موضوع : پژوهش | مقاله

یک برنامه ی شش مرحله ای هسته ای


در اختیار داشتن سلاحهای هسته ای توسط دولتها به حد کافی خطرناک بوده است. اکنون، با تهدید تروریسم هسته ای، این خطر بیش از پیش آشکار شده است. در مقاله ی زیر جوزف کیرینکیون، عضو ارشد و مدیر موسسه ی منع گسترش سلاحهای هسته ای در سازمان صلح جهانی، با نگاهی تاریخی به عمر انرژی هسته ای، به بررسی پیشرفت حاصله در زمینه ی ایمن سازی و کاهش این سلاحها می پردازد.


نخستین بار نازی ها به بمب اتمی دست یافتند. در سال 1939، آلبرت انشتین می ترسید که هیتلر از اکتشافات تازه در زمینه ی شکافت هسته ای برای ساخت سلاحی برتر بهره گیرد. همکاران فیزیکدان او که از مهاجران فاشیست بودند یعنی لئو شیلارد و انریکو فرمی، به او کمک کردند تا نامه ی معروفش را به رئیس جمهور فرانکلین روزولت بنویسد.
مشهورترین دانشمند دنیا به رئیس جمهور روزولت هشدار داد که ممکن است "با استفاده از توده ی انبوهی از اورانیم موفق به ایجاد واکنش زنجیره ای هسته ای شویم که به وسیله ی آن تولید مقادیر عظیمی از قدرت میسر خواهد شد".
وی گفت این "پدیده ی نوین"، ممکن است به ساخت" بمب های جدید فوق العاده قدرتمند" منتهی شود. از آنجا که او تصور می کرد آلمانها به دنبال دست یابی به بمب هسته ای هستند لیکن مصرانه از روزولت خواست تا برای دست یابی به این پدیده به رقابت با آلمانها بپردازد. در حقیقت نه برای استفاده از بمب، بلکه برای بازداری و تهدید هیتلر از کاربرد آن.
انشتین بعدها از این نامه به عنوان بزرگترین اشتباه زندگی اش یاد کرد. آلمانها و ژاپنی ها هیچ برنامه ی قطعی ای برای ساخت بمب اتمی نداشتند. اما از پاییز سال 1945، رئیس جمهور روزولت برنامه ای را آغاز کرد که در نهایت به آزمایش نخستین بمب اتمی منتهی شد.

