انواع کنترل و نظارت در مدیریت اسلامى
در منابع و آموزههاى دینى، دستورات صریح و روشنى در مورد نظارت وجود دارد و مدیران مسلمان به داشتن یک نظام کامل، جدى و عادلانه براى کنترل بر سازمان سفارش شدهاند. نظام کنترلى که مىتوان از منابع دینى استخراج کرد، نظامى جامع، کامل، عادلانه و منحصر به فرد است.
مقدمه
کنترل و نظارت به عنوان یکى از وظایف اصلى مدیر، از ارکان اصلى و عناصر حیاتى مدیریتسالم و کارآمد است. مدیران با انجام وظیفه برنامهریزى، اهداف سازمان و راههاى دستیابى به آنها را مشخص مىکنند. آگاهى از اجراى دقیق برنامهها و اطمینان به حرکتسازمان در راستاى دستیابى به هدفهاى اصلى سازمان تنها در صورتى امکانپذیر خواهد بود که نظامى دقیق و جامع براى نظارت و کنترل وجود داشته باشد. هر سازمانى داراى منابع و امکاناتى است که براى رسیدن به اهداف سازمان باید از آنها به صورت مطلوبو بهینهبهرهبردارىکند و اینامر جز در سایهوجود نظارت و کنترل امکانپذیر نیست.
در منابع و آموزههاى دینى، دستورات صریح و روشنى در مورد نظارت وجود دارد و مدیران مسلمان به داشتن یک نظام کامل، جدى و عادلانه براى کنترل بر سازمان سفارش شدهاند. نظام کنترلى که مىتوان از منابع دینى استخراج کرد، نظامى جامع، کامل، عادلانه و منحصر به فرد است. در این نظام، خداوند متعال و فرشتگان الهى، ناظر بر اعمال، رفتار و نیات انسانها معرفى مىگردند و به انسان گوشزد مىشود که همواره در محضر خداست و خدا و فرشتگان در همه حال ناظر بر اعمال و رفتار او هستند و بنابراین باید مواظب اعمال و رفتار خود باشد. بر همین اساس، بحث نظارت انسان بر عملکرد خویشتن یا به عبارت دیگر، مسئله «خود کنترلى» مطرح مىشود. به انسان مسلمان توصیه مىشود که همواره بر اعمال و رفتار خود نظارت داشته باشد و قبل از اینکه عملکردش مورد ارزیابى و سنجش دیگران قرار گیرد، خود عملکرد و رفتارش را مورد ارزیابى و حسابرسى قرار دهد.
علاوه بر این دو نوع نظارت، مسئله نظارت عمومى و همگانى مطرح است و به همه مسلمانان دستور داده شده است که در مقابل دیگران احساس مسئولیت کنند و در صورت مشاهده عملکرد نادرستیا انحراف از اهداف و تخلف از وظایف، تذکر دهند و امر به معروف و نهى از منکر نمایند. همچنین مسئله نظارت مدیر بر عملکرد کارکنان و اجراى برنامهها در سازمان به دو صورت نظارت آشکار و پنهانى مطرح شده است. بنابراین، نظام جامع و کامل نظارتى که مىتوان با استفاده از منابع و آموزههاى دینى استخراج کرد، داراى بخشها و انواع ذیل است:
1 - نظارت خداوند متعال (نظارت الهى);
2 - نظارت فرد بر اعمال خود (خود کنترلى);
3 - نظارت عمومى (نظارت همگانى);
4 - نظارت سازمانى:
الف: نظارت آشکار و رسمى به صورت مستقیم یا غیرمستقیم.
ب: نظارت مخفى و پنهانى.
