خواننده هایی که اشتباه کردند
موضوع : نمایه مطبوعات | شرق

خواننده هایی که اشتباه کردند

روزنامه شرق، سه شنبه ۲ دی ۱۳۸۲ - ۲۸ شوال ۱۴۲۴ - ۲۳ دسامبر ۲۰۰۳

هرولد بلوم- ترجمه علی ملائکه: به جنگ «هری پاتر» رفتن در این زمان مانند مبارزه جویی هملت در برابر دریایی از مشکلات است. و به جنگ دریا رفتن هیچ گاه پایان نمی پذیرد. شبه «پدیده» هری پاتر بدون شک برای مدتی ادامه خواهد یافت، همچنان که جی. آر. آر تالکین این چنین بود و سپس محو می شود.

روزنامه رسمی ضد _ فرهنگ غالب، نیویورک تایمز، آنچنان مبهوت کتاب های هری پاتر شده است که سیاست جدیدی برای مرور کتاب های نه چندان فرهیخته خود برقرار کرده است. به جای انبوهی از کتاب های گریشام ها، کلنسی ها، کرایتون ها و کینگ ها و سایر آثار تخیلی عامه پسند در فهرست کتاب های پرفروش تخیلی آن، اکنون کتاب های پاتر در راس فهرست جداگانه کتاب های کودکان قرار خواهند گرفت. به این ترتیب جی. کی . رولینگ، روایتگر هری پاتر، تمایزی غیر معمول دارد. او سیاست سیاستگذار را تغییر داده است.

بینش تخیلی

من کتاب های جدید ادبیات کودکان را هنگامی که بتوانم ارزشی در آنها بیابم می خوانم. اما سعی نکرده ام که همه کتاب های رولینگ را بخوانم؛ تنها ۳۰۰ صفحه از کتاب اول از این رشته کتاب  ها یعنی «هری پاتر و سنگ جادو» را خوانده ام که بنا به اقوال بهترین آنها است. گرچه کتاب خوب نوشته نشده است، در رده خودش دچار نقص جدی نیست. بسیار بهتر است که فیلم «جادوگر اُز» را دید تا کتابی را خواند که فیلم بر مبنای آن ساخته شده است؛ اما حتی کتاب هم بینش تخیلی اصیلی دارد. «هری پاتر و سنگ جادو» این گونه نیست؛ برای همین لازم است که دلایل موفقیت کتاب (و دنباله هایش) را در جایی دیگر جست وجو کرد. چنین فرضی باید با ملاحظه ای در مورد این که چرا و چگونه تقاضا برای خواندن هری پاتر وجود دارد دنبال شود.

الگوی غایی هری پاتر، کتاب «ایام تحصیل تام براون» نوشته «تاماس هیوز» منتشر شده به سال ۱۸۵۷ است.

این کتاب توصیف کننده مدرسه «رگبی» است که «تاماس آرنولد» ترسناک مدیر آن است، کسی که اکنون به عنوان پدر «ماتیو آرنولد»، منتقد شعر دوره ویکتوریا، به یاد آورده می شود. اما کتاب «هیوز» که هنوز کاملاً خواندنی است، فانتزی نیست، واقع گرایانه است. رولینگ کتاب «ایام تحصیل تام براون» را به دست گرفته و آن را در آینه تالکین دوباره دیده است. آمیزه منتج از خلقیات یک بچه  مدرسه ای به همراه آزادی از محدودیت های واقعیت آزمایی ممکن است که برای من عجیب و غریب به نظر برسد، اما دقیقاً همان چیزی است که میلیون ها کودک و والدینشان در این زمان به آن تمایل دارند و از آن استقبال می کنند.

در دنباله مطلب در جای خود به برخی از نارسایی های هری پاتر اشاره خواهم کرد، اما این نکته را در خاطر خواهم داشت که مخاطبی که هری پاتر را می خواند، فردی است که بی شک ادبیات والا مانند کتاب های «باد در بید» کنت گراهام یا «آلیس در سرزمین عجایب» لوئیس کارول را نخواهد خواند. آیا بهتر نیست که این افراد کتاب های رولینگ را بخوانند تا اصلاً چیزی نخوانند؟ آیا آنها از رولینگ به سوی لذایذ دیریاب تر پیش خواهند رفت؟