هراس های علمی
سازمان منع گسترش سلاحهای هسته ای نخستین بار توسط دانشمندان آغاز به کار کرد. در ژوئن سال 1945، یک ماه قبل از آزمایش بمب اتمی، برخی از دانشمندان پروژه ی منهتن، کمیته ای تشکیل دادند که هدایت و رهبری آن به عهده ی جیمز فرانک دارنده ی جایزه ی نوبل بود. این گروه شیلارد و اوژن رابینوویچ را نیز در میان اعضای خود داشت، رابینوویچ آخرین نویسنده و ناظر گزارشات کمیته بود(که شش ماه بعد نیز، یکی از کسانی بود که بیانیه ی دانشمندان هسته ای را صادر کردند).
فرانک طی گزارشش هشدار داد که ایالات متحده نمی تواند برای مدتی نا محدود به انحصار هسته ای خود متکی باشد. آنها با پیش بینی آینده گفتند که، دارا بودن زرادخانه های قدرتمند پرشمار، تنها به امنیتی کاذب منتهی خواهد شد.
فرانک و همکارانش در این گزارش که امروز نیز همان قدر درست و صادق است که 60 سال پیش، نوشتند که، "سود و مزیت کمّی، ما را در برابر حمله ی ناگهانی ایمن نخواهد کرد. " اگر آمریکا به سرعت دست به تنظیم یک معاهده ی امنیتی بین المللی نمیزد، " مسابقه ی پرشتاب نامحدودی برای دست یابی به این تسلیحات آغاز می گرفت ".
آنها گفتند یکچنین معاهده ی بین المللی ای، شامل نظارت بر کل مقادیر اورانیم می شود، و نیز می تواند هر نوع تبدیل اورانیم طبیعی به ماده ی قابل استفاده ی ساخت سلاح را تحت کنترل داشته باشد.
آنها به حقیقتی مهم دست یافته بودند. ممانعت از گسترش سلاحهای هسته ای مستلزم راه حلی سیاسی است. دانش فناوری هسته ای نمی تواند شامل چیز دیگری شود و در زمینه ی منع گسترش تسلیحات هسته ای کارایی ندارد.
تلاشهای آنان پس از جنگ به سرعت با شکست مواجه شد. رئیس جمهور هری اس ترومن در پیام خود به کنگره ی آمریکا در اکتبر 1945 گفت، " امید تمدن، به مقررات و تدابیر بین المللی ای بسته است که منوط به کناره گیری ایالات متحده و مساله ی توسعه ی بمب اتمی هستند، البته اگر این امر امکان پذیر باشد.
در نوامبر سال 1945، پس از آنکه ایالات متحده به دو بمب اتمی دست یافت، ترومن به همراه رهبران بریتانیا و کانادا به سازمان نوپای ملل پیشنهاد کرد که همه ی سلاح های اتمی محو و نابود شوند، و فناوری هسته ای جهت اهداف صلح آمیز تحت کنترل شدید بین المللی قرار گیرد.
گروههای تحقیقاتی مستقل، به پیشرفت و تحقق این پیشنهادات کمک کردند. موسسه ی صلح بین المللی کارنیج با تشکیل یک کمیته در زمینه ی انرژی اتمی در نوامبر سال 1945، نقشی عمده را ایفا کرد. پس از کنفرانسی دوروزه جهت بررسی پیشنهادات به ریاست جیمز تی شاتول، لیستی بلندبالا از پیشنهادات به همراه جزئیات دقیق برای کنترل بین المللی مواد و بمب های هسته ای صادر شد.
در ژوئن سال 1946، برنارد باروش طرح کامل ایالات متحده را به سازمان ملل ارائه کرد. "او گفت: ما اینجاییم که میان زنده و مرده یکی را انتخاب کنیم. اگر شکست بخوریم، آنگاه ما همه ی انسانها را محکوم کرده ایم که برده ی ترس باشند. "

نظارت و شمول
باروش، اعلام کرد که باید سازمان و مرجع بین المللی جدیدی تشکیل شود که کنترل و اختیار عناصر" خطرناک" چرخه ی سوخت هسته ای را در اختیار داشته باشد، و این شامل همه ی تسهیلات استخراج، فراورش، تبدیل و غنی سازی اورانیم می شود.
هروقت این اطمینان حاصل شد که هیچ دولت دیگری قادر به ساخت بمب اتمی نیست، ایالات متحده سلاحهای خود را نابود خواهد کرد.
کمیسیون انرژی اتمی سازمان ملل طرح آمریکا را در دسامبر سال 1946 به تصویب رساند، اما تنش های جنگ سرد طی چند ماه آن را از میان برداشت. از نظر استالین بمب اتمی چیزی فراتر از یک جنگ افزار بود. این بمب نمادی بود از توانایی صنعتی، پیشرفت علمی و اعتبار ملی. استالین به دانشمندانش گفت، "هیروشیما همه ی دنیا را لرزانده است. تعادل جهانی در هم شکسته است. بمب بسازید _این کار خطر بزرگ را از ما دور خواهد کرد. "
هر دو کشور در پی آن برآمدند که به واسطه ی زرادخانه های اتمی به امنیت دست یابند، نه به وسیله ی معاهده های اتمی. و بدین ترتیب مسابقه ی جنگ افزارها آغاز شد.