قبل از توضیح هر یک از این موارد، تذکر نکتهاى ضرورى است و آن اینکه جامعیت و گستردگى نظام مطرح شده از جانب اسلام براى کنترل و نظارت، به معناى توصیه و سفارش به افراط و زیادهروى در آن و سختگیرى بیش از حد نیست، بلکه به معناى دقت فراوان و تلاش براى درست انجام شدن آن است، زیرا همانگونه که با بىتوجهى به امر کنترل، سازمان قادر به تامین اهداف و اجراى برنامههاى خود نخواهد بود و در مقابل فرصتها و تهدیدها، نخواهد توانست عکسالعمل مناسب نشان دهد، با زیادهروى و افراط در آن نیز، روحیه استقلالطلبى و آزادىخواهى افراد ضربه خواهد خورد و کارکنان سازمان در مقابل کنترل و نظارت، مقاومتخواهند کرد.
نوع اول: نظارت الهى
یکى از سنتهاى ثابت الهى، نظارت کامل، دقیق و مداوم بر اعمال و رفتار و نیات انسانها و بازرسى و ارزیابى آنهاست. خداوند متعال در این دنیا، دقیقا بر تمام اعمال، گفتار و نیات انسانها نظارت دارد و بر مبناى همین نظارت دقیق و کامل است که در روز قیامت، همه کارهاى انسان را مورد ارزیابى و سنجش قرار مىدهد و پاداش و کیفر مناسب را براى هر یک از آنها تعیین مىکند.
خداوند سبحان در قرآن کریم بارها و در آیات متعدد، مسئله نظارت بر اعمال بندگانش را مطرح مىکند و خود را شاهد و ناظر بر کارهاى بندگان معرفى مىنماید. مثلا در سوره مبارکه توبه، خطاب به پیامبر گرامى اسلام(ص) مىفرماید:
و قل اعملوا فسیرى الله عملکم و رسوله و المؤمنون و ستردون الى عالم الغیب والشهادة فینبئکم بما کنتم تعملون.(1)
و (اى پیامبر) بگو [هر کارى مىخواهید] بکنید که به زودى خدا و پیامبرش و مؤمنان در کردار شما خواهند نگریست و به زودى به سوى کسى بازمىگردید که پنهان و آشکار را مىداند و شما را از آنچه انجام مىدادید، آگاه خواهد کرد.
همچنان که از این آیه شریفه استفاده مىشود و در آیات دیگر قرآن کریم و نیز روایات معصومین(ع) بیان شده است، خداوند متعال علاوه بر اینکه تمام کارهاى انسان را مىبیند و آنها را به دقت زیر نظر دارد، افکار و نیات انسانها نیز تحت نظارت کامل و دقیق او است. یکى دیگر از آیاتى که نشانگر این حقیقت است، آیهاى است در سوره مبارکه یونس که خداوند سبحان مىفرماید:
و ما تکون فى شان و ماتتلوا منه من قرآن ولاتعملون من عمل الا کنا علیکم شهودا اذ تفیضون فیه...(2)
در هر حال که باشى و هر آیهاى از قرآن که بخوانى و هر کارى که انجام دهید، ما در لحظهاى که بدان مبادرت مىورزید، شاهد و ناظر بر شما هستیم.
این آیه شریفه نیز بیانگر این حقیقت است که همه کارها و حرکات انسان تحت نظر خدا بوده و خداوند متعال همواره و در همه حال ناظر و شاهد بر اعمال، رفتار و نیات انسان است. واقعیت این است که اگر انسان این حقیقت را همیشه نصبالعین خود قرار دهد و خداى سبحان را همواره شاهد و ناظر بر کارها، رفتارها و نیتهاى خود بداند، از هرگونه لغزش و خطا و خیانت مصون خواهد ماند. لذاست که حضرت امام خمینى(ره) این حقیقت را متذکر شده و فرمودند: «عالم محضر خداست، در محضر خدا معصیت نکنید». البته در قرآن کریم، علاوه بر خداوند متعال، پیامبران و امامان،(3) فرشتگان،(4) اعضاى بدن انسان(5) و زمین(6) نیز به عنوان ناظر و شاهد اعمال انسانها معرفى شدهاند.
