آموزش در دنیای اسباببازیها
بازی از ضروریات زندگی کودکان است. کودکان از طریق بازی افکارشان را بازگو میکنند و به همان راحتی که بزرگسالان احساساتشان را با کلمات بیان میکنند، آنان نیز همین کار را به وسیله بازی انجام میدهند.
کودک در طول بازی توانایی حل مشکلات خود را پیدا میکند و به وسیله آن میتواند اعتماد به نفس و روحیه استقلالطلبی را در خود پرورش دهد. آنان احساساتی چون ترس، اندوه، شادی و عصبانیت خود را از طریق بازی بیان و به این ترتیب احساس امنیت و ارزشمند بودن میکنند. کودک در بازی نیازهای حسی ــ حرکتی خود را برآورده میسازد و انرژی خود را تخلیه میکند که این کار باعث افزایش آرامش او میشود، در غیر این صورت اگر این انرژی امکان بروز پیدا نکند، احتمالا به اضطراب، افسردگی و پرتحرکی تبدیل میشود. در واقع بازی به اندازه تغذیه صحیح و احساس صمیمیت و امنیت برای رشد کودک مهم و ضروری است و عاملی است که به رشد تفکرات و خلاقیتهای کودک کمک میکند. ویژگیهای رفتاری کودکان در بازیهایشان کاملا مشخص میشود.
به عنوان مثال کودکی که در جستجوی قدرت است، معمولا در بازی نقش رهبر، رئیس، فرمانده یا حتی نقش مدیر مدرسه را بازی میکند یا یک کودک پرخاشگر ممکن است در بازی، عروسکهایش را بزند یا اسباببازیهایش را بشکند. پرخاشگری به صورت مستقیم و غیرمستقیم در بازی کودک نمایان میشود. کودک پرخاشگر ممکن است به وسیله چاقو یا قیچی بر میز و اسباببازیها حمله کرده و محیط را به یک میدان جنگ تبدیل کند. درواقع کودک دنیای خود را با اسباببازیهایی که در دسترس دارد، فرافکنی میکند.
بازی درمانی
امروزه از بازی یا بازیدرمانی به عنوان روشی برای درمان مشکلات کودکان استفاده میکنند. بازی درمانی به کودکان کمک میکند تا بتوانند مسائل و مشکلاتشان را حس کنند، با این هدف که ویژگیهای روانی خود را بشناسند. در این نوع درمان، به کودک فرصت داده میشود تا احساسات آزاردهنده و مشکلات درون خود را از طریق بازی بروز داده و آنها را به نمایش بگذارد.
در کودکان بیقرار حواسپرت که کنترل کمی روی حرکات بدنی خود دارند و براحتی هم متوقف نمیشوند، بازی کمک میکند تا تنش آنها آرام شود یا کودکانی که مورد ضرب و شتم و آزار جنسی قرار گرفتهاند، میتوانند از طریق بازی درمانی تا حد زیادی به آرامش و بهبود برسند. درمانگر از طریق بازی درمانی یک موقعیت بازی را به صورت کلی ایجاد میکند که کودک بتواند ترس و تنش خود را بیرون بریزد، در حقیقت در بازی درمانی کودک «خود درونیاش» را نشان میدهد. شدت احساساتی که برخی کودکان در طول بازی درمانی از خود نشان میدهند گاهی بسیار تعجبآور است، احساساتی چون تنفر، ترس، تنهایی، ناامنی، احساس شکست، بیکفایتی و احساس ناخواسته بودن از این گونه احساسات است و غالبا شروع این احساسات باعث محرومیت و انحراف شخصیت کودک میشود.