بالا بردن حصارهای دفاعی
در سال 1948، پس از کودتای چکوسلوواکی و بحران برلن، ترومن دستور به اولین افزایش عمده در تولید جنگ افزارها داد. بعدها در سال 1949، ظرفیت زرادخانه ی ایالات متحده به بیش از 200 جنگ افزار افزایش یافت.

این دوراهی بسیار سخت و تعیین کننده بود، مسیر اشتباه انتخاب شد، و این امر به طوری موثر سیاست رقابت هسته ای را بنیان نهاد. هنگامی که شوروی ها در آن سال نخستین بمب اتمی خود را آزمودند، ترومن با تسریع برنامه ای برای ساخت بمب اتمی " برتر " یا بمب هسته ای مرکب، حصارهای دفاعی ایالات متحده را را بالا برد.

سلاح برای جنگیدن یا ترساندن؟
دیوید لیلینتال در دفتر خاطرات روزانه ی خود نوشت، "بمب های بهتر و بیشتر. این امر به کجا منتهی خواهد شد؟ مرتباً می گوییم، "ما راه دیگری نداریم. "در واقع آنچه باید بگوییم این است که، "ما آنقدر باهوش نیستیم که راه دیگری ببینیم. "
هیئت مشاورین علمی رئیس جمهور در امور اتمی به شدت با طرح ساخت ابربمب مخالفت کردند، منجمله جی رابرت اوپنهایمر، رئیس علمی سابق پروژه ی منهتن. آنها اعتقاد داشتند که این سلاحیست جهت کشتار دسته جمعی.
آنها متفق الرای به رئیس جمهور نوشتند، "استفاده از این سلاح موجب نابودی زندگی انسانهای بیشماری خواهد شد. این سلاحی نیست که بتوان از آن منحصرا برای انهدام تاسیسات ساختمانی ارتش یا اهداف نیمه نظامی استفاده کرد. "
بنابراین، کاربرد آن، بسیار بیشتر از خود بمب اتمی سیاست نابودی و انهدام مردم غیر نظامی را به دوش دارد.
"حتی اگر شورویها بمب هسته ای را پیشرفت دادند، خودشان اذعان داشتند که ایالات متحده با استفاده از جنگ افزارهای هسته ای خود، می تواند موجب جلوگیری از کاربرد آن شود. "

هشدارهای علمی
نقطه نظرهای دانشمندان مستولی نگشتند. ایالات متحده در نوامبر سال 1952 نخستین بمب اتمی را با قدرت انفجاری 10. 4 مگاتن یا تقریبا هزار برابر قدرتمند تر از بمب هسته ای که هیروشیما را ویران کرد، مورد آزمایش قرار داد. همانطور که پیش بینی می شد شوروی ها اولین ساخته ی هسته ای خود را یک سال بعد در آگوست سال 1953 آزمایش کردند.
آلبرت انشتین در " بیانیه ی رسمی دانشمندان هسته ای" نوشت، "اندیشه ی دست یابی به امنیت به واسطه ی تسلیحات ملی، در وضعیت کنونی اسلوب نظامی، توهمی است خطرناک و مصیبت بار. مسابقه ی تسلیحاتی میان ایالات متحده و جماهیر شوروی، ظاهری پرالتهاب و پر هیجان به خود گرفته است. "