نوع دوم: خود کنترلى
یکى دیگر از انواع نظارت و کنترلى که از منابع دینى مىتوان استخراج کرد، نظارت درونى یا به اصطلاح، «خود کنترلى» است. در این نوع از کنترل و نظارت که بر جنبه درونى کنترل تاکید دارد، افراد و کارکنان سازمان بر عملکرد خود نظارت مىکنند و آن را کنترل مىنمایند. خودکنترلى زمانى تحقق مىیابد که افراد در درون خود داراى نیرویى ناظر بر کارهاى خود باشند و مراقبت کنند که کارها و وظایف خود را به درستى و صادقانه و عارى از هرگونه عیب و نقص انجام دهند. شاید بتوان گفت که در مقایسه با نظارت بیرونى، خود کنترلى بهترین و کارآمدترین مکانیزم براى کنترل عملکرد افراد است و اگر این مکانیزم در سازمان ایجاد و تقویت گردد، کارکردى به مراتب بهتر و مؤثرتر از نظارت و کنترلهاى بیرونى خواهد داشت; زیرا نظارت و کنترلى که از بیرون بر افراد و عملکرد آنها اعمال مىشود در صورتى جامع و دقیق خواهد بود که این افراد از درون نیز بر خود نظارت کنند و در غیر این صورت، مواردى که از دید ناظران مخفى مانده و در حیطه نظارت بیرونى از آن غفلتشده باشد، هیچگاه مورد نظارت و ارزیابى قرار نمىگیرد و انحرافات احتمالى آن اصلاح نخواهد شد.
در منابع دینى و آموزههاى اسلامى، تاکید فراوانى بر مسئله نظارت انسان بر اعمال و رفتار خویش و به عبارت دیگر، «خود کنترلى» شده است. امیر مؤمنان حضرت امام على(ع) در تبیین این اصل مهم دینى مىفرماید:
اجعل من نفسک على نفسک رقیبا!;(7) از خودت مراقبى بر خویشتن قرار بده!
تاکید حضرت على(ع) در این بیان نورانى بر این نکته است که اعمال و رفتار انسان باید همواره تحت نظارت خودش باشد و خود، عملکردش را کنترل نماید. همچنین حضرت امام سجاد(ع) نظارت درونى و خود کنترلى را عامل اصلى حرکت انسان در مسیر صحیح هدایت و تکامل دانسته و مىفرماید:
ابن آدم انک لاتزال بخیر ما کان لک واعظ من نفسک و ما کانت المحاسبة من همک.(8)
اى فرزند آدم! تو همواره در مسیر خیر قرار خواهى داشت مادام که موعظهکنندهاى از درون داشته باشى و حسابرسى از خویشتن از کارهاى اصلى تو باشد.
در عصر حاضر جوامع مختلف مىکوشند تا از طرق گوناگون، خود کنترلى را در سازمانهاى خود تحقق بخشند. برخى از این جوامع بر بیدار کردن وجدان فردى اهتمام مىورزند و برخى دیگر مىکوشند تا از طریق تقویت احساس ملیتخواهى، افراد را خود کنترل سازند، اما تمامى این روشها به علت نارساییها و محدودیتها، تاکنون موفقیت تامى نداشتهاند.(9)
بنابراین، باید عامل اصلى ایجاد خود کنترلى را پیدا کنیم و آن را در سازمان ایجاد یا تقویت نماییم، ولى قبل از پرداختن به این بحث، لازم است علل ناکامى وجدان کارى و احساس میهندوستى را در ایجاد خود کنترلى به صورت فشرده توضیح دهیم.
