موضوع : پژوهش | مقاله

عطار، تصوف و اسماعیلیه(3)


همه این مطالب کاملاً با نظری که جولیان بالدیک در 1981 در راهنمای مطالعات شرقی (51) ارائه کرد قابل تطبیق است، بویژه اینکه الهی نامه عطار را بیشتر باید به دید اعلامیه محافظه‌کارانه‌ای در دفاع از خلیفه ناصر و بر ضد رقیب وی خوارزمشاه نگریست تا صرفاً داستان عرفانی و بی‌زمان «پادشاه و شش پسرش». با وجود اینکه در چندین مورد استدلال جدلی بالدیک بر ضد ریتر و مستشرقان غیرقابل دفاع است، به خصوص این مدعی که پادشاه مذکور فقط به خلیفه اشاره دارد نه به یک پادشاه، کمتر می‌توان در این مطلب تردید کرد که عطار نیز، چنانکه بر اساس کنایه «خرقه سیاه خلافت» در مقدمه گفته شد، خود را در جناح خلیفه قرار داده است. با این همه، سیاستهای «گشایشی» خلیفه ناصر در قبال شیعیان به طور کلی و اسماعیلیان الموت به طور خاص را نباید از نظر دور داشت. همان طور که انجلیکا هارتمن در تک نگاره‌اش درباره خلیفه ناصر اشاره کرده است، در کتاب ضد فلسفی رشف النصایح الایمانیه و کشف الفضایح الیونانیه(52) عمر سهروردی مدرکی دال بر مخالفت وی با اسماعیلیان نمی‌یابیم؛ او حتی در تحقیق بعدی‌اش درباره سهروردی از «اسماعیلی‌گری غیرعمد» وی سخن گفته است (و به همین ترتیب با اسماعیلی‌گری بیشتر «عمدی» شهرستانی مخالفت کرده است)(53). به هر روی، سیاستهای ناصر در برابر اسماعیلیان احتمالاً با تغییر مذهب جلال‌الدین حسن سوم، امام اسماعیلیان نزاری، در 607/1210 به تسنن، که پیروزی بزرگی برای خلیفه محسوب می‌شد و به استقرار مجدد «شریعت» در الموت انجامید که بیش از یازده سال حکومت حسن سوم (607/618) ادامه یافت، بی‌ارتباط نبوده است. (54) واضح است که این حوادث در زمان حیات عطار رخ داده است، و اگر بخواهیم بر اساس سال تولد وی یعنی 533 ق، چنانکه که شفیعی کدکنی محاسبه کرده است، و سالهای پیری‌اش، چنانکه خود در متن کتاب اشاره کرده است، قضاوت کنیم، الهی‌نامه به احتمال زیاد پس از 607/1210 نوشته شده است. (55) آنگاه شاید بتوان آنچه را من «بازی» عطار «با عقاید اسماعیلی» خواندم بخشی از کوشش وی، نه برای برانگیختن دشمنی اسماعیلیان، که بیشتر برای «تغییر مذهب» آنها و دوباره بازگرداندانشان به آغوش مذهب دانست. الگوی عطار را در سلوک با شیعیان به طور کلی می‌توان در داستان شیخ رکن‌الدین اکافی (د. 549/1155) و مردی که شدیداً دلباخته همسر شیعه خود بود اما از وی به سبب ناسزاگویی مدام به ابوبکر خشمگین بود مشاهده کرد: شیخ به مرد چنین نصیحت کرد که «هرچه بیشتر همسرت را برنجانی او سرگشته‌تر خواهد شد. پس این راز را با مهربانی با او بگو که اگر آنچه درباره ابوبکر گفته‌اند حقیقت داشته باشد دشنام دادن به او رواست. اما این داستانها واقعیت ندارد، زیرا اگر چنین بود او نه ابوبکر صدیق که ابومکر است.» در نهایت زن به حرفهای همسرش اطمینان یافت و قانع شد. (56)