ایالات متحده در هراس
طی دهه ی 1950، رقابت تسلیحاتی نه تنها امنیت ایالات متحده را بالاتر نبرد بلکه آن را آسیب پذیرتر نیز ساخت.
تولید زرادخانه ی هسته ای آمریکا به سرعت، از کمتر از 400 سلاح در سال 1950 به بیش از 20000 در سال 1960 افزایش یافت، این جنگ افزارها شامل 10000 سلاح هسته ای "تاکتیکی" جدید بودند که برای کاربرد در میدان جنگ طراحی شده بودند. همچنین، تولید زرادخانه ی موسکو نیز از 5 کلاهک هسته ای در سال 1950 به تقریبا 1600 کلاهک در سال 1960 جهش یافت.
ایالات متحده پیش بود ولی هراسان نیز بود. هرکدام از هم نسلان من تمرینات خاص پناه گرفتن در هنگام حملات هوایی در مدرسه، آزمایش های آژیر خطر حمله ی هوایی و سیستم های اطلاع رسانی اضطراری جهت آموزش دفاع شخصی را به خاطر دارند.
هراس های رو به رشد ملت در کتابها و فیلمهای مشهور دهه ی 1950 نظیر "در ساحل"، "شیر اطمینان(فیل سیف)" و "دکتر استرینج لاو. " منعکس شد.
تولید گونه ای کاملا نوین از فیلمهای علمی- تخیلی آغاز شد، مانند فیلم "آنها"، که مورچه های تغییر یافته ی غول پیکری را نمایش می داد که در حال بیرون آمدن از منطقه ی آزمایش هسته ای نوادا بودند، و این استعاره ای مناسب از گسترش سلاحهای هسته ای بود. همانطور که دانشمندان هسته ای هشدار داده بودند، برتری عددی، امنیت به ارمغان نیاورد. تنش ها بسیار زیاد بودند، و درگیریها در برلن و کوبا در اوایل دهه ی 1960 دنیا را در نگرانی و اضطراب فرو برده بود.

افزایش صاحبان سلاح هسته ای
به علاوه، طولی نکشید که تهدید هسته ای از انحصار این دو دولت خارج شد. بریتانیا در سال 1952، فرانسه در 1960 و چین نیز اندکی پس از آنها به جمع کشورهای صاحب سلاح هسته ای پیوستند. در سال 1968 سازمان جاسوسی ایالات متحده برآورد کرد که 16 کشور سلاح هسته ای در اختیار داند.
بدینسان رهبران ایالات متحده با این سوال سخت مواجه شدند که چگونه از ملت آمریکا حراست کنند. سلاح های بیشتر بسازند یا تولید تسلیحات هسته ای خود را کاهش دهند؟برای جان اف کندی، پاسخ روشن بود: وی گفت: " امروز هر کدام از ساکنین این سیاره باید به روزی بیاندیشد که این سیاره دیگر قابل سکونت نخواهد بود، ".
"این سلاح های جنگی باید نابود شوند، پیش از آنکه آنها ما را نابود کنند. خطرات موجود در خلع سلاح، در مقایسه با خطرات نهفته در رقابت تسلیحاتی نامحدود، رنگ می بازد. "

گامهای نخست
کندی، مذاکراتی را آغاز کرد که هدف آن برقراری پیمانی جامع برای تحریم آزمایش هسته ای و نیز تنظیم معاهده ای جهت منع گسترش سلاح های هسته ای بود. وی در سال 1963 پیمان مشروط تحریم آزمایش هسته ای با جماهیر شوروی را امضا کرد و آن را "گامی نخست" نامید.
او آنقدر زنده نماند تا به کاری که شروع کرده بود خاتمه دهد، اما لیندن جانسون راه او را ادامه داد. در سال 1968، جانسون مهم ترین و طلایی ترین پیمان دیپلماتیک دوره ی ریاست جمهوریش را امضا کرد: پیمان عدم گسترش تسلیحات هسته ای یا همان(ان. پی. تی).
بعدها رئیس جمهور ریچارد نیکسون موفق به تصویب این پیمان شد و در جشن رزگاردن در مارس 1970 گفت:
" اجازه دهید مطمئن شویم که اگر به پشت سرمان بنگریم خواهیم گفت که این یکی از نخستین و مهم ترین گامها در فرایندی است که طی آن ملتهای جهان از یک عصر درگیری و نزاع به عصر مذاکره و عصر صلحی ماندگار گذر کرده اند. "
از بسیاری از جهات همین طور بود. NPT تلاشی بود دوجانبه که پیشرفتی قابل ملاحظه در امنیت ملی و بین المللی به وجود آورد.