وجدان کارى به دلیل تعاریف و برداشتهاى گوناگونى که از آن مىشود، نمىتواند پایه محکم و استوارى براى خود کنترلى باشد. این به معناى نادیده گرفتن اهمیت وجدان کارى و تاثیرات شگرف آن در سازمان نیست، زیرا اگر کارکنان سازمان داراى وجدان کارى باشند، نهایت تلاش خود را در عرصه کار و فعالیتبه کار مىگیرند و از خیانت و کمکارى و هدر دادن منابع و امکانات پرهیز مىکنند، ولى نباید از این نکته غفلت نمود که وجدان همه انسانها به یک صورت نیست و ممکن است وجدان افراد در بعضى از موارد، متفاوت یا حتى متعارض باشد. از اینرو صرف وجود وجدان براى ایجاد خود کنترلى کافى نیست، همانگونه که طرد آن نیز به کلى منطقى نیست. اما نقش احساس میهندوستى به مراتب ضعیفتر از وجدان کارى است و این احساس، نقش چندان تعیینکنندهاى در ایجاد خود کنترلى در افراد ندارد.
بنابراین، باید عامل و انگیزه قویترى براى ایجاد خود کنترلى وجود داشته باشد و آن چیزى جز ایمان و اعتقادات دینى نیست. به طور کلى ارزشهاى حاکم بر انسان به ویژه اعتقادات و باورهاى دینى، نقش تعیینکنندهاى در اعمال و رفتار او دارند. یکى از صاحبنظران و نویسندگان معروف مدیریت این مطلب را این گونه بیان مىکند که: «معمولا ارزشها بر نگرشها و رفتار اثر مىگذارند».(10) یعنى ارزشهاى هر فرد تشکیلدهنده نگرشهاى او و پایه و اساس اعمال او هستند.
یکى از ارزشهایى که نقش مؤثرى در خود کنترلى افراد دارد، اعتقاد به قیامت است. اعتقاد به معاد و باور به اینکه همه اعمال ریز و درشت انسان روزى مورد حسابرسى دقیق و عادلانهاى قرار خواهد گرفت، پشتوانه نیرومندى براى واداشتن انسان به نظارت بر عملکرد خویشتن است. کسى که به معاد و رستاخیز عظیم ایمان دارد و معتقد است که تمام اعمال او در روز قیامت مورد محاسبه قرار خواهد گرفت، در این دنیا اعمال و رفتار خود را با دقتبیشترى انجام مىدهد و از کمکارىها و خیانتها و سهلانگاریها در کار، پرهیز خواهد کرد. چنین شخصى چون همواره خود را در محضر خداى متعال مىیابد و خدا و فرشتگان را ناظر بر اعمال خویش مىداند، تلاش خواهد کرد کارهاى خود را به بهترین وجه ممکن انجام دهد تا به معصیت الهى آلوده نشود و مشمول مجازات و عذاب نگردد. پیامبر گرامى اسلام(ص) در این مورد مىفرماید: حاسبوا انفسکم قبل ان تحاسبوا و زنوها قبل ان توزنوا و تجهزوا للعرض الاکبر.(11)
قبل از اینکه شما را مورد محاسبه قرار دهند خودتان را محاسبه کنید و قبل از اینکه شما را ارزیابى کنند، خودتان را بسنجید و براى رستاخیز عظیم آماده شوید.
اگر این اعتقاد در جامعه، به ویژه در سازمانها، ایجاد و تقویتشود و همگان بدان پایبند باشند، نیاز به نظارت بیرونى و کنترلهایى که هزینههاى هنگفتى نیز براى سازمان دارد، کمتر مىشود و نتیجه به دست آمده نیز بسى بهتر و افزونتر خواهد شد، چرا که اولا همه سعى مىکنند کارهاى خود را به نحو احسن و بدون عیب و نقص انجام دهند و ثانیا چون افراد همواره عملکرد خود را کنترل مىکنند، در صورت وجود هر گونه عیب و نقصى در عملکردشان به سرعت درصدد رفع آن خواهند بود.
