دنیاى مجازى انسان خیالى
اتاق تاریک تان را در نیمه هاى شب تصور کنید، ناب ترین امنیت و آرامشى که تاکنون در جهان تجربه کرده اید، و بعد تنها با فشار دادن چند دکمه پا به دنیایى مى گذارید که شاید براى بشرى که تا چند دهه قبل زندگى مى کرد حتى قابل تصور هم نبود، جهانى نو با گستره اى بى نهایت وسیع که هرگز به انتهاى آن نخواهید رسید. سرزمینى شگفت انگیز آمیخته از تخیل و واقعیت که مى تواند به تدریج جاى رویا هاى شبانه آدمى را بگیرد. جایى مناسب و بى دغدغه براى خودنمایى، عشق ورزى، تفریح، و سیر و سیاحت.
برخورد بهنگام یا نابهنگام انسان معاصر با پدیده اى به نام اینترنت بدون شک تحولات و تاثیرات عمیقى در ذهن و روان او به جا گذاشته است، تاثیراتى که هرگز براى پیشینیان ما حتى قابل تصور نیز نبود.
انسان امروز با تمام تنش ها، اضطراب ها، سرخورد گى ها و افسرد گى هایى که به دوش مى کشد، ناگهان خود را در دنیایى مى بیند که خیال مى کند از چشم همه پنهان است؛ دنیایى که فقط به این جهت که در فضاى کاملاً شخصى و از دریچه فردى اش به آن وارد شده، خود را مالک تمام و کمال آن مى پندارد. او در این جا تنها موجود زنده شهرى آباد و سرشار از دیدنى است.
تصور جهانى که شما مالک بى چون و چراى آن باشید، جهانى که در آن قدم مى زنید و هر کارى بخواهید در آن مى کنید، به هر کجا که اراده کنید به سرعت مى روید، و تمامى درها به روى تان گشوده مى شود، در تاریخ نیز مى توانسته وجود داشته باشد، ولى وجود آن فقط با امکانى به نام تخیل محض میسر بوده است. اما همین تخیل و امکان نیز قرن ها ذهن آدمى را به خود مشغول مى کرد. روان شناسان به خوبى به نقش مهم خیال پردازى و رویا در شکل گیرى ساختار روانى انسان پى برده و آن را تبیین کرده اند. آنها براى شناخت و بررسى علل عمده ى آسیب هاى روانى افراد چاره اى جز عبور از لایه هاى تخیل انسان ها نیافتند. تخیلاتى که خود را فقط در دنیاى ایده آلى و تصورهاى درونى نشان نمى دهند، بلکه مى بایست رد آن را در گستره عظیم باورها، احساس ها و رفتارهاى واقعى نیز جست وجو کرد.
[به طور کلى از دیدگاه روان شناسى انسان امروز یک انسان خیالى است؟! انسانى که ارتباطش با تمام واقعیت ها و داشته هاى ذاتى و طبیعى اش قطع شده و تحت تاثیر شرایط محیطى هر کدام به گونه اى و روشى دیگرگون، رفتارى را براى بقاى خود برگزیده اند.]
بدون تردید انسانى که تصور و تخیل پایه هاى اساسى زندگى اش را تشکیل داده و برنامه زندگى خود را بر این مبنا پى ریزى کرده است، نمى تواند از ترس رودررو شدن با دنیاى واقعیت و قابل لمس خالى باشد. این چنین فردى هرگز نمى تواند در مراودات و تعامل اجتماعى مکنونات درونى خویش را به تمامى عرضه کند قطعاً بخش هاى پنهان و فرو خورده اى برایش باقى خواهند ماند. ساحت پنهانى که همواره درصدد دست یابى به فضایى تازه است تا بتواند آنها را بروز دهد. درست همین جاست که اهمیت شکل گیرى تخیل و محیطى خیالى بارز مى شود، محیطى که بشود در آن اسباب و علل را به گونه اى کنار هم گذاشت تا رضایت و لذتى را پدید آورد که هرگز در واقعیت قابل دسترسى نیست.
زندگى در این چنین دنیایى به طور حتم براى ادامه حیات و به دست آوردن نیرویى هرچند کاذب در جهت تداوم زنده بودن، ضرورى به نظر مى رسد و این ضرورت تا بدان حد است که هر کدام از ما خواسته یا ناخواسته هر روز بخشى از زمان خود را به این امر اختصاص مى دهیم. فضایى امن و ایده آل براى تمام تاخت و تازها و عصیان گرى هایى که هرگز در دنیاى بیرون شهامت بروز آن را نداشته ایم. این دنیاى مجازى جداى از هر رنگ و شکلى که به آن داده باشیم یک ویژگى مشترک دارد، و آن این که ما شخص برتر و قدرتمندترین فرد حاضر در آنیم.