فریتز مایر مسأله واکنش احتمالی عطار به دعوت اسماعیلیان الموت را در همین سالهای اخیر در سخنرانی قابل تأملش با عنوان «اسماعیلیان و عرفان در قرون 12 و 13»(57) مطرح کرد، این سخنرانی پس از فوت وی و در سال 2000 م منتشر شد. (58) چنانکه انتظار می‌رفت، این مقاله هم یکی دیگر از کارهای استادانه و از سر بصیرت و دانش پروفسور مایر است. اما در عین حال باید گفت که این مقاله موضوع اصلی را به نوعی از کلیشه بی‌زمان و روانشناسانه؛ مواجهه «نفس» و «عقل» فرو می‌کاهد. بنابراین عطار، شاعر «دریای جهان»، به عنوان فردی ظاهر می شود که در برابر اهل عقل، یعنی فلاسفه و اسماعیلیان هر دو، از «عرفان اسلامی دفاع می‌کند.» مایر، به این منظور، به اختصار به تم نوافلاطونی «انتقال خدا به بالاترین مرتبه ناشناخته‌ {ها}» و عقل اول به عنوان صفات «الله» مذکور در قرآن آن چنان که در اندیشه‌های حمید‌الدین کرمانی (د. بعد از 411/1020)، از داعیان فاطمی، و به آن بخش از تصورات نصیرالدین طوسی اشاره کرده است که بنابرخوانش وی از آن خدا «چنانکه در فلسفه هم گفته می‌شود در بالای عقول قرار دارد.»(59) بی‌تردید، نصرالدین طوسی (597/672 ق) و ملاقات شخصی وی با عطار - یکی از معدود حقایقی که می‌توانیم درباره عطار کاملاً به آن مطمئن باشیم - شایان توجه بیشتری است که مایر با کمال تعجب حتی به آن اشاره هم نکرده است.
از طریق عبدالرزاق بن فوطی (د. 723/1323)، شاگرد طوسی و از کسانی که در آخرین دوره منصب پرمخاطره طوسی با او مصاحبت طولانی داشت، می‌دانیم که او خود در نیشابور به دیدار عطار رفت و او را چنین توصیف کرد «شیخی بلیغ و خوش لهجه که بر کلام مشایخ و عارفان و ائمه سالکان به خوبی آگاه است و آن را نیک درمی‌یابد»(60) طوسی، احتمالاً، این توصیف جالب را می‌بایست بعدها، یعنی آن هنگام که ابن‌فوطی می‌توانسته مستقیماً از خودش بشنود، گفته باشد، اما دیدار او با عطار، بنابر محاسبه فروزانفر، بین 612 - 618 ق رخ داده است یعنی هنگامی که طوسی هنوز در حال آموختن فقه و فلسفه در نیشابور بود. طوسی چند سال بعد – حدود 624/1227 - به اسماعیلیان روی آورد و ایشان وی را به عنوان «دانشمند میهمان» تا 654 ق/ 1256، یعنی سالی که ظاهراً بنا به صلاحدید طوسی حکومت نزاریان خود را تسلیم مغولان نمود، گرامی داشتند و از وی حمایت کردند. (61)
باید توجه کرد که به هر ترتیب ملاقات عطار پیر با طوسی جوان از لحاظ تاریخی بهتر قابل اثبات است تا ملاقات جلال الدین رومی جوان و عطار پیر، که گفته‌اند آن هم در همان تاریخ در نیشابور رخ داده است. البته این دیدار، چنانکه فرانکلین لوییس اخیراً متذکر شده است، در واقع چیزی بیش از یک «اسطوره جانشینی» نیست. (62) هرچند به رغم وجود این افسانه، ظاهراً نه در تحقیقات راجع به عطار، جز تحقیقاتی که با اهداف گاهشمارانه صورت گرفته است، چندان به آن توجه شده است، و نه نظر دانشمندان طوسی شناس به نحو خاصی به آن جلب شده است. با این همه، این مطلب دست کم بیانگر این است که شاعر صوفی پیر ما به بحث کردن درباره مسائل جدی هدایت روحانی با یک دانشجوی جوان فلسفه، که افزون بر این شیعه هم بود، به دیده استخفاف