موضوع : پژوهش | مقاله

عقلانیت مصرفی، عقلانیت تولیدی


1. مصرف و تولید دو کنش هستند که دارای چارچوب معنایی خاص به خود میباشند که دو چارچوب معنایی رقیب را تشکیل می دهند به گونه ای که با آمدن یکی، دیگری محدود میشود، پس کشورهایی که دارای چارچوب معنایی تولیدی هستند چارچوب معنایی مصرفی ندارند و یا ضعیف میباشد.

2. عقلانیت تولیدی و مصرفی از نظامهای معنایی دینی نشات میگیرند چرا که ادیان چارچوبهای معنایی یک جامعه را میسازند و چارچوبهای معنایی، چار چوبهای کنشی یک جامعه را شکل می دهند بدون این چارچوب معنایی، چارچوب کنشی نیز وجود نخواهد داشت که ما از آن به عقلانیت یاد میکنیم. پس هویت و ماهیت عقلانیت موجود در یک جامعه، دین و مذهب آن تشکیل می دهد.

3. شناخت نوع مذاهب و ارتباط آنها با نوع عقلانیت موجود در یک جامعه میتواند مطالعه تطبیقی جهانی مذهب را شکل دهد. به عبارت دیگر چهره پنهان عقلانیت مصرفی یا عقلانیت تولیدی را مذهب تشکیل می دهد. و تحول مذهب را میتوان در جهت عقلانیت مصرفی یا عقلانیت تولیدی دانست؛ به گونه مثالی اگر مذهب به طرف اشرافیت حرکت کند عقلانیت مصرفی را در جامعه رواج خواهد داد و اگر به طرف یک مذهب مردمی حرکت کند عقلانیت تولیدی را ایجاد خواهد کرد.

4. تاریخ مذاهب مسیحیت شاهد بر نکته مذکور میباشد کاتولیسم یک مذهب اشرافی است که عقلانیت مصرفی را رواج می دهد چرا که سازمان مذهبی آن یک سازمان مصرفی است و ساختار معرفتی آن یک ساختار انفعالی است، چرا که بر اساس ایمان شکل میگیرد و غیر عقلانی است و از نظر ساختار سازمانی یک نوع مصرف گرایی از خود دارد (مصرف اعانه مردمی و مالیات).

5. پروتستانتیزیسم که ضد سازمان کاتولیسیسم بود و سعی کرد به فرد در مقابل سازمان اصالت دهد و یک فرد تولیدی را تولید کند، مبنای مذهبی خود را بر اساس سازندگی بنا کرد و چون مذهب خود را فردی ضد سازمانی ترسیم کرد پس به یک عرفان مولد روی آورد. عرفانی که بر اساس تولید تجلیات خداوند در روی زمین، خود را بنا کرد که بر اساس تولید ثروت بر اساس ربا بنا شد (فتوای کالون).

6. پروتستانتیزیسم معرفت تولیدی خود را بر اساس هرمنوتیک بنا کرد که میتوان به آن نام فرد گرایی تولیدی معرفتی داد و از اینجاست که مذهب عقلانیت تولیدی شکل داده میشود. پس عقل اندیشنده و خود بنیاد، میدان دار میشود و سپس به تولید ساختار بر اساس آن میپردازد ساختار تولید علم تجربی و فناوری که با اقتصاد ربوی ترکیب میشود و تمدن تولیدی غربی را شکل می دهد (پروتستانتیزیسم از تفسیر یهودی مسیحیت به وجود آمد).

7. کاتولیسم ساختار مصرفی خود را بر اساس خانواده بنا میکند. یکی خانواده بسته (بدون طلاق و بدون جلوگیری از بارداری...) که یک خانواده با ثبات را تشکیل می دهد؛ یعنی یک خانواده مصرفی که بر اساس عقلانیت مصرفی ایمانی خود را شکل می دهد. و تولید نسل را در حرفه خود دارد و بنیاد خود را بر خانواده و نه فرد میگذارد. پس پیشرفت مبتنی بر فرد و رقابتهای فردی که اساس نظریه تکامل و تمدن غربی را تشکیل می دهد، کنار میگذارد. بر عکس پروتستانتیزیسم که خانواده در آن به ضعف کشانده شده است؛ به گونه ای که در کشورهای پروتستانی در میان پروتستانها جمعیت رشد منفی دارد و بر عکس کشورهای کاتولیک که در کاتولیک جمعیت رشد طبیعی خود را دارد و خانواده بر جمعیت یک واحد مصرفی است، تا تولیدی در خود پرورش می دهد (مثل فرانسه).

