شتر در هاروارد کیسینجر نمی شود
موضوع : نمایه مطبوعات | شرق

شتر در هاروارد کیسینجر نمی شود

روزنامه شرق، دوشنبه ۸ دی ۱۳۸۲ - ۶ ذیقعده ۱۴۲۴ - ۲۹ دسامبر ۲۰۰۳

ترجمه فرهاد دزفولی: نیکلاس هایک در حال حاضر رئیس شورای نظارت بر گروه ساعت سازی سواچ است. او طی دهه هشتاد صنایع ساعت سازی سوئیس را با تولیداتی نظیر مارک سواچ نجات داد. این مرد ۷۵ ساله که در واقع مالک شرکت سواچ محسوب می شود به شرکت های جهان توصیه می کند برای رسیدن به موفقیت توجه چندانی به ارزیابی های بازار بورس نداشته باشند. وی که یکی از برجسته ترین کارشناسان صنایع ساعت سازی در جهان محسوب می شود طی گفت وگویی با روزنامه زود دویچه سایتونگ چاپ شهر مونیخ آلمان به اظهارنظر پیرامون وضعیت فعلی رشته ساعت سازی پرداخته است. گزیده ای از گفت وگو وی در زیر می آید. لازم به ذکر است که هایک پس از سال ها مدیریت سواچ چندی پیش پسرش را به سمت مدیر آن منصوب کرد.

- آقای هایک، بازار مارک های مهم ساعت در جهان در حال حاضر چگونه است؟

مارک های مجلل و ساعت های گران وضعیت بسیار خوبی دارند. به خصوص در آمریکای شمالی، ژاپن، انگلستان و چین بازار رونق دارد. مارکی نظیر Bregut که بیشتر ساعت های اشرافی تولید می کند سالانه حدود ۴۰ درصد رشد دارد. ارزان ترین ساعت این مارک نزدیک به ۲۰ هزار یورو قیمت دارد، اما ثروتمندان روس علاقه زیادی به آن نشان می دهند.

- چرا با وجود آنکه رکود اقتصادی بر جهان حاکم است و مردم بیش از گذشته تمایل به پس انداز کردن دارند، بازار ساعت های گران رونق دارد؟

گزینه مناسبی برای سرمایه گذاری وجود ندارد، اعتماد به بازارهای بورس هم از میان رفته است. بسیاری سرمایه های خود را در آنجا از دست داده اند. در بانک ها هم به سپرده ها سود چندانی تعلق نمی گیرد. لذا سرمایه گذاران زیادی ترجیح می دهند بر روی ساعت های تجملاتی و گران سرمایه گذاری کنند. این یک محصول مصرفی مثل نوشابه یا خاویار نیست. به عبارت دیگر خرید ساعت های لوکس از بین بردن پول نیست، بلکه درست مثل خرید آثار هنری نوعی سرمایه گذاری وسوسه برانگیز است.

- به صورت کلی وضعیت سواچ در سال ۲۰۰۳ چگونه بود؟

این سال برایمان به سختی گذشت. جنگ عراق، تداوم رشد فرانک سوئیس و وضعیت بد مصرف در اروپا به ما ضرر زد. البته تجارت در آسیا و آمریکای شمالی تا حد شگفت انگیزی خوب است. در روسیه هم بازار رشد خوبی دارد.

-سایر شرکت های ساعت سازی در سوئیس قطعات اولیه خود را از شما می خرند، اما سواچ قصد دارد از سال ۲۰۰۶ دیگر قطعات مذکور را به این شرکت ها تحویل ندهد. لذا انتقادات زیادی از شرکتتان صورت می گیرد. گفته می شود که شما بدین ترتیب قصد دارید مثل آنچه که شرکت نرم افزارسازی مایکروسافت در آمریکا انجام داد، انحصارگری کرده و رقبا را به خاک سیاه بنشانید.

این حرف بی معنی است. من تنها می خواهم دیگران را بیدار کنم. برخی تولیدکنندگان بودجه عظیمی را برای تبلیغات اختصاص می دهند، اما سرمایه گذاری در کارخانه ها را کنار می گذارند. آنها قطعات ارزان ما را در ساعت هایی به کار می برند که صدها برابر قیمت دارند. این وضعیت باید تغییر کند. ۲۰ سال پیش من صد کارخانه ساعت سازی را در سوئیس از خطر تعطیلی یا به حراج گذاشته شدن نجات دادم. قرار بود اومگا به ژاپنی ها فروخته شود. من مدیریت سواچ را برعهده گرفتم تا ۶ هزار موقعیت شغلی را نجات دهم. حالا می خواهم دوباره به صنایع ساعت سازی سوئیس کمک کنم. در اینجا ۹۸ درصد تمامی شرکت های ساعت سازی کل قطعات اولیه خود را از ما می خرند. آنها پنج سال وقت دارند که کارخانه هایشان را بفروشند تا دیگر محتاج خرید از ما نباشند. به عبارت دیگر ما می  خواهیم آنها رشد کنند.

- یعنی شما می خواهید رقبا را به نوآوری وادار کنید؟

دقیقاً. بدون نوآوری یک صنعت نمی تواند به بقای خود ادامه بدهد.

- بسیاری از شرکت های ساعت سازی در جهان از وضعیت بازار گله مند هستند. اما ظاهراً شما موفق هستید. رقبا چه اشتباهاتی را مرتکب می شوند؟

یک مشکل کلی وجود دارد. در اروپا ما بیش از حد به ارزش سهام اهمیت می دهیم و جوانان فارغ التحصیل از دانشگاه هایی مثل هاروارد را چاره مشکلات تلقی می کنیم. همین فکرها صنایع را ناکارآمد می کند. وقتی شما یک الاغ را به مدرسه موسیقی در زالتزبورگ اتریش (از معتبرترین مراکز آموزش موسیقی) می فرستید از او یک موتزارت درنمی آید و وقتی هم یک شتر را به _ هاروارد می  فرستید از او یک هنری کیسینجر شکل نمی گیرد. بازار سهام هم خیلی مواقع مدیران را به اشتباه می اندازد.