متوقف کردن نشر سلاح های هسته ای
NPT و پیمان تحریم آزمایش هسته ای ثابت کردند که ارتباطی تنگاتنگ میان کنترل زرادخانه های موجود و کنترل نشر سلاحهای هسته ای به دیگر کشورها وجود دارد.
یکی از اسناد اطلاعاتی محرمانه ی ایالات متحده که مربوط به سال 1958 بود فاش شد و وجود این ارتباط را ثابت کرد:
" معاهده ای میان ایالات متحده و جماهیر شوروی برای تحریم یا محدود کردن موقتی آزمایشات هسته ای می توانست تا حدودی از تولید آزاد سلاحهای هسته ای توسط کشورهای دیگر جلوگیری کند.
به هر حال، تاثیرات بازدارنده ی یک پیمان توقف آزمایشات هسته ای، در صورت مشهود نبودن پیشرفت در زمینه ی خلع سلاح، گذرا و ناپایدار خواهد بود. "

علائم پیشرفت
به طور مشابه، ارزیابی ای مربوط به سال 1961 نشان داد که 15 کشور می توانستند در زمینه ی توسعه ی سلاحهای هسته ای فعالیت کنند ولی بسیاری دیگر این کار را نمی کردند، و تنها در صورتی اقدام به این کار می کردند که "به طور فزاینده روشن می شد که پیشرفت در زمینه ی خلع سلاح هسته ای نا محتمل خواهد بود. "
NPT، پیمان تحریم آزمایش هسته ای، و دیگر تلاشهای خلع سلاح، تاثیر ی به سزا داشته اند.
از سال 1970، فرانسه و چین سلاحهای هسته ای خود را گسترش دادند، اما تعداد کشورهایی که مانند آنها در زمینه ی گسترش سلاح های هسته ای فعال بودند تنها به چهار یا پنج کشور دیگر محدود می شد. البته 5 کشور رقم بالایی است، ولی به هر حال بهتر از 25 کشور است.

یک گام به جلو، دو گام به عقب
پیشرفت دهه ی 1960 راه را برای بی ثباتی و دوسوگرایی هسته ای دهه ی 1970 هموار ساخت. معاهده های ریچارد نیکسون مبنی بر تحریم موشک باران و بمباران در حالی منعقد می شد که همزمان، کلاهک های هسته ای رو به تکثیر بودند. موفقیت در خاتمه دادن به برنامه های هسته ای برخی از کشورها با آزمایش سال 1974 هند، و برنامه های هسته ای مخفی اسرائیل و افریقای جنوبی، کمرنگ شد.
هر دو کشور ایالات متحده و جماهیر شوروی در دهه ی 1980 بار دیگر به توسعه طلبی هسته ای روی آوردند. بالا بردن توان رزمی ارتش ایالات متحده توسط رونالد ریگان، در دوره ی دوم ریاست جمهوری وی جای خود را به معاهده های بی سابقه ی او جهت کاهش زرادخانه های هسته ای آمریکا داد.

