تفاسیر معاصر شیعی
در جهان تشیع، ژرفترین تغییرات در علوم قرآنی، تفسیر و بازگشت به دین صورت گرفته است. این تحول گاه صبغة رادیکال و افراطی داشت، اما بیگمان وجه غالب آن اعتدال و ریشهدار بودن و بهرهگیری از سنت بوده است، همچنانکه نگاه به علم و گرایش اصلاحگرانه و اثرگذاری اجتماعی نیز در زمره انگیزههای بسیاری از مفسران بوده است. در این مقاله، اجمالی از این سیر معاصر و تطوری کلی از سیر تفسیرنگاری، همراه با گزینش مهمترین و معروفترین تفاسیر شیعه در عصر حاضر مورد بحث و تحقیق قرار گرفته و به حضور خوانندگان صاحبنظر عرضه شده است. پژوهش و تحقیق در باب تفاسیر معاصر شیعه، چنانکه در نگاه اول به نظر میرسد، پژوهشی متعارف و کمدامنه نیست. برعکس، ظرافتها و دقایقی دارد که هنوز نیازمند بازخوانی، طبقهبندی و تحلیل است تا بتوان وجوه کم شناخته و گرایشات و سبکهای مختلف و نوآوریها و ابداعات و حتی برخی بدعتها، را در گوشه و کنار آن بازشناخت. در این مقاله، نه حصر مقال و نه بضاعت نویسنده اجازه چنین کاری نمیدهد، اما عجالتاً میتوان مروری در این عرصه داشت وگفت که تفاسیر و رویکردهای تفسیری شیعه، به رغم غنای باطنی و پشتوانه روایی وعقلی آن، کمتر مورد توجه اسلام شناسان و قرآن پژوهان قرار داشته است. درباره آثار اهل تسنن بسیار نوشته و گفته شده، و خاصه در مورد گروهی از مفسران که رویکردهای تجددگرایانه، علم خواهانه یا رجعت طلبانه (سلفی) داشتهاند، آثار فراوانی وجود دارد. اما به رغم تاثیر و عمومیت این مسائل، مفسران شیعه رویکردهای انقطاعی یا بدعت گرا یا علم زده، به صورت افراطی نداشتند. نوعی حزم و احتیاط که محصول سنت و خرد شیعی و محافظهکاری خاص عالمان و دانشوران دینی شیعه است، مجال این گرایشات تندروانه و انقطاعگرایانه را در مواجهه جهان شیعی با مدرنیسم و عوارض جهان جدید مسدود کرد. اما البته در گوشه وکنار، این نوع تمایلات و برخوردهای انعکاسی به صورت طبیعی وجود داشت ولی به جریانهای اصلی تفسیر یا رویکرد به قرآن در جهان شیعه بدل نشد. شگفت آنکه ژرفترین و گستردهترین نهضتهای اصلاح دینی، انقلاب دینی و تحول خواهی در مواجهه با علم و تجدد در ایران و جهان شیعه رخ داد. این حرکت عظیم از ترجمه وتفسیر قرآن تا تطبیق عصری آن و بازگشت به آموزههای قرآنی و دینی و همه امور مرتبط بدان در درون گفتمانی شیعی ـ انقلابی ـ مدرن موجب تحولاتی خیرهکننده وعظیم در سراسر جهان اسلامی شد و سایر مسلمانان را نیز به دنبال خود روان ساخت. به هر حال، ما نیز برای رجوع به تفاسیر جدید، نهضت اصلاحی نوین به سیادت سیدجمالالدین حسینی اسدآبادی را مبنا قرار میدهیم و قبل از آن، مهمترین تفاسیر شیعه در این دوران وزمینههای تحریر و نگارش و ویژگیهای عام و کلی هر یک را، همراه با اطلاعات اجمالی به نظر خوانندگان میرسانیم.
خرمشاهی معتقد است: تاریخ تفسیر قرآن در یک قرن اخیر، با نهضتهای اجتماعی، به ویژه نهضتهای اصلاح دینی که چون رستاخیز فکری سراسر اقالیم اسلامی را درنوردیده، درهم تنیده است، و بدون اشاره و ارجاع به نهضتهای اصلاحی نمیتوان آن را در چهارچوب تاریخیاش ملاحظه کرد. نهضتهای اصلاحگرانه دینی کمابیش از یک قرن پیش در شرق اسلامی درگرفته و از سرزمینی تا سرزمین دیگر در عین تشابه در اصول، تفاوتهایی داشته است، یعنی علاوه بر داشتن علل متعدد و مشترک، در هر منطقه آثار و سیر و آغاز و تداوم دیگری داشته است و یکپارچه و یکباره و منسجم و همه جا و همیشه یکسان با انگارههای ثابت و واحد نبوده است... بعضی از پژوهنگان، حمله ناپلئون به مصر را (سال 1213 ق / 1798 م) سرآغاز این بیداری و به خود آمدن گرفتهاند. ولی... این بیداری و بیدارگری نه در یک زمان و نه در یک مکان، بلکه در گسترهای وسیع، یک سلسله موج بوده که برخاسته، پیش آمده و پیش رفته و هنوز و همچنان ادامه دارد. در بعضی از کشورهای اسلامی بی آنکه سرانجام یابد، پایان یافته و در بعض رو به قوت نهاده و در کشور خودمان نیز به انقلاب اسلامی انجامیده است.»1
این نظر کلی بسیاری از محققان است، اما در ایران، این جریان از اواسط دوره قجر و پس از برخوردهای نظامی ایرانیان با ارتش روسیه و از دست رفتن بخش بزرگی از میهن، فکر تحول، و نیز اصلاح عقاید و دگرگونی در فهم قرآن به نحوی که با علم جدید سازگار شود، آرام آرام پیش آمد. در دوره ناصرالدین شاه به تدریج بالید و سرانجام در اواخر سلطنت او نوعی تجدد در تفکر، میان دینداران و ناباوران هر دو دیده میشد. شادروان استاد حمید عنایت معتقد است که این رویکرد به علم تجربی، احساسی دوگانه بوده است: «احساسی از مهر و کین آمیخته به هم... مهر به فرهنگ غربی و کین به ستم استعمارغربی»2
