جنگ سرد در قفقاز
روزنامه شرق، سه شنبه ۱۸ آذر ۱۳۸۲ - ۱۵ شوال ۱۴۲۴ - ۹ دسامبر ۲۰۰۳
عارف واحد ناوان : شلیک تیر خلاص بوریس یلتسین به پیکر نیمه جان اتحاد جماهیر شوروی در دسامبر ۱۹۹۱، فروپاشی شوروی و زایش ۱۲ جمهوری کوچک و بزرگ در عرصه بین الملل را به همراه داشت. پیش از آن ۳ جمهوری کرانه دریای بالتیک استقلال یافته بودند. این رویداد تاریخی و بسیار مهم در سال های پایانی هزاره دوم، نظام بین الملل را وارد بازی های تازه ای کرد و نخستین و مهم ترین پرده این نمایش پس از فرو ریختن پرده های آهنین و اضمحلال پیمان ورشو یکه تازی غرب بود. در این میان آسیای مرکزی و قفقاز پس از خاورمیانه و اروپای شرقی به کانون توجهات جهانیان تبدیل شد. تا پیش از وقوع حوادث مرگبار ۱۱ سپتامبر آمریکایی ها کوشیدند به آرامی وارد حیاط خلوت روس ها شوند. در این رهگذر ترکیه که با حذف خطر کمونیسم جایگاه سنتی و همیشگی خود را به عنوان متحد استراتژیک غرب از دست داده بود با ایفای نقشی تازه به دروازه ای برای ورود غربی ها بدل شد.
اختلاف و جنگ دو جمهوری آذربایجان و ارمنستان بر سر مالکیت قره باغ و تلاش هر یک از این دو جمهوری جهت یافتن متحدان تازه خیلی زود موجب صف بندی های جدید در منطقه شد و زمینه را برای حضور نیروهای فرامنطقه ای در منطقه فراهم ساخت.
نزدیکی جمهوری آذربایجان به ترکیه سبب نزدیکی این دو کشور به آمریکا و در نتیجه موجب تلاش ارمنستان برای پیوند عمیق با روسیه و گسترش روابط با ایران شد. این خط زمانی پررنگ تر شد که جمهوری آذربایجان با خروج از پیمان امنیت دسته جمعی کشورهای مشترک المنافع که در سال ۱۹۹۲ میان روسیه و برخی جمهوری های شوروی سابق به امضا رسید عملاً خواستار پیوستن به سازمان پیمان آتلانتیک شمالی (ناتو) شد و مشی غربی پیش گرفت.
اختلاف یونان با ترکیه بر سر مسئله جزیره قبرس و دریای اژه حمایت تلویحی این کشور از محور مسکو _ تهران و ایروان برای تحت فشار قرار دادن رقیب ترک خود را به همراه داشت و اسرائیل نیز جهت حضور در مرزهای شمالی ایران نیاز به همکاری با محور واشنگتن، آنکار و باکو داشت. همه این تحولات در دهه ۹۰ به آرامی صورت گرفت اما وقوع حوادث ۱۱ سپتامبر موحب روی گرداندن موقت آمریکایی ها از قفقاز و آسیای مرکزی شد هر چند پنتاگون با کمک های نظامی جسته و گریخته خود به برخی جمهوری های آسیای مرکزی قفقاز بحث مبارزه با تروریسم را پیش می کشید، اما عملاً این کشور خود درگیر دو جنگ حساس و سرنوشت ساز در افغانستان و عراق بود و فرصت نگریستن به منطقه را نداشت.
اکنون با تثبیت حامد کرزای در افغانستان و برقراری آرامش نسبی اوضاع در عراق، آمریکایی ها اندک فرصتی یافته اند تا یک بار دیگر بخت حضور در این حوزه را بیازمایند این اتفاق زمانی شتاب بیشتری به خود گرفت که گرهارد شرودر صدراعظم آلمان خواستار خروج نیروهای آمریکایی از اروپا شد. این امر آمریکایی ها را برای یافتن پایگاه های جدید به تکاپو انداخت از این رو دونالد رامسفلد در اقدامی غیرمنتظره پرواز به منطقه، به ویژه جمهوری های آذربایجان و گرجستان را در دستور کار خود قرار داد. وی اگر چه در باکو و در دیدار با الهام علی اف همکاری با این جمهوری را در چارچوب خاصی از جمله مبارزه با تروریسم اعلام کرد. اما در دیدار با میخائیل ساآکاشویلی، ژوانیا و نینوبورد ژانادزه رئیس جمهور موقت گرجستان خواستار خروج فوری نیروهای روسی از این جمهوری شد.
این گفته دونالد رامسفلد خشم رهبران کاخ کرملین را برانگیخت و موجب واکنش شدید مقامات روسی همچنین رهبران حزب کمونیسم شد.
از سوی دیگر سفیر روسیه در باکو در برابر ادعاهای یک ژنرال آمریکایی که گفته بود آمریکا و جمهوری آذربایجان از آغاز سال ۲۰۰۴ همکاری مشترک نظامی را در دریای خزر آغاز خواهند کرد، گفت: «ژنرال ها بهتر است وارد بازی های سیاسی نشوند و دنبال کارهای خود بروند.» اظهارات این مقام روسی از عمق نگرانی و خشم روس ها از حضور و گسترش آمریکایی ها در منطقه قفقاز دارد. به هر حال سفر دو هفته پیش روبرت کوچاریان رئیس جمهور ارمنستان و شریک راهبردی مسکو به روسیه و دیدار با ولادیمیر پوتین در سن پترزبورگ و متعاقب آن سفر ناگهانی دونالد رامسفلد به قفقاز حکایت بازی های جدید سیاسی در این منطقه دارد.
اکنون پرسش اصلی این گونه مطرح می شود که آیا رقابت آمریکا و روسیه در حوزه قفقاز به اصطکاک منافع این دو کشور و شکل گیری نوعی جنگ سرد دیگر خواهد انجامید؟ به نظر می رسد برای یافتن پاسخ این پرسش باید تا پایان انتخابات ریاست جمهوری آمریکا و انتخابات دومای روسیه و همچنین ریاست جمهوری در این کشور صبر کرد.
نظر شما