می‌نگریست؛ دیگر اینکه نشان می‌دهد که طوسی به وضوح به اهمیت عطار پی برده بود و در تمام دوره طولانی اسماعیلی بودن خود، تا بعدها زمانی که دانشمند شیعی مهمی شد، وی را در خاطر داشت. اظهارنظر طوسی درباره عطار، به عنوان «شیخی بلیغ و خوش لهجه که بر کلام مشایخ و عارفان و ائمه سالکان به خوبی آگاه است و آن را نیک درمی‌یابد»، را در وهله نخست می‌توان اشاره‌ای به تذکره الأولیاء دانست. او احتمالاً با دیوان عطار و منطق‌الطیر هم آشنا بوده است چنانکه ابن‌فوطی هم بلافاصله پس از سخن وی آن را نقل کرده است؛ اما این را بیشتر باید توضیحی تکمیلی دانست تا بخشی از نقل قول طوسی. به هر روی، آشنایی شخصی طوسی با عطار و ستایش {مقام} معنوی وی می‌تواند تا حدی بیانگر علاقه طوسی به تصوف در آخرین دوره زندگی‌اش باشد. این امر در آثاری از طوسی نظیر اوصاف الأشراف و مکاتباتش با صدرالدین قونوی (د. 673/1274) نمود یافته است.
هرچند طوسی در نخستین دوره‌های زندگی پاسخ به سوالات معنوی‌اش را، چنانکه در زندگینامه خود نوشتش سیر و سلوک به روشنی اشاره کرده است، نه در تصوف که در تعالیم اسماعیلیان یافت؛ و از شیوه‌ای که وی تحولات معنوی‌اش را شرح می‌دهد چنین به نظر می‌رسد که قدری نارضایتی از تعالیم ظاهری که وی به عنوان یک جوان در معرض آنها قرار داشت او را واداشت تا حد امکان برای دریافتن تعالیم {واقعی} اسماعیلیان حتی از همان دوره دانش‌اندوزی به جستجو بپردازد. (63)
این نکته جالبی است زیرا امکان اندیشیدن درباره این موضوع را به وجود می‌آورد که گفتگوی آنها، که از هیچ بحث همپای هم نبودند، می‌توانسته درباره موضوعات اسماعیلی بوده باشد. چیزی که سبب می‌شود این احتمال از آنچه نخست به نظر می‌رسد کمتر ماجراجویانه باشد شباهت نظریه رستاخیز اجساد، آنچنان که طوسی در تصورات شرح داده است، با بخش کاملاً مرموز و مبهم اسرارنامه درباره همین موضوع است.

*این مقاله ترجمه‌ای است از:
Hermann Landolt, »Attar, Sufism and Ismailism«, in Attar and the Persian Sufi Tradition: The art of Spiritual Flight, ed. Leonard Lewisohn and Christopher Shackle (London, 2066)

پی‌نوشتها:
1 - Meer. tr. into English by john O>Kane as Ocean
این اثر تحقیقی بسیار مهم و اساسی است، گرچه بر اصطلاحاتی نیز «pantheism» که ریتر از آنها استفاده کرده است نباید معانی دقیق فلسفی را بار کرد.
2 - اسرارنامه، به کوشش صادق گوهرین، تهران، 1338 ش، ص 17 ه (ابیات 2857 بب). قس الهی‌نامه، به کوش ریتر، استانبول، 1940، صص 75 بب، همان، به کوشش فؤاد، روحانی، تهران، 1339 ش، ص 61.
3 - مقدمه منطق‌الطیر، صص 22 - 59. شفیعی کدکنی احتجاجات بیشتری را در این باره در زبور فارسی...، تهران، 1378 ش، صص 96 - 101 ارائه کرده است. او در آنجا با تردید نویسنده خسرونامه را با شاعر درباره خوارزمشاه علاءالدین محمد (596 - 617 ق) یکی دانسته ا ست.
4 - B. Reinert, »Attar, Shaikh Farid al - Din«, Elr, vol. 1, pp. 25 - 20. See JA, p. 40ff.