برجستهترین چهره اصولگری و تحول در فکر دینی که به حق نقطه عطف این جریان محسوب میشود، سیدجمالالدین حسینی اسدآبادی (وفات 1314 هـ ق) است که اثری ژرف بر متفکران شرق و غرب جهان اسلام از هند تا مصر نهاد. شکی نیست که سیدجمالالدین امت اسلامی را ـ فارغ از گرایشات مذهبی ـ به بازگشت به خویشتن و اعتلای سنن و رجوع به قرآن دعوت میکرد. اما دعوت و ارجاع او قطعاً با آنچه وهابیون و حتی سلفیهای مصر نظیر رشیدرضا میگفتند تفاوتهای بسیار داشت. آنها بر وجوه افتراقی پای میفشردند و سید بر اتفاقی، آنها بر بازگشت بنیادگرایانه (در وهابیت) و علمگرایانه (در سلفیهای اصلاحطلب) و سید بر عقلانیت و عصری بودن در عین خودیابی. برای فهم درک سیدجمال از موضوع، این جستار را از آثار او ذکر میکنیم:
«انسان کتاب جامع جمیع کتب الهیه و کونیه است. چنان که درباره حق تعالی گفتیم که علم او به ذاتش مستلزم علمش به جمیع اشیا است و اینکه او به واسطه علم به ذات خود، همه چیز را میداند. از آن جهت که حق جمیع اشیاء است اجمالاً و تفصیلاً پس هر کس خود را بشناسد پروردگارش و جمیع اشیاء را شناخته است... تفکر تو در نفس خویش، تو را در راه شناخت کفایت می کند و بدان که هیچ چیز خارج از تو نیست... پس میبینی که در طریق شناخت به خارج از خود محتاج نیستی و همان تفکر تو در خویشتنت و آنچه میاندیشی کافیست. آیا این سخت حق تعالی را نشنیدهای که: «اقرا کتابک کفی بنفسک الیوم علیک حسیبا» (الاسراء ـ 14) پس هر که این کتاب را بخواند همانا آنچه بوده، هست و خواهد بود را میداند. پس اگر آن را به تمام نخواندیف هر چه توانستی بخوان. ندیدی حق سبحانه چه میگوید: «سنریهم آیاتنا فی الآفاق و فی انفسهم حتی یتبین لهم انه الحق» (فصلت ـ 53) نیز فرماید: «و فی انفسکم افلا تبصرون» (الذاریات ـ 21) و نیز: «الم ذلک الکتاب لاریب فیه» (بقره ـ 1)... پس حق تعالی، عالم و انسان کامل مجموعاً کتابی است که هیچ شکی در آن راه ندارد... همین کتاب حاکی از ذات و اسماء و صفات و افعال، عوالم، مراتب عوالم، احوال عوالم و اهل هر یک از این عوالم در هر موطنی از مواطن است. نیز حاکی از اقتضائات اهل این عوالم به نحو اجمال و تفصیل است. این همه، تفاصیل مراتب انسان است و او جمع همه اینها است. پس ثابت شد که این کتاب فرو فرستاده شده، معرف انسان و مبین مراتب کلیه و جزئیه اوست.»3
این عبارات و مقایسه آن با اشارات اهل سلف و وهابیون به قدر کفایت میتواند نشانگر تفاوت نظر سیدجمالایدن و نوع برداشت و تفسیر او از قرآن کریم باشد. او اگر چه هیچگاه تفسیر منظم و کاملی از قرآن برجای ننهاد، اما بیتردید، منشاء اغلب تفسیرهای جدید و اثرگذار در عصر جدید بوده است. «براساس باور جمالالدین اسدآبادی که بنیانگذار جریانهای اصلاحگرای دینی در سده حاضر محسوب میگردد، قرآن منبعی مقدس و دربردارنده تمامی حقیقت و همه نیازهای زندگی بشری است. در صورتی که قرآن به درستی فهم شود، میتوان دریافت که مضامین آن کاملاً با عقل انطباق دارد. با تکیه بر این اصل، او معتقد بود که تفسیر قرآن بایدمتحول شود و با پیشرفتهای دانش بشری هماهنگ گردد تا بتواند در زندگی جدید، در کنار تامین نیازهای معنوی،به انسان مسلمان کمک کند تا زندگی این جهانی خود را نیز پیش برد. اندیشه اسدآبادی، به زودی توسط شاگردانش در کشورهای عربی توسعه یافت و... زمینهساز مجموعهای از مکاتب تفسیری در جهان اسلام شد که خود طیفهای متنوعی را دربرمیگرفت.»4
سیدجمال خصوصیات عقل و اجتهاد و اعتدال شیعی را در تفسیر قرآن داشت و ضمناً برای برخورد با مسائل جهان جدید بدان رجوع کرده و سعی می کرد ضمن حفظ اصالتها، پرسشهاینو را پاسخ گفته و از قرآن کتابی برای زندگی در جهان جدید و تمهیدی برای اندیشه نوین مسلمانان تدارک بیند. هدف او رفع جمود و خرافهزدایی و بیداری مسلمین بود تا شکوه و اعتلای گذشته را احیا کنند. این یعنی نگاه عامل و عملگرا و پویا در برخورد با قرآن، امری که تا پیش از سیدجمال بدین گستردگی سابقه نداشت. مفسران شیعه پس از سیدجمالالدین، گرایشات سنتی، عرفانی، اصلاحی، علمی، عملی، ایدئولوژیک و تجددگرا را دنبال کردند و در سراسر سده بیستم میلادی ـ 14 و 15 هـ . ق ـ میراثی چشمگیر برجای نهاد.