8. در کشورهای اسلامی در دوران جدید به دنبال پروتستان سازی اسلام بودند تا عقلانیت تولیدی غربی را در این کشورها به وجود آورند و این در برخورد با استمرار سنت در این کشورها واقع میشد و استمرار سنت با وجود خانواده اسلامی ممکن نبود. پس عقلانیت تولیدی غربی بدون برخورد با خانواده ممکن نمیشد کشف حجاب در دوران رضا خانی و ترویج روابط جنسی قبل از ازدواج و فرا ازدواجی در جوامع اسلامی، هدف اصلی واقع شد. (مثلا رواج ازدواج موقت در بین جوانان مجرد و متاهل) پس عقلانیت فردگرای تولیدی در بین کشورهای اسلامی با سنت و خانواده برخورد مستقیم دارد.

9. از طرف دیگر کشورهای اسلامی بر اساس اقتصاد مصرفی نفتی خود را بنا کرده اند (مستقیم و غیر مستقیم) زمانی پول نفت، بنیادی ترین فرآیند اقتصادی کشورهای اسلامی را تشکیل می دهد که فقط مصرف می زاید و ضدیت با تولید دارد و عقلانیت مصرفی را رواج و حاکم میکند دولت که پول نفت را در اختیار دارد سعی در شکستن ساختارهای خانواده برای رسیدن به مدرنیسم و مدرنیته مصرفی دارد که از دوران مشروطه تا حال در ایران ادامه دارد. پس جنگ دولت نفتی با خانواده سنتی، تضاد و بحران کشورهای اسلامی را تشکیل می دهد.

10. ترسیم عقلانیت تولیدی که حریم خانواده را مورد هجوم قرار ندهد و ترسیم عقلانیت مصرفی که اشرافیت معرفتی ساختاری را تقویت نکند راه سوم تشکیل می دهد به عبارت دیگر ترکیب عقلانیت مصرفی با عقلانیت تولیدی به گونه ای تئوریک و ساختاری، اساس سیاستگذاری و برنامه ریزی کشورهای اسلامی و ایران را تشکیل می دهد.

11. کشورهای اسلامی و ایران دارای زیر نظام های فرهنگی هستند که عقلانیت تولیدی و مصرفی را با هم ترکیب کرده اند و توانسته اند هم خانواده را حفظ کنند و هم تولید و پیشرفت را در پیشینه خود داشته باشند مثل حوزه فرهنگی اصفهان که عقلانیت تولیدی صنعتی ایران را شکل می دهد و عقل نظری ایرانی را در درون خود تولید کرده است و مرکز تولید فلاسفه و فلسفه ایرانی است و حوزه فرهنگی یزد که مرکز تولید عقل عملی ایرانی است و معرفت فقهی ایرانی را شکل داده است و بیشترین تاجر را در سطح جهانی ایران را شکل داده است.

12. باز تولید این زیر نظامهای فرهنگی میتواند راه را برای آینده هموار کند، ولی اشرافیت معرفتی ایرانی که در قالب روشنفکری و دولتهای غرب گرا تجلی پیدا میکند به گونه ساختاری با این نوع فرهنگها برخورد پیدا میکند سعی در نابودی این فرهنگها دارد (مثل ساختن طنز و رواج آن درباره فرهنگ تولیدی یزد و اصفهانی ها) اشرافیت معرفتی ساختاری مبنای عقلانیت مصرفی ویرانگر فرهنگی سیاسی و اقتصادی و اجتماعی کشورهای اسلامی تشکیل می دهد و ضدیت با سنت ایرانی و خانواده ایرانی در درون خود دارد. و به نام تولید گرایی به مصرف گرایی میپردازد.

 


منبع: / هفته نامه / پگاه حوزه / 1388 / شماره 253، اردیبهشت ۱۳۸۸/۰۲
نویسنده : ابراهیم فیاض

نظر شما