نوع سوم: نظارت همگانى
در سیستم نظارتى اسلام، مسئله کنترل بر سازمان و عملکرد کارکنان آن، تنها در چارچوب وظایف و اختیارات مدیران و مسئولان سازمانها خلاصه نمىشود، بلکه کلیه اعضاى سازمان موظفند بر اساس یک وظیفه شرعى بر عملکرد دیگر اعضاى سازمان حتى عملکرد مدیران و مسئولان آن نظارت داشته باشند. این کنترل و نظارت همگانى از اهمیت و جایگاه ویژهاى برخوردار است و در آموزههاى دینى تاکید فراوانى بر آن شده است. خداوند متعال در قرآن کریم مىفرماید:
کنتم خیر امة اخرجت للناس تامرون بالمعروف و تنهون عن المنکر و تؤمنون بالله.(12)
شما بهترین امتى بودهاید که براى انسانها پدیدار شدهاید، (چه اینکه) امر به معروف و نهى از منکر مىکنید و به خدا ایمان دارید.
خداوند سبحان در این آیه، امت اسلامى را به عنوان بهترین امت معرفى کرده و ویژگى بارز و مهم این امت را امر به معروف و نهى از منکر یا همان نظارت همگانى ذکر کرده است.
نظارت همگانى (امر به معروف و نهى از منکر) در سازمان نیز به عنوان یک جامعه کوچک، صادق و جارى است و در صورت وجود کنترل عمومى و نظارت همگانى در آن و احساس مسئولیت همه اعضاى سازمان نسبتبه عملکرد یکدیگر، نقاط قوت و ضعف سازمان و کارکنان آن روشن مىشود و سازمان مىتواند براى جبران ضعفها و از بین بردن نارساییهاى خود برنامهریزى کند.
نظارت عمومى در سازمان به دو شکل و در دو زمینه مىتواند مطرح باشد: نظارت همگانى اعضا و کارکنان سازمان بر عملکرد یکدیگر، و نظارت همگانى کارکنان بر عملکرد مسئولان و مدیران.
1 - نظارت کارکنان سازمان بر عملکرد یکدیگر; در این نوع از نظارت همگانى، همه اعضاى سازمان بر عملکرد یکدیگر نظارت کرده و در صورت مشاهده هر گونه کوتاهى، کمکارى و انحراف از اهداف سازمان و برنامههاى آن به یکدیگر تذکر مىدهند. این وظیفه آنگاه جامعه عمل خواهد پوشید که زمینهها و شرایط لازم براى اجراى آن ایجاد شده باشد. یکى از شرایط اصلى تحقق این امر در سازمان، آن است که اعضا نسبتبه سازمان و عملکرد یکدیگر احساس مسئولیت کنند و براى تصحیح عملکرد یکدیگر و بالا بردن کارآیى و اثربخشى سازمان تلاش نمایند.
2 - نظارت کارکنان بر عملکرد مدیران و مسئولان سازمان; همانطور که رابطه اعضاى سازمان با یکدیگر بر احساس مسئولیت در قبال یکدیگر و نظارت بر عملکرد همدیگر مبتنى بود، رابطه اعضا با مدیران و مسئولان نیز باید بر این پایه استوار باشد، یعنى همه اعضاى سازمان باید در برابر عملکرد مدیران و مسئولان سازمان احساس مسئولیت کنند و خود را موظف بدانند که بر عملکرد مدیران سازمان نظارت کنند و در صورت مشاهده هر گونه خلاف یا انحراف از اهداف سازمان، به آنها تذکر دهند. البته این مسئله باید همواره از روى خیرخواهى بوده و حالت انتقاد سازنده داشته باشد، مسئلهاى که در آموزههاى دینى از آن به «النصیحة لائمة المسلمین» تعبیر شده است.
نوع چهارم: نظارت سازمانى
در یک تقسیمبندى کلى، مىتوان نظارت و کنترل سازمانى را به دو نوع تقسیم کرد: نظارت آشکار و علنى، نظارت مخفى و پنهانى.
1. نظارت علنى و آشکار:
منظور از نظارت علنى و آشکار آن است که عملیات نظارت و کنترل بر عملکرد کارکنان سازمان یا اجراى برنامههاى آن به صورت آشکار صورت گیرد و افراد و کارکنانى که عملکرد یا برنامه در دست اجراى آنها کنترل مىشود، از انجام آن آگاه و مطلع باشند.