تفاسیر شیعه: پایبندی به سنت
حقیقت آن است که شرایط جدید به هیچ وجه موجب گسست و زیر و رو شدن تفاسیر شیعه نشد و محافل سنتی همچنان به کار خود ادامه میدادند. این نگاه سنتی در ایران که فقه سنتی، نظرگاه عمده در دروس دینی محسوب میشد بیش از پیش نمایان بود، اما هرچه به دیدگاههای اجتماعی و دانشگاهی و ترجمهای در تفسیر قرآن نزدیکتر میشویم، فاصله از سنت نیز افزایش مییابد.
«برخلاف انتظار، نیمه دوم سده 14 هـ . ق، دوره ظهور مجدد تفاسیر پرحجم و با سبکی کاملاً سنتی بود. از آن جمله میتوان به تفسیر روان جاوید از محمد ثقفی تهرانی (درگذشته 1406 ق) در 5 جلد، تفسیر اثناعشری از سیدحسین شاهعبدالعظیمی (د 1389 ق) در 14 جلد، تفسیر عاملی از ابراهیم موثق عاملی (د 1388 ق) در 8 جلد، انوار درخشان از سیدمحمد حسین همدانی (د 1417 ق) در 18 جلد، تفسیر جامع از ابراهیم بروجردی در 7 جلد، اطیب البیان از سیدعبدالحسین طیب (در 1411 ق) در 14 جلد، تفسیرالبصائر از یعسوب الدین رستگار جویباری در 25 جلد اشاره کرد.»5
اینها نمونهای از تفاسیر سنتی شیعه در عصر جدید است که عمدتاً در ایران تحریر و منتشر شده است. نمونههای پر تعداد تفسیر کل قرآن، یا تفسیر سوره یا سورههایی از قرآن یا تفسیر آیات یا قصص یا موضوعاتی از قرآن در منابع مختلف آمده است.6
اما رویکرد سنتی به همین موارد ختم نمیشود. «برخی از تحولات رخ داده در تفسیر معاصر، به کار گرفتن سازوکاری سنتی برای بازسازی تفسیر است. این رویکرد به خصوص در مکتب نجف دیده میشود که به دنبال آن است تا اندیشه و روش تفسیری نوینی براساس اندیشه فقاهتی و اصول فقه بنیان نهد. این حرکتی است که از سوی محمدجواد بلاغی (د 1352 ق) در نجف آغاز شد، نخستین حاصل آن تفسیر ناتمام آلاءالرحمن بود (چ نجف، 1355 ق)، با چند تک نگاری تفسیری از هبهالدین شهرستانی (د 1387 ق) ادامه یافت و اوج آن تفسیر ناتمام البیان، از سیدابوالقاسم خویی (د 1413 ق) جلوهگر شد.»7
تفسیر آلاءالرحمن «مقدمهای در سه قسمت دارد. قسمت اول اعجاز القرآن، بخش دوم درباره جمعآوری مصحف کریم وبخش سوم در قرائت قرآن است و پس از این مقدمه به تفسیر قرآن آغاز میکند و این کار را تا اواسط سوره نساء ادامه میدهد لیکن به پایان نمیرسد و در 1352 درگذشته و اثرش ناتمام مانده است. شرح حالش در جلد سوم ریحانهالادب، ثبت است.»8
اما تفسیر بیان که نام آن «البیان فیتفسیر القرآن است»، نوشته آیتالله العظمی سیدابوالقاسم موسوی خویی (1327 ـ 1413 ق) است و از بهترین کتابهایی که شیعه در سده واپسین در دانشهای قرآنی و تفسیر تالیف کرده است، به شمار میآید. آنچه از این تفسیرنامه منتشر شده است، فراگیرنده مدخل این اثر و تفسیر سوره فاتحه میباشد. درآمد البیان، دربرگیرنده مباحث: فضیلت قرآن، اعجاز آن، قراء و قرائات، نگاهداشتگی قرآن از تحریف، گردآوری قرآن، حجیت ظواهر قرآن، نسخ در قرآن، بداء، اصول تفسیر و حدوث و قدم قرآن، و پارهای مطالب پیوسته بدین مباحث است. آیتالله خویی در البیان با بهرهگیری از دانستههای تفسیری، حدیثی، کلامی، فقهی، اصولی، حکمی، ادبی و تاریخی و باروشمندی چشمگیر قلم زدهاند».9
البته اینها تنها موارد از آثار سنت گرایانه، بارویکرد بیانی و تبیینی جدید در عالم شیعه نیست. رویکردهای متنوعی در ایران و کل جهان شیعه در فهم و تفسیر و آموزش مضامین ومفاهیم قرآنی دیده میشود و ما مجموعاً آنها را نگاه سنتی نامیدهایم و اینها سوای از بقیه نظرها و روشهایی است که ذکر خواهیم کرد. برای نمونه تفسیر «بیان الفرقان» اثر شیخ مجتبی قزوینی خراسانی (1315 ـ 1386 ق) قابل ذکر است. این تفسیر به زبان فارسی و در پنج جلد تالیف شده و البته تنها تفسیر بخشی از قرآن کریم است. شیخ مجتبی فقط برخی از آیات قرآن را تفسیر کرده و به سیاق خود در شیوه حدیث گرایانهای که به «مکتب تفکیک» مشهور است به توضیح آیات پرداخته. این مشرب در حقیقت در معارضه و ضدیت با فلسفه شکل گرفته و مدعی است که: «هدف این مکتب ناب سازی و خالص مانی شناختهای قرآنی و سره فهمی این شناختها و معارف است، به دور از تاویل و مزج با افکار و نحلهها، و بر کنار از تفسیر به رای و تطبیق، تا «حقایق وحی» و اصول «علم صحیح» مصون ماند، و با دادههای فکر انسانی و ذوق بشری درنیامیزد ومشوب نگردد».10
این مدعای شیخ مجتبی قزوینی و دیگر اصحاب مکتب تفکیک، از جمله میرزا مهدی اصفهانی، آقا موسی زرآبادی، شیخ محمود حلبی و آقا محمدرضا حکیمی خراسانی است. مسئله آنها نوعی رجعت ـ اگر نگوییم سلفیگری ـ به قرآن و حدیث است. خاصه قرآن که توسط آنان بکلی از سیاق تفسیر ذوقی و عرفانی و عقلی و فلسفی تهی شده و البته بر پایه سنن وتعالیم اصلی شیعه مورد بحث و بررسی قرار میگیرد.