رولینگ دو انگلستان را ارائه می کند، این جهانی و جادویی، که نه به وسیله طبقات اجتماعی بلکه براساس تمایز افراد «کاملاً طبیعی» (میان مایه و خودخواه) و طرفداران جادوگری تقسیم می شوند. در واقع به نظر می آید که جادوگران به همان میزان «ماگل»ها (Muggles) _ نامی که مردان و زنان جادوگر به نوع معمول مردم می دهند _ جزو طبقه متوسط هستند؛ چرا که این گروه دلبسته جادوگری پسران و دخترانشان را به «هاگوارتز»، یک نظیر مدرسه «رگبی» می فرستند که سحر و جادوگری در آن تدریس می شود. «هاگوارتز» را «آلبوس دامبلدور» به عنوان مدیر سرپرستی می کند که نسخه رولینگ از «گاندالف» تالکین است. جادوگران جوان آینده مانند هر بریتانیایی در حال رشد دیگری هستند، تنها بیش از حد معمول، ورزش و غذا اشتغال خاطر اصلی آنها است. (مسائل جنسی دست کم در جلد اول، ندرتاً وارد جهان رولینگ می شود.)هری پاتر اکنون قهرمان چندین میلیون نفر کودک و بزرگسال است. بستگان «ماگل» او را بزرگ می کنند، پس از آن که والدین جادوگرش به وسیله «ولدمور» شریر کشته شده اند، جادوگری که به موجودی افسانه ای و نهایتاً یک پساانسان بدل شده است. اینکه دقیقاً چرا هری بیچاره را والدین جادوگرش به خاله و شوهرخاله خودپسندش سپرده اند هرگز رولینگ روشن نمی کند، اما این وضعیت اشاره خوبی است و باز هم بیانگر آن است که این بریتانیای جایگزین در واقع چقدر متعارف است. آنها قهرمان _ جادوگر بالقوه شان را به بستگان ناخوشایندش می سپارند، به جای آنکه بگذارند او به وسیله جادوگران و ساحران خوش رفتار بزرگ شود که او را جزو خودشان می دانند.به این ترتیب، هری از رفتار بد تنفرآور «دورسلی»ها، ماگل هایی در حد اعلای کلمه و پسر دیگرآزار آنها، «دادلی» رنج می برد. در چند صفحه ابتدایی کتاب ممکن است احساس کنیم که در فضای فیلم «تامی» ساخته «کن راسل» قرار داریم، یک اپرای راک از گروه «The Who» به جز آنکه هری زود عقل رس شده بسیار سالم تر از «تامی» است. هری یتیم به زندگی اش ادامه می دهد تا زمانی که جادوگران او را نجات می دهند و به هاگوارتز می فرستند تا به افتخار ایام تحصیل اش نایل شود.

هاگوارتز بسیاری از طرفداران هری را مسحور می کند، شاید به علت آنکه بسیار سرزنده تر از مدرسه هایی است که آنها می روند، اما به نظر من این مدرسه بیش از آنکه گروتسک باشد ملال آور ست؛ هنگامی که مردان و زنان جادوگر آینده بریتانیا در حال تعلیم یافتن برای ساختن طلسم نیستند، خودشان را با ورزش های داخل مدرسه ای عجیب و غریبی، مشغول می کنند. لحظه ای که هری به نحوی قهرمانانه آزمون سخت مواجهه یا «والدمور» را از سر می گذراند، به نحوی تحسین آمیز آن را حل و فصل می کند که تسکینی بر این ملال است.

می توان به نحوی معقولانه شک داشت که «هری پاتر و سنگ جادو» در آینده به یکی از آثار کلاسیک ادبیات کودکان بدل شود، اما رولینگ، هر چقدر هم که اثرش دارای ضعف زیبایی شناختی باشد، دست کم شاخصی هزاره ای از فرهنگ عامه پسند ما است. مخاطبان بسیار انبوهش به او اهمیتی همانند ستاره های راک، بت های سینمایی، گردانندگان برنامه های تلویزیونی و سیاستمداران موفق می دهند. سبک نثر او، که مملو از کلیشه است، باری بر خوانندگانش تحمیل نمی کنند.

چگونه «هری پاتر و سنگ جادو» را بخوانیم؟ بهتر است که در شروع با سرعت زیاد آن را بخوانیم، شاید هم بهتر است با همان سرعت آن را به پایان برسانیم. چرا آن را بخوانیم؟ احتمالاً اگر نمی توانید خود را متقاعد کنید که چیزی بهتر بخوانید، مجبورید به رولینگ اکتفا کنید. آیا استفاده آموزشی توجیه کننده ای برای کتاب های رولینگ وجود دارد؟ آیا آنها شباهتی با آثار استفن کینگ دارند؟ چرا کتابی را بخوانید که اگر آنچه را می خوانید باعث غنای ذهن یا روح یا شخصیت تان نخواهد شد؟ تا آنجا که من می دانم، زنان و مردان جادوگر واقعی بریتانیا، یا آمریکا، ممکن است که فرهنگی جایگزین برای افراد بیشتری فراهم کند.

شاید رولینگ برای میلیون ها غیرکتابخوان خواننده مطبوع باشد زیرا آنها صمیمیت حسرت بار او را درک می کنند و می خواهند به دنیای او، تخیلی یا غیر آن، بپیوندند. او ولع گسترده برای امور تخیلی را سیراب می کند؛ آیا این کار بدی است؟ دست کم طرفداران او برای لحظاتی هم که شده از صفحه های تلویزیونی رهایی می یابند و ممکن است به طور کامل احساس ورق زدن صفحات یک کتاب، هر کتابی را، به فراموشی نسپارند.

کودکان باهوش

و من با این حال در مورد این شیدایی نسبت به هری پاتر احساس راحتی نمی کنم و امیدوارم ناخرسندی من صرفاً یک خودپسندی روشنفکرانه یا حسرت زدگی برای فانتزی فرهیخته تری برای کودکان باهوش در همه سنین نباشد. آیا ممکن است که ۳۵ میلیون نفر خریدار کتاب و فرزندانشان در اشتباه باشند؟ بله آنها در اشتباه بوده  اند و همین گونه نیز باقی می مانند مادامی که بر پاتر اصرار می ورزند.

گروه بزرگی از آثار بی کفایت برای بزرگسالان و کودکان زباله دان های اعصار را پر کرده اند. در زمانی که قضاوت عمومی نه بهتر و نه بدتر از آن چیزی است که معرکه گیران ایدئولوژیک، که این قدر مطالعه انسانگرایانه را به تباهی کشیده اند، جار زده می شود، هر چیزی ممکن است رخ دهد. منتقدان فرهنگ با سرعت هر چه تمام تر هری پاتر را به درون برنامه درسی کالج هایشان وارد خواهند کرد و نیویورک تایمز تایید دیگری را بر بلاهتی که رهبری می کند و تجسم می بخشد جشن خواهد گرفت.
 

نظر شما