و فروزانفر، شرح احوال عطار نیشابوری، چ 2، تهران، 1353، صص 33 - 37.
5 - Reinert, »Attar«.
6 - F. Miere, »Abu Sa>id - I Abu>Hayr (1049 - 967/440 - 357): Wirklichkeit und Legende«, Acta Iranica 11 (Leiden/ Tehran, 1976), p. 464.
7 - مصیبت‌نامه، به کوشش نورانی وصال، تهران، 1338 ش، صص 59 - 62.
8 - Meire, Abu Sa Id, p. 448.
9 - کلینی، الاصول من الکافی، به کوشش محمد آخوندی، تهران، 1388 ق. ج 1، ص 178 بب(= کتاب الحجه، باب 5).
10 - حکمه الاشراق، به کوشش هانری کوربن در Opera methaphysica etmyticall، تهران/ پاریس، 1331 ش/ 1952، صص 11 - 15. برای بحثی درباره بخشهای مربوط به این مطلب نک:
Landolt, »Suhrawardl between Philosophy, Sufism and Ismailism: A Re - appaisal« in Daneshnameh, 1/1 (2003 Winter), p. 18f.
11 - Haft bab - I baba sayyidna, tr. In Marshall G. S. Hodgson, The Order of Assassins: The Stuggle of the Early NizarI Isma, IIIs against the Islamic World (The Hague, 1955).
برای تاریخ نک:
Farhad Daftary, The Isma, 1I1s, Their History and Docrtines (Cambridge 1990), p. 326
در یک نسخه خطی تاریخ 602/1205 - 1206 ذکر شده است.
Nas1r al - Din Tus1, Paradise of Submission: A 12 Medieval Treatise on Ismaili Thought
(چاپ جدید فارسی به همراه ترجمه انگلیسی روضه التسلیم خواجه نصیرالدین طوسی به کوشش ج. بدخشانی )، London، 2005، Para 350 (در صفحه گذاری ایوانف 88).
13 - برای بحثی مستوفی درباره اعتبار تذکره الاولیاء نک:
Barbara L. Helms, »Rabi> ah as Mystic, Muslim and Woman« in Arvind Sharma and Katherine K. Young, ed., The Anuual Review of Woman in World Religions (Albany, Ny, 1994), vol. 3, pp. 53 - 48.
14 - Haft bab - I baba sayyidna, tr. Hodgson, p. 295f.
15 - تذکره الاولیاء، به کوشش نیکلسون، لندن و لیدن، 1905 - 1907، بخش 1، ص 10؛ همان، به کوشش م. استعلامی، تهران، 1346 ش، ص 12 بب.
16 - Meier, pp. 330 and 152; Ocean , pp. 342 and 157
17 - تذکره الاولیاء، به کوشش نیکلسون، لندن و لیدن، 1905 - 1907، بخش 1، ص 4؛ همان، به کوشش م. استعلامی، تهران، 1346 ش، ص 7.
18 - منطق‌الطیر، ص 152 (ابیات 4547 - 4579)؛ همان، به کوشش مشکور، ص 292.
19 - Meier, p. 152; Ocean, p. 157.
20 - مصیبت‌نامه، ص 68؛ اسرارنامه، ص 23.
21 - مصیبت‌نامه، ص 46.
22 - مصیبت‌نامه، ص 364.
23 - مصیبت‌نامه، ص 47.
24 - نک ناصرخسرو، چهل قصیده از دیوان، ترجمه و شرح از پیتر لمبن ویلسن و غلامرضا اعوانی، تهران، 1977 م، ص 20. اخیراً، مارینا ل. رایزنر در پنجمین کنفرانس اروپایی مطالعات ایرانی (اکتبر 2003) مفهوم سخن نیک نزد ناصر خسرو را تحلیل کرد.
25 - الهی نامه، به کوشش ریتر، صص 28 - 30؛ همان، به کوشش فؤاد روحانی، صص 24 - 25.
26 - F. Meier, »Der Geistmensch be idem persischen Dichter Atta«, Eranos - Jahrbuch 1945, 13 (Zurich, 1946), pp. 353 - 283.