این نوع نظارت را مىتوان به دو روش مختلف انجام داد: الف: نظارت به وسیله شخص مدیر انجام شود که مىتوانیم آن را کنترل مستقیم و بدون واسطه بنامیم. ب: نظارت به وسیله عوامل مختلف انجام شود و مدیر خودش مستقیما وارد این کار نشود، بلکه نتیجه کار آنها را بررسى نماید. این روش را نیز مىتوانیم کنترل غیرمستقیم بنامیم.
الف: نظارت و کنترل مستقیم: نظارت مستقیم آن است که مدیر سازمان بدون واسطه و به صورت مستقیم بر کار تمامى واحدها و عملکرد همه کارکنان سازمان نظارت کند و برنامههاى در حال اجرا را کنترل نماید و شخصا همه مراحل فرایند نظارت و کنترل را بپیماید. سیره مدیریتى پیامبر گرامى اسلام(ص) در مورد نظارت و کنترل این گونه بود که در موارد متعددى شخصا وظیفه کنترل را بر عهده مىگرفت و بر عملکرد افراد نظارت مىکرد که به دو مورد از آنها اشاره مىکنیم:
در روایتى، نقل شده است که پیامبر اکرم(ص) در بازار مدینه از جنسى که فروشندهاى مىفروختخوشش آمد و قیمت آن را پرسید. خداوند از طریق وحى به پیامبر دستور داد که دست در داخل ظرف آن کالا فرو برد. حضرت آن دستور را اجرا کرد و مشاهده فرمود که در قسمت زیرین ظرف، جنس نامرغوبى جاسازى شده است، حضرت به فروشنده فرمود: مىبینم که خیانتبه مسلمانان و گول زدن آنان را یکجا جمع کردهاى!(13)
در روایت دیگرى، نظیر حادثه قبلى رخ داد و پیامبر اکرم به فروشنده دستور داد که جنس خوب و بد را از هم جدا کند و بعد فرمود: در دین ما غش و گول زدن جایز نیست.(14)
نگاهى اجمالى به سیره مدیریتى امیرمؤمنان حضرت على(ع) نیز بیانگر این نکته است که آن حضرت اهتمام خاصى به این شیوه نظارت و کنترل داشتند و همواره سعى مىکردند تا جایى که امکان دارد، خود شخصا بر عملکرد زیردستان نظارت داشته باشند. یکى از نمونههاى بارز کنترل و نظارت مستقیم امام على(ع) را مىتوان نظارت و کنترل هر روزه و همیشگى ایشان بر بازار کوفه و فروشندگان و تجار آن برشمرد. حضرت امام باقر(ع) در تبیین سیره و روش نظارتى ایشان مىفرماید:
امیرمؤمنان على بن ابیطالب(ع) عادت داشت که هر روز صبح به یکایک بازارهاى کوفه سرمىزد در حالى که تازیانهاى دوشاخه به نام سیبه به همراه داشت. در هر بازارى مىایستاد و با صداى بلند مىفرمود: اى تاجران پیش از داد و ستد از خداوند خیر و نیکى بطلبید و با آسانگیرى در معامله از خداوند برکت جویید و به خریداران نزدیک شوید (گران نفروشید تا از شما بگریزند) و خود را به زینت علم و بردبارى آرایش دهید و از دروغ گفتن و قسم خوردن بپرهیزید و از ظلم و ستم کناره گیرید و با مظلومان به انصاف رفتار نمایید و به رباخوارى نزدیک نشوید.(15)
نظارت مستقیم و بدون واسطه مدیر، به ویژه مدیران عالى سازمان، بر واحدهاى مختلف آثار مثبت و فواید و مزایاى فراوانى به دنبال دارد، به ویژه آنگاه که بازدید مدیر از بخشها و قسمتهاى مختلف سازمان و نظارت و کنترل وى بر عملکرد کارکنان، به صورت غیرمنتظره و بدون اطلاع قبلى صورت بگیرد. این کار باعث مىشود که کارکنان با توجه و دقتبیشترى به کار و عالیتبپردازند و از کمکارى و کاستن از کیفیت کارها بپرهیزند، چرا که اگر نظارت و بازدید مدیر به ویژه بازدیدهاى غیرمنتظره او به صورت یک سنت درآمده باشد، کارکنان سازمان همواره این احتمال را خواهند داد که مدیرشان بدون اطلاع قبلى از واحد و قسمت آنها بازدید کند و بر عملکرد کارکنان آن بخش نظارت نماید و درنتیجه، آنان با جدیتبیشتر کار خواهند کرد و بهرهورى سازمان تا حد زیادى افزایش خواهد یافت. از طرف دیگر بازدید مدیران و مسئولان از بخشهاى مختلف سازمان که کارکنان احساس کنند مدیران و مسئولان به آنها توجه دارند و همین امر، دلگرمى آنان به سازمان و رضایتشغلىشان را افزایش خواهد داد.