نزدیک به تحقق
ریگان در سال 1986 در ایسلند، در انتهای دوره ی ریاست جمهوری خود چیزی نمانده بود که به همراه رئیس جمهور شوروی میخاییل گورباچوف، به دیدگاه بکر و ابتکاری ترومن در مورد خلع سلاح هسته ای تحقق بخشد. اما مشاورانش او را از این کار باز داشتند، و گفتند که برنامه ی ضد موشکی استار وارز(جنگ ستارگان) عملی خواهد بود و او نباید آن را متوقف کند، حتی اگر این برنامه شانس از بین بردن کامل سلاحهای هسته ای را از دست دهد. این نصیحتی بود هولناک.
در شرایطی که امروزه سیستم های ضد موشکی با وجود 150 میلیارد دلار هزینه همچنان کارایی ندارند و هیچ معاهده ای نیز قادر به جلوگیری از گسترش سلاح های هسته ای نیست، طرح " ریکیاویک "یکی از اندوه بارترین فرصت های از دست رفته در دهه های گذشته می نماید.
ما به مدت 60 سال، مسیر پر پیچ و خمی را پیموده ایم که بار دیگر ما را به لبه ی پرتگاه رسانده است. ایالات متحده و روسیه همچنان، هزاران کلاهک هسته ای آماده ی پرتاب در اختیار دارند. انبارهای تسلیحاتی در دهها کشور نا امن هستند و ممکن است به دست تروریستها بیافتند. کشورهایی چون ایران طالب حق خود جهت گسترش توان هسته ای صلح آمیز هستند، توانی که به طور قطع می تواند کاربردهای نامسالمت آمیز داشته باشد.
بار دیگر، به دوراهی رسیدیم. اما، از آنجاییکه مسیر ما شش دهه ی پیش با تهدید آشکار قدرت شوروی مشخص شده است، لذا شرایط سیاسی امروز به طور قابل ملاحظه ای آزادی عمل و حرکت بیشتری در اختیارمان قرار می دهد.

توافق رو به رشد
میانگین کشورهای ضد هسته ای جهان در بالاترین حد خود قرار دارد. اکثر 183 دولت فاقد سلاح هسته ای که عضو پیمان NPT هستند به آنچه این پیمان می گوید اذعان دارند: ما باید سلاح های هسته ای را نابود کنیم.
شصت و شش درصد مردم ایالات متحده نیز همین احساس را دارند. اخبار خوش بیشتری نیز وجود دارد. دنیا سلاح های هسته ای و موشک های بالستیک کمتری نسبت به تعدادی که 15 سال پیش داشت در اختیار دارد، کشورهای کمتری برنامه های ساخت سلاح های هسته ای دارند یا اندیشه ی آن را در سر می پرورانند. رهبران سیاسی و نظامی بیشتری به فایده ی محدود سلاح های هسته ای پی برده اند.

یک برنامه ی شش مرحله ای هسته ای
رضایت گسترده ی عمومی از امنیت هسته ای بر ارکان اساسی یک طرح جامع استوار است:
_به اجرا درآمدن تعهدات ضد گسترش سلاح های هسته ای
_ایمن ساختن تمام مواد قابل استفاده برای ساخت سلاح
_کاستن قیمت و ارزش سلاح های هسته ای
_متوقف کردن نقل و انتقالات غیر قانونی
_حل کردن تعارض ها و کشمکش های ریشه ای
_آوردن اسرائیل، هند و پاکستان به جمع هم پیمانان

طبق گزارش کارنیج، در حال حاضر بسیاری از برنامه ها برای محقق کردن این مراحل در حال انجامند. آنچه فقدانش احساس می شود چیزی نیست جز میل و اراده ی سیاسی جهت کامل کردن این گامها.

حرکت به جلو
می توانیم گذشته را به خاطر آوریم و به روح و فحوای پیشنهادهای ترومن که نابودی سلاح ها و اجرای سفت و سخت منع گسترش سلاحهای هسته ای را در کنار هم و توامان مطرح کرد، گوش فرا دهیم. امروز، می توانیم به برنامه ی موثر و چشمگیر کاهش نیروهای هسته ای بپیوندیم و سدهای محکم تری در برابر خروج کشورها از پیمان (ان. پی. تی) برافرازیم و دست به اصلاحاتی جامع در طریقه ی تولید سوخت هسته ای بزنیم.
می توانیم از تاریخ درس عبرت بیاموزیم و از تکرار اشتباهات گذشته اجتناب کنیم و این بار برای رسیدن به امنیت ملی و صلح جهانی راه درست را برگزینیم.

منبع اصلی:
http://www.theglobalist.com/StoryId.aspx?StoryId=4968

تماس با مترجم:
Mahdi_1315@yahoo.Com


منبع: / سایت / باشگاه اندیشهن
نویسنده : جوزف کیرینکیون
مترجم : مهدی علیزاده

نظر شما