27 - Nasir al - Din Tusi, Paradise, Tasawwur, p. 24, para 330 (Ivanow MS p. 82).
28 - نک فهرستها در Attar «B. Reinert».
29 - مثلاً، فرضاً دولتشاه سال 553 ق را در نظر داشته در حالی که متن مذکور سال تولد عطار را 513 ق ذکر کرده است. قس شفیعی کدکنی، زبور، ص 65.
30 - F. De Blois, Persian Literature, London, 1994, vol. 5, p. 273ff. See also B. Reinert, »Arrar« , p. 24.
31 - فروزانفر، شرح، ص 77.
32 - F. De Blois, Persian Literature, p. 281.
33 - لباب الالباب، به کوشش بروان و محمد قزوینی، لندن / لیدن، 1903 - 1906، بخش 1، صص 4 - 5.
34 - شفیعی، زبور، صص 78 - 83.
35 - نک محمد قزوینی، مقدمه تذکره الأولیاء، به کوشش نیکلسون، لندن / لیدن، 1905، بخش 1، صص 4 - 5.
36 - Henry Corbibn, Avicenna and the Visionary Recital, tr. From the French by Willard R. New York, 1960, esp. pp. 203 - 193.
37 - برای سیمرغ در «داستان سرآغاز» سهروردی نک:
Corbin, L > Archagne empourpre: Quinze traits et recits index s.v. Simorgh, 1976, mystiques, Paris
همچنین نک:
»Landolt, Suhrawardi>s Tales of Initiation, Jornal of the American Oriental Society, 1987)107), pp. 457 - 486.
38 - نک:
W. Shpall, A Note on Najm al - Din Al - Razi and the Bahr al - Haqa>, in Folia Orientalia 22 (1984 - 1981), p. 72.
39 - عوفی، لباب، ص 230. درباره اعدام بغدادی نک مرصاد العباد، به کوشش ریاحی، تهران، 1352 ش. مقدمه صص 46 - 48. و
F. Meire, »Ein Briefweshchles zwishen Saraf ud - din - I Balhi und Magd ud - din - Bagdiadi« in S. H. (Tehran 1977, Masr, ed., Melanges offerts a Henry Corbin) pp. 366 - 321 , p. esp. 323f.
40 - تذکره الاولیاء، به کوشش نیکلسون، بخش 1، ص 6 س 21، ص 9‌ (در آنجا نام وی، مانند نسخه اویغوری، مجدالدین محمد خوارزمی آمده است).
41 - شفیعی، زبور، ص 71.
42 - تذکره الأولیاء، به کوشش نیکلسون، بخش 1، ص 19 بخش انگلیسی. نسخه خطی مورد بحث متعق به اواخر قرن 13 م یا اوایل قرن 14 م است؛ نک:
C. A. with ref. Blochet, 930. P. 1 Storey, Persian Literature 403. P. 1.
43 - در اینجا نام کامل احمد خواری بر اساس ضبط بغدادی در تحفه البرره (نسخه برلین شماره 3088، برگ 2/الف، 2 - 3) است. در نسخه تهران که شفیعی ذکر کرده ضبط نام تفاوتی اندک با این ضبط دارد.
44 - شفیعی، زبور، صص 72 - 78. مجمل فصیحی، به کوشش م. فرخ، بخش دوم، مشهد، 1340 ش، ص 285 بب. توجه کنید که خوافی وفات عطار را 607 ق ذکر کرده است.
45 - مصیبت‌نامه، ص 54. همچنین بنگرید به تحقیق نویسنده درباره:
Isfarayint, Le Revelateur de Mysteres 78. No, 114. P, (1896, (Kashif al - asrar) (Lagrasse, Verier (with refefences).
46 - مصیبت‌نامه، ص 54. نیز نک 81f.; Meier, pp, Ocean. 83f.
