حبس در هزار توی براندو
روزنامه شرق، سه شنبه ۸ دى ۱۳۸۳ - ۱۵ ذیقعده ۱۴۲۵ - ۲۸ دسامبر ۲۰۰۴
نازی کاشانی: گفت وگو با شخصیت های بزرگ و تاثیرگذار یکی از راه های ثبت خاطرات و کنکاش به درون زندگی این افراد است. این گفت وگوها که اکثراً برگرفته از سطر های نوشتاری در مطبوعات است در دو دسته بیوگرافی و اتوبیوگرافی قرار می گیرند. کتاب «گفت وگو با مارلون براندو» که لارنس گرابل آن را به چاپ رسانده نیز شامل این دسته بندی است.
در این کتاب گرابل پس از حدود شش ماه مذاکره با «براندو» موفق می شود تا بازیگر بزرگ سینمای جهان را راضی کند تا پای میز گفت وگو بنشیند و از زندگی شخصی و حرفه ای خود که همیشه برای مردم جذاب و شنیدنی بوده بگوید. البته براندو در ابتدای گفت وگو شرط نامتعارفی می گذارد. او به لارنس گرابل می گوید: من فقط درباره سرخپوست ها حرف می زنم. این جمله اگر چه پس از انتقال به سردبیر Play boy او را تا سر حد مرگ به خشم می آورد و وادارش می کند تا فریاد بزند «او بازیگر بزرگیه ولی کارشناسی تاریخ بهش ربط نداره.» اما قبول شرایط براندو آن قدر که بری گولسن سردبیر مجله پلی بوی را ناراحت می کند برای لارنس گرابل آن قدر دشوار نیست. او آن قدر به خودش مطمئن است که در مقدمه کتابش می نویسد: «من می دانستم با شروع مصاحبه مباحث دیگر به مرور مطرح خواهند شد. آمادگی اش را داشتم که تا وقتی براندو دلش بخواهد، با او درباره سرخپوست ها حرف بزنم. این استراتژی من بود. تا آنجا که توانستم درباره سرخپوست های آمریکا مطالعه کردم و سئوال های زیادی یادداشت کردم. اگر گرم شدن براندو به ساعت ها و روزها صحبت و ملاقات احتیاج داشت به نظر من به زحمتش می ارزید...»
در این کتاب لارنس طی ۱۰ روز حضور در جزیره شخصی براندو به نام تاهیتی، گفت وگوی خود را انجام می دهد که به خلاف شرط اولیه نه تنها فقط درباره سرخ پوستان نیست بلکه مفاهیم زندگی، مرگ، عشق، زن، سیاست، کهولت و البته سینما و بازیگری را نیز در برمی گیرد.
اما اگر بخواهیم برای کتاب «گفت وگو با براندو» یک شکل هندسی در نظر بگیریم، نتیجه کار یک مثلث متساوی الساقین خواهد بود. در رأس این مثلث مارلون براندو قرار دارد و در دو ضلع دیگر لارنس گرابل و خوانندگان کتاب قرار دارند. این مثلث به ما علت انجام این گفت وگو را شرح می دهد. مارلون براندو به خاطر قدرت انکار ناپذیر بازی اش، لارنس گرابل برای احاطه اش به گفت وگو و خواننده به دلیل انتخابش. اما در پشت این شرح هندسی اتفاق بسیار پیچیده ای شکل گرفته است. این پیچیدگی مربوط به فضای جدیدی است که در بین خطوط این مثلث ما را به درون خود می برد و سرخوش در درون فضای هزار تویی براندویی محبوس می سازد.
این سرخوشی به خاطر کلام پدرخوانده سینماست که در برابر پرسش های گرابل به همه ما نشان می دهد که زندگی چه چیز عجیب و پیچیده ای است. شاید هم این احساس فقط و فقط به خاطر جاذبه مردی باشد که با فیلم های خود همیشه بر پا کننده جذاب ترین میهمانی های شیرین زندگی ما در سالن های تاریک بوده است.
از ویژگی های دیگری که کتاب «گفت وگو با براندو» را با اهمیت و جذاب می کند، ساختارروایی آن است. در این کتاب دیالوگ هایی که بین براندو و گرابل رد و بدل می شود حالت محاوره ای دارد و البته مترجم تا حدودی توانسته این نثر را درآورد. در عین حال به نظر می رسد جریان گفت وگو - آن طور که براندو دوست دارد به حاشیه های کم اهمیت بکشاند _ اتفاق نمی افتد و گرابل مرتب با سئوال های بجاوهوشمندانه براندو را به متن اتفاقات هل می دهد.
اما این کتاب برای نسل های مختلف سرخوشی های متفاوتی در پی دارد. صحبت در مورد فیلم ها و چگونگی ساختن آنها نسل گذشته را دچار حالت نوستالژی می کند و برای نسل جوان که هیچ گاه فیلم های براندو را روی پرده ندیده اند و با VHS های دست به دست شده او را شناختند کانالی برای معرفی بیشتر این بازیگر آمریکایی به سینما دوستان جوان است.چاپ این نوع کتاب های سینمایی در ایران که یکی از ژانر های مورد علاقه خوانندگان کتاب در ایران است در چند سال اخیر باب شده است گفت وگوهایی با هاواردهاکس، بیلی وایلدر، جان فورد، هیچکاک و ... که به صورت کتاب هرکدام برای چندین بار چاپ مجدد شده اند موید همین نکته است.اما در آخر باید بگویم که همیشه بازی کردن و نتیجه بازی برای تماشاگران جذاب بوده است که متاسفانه این بار خواننده کتاب «گفت وگو با براندو» از این بازی نتیجه ای نمی گیرد. برنده این مصاحبه چه کسی است: براندو یا لارنس گرابل و این راز موفقیت این کتاب است.
نظر شما