در حال حاضر ناآگاهیهای والدین برخی کودکان سبب شده است که اختلالات عاطفی و رفتاری کودکان مانند ترس، خشم دروغگویی، حسد شب ادراری، وسواس ناخن جویدن و... شیوع بیشتری پیدا کند
در بازی درمانی پس از آن که کودک بازی با وسایل را شروع کرد، درمانگر با دقت اعمال و گفتار او را تحت نظر میگیرد و با مشاهده رفتارش در ضمن بازی به نگرانیهای او پی میبرد و پس از تفسیر و نتیجهگیری از عملکردهای کودک، راهحلهایی مناسب برای مشکلات او ارائه میکند. اگر کودک تمایل به بازی نداشته باشد، مشاور باید او را تشویق کند، اگر کودک ساکت بماند و بازی نکند، مشاور بازی با اسباببازیها را شروع میکند و بتدریج از کودک دعوت میکند که در بازی شرکت کند. درمانگر در طول درمان و هنگام کار با کودکان، باید بپذیرد که کودک دلایلی برای هر آنچه که انجام میدهد دارد و مسائل زیادی وجود دارد که ممکن است برای کودک مهم باشد در حالی که قادر نیست آنها را با درمانگر خود در میان بگذارد. برای این که درمانگر در بازی درمانی موفق باشد، باید دارای ویژگیهایی چون قابل اعتماد بودن، پذیرا بودن و احترام به کودک باشد. در بازی درمانی باید شرایطی فراهم شود که کودک به درمانگر خود اعتماد و احساس کند که افکار و احساساتش مورد توجه درمانگر قرار گرفته است.
ناآگاهی والدین
در حال حاضر ناآگاهیهای والدین برخی کودکان سبب شده است که اختلالات عاطفی و رفتاری کودکان مانند ترس، خشم، دروغگویی، حسد، شب ادراری، وسواس، ناخن جویدن و... شیوع بیشتری پیدا کند. در جلسات بازی درمانی منشأ اصلی این احساسات شناخته میشود و درمانگر به جای آن که احساسات و عواطف کودک را نادیده بگیرد یا انکار کند، آنها را میپذیرد و به کودک اجازه میدهد با مطرح کردن آنها، آرام و سبک شود. در درمان کودکان، بازی به عنوان یک وسیله ارتباطی نیز به کار میرود. با مشاهده کودک هنگام بازی میتوانیم به میزان توانایی و درک او در زمینههای گوناگون مانند ارتباط برقرار کردن با دیگران، درک او از مردم و همچنین درکی که از خود دارد، پی ببریم رفتارها، نظرات، احساسات و چگونگی ابراز وجود کودک در بازی به ما کمک میکند که به مشکلاتش و این که او دنیای اطراف خود را چگونه میبیند، پی ببریم. به عنوان مثال درمانگر برای کودکی که به علت ناتوانی در بکارگیری وسایل، قوانین بازی را رعایت نمیکند، با ایجاد فرصتهایی مناسب و تشویق به او کمک میکند تا بر اضطراب خود غلبه کند و به این ترتیب کودک از طریق بازی شیوههای گوناگون کنار آمدن را یاد میگیرد.
در بازی درمانی لازم است مواردی از سوی درمانگر رعایت شود، از جمله این که رابطه حسنهای میان وی و کودک برقرار شود، به کودک آزادی عمل داده شود، کودک به خاطر اشتباهاتش مورد سرزنش قرار نگیرد و به گفتار و احساساتش کاملا توجه شود. همچنین انتخاب صحیح اسباببازی مناسب، بسیار مهم است، مثلا کودکانی که وسواس دارند، میل به خمیربازی، گلبازی یا بازیهای به ظاهر کثیف ندارند، درمان نکردن این کودکان باعث بروز مشکلاتی برای آنها در آینده میشود یا کودکی که بالای سن 5 سال بوده و مشغول بازیهای حسی ـ حرکتی است، ممکن است دچار اختلال «اوتیسم» یا «در خود درماندگی» باشد.
در واقع بازی درمانی تنها رها کردن کودک با اسباببازیها نیست. هر گاه کودک بتواند از طریق مواجه شدن صحیح با مشکلات و رویدادهایی که موجب هیجان و اضطراب او شدهاند روبهرو شود، میتواند با تنش حاصله از آن مقابله کند. کودک اگر نتواند هنگام رویارویی با اضطراب راهی منطقی برای خود پیدا کند، دچار ترس و دلهره خواهد شد.
به طور کلی میتوان گفت که با کمک بازیدرمانی میتوان عملکردهای منفی و ناسالم عاطفی، احساسی و رفتاری کودکان را تشخیص داد و به معالجه زودهنگام ناتوانیهایی جسمی و روانی او پرداخت.
منبع: / روزنامه / جام جم ۱۳۸۹/۰۱/۲۱
نویسنده : معصومه اسدی
نظر شما