چنین است که اینترنت در شکل گیرى شخصیت انسان معاصر جایگاه ویژه اى پیدا مى کند، به طورى که شاید بتوان آن را یک خیال پردازى پیشرفته نام برد.
اگر خوب به مسئله نگاه کنیم شاید دنیاى مجازى اینترنت و ساکنان آن تفاوت چندانى نیز با دنیاى پیرامون ما و آدم هایى که مى شناسیم و روزمره با آنها برخورد مى کنیم، نداشته باشند. ارتباط میان ما انسان ها بر اساس یک سرى علائم و نشانه ها و در گستره زبان انجام مى گیرد، از جمله نشانه هایى که سازنده مشخصه هاى فردى و اجتماعى ما هستند، اما اگر همین شاخص ها و نشانه ها را _ که تنها هویت انسانى خیالى اند _ از ما بگیرند چیزى برایمان نمى ماند و حتى نزد خویش نیز قابل شناسایى نیستیم. در فضاى سایبر نیز به همین شکل اگر شماره ها و حروف را از کسى بگیرید دیگر هیچ مجالى براى خود نمایى نخواهد داشت. تنها تفاوت دنیاى سایبر با جهان واقعیت در این است که این مشخصه ها و کدها در آن جا به شدت خلاصه شده است. همین خلاصه شدن نیز تا حد زیادى امکان قضاوت هاى فردى را از بقیه مى گیرد و تقسیم بندى هاى نژادى و طبقاتى را فرومى ریزد که این شاید اندکى امیدبخش باشد.
سرنشین سیاره سایبر موجود مجهول و ناشناسى است که در کالبد یک آیدى حلول کرده و با هر آیکون و تصویرى مى تواند خودش را ارائه کند بدون این که هرگز بفهمید با چگونه موجودى در ارتباط هستید. در واقع او هرگز اجازه این کار را به شما نمى دهد و این جا است که مرحله دوم هویت بخشى در ذهن ما شروع مى شود. شما هرگز شیفته شماره ها و حروف نخواهید شد مگر این که ماهیتى خیالى در ذهن خود بسازید. ماهیتى که انگیزه حرکت و ادامه فعالیت را در این رابطه به شما ببخشد. ماهیت فردى که بر اساس معیارها و ارزش هاى شما شکل گرفته و در ذهن شما ساخته مى شود، هرچند این فقط بخشى از تخیل شما باشد. این درست همان اتفاقى است که در تمام رابطه هاى بیرونى ما نیز رخ مى دهد ولى هرگز به این خوبى و زیبایى و تجریدى چنین کامل نمى توانیم احساسش کنیم.
با تمام تلاشى که در جهت قانونمند کردن فضاى سایبر و اعمال قوانین و مقررات حقوقى در این عرصه مى شود، باز هم انسان امروز همان طور که قبلاً بیان شد از آن جا که از نقطه امن و انحصارى خود وارد این دنیا مى شود، این جرات و اطمینان را پیدا مى کند که خود را مالک و صاحب اختیار مطلق آن بپندارد و در پناه همین پندار است که نوعى حس آزادى، امنیت و رهاشدگى غریبى در خود احساس مى کند. شاید همین جا به این واقعیت تکان دهنده پى مى بریم که خود این احساس آزادى و امنیت نیز که بخشى از انسان خیالى است به اندازه خود او تخیلى و غیرواقعى است.
پس مى توان این گونه تصور کرد که انسان مجازى در دنیاى مجازى فرصت یگانه اى به دست مى آورد براى یکه تازى هاى خیالى، از خشم و کینه و ویرانگرى گرفته تا عشق و دوستى و روابط عاطفى.
انسان مجازى که در عرصه زندگى توان تبادل مهر و لمس همنوع خود را از دست داده و تمام رابطه هایش به نوعى درگیرى و مبارزه آشکار و پنهان بدل مى شود در دنیاى مجازى شمایل ها و آیکون ها، حروف و شماره ها را جایگزین کم هزینه تر و راحت تر براى بازى هاى روزانه اش مى بیند و آنها را به عنوان همبازى هاى خود انتخاب مى کند. حریف دست و پا بسته اى که تصور مى کند همیشه در برابرش پیروز است و هر چه مى خواهد مى تواند با او بکند. لذت فاتح بودن آن چنان رهگذر دنیاى سایبر را سرمست مى کند که ترجیح مى دهد زمان و انرژى بیشترى را براى تاختن در این عرصه بگذارد. سرمستى و فتحى که به اندازه خود او تخیلى است، بدون این که درک کند و بفهمد چه چیزى را فتح کرده است. او فاتح قلب هزاران آیدى رنگارنگ است و براى لحظه اى حاضر نیست این لذت خیالى را ترک کند یا به تحلیل آن بنشیند.