تفاسیر عرفانی
تفاسیر عرفانی سوابق طولانی در ایران و جهان شیعه دارند. قرابت این دو در توجه به بطون نیز غیرقابل انکار است. عرفا و حکمای شیعه غالباً مفسران قرآن بودهاند. سه تفسیر مهم در دوران ما از اهل عرفان ـ یا تصوف ـ که نشانگر تداوم این مسیر تا این دوران است را ذکر میکنیم. اول: تفسیر صفیعلیشاه (1251 ـ 1316 ق) از اقطاب سلسله نعمتاللهی و سرسلسله صوفیان صفیعلیشاهی به نظم. دوم: تفسیر «بیان السعاده فی مقامات العباده» به زبان عربی، از حاج ملاسلطان محمد گنابادی ملقب به سلطانعلیشاه که از اقطاب سلسله نعمتاللهیه است (1251ـ1327 ق) و سوم تفسیر کیوان و جامعالتفاسیر از کیوان قزوینی (1277 ـ 1354 ق).
ـ تفسیر صفیعلیشاه، اثر حاج میرزاحسن فرزند محمد باقر اصفهانی است و در دو جلد به زبان فارسی و شیوه عرفانی و ادبی شامل تمام قرآن که به نظم درآمده است و در بحر رمل مسدس ـ وزن مثنوی مولوی ـ سروده شده و نزد صوفیان بسیار مشهور و عزیز است. در خانقاهها آن را میخوانند و بسیاری از ابیات آن را حفظ دارند. ولی تفسیری به نام «تفسیر سوره یوسف» به نثر نیز دارد که به همین شیوه صوفیانه به بحث در آیات مربوطه پرداخته است.11 البته این نوع تفاسیر را باید تاویل نامید و این مرتبهای از تفسیر است که صوفیان بیشتر میپسندند و نقش کشف و ذوق و اشاره در آن غالب است.
ـ تفسیر «بیان السعاده فی مقامات العباده» به زبان عربی از تفاسیر مهم عرفانی شیعه است و مهمترین اثر مولف نیز هست. آقای شهرام پازوکی در معرفی آن نوشته است که: «اساس آن مانند سایر تفاسیر شیعه، ابتناء و استشهاد به اخبار ائمه اطهار است که از این جهت مولف تعصب خود را به مذهب تشیع اثنی عشری در همه جای تفسیر نشان میدهد... فرق این تفسیر با سایر تفاسیر شیعی این است که فقط اقتصار به احادیث نشده، بلکه رموز و اشارات و لطائف عارفانه نیز همراه با بحثهای دقیق فلسفی در جای مناسب آن ذکر شده، در حالی که از نکات کلامی و احکام فقهی نیز غفلت نشده است... مسائلی که از نظر کلامی و علمی مورد اشکال است به بیان عرفانی و فلسفی و با تطبیق با آیات و اخبار شرح وحل شده است».12
ـ سومین تفسیر عرفانی معاصر، تفسیر کیوان یا جامع التفاسیر اثر حاج شیخ عباسعلی کیوان قزوینی است. فرزند شیخ ملا اسماعیل بن معصوم قزوینی است. «او شاگرد میرزای شیرازی و ملالطفالله مازندرانی است که ولی مرید ملاسلطانعلی گنابادی بوده و بعد برگشته است».13 این تفسیر در چهار مجلد به زبان فارسی و به شیوه کلامی و حکمی شامل تمام قرآن کریم است و مولف در مقدمه آن به تفصیل روش و سیاق تفسیر خود را بیان کرده است. کیوان قزوینی «تفسیر دیگری در سه جلد به زبان عربی و شیوه عرفانی و کلامی شامل تمام قرآن کریم دارد که از سوره الحمد آغاز کرده و به سوره الناس ختم کرده است. مولف این اثر را در کتاب خویش ثمرهالحیاه یا میوه زندگانی در شرح حال خود ذکر کرده است.14 در تفسیر کیوان، وی «نخست آیات را ترجمه کرده، سپس به تفسیر پرداخته است. این تفسیر حاوی مطالب مختلفه است. مفسر تصریح نموده که برخلاف رویه مفسرین مطالب مذکور در این تفسیر را ازجایی نگرفته،بلکه به قرائن لفظیه قرآن درک کرده و قرآن را به خود قرآن تفسیر کرده است».15
المیزان و الکاشف: پایبندی به سنت و طرح مسائل نو
اما باید دانست آن مفسرانی که حقیقتاً رویکردهای استوار مکاتب تفسیری شیعه را بازتاب دادند و در عین حال به درون قرآن برای تفسیر آن نظر داشتند، یکی علامه محمدحسین طباطبایی صاحب تفسیر شهیر المیزان و دیگر محمد جواد مغنیه صاحب تفسیر الکاشف بودند. البته در ذیل آنها به تفسیر روان و ساده نمونه که زیرنظر آیت الله مکارم شیرازی تدوین شده، تفسیر موضوعی قرآن موسوم به تفسیر راهنما از آیتالله هاشمی رفسنجانی و تفسیر تسنیم اثر آیتالله جوادی آملی و نیز پژوهشها و یادداشتهای شادروان علامه آسید ابوالحسن شعرانی و... نیز میتوان اشارت داشت. ولی حقیقتاً الکاشف و المیزان بازتاب نوگرایی اصیلترین و قدرتمندترین متفکران شیعی در مواجهه با قرآن است.
