مجلس نیز به ریاست یک عضو وفادار به حزب کارگر کمپل را تبرئه می کند و نخست وزیر را از بدنامی می رهاند.
۳۰ژوئن، دیوید کلی در وزارت دفاع حاضر می شود. او با هدف پرهیز از کمترین ابهامی، حاضر می شود اطلاعات طبقه بندی شده و فوق سری خود را که در ملاقات ۲۲ ماه مه با اندرو گیلیگان در میان گذاشته بود، به شکل محرمانه ای ابراز کند. پس آیا او منبع اصلی بوده است؟ خودش خلاف این را می گوید. زیرا او در اتهامات نسبت داده شده به آلاستر کمپل خود را مسئول نمی داند.
طی همین مدت مطبوعات انگلیس زمین و زمان را به هم می دوزند تا این منبع معروف را کشف کنند. جف هون، وزیر دفاع انگلیس، به ریچارد سامبروک، مدیر اطلاع رسانی بی بی سی پیشنهاد یک معامله می کند: اینکه رادیو اعلام کند دیوید کلی منبع گیلیگان بوده و اکنون موضوع خاتمه یافته است. اما بی بی سی آن را رد می کند. وزارت دفاع ضربه کاری تری وارد می کند: پام تیر، مدیر ارتباطات وزارتخانه اعلام می کند که اگر یک خبرنگار نام منبع اطلاعاتی را ذکر کند، وزارت دفاع آن را «تکذیب نخواهد کرد.» روز ۱۰ ژوئیه فایننشال تایمز، گاردین و تایمز، نام کلی را مطرح می کنند. پنج روز بعد کارشناس مذکور به کمیسیون امور خارجه مجلس عوام فراخوانده می شود.
اما بازجویی از کلی بیچاره به عذابی تبدیل می شود. این مرد فوق العاده خویشتن دار ناگهان خود را در زیر نورافکن های میدانی می بیند که در آن شخص رئیس دولت به چالش کشیده شده است. او در این میان بسیار اذیت می شود به طوری که بعدها چندین بار خاطرات بد خود را مرور می کند. او در آن جلسه با چنان صدای آرامی صحبت می کرد که اعضای کمیسیون مجبور به متوقف ساختن این گفت و شنود می شوند. کلی هرگز تصور نمی کرد که یک روز مجبور باشد در برابر دوربین های تلویزیونی قرار بگیرد و کوچکترین کلامی از سخنانش مورد تعابیر و تفاسیر گوناگون قرار بگیرد. با این حال اعضای کمیسیون تحقیق کمترین شکایتی به او نمی کنند. دو روز بعد یعنی ۱۷ ژوئیه جسم بی جان او پیدا می شود. در حالی که کارشناس فقید پیش از خودکشی، به خبرنگار نیویورک تایمز گفته بود که «افراد ناشناسی» به دنبال سر به نیست کردن او هستند.
شنیدن خبر مرگ کلی برای تونی بلر که در آن زمان در سفر رسمی به ژاپن بسر می برد، ضربه سختی بود. یک خبرنگار از او می پرسد که آیا «دستان او به خون آغشته شده است؟» آقای نخست وزیر از این ماجرا با عنوان «تراژدی هولناک» یاد می کند. او که از همه طرف تحت فشار قرار گرفته بود از لرد هوتون، قاضی دادگاه، می خواهد تا تمام جوانب این واقعه را روشن کند. گزارش این قاضی احتمالا تا اواسط ماه ژانویه سال آینده منتشر خواهد شد. در آن هنگام شاید دنیا خواهد فهمید که چرا مردی که در محاصره دوربین های تلویزیونی سراسر دنیا قرار گرفته بود، ناگهان تصمیم می گیرد در یکی از غروب های زیبای ماه ژوئیه در دل یک دهکده انگلیسی رگ های دست خود را بزند و یک بار دیگر ثابت خواهد شد که جنگ بازی نیست. نبردهای مسلحانه همیشه ارتش سایه و مطیع را به حرکت در می آورند و در اغلب موارد از قاعده قدیمی «هدف وسیله را توجیه می کند»، پیروی می کنند. از ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱ تا مرگ دیوید کلی، بسیاری از توهمات ظهور کرده در پایان جنگ سرد بار دیگر سر باز کرده اند و خشونت با یاران سنتی خود یعنی تقلبات، دروغ ها و اشتباهات به عرصه بین المللی بازگشته است.
منبع: اکسپرس
نظر شما