47 - امیر اقبال سجستانی، چهل مجلس، به کوشش نجیب مایل هروی، تهران، 1366 ش. ص 184. نیز نک:
H. Cordt, Die Sitzungen des <Ala> Al - Dawla as – Simnani Zueich (1977), p. 147.
48 - دایه، مرصاد العباد، ص 396 و نمایه ذیل فلاسفه؛ مقدمه مصحح، صص 32 بب. نیز نک معرفی کتاب از همین نویسنده در:
Journal of the American Orientl Society 107 (1987), pp. 805 - 803.
49 - الهی نامه، به کوشش ریتر، ص 227؛ همان، به کوشش فواد روحانی، ص 215؛ دایه، مرصاد‌العباد، به کوشش ریاحی، ص 84. Oean, p; 82. Meier, p. 31
50 - نک:
Shpall,»A Note« , p. 72
51 - Julian Bladick, » Persian Sufi Poetry up to the Fiftheenth Centure«, in G. Morrison, ed., History of Perian Literature from the Begening of the Islamic Period to the Present Day, Handbuch der Orientalistik (Leiden/ Cologne, 1981), pp. 132 - 113.
52 - A. Hatmann, An - Nasir Ii - Din Allah (1225 - 1180): Politik, Religion, Kultur in der spaten Abbasidenzeit, Berlin/New York, 1975, pp. 254 - 250 and passim. See also her article on Suhrawardi in Der Islam 1985) , pp. 97 - 71.
ترجمه فارسی ار رشف النصایح متعلق به قرن 14 م به کوشش نجیب مایل هروی (تهران، 1365 ش) موجود است.
53 - A. Hatmann, »Isma>ilitischeTheologie sie Sunnitischen <Ulama> des Mittelalters?« in lhr alle aber seid Bruder. Festschrift fur A. Th. Khoury zum 60. Geburtstag (Wurzburg/Altemberge, 1990), pp. 206 - 190.
54 - Daftary, The Isma>ilis, pp. 405ff. Also C. E. Botsworth, »The Political an Dynastic History of Iranian World (Ad 1217 - 100)« in The Cambridge History Of Iran, Cambridge, 1968, vol. 5, pp. 168f.
55 - فروزانفر، شرح، صص 9، 75، 77. ارجاع دقیق: الهی نامه، به کوشش روحانی، ص 219.
56 - مصیبت‌نامه، صص 38 - 40.
57 - »Isma>ilis and Mysticvism in the 12th and 13th centuries« 58. F. Miere, »Ismailiten und Mystik im 12.und 13 Jahrhunder«, ed. From the Nachlass by Gurdrun Schubert and Bernd Radtke, in Persica, 2000) 16), pp. 29 - 9.
59 - F. Miere, »Ismailiten«, pp. 23 - 21, 18, 11.
مایر برای تأیید تفسیر خود به روضه التسلیم با تصورات نصیرالدین طوسی تصحیح ایوانف (لیدن، 1950، صص 121، 123 و 127) ارجاع داده شده است که البته ارجاع درست و دقیقی نیست.
60 - ابن فوطی، تلخیص مجمع الآداب فی معجم الألقاب، به کوشش مصطفی جواد، دمشق 1961 - 1962 م، 4(3)، صص 461 - 462.
61 - برای شرحی کامل از نقش جنجالی خواجه نصیر در مدت حضور نزد اسماعیلیان نک:
Daftary, the Isma>ilis, pp. 426 - 408.
62 - F. D. Lewis, Rumi - Past and Present, East and West: The life, Teaching and Poetry of Jalal al - Din Rumi, Oxford, 2000, pp. 64ff.see Also F. Miere, Baha> - I Walad, Leiden, 1989, p. 41.
63 - Nasir al - Din Tusi, Contemplation and Action: The Spiritual Autobiography of a Muslim Scholar
ترجمه انگلیسی و چاپ جدید سیر و سلوک، به کوشش جلال بدخشانی، لندن، 1998، صص 1 بب.

منبع: / ماهنامه / اطلاعات حکمت و معرفت / 1387 / سال 1 / شماره 1، فروردین ۱۳۸۷/۰۱/۰۰
نویسنده : هرمان لندولتمترجم : سارا حاجی حسینی

نظر شما