ـ محمدجواد مغنیه، از علمای شیعه لبنانی است. او در سال 1322 ق در روستای طیردیا در منطقه جبل عامل لبنان متولد شد و در همانجا مقدمات را خواند. سپس راهی نجف شد و به درجه اجتهاد رسید. در بازگشت به لبنان وارد مقامات قضایی شد و به عنوان قاضی شرع در بیروت و سپس مشاور دادگاه عالی شرع و مقامات دیگر به کار پرداخت. فشارهای سیاسی و فساد دستگاه قضایی او را واداشت تا از کارکنارهگیرد. از آن پس روی به تحقیق و پژوهش آورد و مقالات متعددی در مجله رسالةالاسلام نوشت. مغنیه در سال 1400 ق در بیروت وفات یافت و مزارش در نجف اشرف است. از او کتابهای متعدد و مهمی برجای مانده است، از جمله: تفسیر مبین که تفسیری موجز از آیات قرآن است و کتاب شهادت ـ حسین ـ قرآن، اما مهمترین اثرش بیگمان تفسیر کاشف است که در هفت مجلد به زبان عربی فصیح و معیار و با گرایش ادبی تمام قرآن را تفسیر کرده است.16 مغنیه در این اثر که مبانی آن را در مقدمه الکاشف شرح داده، ابتدا آیهای را ذکر میکند و در پی آن مباحث اصلی و مهم لغوی ـ صرف و نحو و اعراب ـ را شرح میدهد و آنگاه به معنی و معانی ضمنی و تطبیق آنها با یکدیگر میپردازد. او هدف خود را تفسیر به معنای دقیق کلمه، یعنی روشنگری میداند و اینکه معنایی مشخص و محصل به خواننده ارائه کند.17
ـ اما بجز الکاشف و مشهورتر از آن، المیزان اثر علامه سید محمدحسین طباطبایی است که اشهر و مستغنی از معرفی مجدد میباشد. علامه طباطبایی یکی از کوشندگان روشی است که به تفسیر قرآن به قرآن معروف است و اتفاقاً از سوی تحولگرایان و اصلاحیون دنبال شده و مقدمه نهضت معروف بازگشت به قرآن در میان اهل سنت و شیعه محسوب میشد. این جریان، در حقیقت ضمن پذیرفتن حجیت ظواهر در قرآن، آیات را مفسر هم در درون منظومه قرآن قلمداد کرده و نوعی استغنای درونی برای قرآن قائل بودند و این مبتنی بود بر اصلی که از دیرباز پذیرفته شده بود: «القرآن یفسر بعضه بعضاً»18 و این نکته با توجه به تاکید ائمه اطهار، شیعیان نیز بدان رغبت نشان دادهاند. از جمله امام علی فرمودهاند: «القرآن ینطق بعضه بعضاً و یشهد بعضه علی بعض»19، اما این رویکرد هیچگاه منجر به حذف سایر معارف، احادیث و الزامات عقلی در تفسیر قرآن نزد شیعیان ـ آنچنان که نزد برخی سلفیون و وهابیها بودـ نشد.
«برترین نمونه تحقق این اندیشه تفسیرالمیزان محمدحسین طباطبایی است که در آن تفسیر قرآن به قرآن اصل قرار گرفته، و در کنار آن بحث روایی و بحث عقلی نیز به گونهای آشتی جویانه جای گرفته است. شیوه تفسیر طباطبایی، به شدت تفسیر امامیه را در دهههای اخیر ـ به خصوص در ایران ـ تحت تاثیر نهاده است.»20
نوگرایی و تفسیر
از آنجا که در سده حاضر، تحصیل کردگانی بیرون از جرگه روحانیون نیز در محافل علمی حضور داشتند، دور از انتظار نیست که آنان نیز به تفسیر علاقمند شده باشند. در واقع فارغ از محافل فکری علما ـ اعم از علمای سنتی و اصلاح طلب ـ باید به گروهی از اندیشمندان غیرروحانی اشاره کرد که برای دفاع از آموزههای خود علاقمند بودند تا به منابع دینی و به خصوص قرآن کریم استناد کنند. بیتردید نخستین نسلهای محافل دانشگاهی جهان اسلام به خصوص در بخش علوم انسانی ـ خود تحصیلات دانشگاهی نداشتند، اما کسانی که جذب این محافل شدند، به هر حال دارای ویژگیهای متفاوتی بودند. وجه تمایز مفسران دانشگاهی ایران از علما، بیشتر طیف مخاطبان آنان بود، در حالی که ویژگیهای درونی تفسیر، ادامه سنت تفسیری بود. از آن جمله باید به تفسیر سورههای فاتحه و اخلاص از محمد سنگلجی، تفسیر جزء 30 از احمد ترجانیزاده با عنوان شگفتیهای آفرینش و تفسیر ناتمام قرآن از حسینعلی راشد اشاره کرد. این در حالی است که در فضای اهل سنت، به خصوص در مصر و شام و شمال آفریقا، تفسیر نزد غیر روحانیون، بیشتر رویکرد تحولگرا داشته است».21
از میان تفاسیر نوگرا، بجز آنچه دربالا ذکر شد، پنج اثر مهم را از دانشوران قرآن پژوه شیعی معاصر مهم میدانیم که هر یک بازتاب دهنده کیفیتی از تحول فکر و رویکرد قرآنی در ایران معاصر است. سه اثر نخست تاثیری شگرف بر فضای علمگرایانه و سپس ایدئولوژیکی ایران در نیم قرن یا بیشتر نهاده و دو اثر واپسین نشانه بازگشتی عقلگرا، متعادل و متکی به ظرفیتهای فهم قرآنی است.