حال که به این نکته واقف شدیم که اینترنت چگونه مى تواند به یارى انسان ذهنى بشتابد و در راه به دست آوردن تصورى از انرژى، کمک هاى فراوانى به او بکند با این پرسش اساسى مواجه مى شویم که آیا به راستى این ابزار کارآمد و شگفت عصر حاضر با تمام ارزش ها و امکانات بى شمارى که باعث رشد و پیشرفت جوامع بشرى در زمینه هاى گوناگون علمى، اقتصادى و فرهنگى شده است، مى تواند وسیله اى کارآمد و مفید در راه برطرف کردن مهم ترین نیاز انسان یعنى «مهر» نیز باشد؟ آیا بیماران و افرادى که در شهوت دیگرآزارى مى سوزند با آزادى عمل و شجاعت کاذبى که در فضاى سایبر به دست مى آورند چه سرنوشتى پیدا مى کنند؟ با آنان چگونه باید رفتار کرد؟ آیا با گسترش و پیشرفت روز افزون دنیاى سایبر و شبیه سازى هاى دیجیتال انسان وارد دوره جدیدى از رویا پردازى مى شود؟ آیا با وجود این امکانات اسکلت روانى انسان در شرف یک تحول بنیادى است؟
در این که با وجود اینترنت تحولى در تمام ابعاد زندگى آدمى در حال شکل گیرى است تردیدى نیست. به همان اندازه که تاثیر مثبت آن را در حوزه هاى علمى و اقتصادى نمى توان نادیده گرفت، مدعى تاثیرات منفى آن در رشد روانى انسان ها نیز نمى توان شد.
با این که تمام قراین و شواهد حکایت از این مى کنند که انسان در دنیاى سایبر در معرض تهدید توهمى تر شدن و ذهنى تر شدن قرار گرفته و یا این که در این فضا بزهکارى ها و انگیزه هاى ویرانگرى و سرکشى اش مجال تازه تر و جذاب ترى یافته است، با این حال همه اینها دلایل قانع کننده اى بر نقش صددرصد منفى اینترنت نیستند، با این باور که اینترنت نقش مانعى را در رشد روحى، کشف مهر راستین و یافتن دوباره خویشتن خویش بازى مى کند. زیرا از آن جا که تنها روزنه امید براى رها شدن آدمى از این دایره توهم، درک توهمى بودن آن است، مى تواند فرصتى بى بدیل به وجود آورد براى تجربه اى کم هزینه و پربها در جهت لمس تخیلى بودن و ذهنى بودن هر آن چه که در پیرامون خود مى بیند و حقیقى مى انگارد.
آدمى براى رسیدن به این مرحله از بلوغ، ناگزیر از دویدن به دنبال آب تا به آن حد است که پى به ماهیت تصورى سراب ببرد! به نظر مى رسد براى بشر امروز چاره اى پیش رو نباشد جز رفتن تا انتهاى این توهم، تا آن جا که خود درد این از خویش برید گى را حس کند و آن را بفهمد و لمس کند. شاید همین ورود به فضاى سایبر و درگیر شدن در مراودات آن بتواند به یکى از بهترین روش هاى خودشناسى و حتى درمانى تبدیل شود.
با این حال هنوز براى پیش بینى زود است. باید منتظر بود و تاثیرات گوناگون این دنیاى مجازى را بر ذهن و روان انسان ها در نسل هاى آینده دید. اما آن چه ضرورى به نظر مى رسد پرداختن هرچه بیش تر به کیفیت حالات و تاثیرات زندگى در این دنیاى مجازى بر روحیات و خلق و خوى افراد گوناگون است. قطعاً عادت کردن به مراودات اینترنتى معضلات و بحران هاى روحى خاص خود را به همراه خواهد داشت که اگر به هنگام تشخیص داده نشده و به آن پرداخته نشود مى تواند سلامت روانى جامعه را با چالش هاى جدیدى رو به رو کند. و شاید اکنون که هنوز در ابتداى مسیر استفاده از اینترنت قرار داریم لازم است به گونه اى بهتر و مسئولانه تر با مسایل حاشیه اى آن برخورد کنیم.
منبع: / سایت / آینده نگر ۱۳۸۴/۰۵/۱۰
نویسنده : بهروز امامى
نظر شما