دین و عقلانیت؛ گرایش ها و نگرش ها
یکم. نسبت دین و عقلانیت، دیرینه ترین دغدغه بشرى از عصر اسطوره یا پساتجدد بوده و بى تردید مهمترین مسأله الهیاتى معاصر، در جهان آشوبناک معرفتى است.
دوم. عقلانیت را به اعتبارى مى توان به عقلانیت نظرى و عملى تقسیم کرد.
براى هر کدام از عقلانیت ها معانى بى شمارى طرح کرده اند، که از آن میان حداقل شش معناى نظرى و سه معناى عملى را مى توان برشمرد. با این وصف، براى عقلانیت نظرى معانى زیر را مى توان تصویر کرد:
1. گذر به بدیهیات یا استدلال معتبر از بدیهیات. 2. ایجاد سازگارى با سایر عقاید آدمى. 3. تحت تأثیر عوامل چهارگانه (احساسات و عواطف، ایمان؛ تعبد، گزینشها و ترجیحات خودسرانه) نبودن. 4 . تأیید تحقیقات کافى، بنا به رأى شخص صاحب عقیده. 5. تأیید تحقیقات کافى، بنا به معیارهاى انفسیِ شخص صاحب رأى. 6. تأیید تحقیقات کافى، بنا به معیارهاى آفاقیِ شخص صاحب رأى.
عقلانیت عملى را نیز بر سه دسته تقسیم کرده اند:
1. عقلانیت در جهت غایت یا غایات زندگى. 2. عقلانیت وسایل و ابزار. 3. عقلانیت گفتارى. بدین معنا که اختصار، بسط، تأکید و ارسال مسلم گفتار باید به اندازه کفایت باشد.
سوم. هر دینى داراى ابعاد مختلفى است که بعد معرفتى، عاطفى، عملى (اعمال اخلاقى و شعائرى) و اجتماعى از جمله آن هاست. و بر این اساس، براى دین تعاریف عقل گروانه، اراده گروانه و عمل گروانه و… ترسیم شده است.
از نگاه فلسفه دین، فرض فیلسوف دین این است که امور مشترک درون دینى و مسائل برون دینى را بررسى عقلانى کند. در ضمن این کاوش عقلى، معلوم مى شود که احکام درون دینى مشترک سه صورت دارند:
1. خردپذیر؛ که عقل اثبات آن را به عهده مى گیرد. 2. خردگریز؛ که عقل اثبات و رد آن را به عهده نمى گیرد. 3. خردستیز؛ که عقل رد آن را به عهده مى گیرد.
متکلم نمى تواند به احکام خردستیز دینى گردن نهد، مگر این که از حیطه کلام پا به عرصه دیگر حیطه ها گذاشته باشد.
چهارم. گرایش هاى گوناگون در نسبت عقل و دین (به معناى کتاب و سنت) به پنج دسته قابل تقسیم اند. سه دسته از این گرایشها با همدیگر قابل جمع بوده و دو دسته دیگر با هم ناسازگارند.
الف. متونى هستند که اعتقادشان بر این است که عقل به تنهایى یک منبع مستقل در کنار کتاب و سنت است. به عبارتى در عالم، دو منبع معرفتى داریم. عقل، کتاب و سنت.
الف. 1. برخى بر این باورند که نخست باید سراغ کتاب و سنت رفت بعد سراغ عقل (تقدم کتاب و سنت بر عقل). در جهان اسلام اشاعره و اهل حدیث و در جهان غرب ویلیام اُکامى و آنسلم بر این باور بودند.
الف.2 . برخى نیز بر این اعتقادند که نخست باید سراغ عقل را گرفت و در رتبه دوم کتاب و سنت. (تقدم عقل بر کتاب و سنت). در جهان اسلام معتزله و در غرب توماس اکویناس نماینده این تفکر هستند.
ب. متونى نیز اعتقادشان بر این است که فقط یک منبع معرفتى قابل اعتنا داریم و آن هم کتاب و سنت است. عقل وسیله استکشاف بوده و ابزارى بیش نیست. اخباریّه، سلفیّه و بخشى از متفکران شیعه در این دسته جاى مى گیرند.
در هر سه صورت، عقل و وحى با هم تعارضى ندارند بلکه آشتى آنها با هم ملاک قرار گرفته است. سابقه هر سه گرایش فکرى هم در جهان اسلام و هم در جهان غرب به خوبى نمایان است. بازپرداختهاى جدید و روایتهاى منسجم از این گرایشها هم اکنون نیز در قرن معاصر قابل شناسایى است.
ولى دو گرایش دیگر نیز وجود دارند که در جهان اسلام سابقه نداشته و کمابیش در غرب جریان داشته است. این دو جریان بر این باورند که عقل و وحى دو منبع مستقل هستند ولى با هم معارض نیز مى باشند، و در هنگام تعارض جانب وحى را باید گرفت. این گرایش را در ایمان گرایى معاصر باید جستجو کرد. دو جریان برجسته این تفکر، براساس ایمان گرایى على رغم (کرکگور و اگزیستانسیالیستهاى الهى) و ایمان گرایى مستقل از عقل (ویتگنشتاین و پیروانش نظیر فیلیپس و نورمن بالکوم و…) قابل تقسیم هستند.
گرایش پنجمى نیز در این راستا در میان است که عقل و وحى را دو منبع مستقل دانسته ولى در تعارض با هم؛ و در این تعارض جانب عقل را مى گیرد. روشنگران قرن هجدهم و پیروان آنها داراى چنین نگرشى هستند.
پنجم. وقتى دین و عقل را نسبت به هم واسطه نیازمندى طبقه بندى مى کنیم برخى از دیدگاه ها مى گویند:
الف. دین نیاز به عقل دارد ولى دین نسبت به عقل ،خودْبسنده است، به عبارت دیگر عقل در درون دین تعبیه شده است.
ب. دین نیاز به عقل دارد ولى دین نسبت به عقل، خودْبسنده نیست، به عبارت دیگر عقل از بیرون باید دین را تقویت کند و به دفاع از آن برآید.
ج. دین نیازمند عقل است، ولى عقل مساعد با دین نیست، به عبارتى دیگر عقل بر علیه دین است و دین را باید کنار گذاشت.
ششم. اگر دین به ایمان فروکاسته شود و مراد از ایمان باورى باشد که فراتر از حد شواهدِ در دسترس باشد در این صورت، ایمان با عقل، تصاویر مختلفى خواهد داشت که حداقل شانزده تصویر مختلف ارائه گردیده است که مجال ذکر آن در این مختصر نمى گنجد.
سخن پایانى:
این همه گفت و شنفت اشاره کوتاهى به وسعت بحث بود که تا از سر شتاب اتخاذ موضع نشود و نسل معاصر بى محابا قربانى جهل یا تجاهل نشده و روزنه هاى ایمان و دین در این دنیاى وانفسا مسدود نگردد.
ماجراى دین و عقلانیت در دو شماره پیاپى تقدیم فرزانگان این دیار خواهد شد تا چه قبول افتد و چه در نظر آید.
منبع: / فصلنامه / نقد و نظر / 1380 / شماره 25 و 26، زمستان و بهار ۱۳۸۰/۱۲/۰۰
نظر شما