ـ برجستهترین چهره دانشگاهی در ایران که آثار مهمی در عرصه قرآن پدید آورد و خود از چهرههای مهم دینی و سیاسی و علمی عصر حاضر در ایران بود، بیتردید مهندس مهدی بازرگان است. وی متولد 1286 و متوفای 1373 خورشیدی در تهران است و حیات پرماجرایی به لحاظ فکری، علمی، اعتقادی و سیاسی داشت.22 «آثار مهندس بازرگان درباره دفاع از اسلام و قرآن و اثبات حقانیت اسلام و هماهنگی آن با علم و دستاوردهای علمی بشر فراوان است. وی از سویی به آثار اسلامی موجود مینگرد و از نارساییهای آنها جهت جذب مردم به دین شکایت دارد، و از سوی دیگر به فرهنگ و تمدن غرب چشم دوخته، از اینکه فقط نکات منفی آن به وسیله سیاستمداران وابسته و خائن در ایران ترویج شده است مینالد».23 گرایش بازرگان به علم جدید، البته هیچگاه محدودههای سنت در تفسیر قرآن را خدشهدار نکرد و در حقیقت «استفاده از روشهای جدید برای مطالعه تفسیری، مانند روشهای ریاضی که مهدی بازرگان در سیر تحول قرآن و تفسیر پابهپای وحی مورد استفاده قرار داده است، با توجه به ابعاد شخصیتی که از شخص مفسر شناخته شده است، گامی در جهت توسعه روشهای تفسیری بوده است و به معنای نفی روشهای سنتی نیست»24 «از میان آثار متعدد بازرگان، باد و باران در قرآن یک تفسیر علمی موضوعی تمام عیار است. سایر آثار قرآن شناسی بازرگان عبارت است از آموزش قرآن، شناخت وحی، جملهشناسی قرآن و یک اثر بیسابقه به نام سیر تحول قرآن که تحقیق و تعلیل تازهای است در کیفیت نزول قرآن».25
بازرگان در مقدمه سیر تحول قرآن مینویسد: «قرآن صورتی و لفظی دارد و در ورای آن معنی و مقصدی. طبیعی است که اساس و اهم هر کلام مفهوم و مقصد است. قرآن برای هنرنمایی ادبی نیامده است و برای ورزش زبان و لرزش تارهای حنجره در فنّ قرائت و تجوید ـ که این قدر روی آنها اصرار و غالباً به همانها اکتفا میشود ـ نازل نشده است. ولی بالاخره صورت و کلام راه ورود به رسیدن به مقصد است (به شرط آنکه به همان جا توقف نشود). راهی که انتخاب شده است و به زودی بیان خواهد شد یک راه ریاضی با کمک رقم و حساب است. محاسبه و ریاضیات خشک است و احیاناً مشکل. ولی این مزیت یا لااقل این دعوی را دارد که دقت و یقین میآورد. تحقیق و قضاوت را آسان و خالص میکند، چون میدان به دخالت عواطف و سلیقهها و فلسفهبافی کمتر میدهد».26
پیش از آنکه این بحث را پایان بریم، بد نیست به کتاب خلقت انسان در قرآن، اثر دکتر یدالله سحابی، همفکر و همرزم مهندس بازرگان اشاره کنیم. این کتاب که اول بار در سال 1346 منتشر شد رویکردی براساس نظریه تکامل و زیستشناسی به قرآن داشت. سحابی «در این کتاب و تحقیق، به این نتیجه رسیده بود که آفرینش آدم تدریجی و در یک روند تکاملی و مرحلهای بوده است».27
ـ اثر دیگر، پرتوی از قرآن، نوشتة علامه و مجاهد بزرگ آیتالله سیدمحمود طالقانی است که در ایران از مشهورترین تفاسیر و مؤثرترین آثار قرآنی در یک قرن گذشته بوده است. طالقانی که با مجامع علمی درجه اول عصر خود رابطه داشت و خود نیز مطالعات و تجارب اجتماعی و سیاسی فراوانی کسب کرده بود، مکتب تفسیری خاصی را دنبال میکرد که ضمن پایبندی به مباحث و علوم اولیه برای فهم و تفسیر قرآن، آن را از مهجوریت و سکون خارج کرده و به کتابی مؤثر در اخلاق و منش و سرنوشت مسلمانان بدل کند. او آثار فراوانی دربارة قرآن داشت و اغلب خطابههایش نیز در همین عرصه بود. در جایی گفته بود: «شما را به خدا بیایید قرآن را از دست عمال اموات، که اینکار مخصوص کشور شیعه است بیرون بیاوریم... این کتاب، کتاب حیات، کتاب حرکت، کتاب قدرت، کتاب هدایت، کتاب ایمان، به چه روزی در میان ما افتاده است».28
طالقانی متأسفانه به دلیل حبسهای طولانی و مرگ نابهنگام در شهریور 1358 نتوانست این تفسیر را به پایان برد و تنها شش یا هفت جلد مشتمل بر سورههای بلند ابتدای قرآن، جزء سیام و بخشها و بحثهای پراکندهای در آیات و سورهها منتشر شد، «امّا استقبال حیرتانگیز مردم از این تفسیر و قبول خاطر و قبول عامی که پیدا کرد، همانقدر که از عشق به تفسیر قرآن بود، از عشق مردم به مفسّرش نیز حکایت داشت».29 طالقانی خود در مقدمة جلد اول نوشته بود: «هر اندازه مباحث قرائت و لغت و اعراب و مطالب کلامی و فلسفی در پیرامون آیات قرآن وسعت مییافت اذهان مسلمانان را از هدایت وسیع و عمومی قرآن محدودتر میساخت».30 و نیز «قرآن چون کتاب هدایت عموم است همه میتوانند در پرتو هدایت آن قرار گیرند. کتابی که آیات آن مانند امواج نور و نسیم هوا در قرون متوالی و در میان ملل مختلف و در فواصل شب و روز تلاوت میشود برای همین است که عموم را از محدودیت محیط و زمان برهاند و چشمها را باز کند...».31 «خصیصة بارز دیگر این تفسیر، اعتنا به مسائل علمی و در واقع انطباق اطلاعات عادی علمی با بعضی آیات قرآنی است».32