- توضیح بیشتری بدهید.

بازارهای سهام این احساس را به وجود می آورند که به راحتی می توان پول درآورد _ بدون آن که زحمتی را متحمل شد. مدیران جوان فکر می  کنند وقتی می توانند یک مدیر خوب باشند که بر روی تابلوی بورس معاملات خوبی را داشته باشند. غافل از آنکه موفقیت تنها زمانی حاصل می شود که آخر سال گزارش سالانه خوب شرکت رسانه ها را راضی کرده و خود به خود منجر به رشد سهام شود.

- اما رشد معاملات در بورس هیچگاه نمی تواند اشتباه باشد.

درست است، ولی این مدیران راه اشتباهی را می روند. آنها در زمینه نوآوری و آینده شرکت چندان سرمایه گذاری نمی کنند، زیرا تنها به دنبال سود بالای شرکت و سوددهی سهام هستند. ایده هایی که بنیانگذاران شرکت هایی نظیر زیمنس یا فورد دنبال می کردند، امروز دیگر وجود ندارند، زیرا دیگر اعتقادی به آنها نداریم. یک کارخانه دار خوب یک هنرمند است درست مثل پیکاسو. او چیزهای جدیدی تولید می کند و آنها را می فروشد. خب پس یک مدیر معمولی چه کاری انجام می دهد؟

او یک شرکت را در اختیار می گیرد که قبلاً وجود داشته و تلاش می کند تا جایی که می تواند با آن پول درآورد.

- شرکت خودتان هم در بورس حضور دارد. پس چرا اینقدر نسبت به آن بدبین هستید؟

هنگامی که من شرکت را خریدم، بانک های مالک سهام آن حاضر نشدند کل سهامش را به من واگذار کنند و تنها ۵۱ درصد آن را فروختند. بعد توانستند سهام خویش را به هفت برابر قیمت در بورس بفروشند. بدون من به عنوان سهامدار بزرگ شرکت آنها نمی توانستند چنین کاری را انجام دهند، لذا کمکشان کردم. ولی از آن زمان بورس وبال گردنم شد. اگر هم می خواستم سهم خود را بفروشم ارزشش پایین می آمد و خودم ضرر می کردم.

- شرکت شما قصد دارد به سراغ تولید خودرو آن هم با موتور هیبریدی برود. در ساعت سازی موفق بوده اید پس چرا به یک رشته جدید روی می آورید؟

هدف زندگی ما تنها تفریح و کسب سود نیست. باید به فکر بهبود شرایط زندگی دیگران هم باشیم. امروز حفظ محیط زیست به یک موضوع مهم تبدیل شده است. اگر همه مردم چین و هند صاحب خودروهایی با موتورهای امروزی شوند ظرف صد سال دیگر اکسیژنی برای زندگی باقی نمی ماند. ما به خودرویی اکولوژیکی نیاز داریم که برای همه قابل استفاده باشد _ درست مثل ساعت سواچ دقیق و جذاب بوده و البته خیلی گران نباشد.

- موتور خودروی تولیدی شما چه شرایطی خواهد داشت؟

موتوری دیزلی خواهد بود و در عین حال با استفاده از ژنراتور برق هم تولید خواهد کرد. چنین خودرویی ۷۰ درصد کمتر از خودروهای امروزی انرژی مصرف می کند.

- اما صنایع خودروسازی ده سال پیش به شما روی خوش نشان نداد. در آن زمان مرسدس مدلی به نام اسمارت را که توسط شما طراحی شده بود از چنگتان ربود. به طرح شما برای موتور هیبریدی مدرن هم توجهی نشان داده نشده.

هر کس با اولین شکست تسلیم بشود، مدیر نیست.

- با چه شرکتی برای ساخت خودروی هیبریدی مذاکره کرده اید؟

این را نمی توانم به شما بگویم، اما بدانید که یک تولیدکننده بزرگ است. به شریکی نیاز است که شبکه فروش داشته باشد.

- شما در طول زندگی خویش در رشته های متفاوتی فعالیت داشته اید. آیا نسخه خاصی برای موفقیت سراغ دارید؟

سه چیز مهم هستند. باید رؤیای یک بچه شش ساله را داشته باشید که به غیر ممکن ها فکر می کند. یک مدیر هم باید مثل آن بچه فکر کند. اصل دوم آن است که نباید جامعه را جدی بگیرید. من هنوز هم نوعی شورشی باقی مانده ام. سوم آنکه نباید در مقابل فشارهای جامعه تسلیم شد، بلکه باید کاری را که خودمان صحیح می دانیم انجام دهیم.

- شما شرکت سواچ را رسماً به پسرتان واگذار کرده اید، اما هنوز خودتان شدیداً فعال هستید. چقدر مایلید که از فعالیت های صنعتی و تجاری دست بکشید؟

یک هنرمند هیچگاه بازنشسته نمی شود. یک مدیر هم همین طور است. من مدیریت را به پسرم واگذار کرده ام، اما خودم هنوز ریاست شورای نظارت شرکت را بر عهده دارم. شورای نظارت در سواچ قدرت بسیار زیادی دارد. خودم جهت گیری های استراتژیک شرکت را تعیین می کنم، سرمایه گذاری ها را تصویب می کنم و پرسنل کلیدی را برمی گزینم. تمایل من به کنار رفتن در حد صفر است.

منبع: زود دویچه سایتونگ
 

نظر شما