ـ اثر تفسیری دیگر، تفسیر جزء سیام قرآن مجید به نام تفسیر نوین از شادروان استاد محمدتقی شریعتی (متولد 1286 و متوفای 1366 خورشیدی) مؤسس کانون نشر حقایق اسلامی، پدر دکتر علی شریعتی و از مصلحان برجستة قرن اخیر در ایران است. وی در پی گسترش تفکرات کمونیستی از یک سو، و آموزشهای باستانگرایانه از طرف دیگر، متوجه شد که آموزشهای سنّتی و آمیخته به خرافههای غیرعقلی نمیتواند در فهم قرآن و گرایش به دین کمکی به مردم بنماید. لذا با تأسیس کانون نشر حقایق اسلامی کوشید راهی تازه در بازگشت به اسلام و قرآن بیابد. شریعتی «هر هفته جلسات سخنرانی همراه با تفسیر قرآن برگزار میکرد که قرآن آگاهی و تفسیر قرآن را محور اصلاحاندیشیِ خود قرار داد و کتاب تفسیر نوین حاصل آن جلسات است».33
«استاد محمدتقی شریعتی در تفسیر خود به مسائل اجتماعی و علمی هم توجه دارد و در عین حال از تفاسیر قدیمه غافل نیست و به امهات متون تفسیری قدیمی شیعه، از جمله مجمعالبیان و تبیان نظر دارد و آرای آنها و نیز از تفاسیر عامه، بیشتر آرای فخر رازی را هرجا که لازم باشد نقل و گاه نقد میکند. از تفاسیر جدید بیشتر به تفسیر طنطاوی و المیزان و عبده مراجعه و نقلقول میکند».34 استاد محمدتقی شریعتی در مقدمة مفصل و صدوچهل و چهار صفحهای تفسیر نوین، دربارة دیدگاهها و روش خود توضیح داده و نگاه مشروط خود به تحولخواهی در تفسیر و نگاه منتقد خود به سنتهای تفسیری و نگاه اجتماعی و اصلاحگرانه به فهم عصری قرآن را توضیح داده است. از جمله: «در این تفسیر منتهای کوشش بهعمل آمده است که برای عموم قابل استفاده باشد، تا مردمِ مسلمان با مأنوس شدن به قرآن، به صلاح و تقوی نزدیک و از فساد و جنایت دور شوند. این است که حتیالامکان از طرح مطالب و مباحث مشکل و به کار بردن اصطلاحات علمی و فلسفی خودداری شده و اگر ناگزیر از بحثی ادبی یا علمی بودهایم با حروفی غیر از حروف معمولی تفسیر، آنها را آوردهایم تا افراد ناوارد معطل و ناراحت نشوند...»35
ـ تفسیر دیگری که در اینجا بدان میپردازیم، اثر یک جلدی مرحوم دکتر محمدحسین روحانی شهری، به نام تفسیر کلامی قرآن مجید است. روحانی از مترجمان قرآن و متون کلاسیک عربی و نویسندة مقالات دائرةالمعارف و عضو فرهنگستان زبان در روزگار ما بود. وی به سال 1315 متولد و در سال 1379 خورشیدی دیده از جهان فروبست. وی به نثر فارسی و سدهنویسی نیز علاقه داشت و سبکی خاص در اغلب آثارش دیده میشود. تفسیر کلامی قرآن اثری خاص از حیث تدوین است و در یک پیشگفتار و چند فصل نگارش شده.36 در این کتاب به دقّت مفهوم تفسیر و تأویل مورد کاوش قرار گرفته و ضمن مباحث تاریخی و عقلی، پیوند و محدودههای تأویل با تفسیر کلامی و مرزهای هر یک روشن شده است. سپس اصول اعتقادی در قرآن مجید به تفصیل تحلیل شده و انگارههای سنتی در کنار بحثهای جدید در اینباره مورد توجه قرار گرفته است. روحانی مینویسد: «بهرهوری از قرآن برای بررسی و دستیابی بر پایههای دین و چگونگی و مسائل آنها، از دو راه انجام میگیرد: تفسیر و تأویل... در این رساله میخواهیم تحقیق کنیم که نخست خود قرآن و در مرحلههای پس از آن، دیگر ملاکها و مرجعها مانند گفتارهای پیامبر و پیشوایان، عقل خدادادی و (در موارد معین) اتفاق کلمة مسلمانان، تا چه اندازه بهرهوری از این کتاب آسمانی را (به شکل تفسیر یا تأویل)، برای اثبات نظریات گوناگون پیرامون اصول دین و مسائل آن روا میدارند...».37
این کتاب که میتواند در زمرة تفاسیر موضوعی قلمداد شود، با رویکردی عقلگرایانه و بهرهگیری از روشهای نوین تحقیقی، موضوعات و نظریات کهن ـ از جمله دیدگاههای معتزله و اشاعره ـ را مورد تحقیق و تفحص قرار داده است.
ـ واپسین اثر تفسیری، ترجمه و تفسیر بهاءالدین خرمشاهی از قرآن مجید است. وی متولد 1342 خورشیدی در قزوین و از مترجمان و مؤلفان نامدار معاصر است. آثار متعددی در عرصة قرآنپژوهی دارد ولی ترجمة تفسیری او مقبولیت گستردهای یافته و این به سبب ایجاز و اختصار تفسیرها و توضیحات و فهارس و امکاناتی است که در کنار ترجمة معیار آیات قرآن، به خوانندگان عرضه کرده است. شاید در عصر جدید که امکان خوانش و رجوع به آثار پرحجم کاهش یافته، این ایجاز و اجمال در رویکرد به قرآن، پاسخگوی بسیاری از خوانندگان باشد.38 پینوشتهای مترجم از صفحة 618 تا 900 کتاب شامل مقالهها و توضیحات مفید در مقدمات علوم و ادراکات و استدراکات قرآنی و واژهنامهها و توضیح واژههای دخیل فارسی در قرآن و فهارس و کتابنامه مفصل، از این اثر یک دانشنامة کاربردی نیز ساخته است. تفسیرهای خرمشاهی موردی بوده و در ذیل متن عربی و ترجمه که در بالای صفحات چاپ شده، آمده است. اما در مجموع مهمترین و ضروریترین آیات، شأن نزولها و موضوعات مورد بحث و تفسیر قرار گرفته است. زبان ترجمه و تفسیر خرمشاهی نرم و معتدل و بطور کلی حاصل تجارب وآزمونهای یک سدة اخیر است. استقبال گسترده از این اثر به تنهایی نشانگر تأثیر آن بر مخاطبان ایرانی در دو هجده سال اخیر است. والسلام والحمدلله اولاً و آخراً
پی نوشتها
1ـ تفسیر و تفاسیر جدید، بهاءالدین خرمشاهی، انتشارات کیهان، چ اول 1364، صص 15 و 16.
2ـ سیری در اندیشة سیاسی عرب، حمید عنایت، چ اول امیرکبیر 1355، ص 39.
3ـ آیینة صاحبدلان ـ مرآة العارفین فی ملتمس زینالعابدین، سیدجمالالدین اسدآبادی، ترجمه عباس گودرزی، اطلاعات حکمت و معرفت، سال سوم، ش5، مرداد 1387، صص 49 و 50، با تلخیص.
4ـ دائرةالمعارف بزرگ اسلامی 1387، احمد پاکتچی، جلد 15، ص 733.
5ـ همان، ص 734.
6 ـ بهترین منابع و فهارس عمومی و دانشنامهای در این زمینه این سه اثراند:
ـ دائرةالمعارف تشیع، نشر شهید سعید محبی 1386، جلد 4.
ـ مفسران شیعه، دکتر محمد شفیعی، انتشارات دانشگاه پهلوی 1349، صفحات 182 تا آخر.
ـ دانشنامة قرآنی و قرآنپژوهی، به کوشش بهاءالدین خرمشاهی، نشر دوستان ـ ناهید 1377، جلد دوم.
7ـ دائرةالمعارف بزرگ اسلامی، همان.
8 ـ مفسران شیعه، همان، ص 198.
9ـ دانشنامة قرآنی و قرآنپژوهی، همان،جلد دوم، ص 679، مقالة جویا جهانبخش.
10ـ مکتب تفکیک، محمدرضا کلیمی، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، چاپ سوم 1377، ص 47.
11ـ تفسیر صفیعلیشاه در 2 جلد نخستین بار در سال 1308ق در تهران منتشر شد و بعداً مرتباً تجدید طبع گردید. تفسیر سورة یوسف نیز در سال 1320ق در تهران منتشر شد. رجوع کنید به مفسران شیعه، همان، ص 186 و دائرةالمعارف تشیع، همان، ص 561.
12ـ دانشنامه قرآن و قرآنپژوهی، مقالة شهرام پازوکی، همان ص 677.
13ـ مفسران شیعه، همان، ص 192.
14ـ دانشنامه قرآن، همان، مقالة عبدالحسین شهیدیصالحی، ص 745.
15ـ مفسران شیعه، همان.
16ـ مروری بر زندگی عالم بزرگ شیعه و مفسر قرآن علامه مغیثه، محمد رجاءحسینی معارف اسلامی، تابستان 1361، صفحات 19 تا 31.
17ـ مقدمة الکاشف، بیروت، دارالعلم للمدین، 1968 ـ 1978، جلد 1.
18ـ البرهان، ج 2، ص 315، نقل از دانشنامه قرآن و قرآنپژوهی، ج 1، ص 638.
19ـ نهجالبلاغه، فرازی از خطبة 133، امام در عبارتی از خطبه 18 هم فرمودهاند: «وان الکتاب یصدق بعضه بعضاً».
20 و 21ـ دائرةالمعارف بزرگ اسلامی، همان، صص 734 و 735.
22ـ برای بررسی زندگی مهدی بازرگان بنگرید به این دو کتاب:
ـ در تکاپوی آزادی، حسن یوسفی اشکوری، انتشارات قلم، چ اول 1379.
ـ زندگینامه سیاسی مهندس مهدی بازرگان، دکتر سعید برزین، نشر مرکز، چ اول 1374.
23ـ نهضت بیدارگری در جهان اسلام، محمدمهدی جعفری، شرکت سهامی انتشار، بهار 1362، ص 160.
24ـ دائرةالمعارف بزرگ اسلامی، همان، ص 738.
25ـ تفسیر و تفاسیر جدید، خرمشاهی، همان، ص 43. سیر تحول قرآن اول بار به این مشخصات در دو جلد منتشر شده است.
ـ سیر تحول قرآن، جلد اول بهاهتمام سیدمحمدمهدی جعفری، تهران، بینا، 1355 / و جلد دوم به اهتمام عبدالعلی بازرگان، تهران، شرکت سهامی انتشار، 1360.
26ـ سیر تحول قرآن، دفتر پخش کتاب، آمریکا Houston، فروردین 1356، صص 6 و 7.
27ـ دانشنامه قرآن، همان، مقالة حسن یوسفی اشکوری، ج 1، ص 1002.
28ـ هدایت در قرآن، آیتالله محمود طالقانی، انتشارات فقیه، 1359، ص 45.
29ـ تفسیر و تفاسیر جدید، همان، ص 137.
30ـ پرتوی از قرآن، شرکت سهامی انتشار، بیتا، ج 1، ص 11.
31ـ همان، ص 14.
32ـ تفسیر و تفاسیر جدید، همان، ص 139.
33ـ دانشنامه قرآن، همان، مقاله حسین فعال عراقی، ج 2، ص 1305.
34ـ تفسیر و تفاسیر جدید، همان، ص 152.
35ـ تفسیر نوین، دفتر نشر فرهنگ اسلامی 1353، ص هفتاد و یک از مقدمه
36ـ زندگینامه خود نوشت وفهرستآثار محمدحسین روحانی در جلد دوم دانشنامه قرآن و قرآنپژوهی آمده است.
37ـ تفسیر کلامی قرآن مجید، محمدحسین روحانی، انتشارات توس، چاپ اول 1370، صص 22 و 25.
38ـ این قرآن نخست بار در سال 1374، در قطع رحلی از سوی نشر جامی و نیلوفر منتشر گردید.
تاریخ انتشار در سایت: ۱۳ تیر
منبع: / ماهنامه / اطلاعات حکمت و معرفت / 1388 / شماره 39، خرداد ۱۳۸۸/۰۳/۰۰
نویسنده : مسعود رضوى
نظر شما