البته علىرغم اهمیت و فواید فراوانى که بازدید شخص مدیر از سازمان و نظارت و کنترل مستقیم وى بر عملکرد کارکنان و اجراى برنامهها در سازمان دارد، باید توجه داشت که به خاطر گستردگى و وسعتسازمانها و تنوع کارها و مشاغل در آنها، مدیران و مسئولان سازمانها هرگز قادر به انجام این شیوه از نظارت به صورت کامل و جامع نخواهند بود و چه بسا اگر مدیر بخواهد همواره و در همه بخشهاى سازمان با استفاده از این روش حتى در جزئىترین مسائل تشکیلاتى شخصا نظارت کند، از کارهاى اصلى و اساسى خود غافل خواهد ماند. بنابراین مدیران در مسئله نظارت و کنترل نیز همانند دیگر مسائل و کارهاى مدیریتى، باید از اصل «رعایت اهم و مهم» پیروى کنند، چرا که وقت و فرصتى که مدیر در اختیار دارد، محدود است و در صورتى که بخواهد بر تمام بخشهاى سازمان و عملکرد همه کارکنان آن به تنهایى نظارت داشته باشد، فرصتى براى رسیدگى به کارهاى دیگر که چه بسا برخى از آنها مهمتر هستند، پیدا نخواهد کرد.
امیرالمؤمنین(ع) مىفرماید: کسى که به کار غیرمهم مشغول شود، کار مهمتر را ضایع خواهد کرد.(16) همچنین ایشان مىفرمایند: اندیشه تو براى همه کارها گنجایش ندارد، پس آن را براى مسائل مهم و اساسى، فارغ نگه دار!(17)
پس مدیر نمىتواند تمام وقتخود را صرف بازدید و نظارت مستقیم نماید بلکه تنها مىتواند قسمتى از وقتخود را به این کار اختصاص دهد همانطور که امیر مؤمنان حضرت على(ع) این گونه عمل مىکرد و براى اینکه مدیر بتواند وظیفه نظارتى خود را که یکى از وظایف مهم و حیاتى اوست، به صورت مطلوب و جامع انجام دهد، باید از عوامل مختلفى که به منزله چشمهاى او هستند، استفاده کند. به این دلیل است که مسئله نظارت و کنترل غیرمستقیم ضرورت مىیابد.
ب) نظارت و کنترل غیرمستقیم: نظارت و کنترل غیرمستقیم آن است که مدیر سازمان، وظیفه کنترل و نظارت را از طریق عوامل و ابزارهاى مختلف انجام مىدهد. در این روش براى اجراى عملیات نظارت، مدیر سازمان افرادى را انتخاب مىکند یا واحد مخصوصى را مامور مىکند تا بر بخشهاى مختلف سازمان و برنامههاى در حال اجرا و نیز بر عملکرد کارکنان قسمتهاى مختلف نظارت و کنترل داشته باشند و نتیجه کنترل و نظارت خود را در اختیار مدیر قرار دهند. این شیوه نظارت براى سازمانهاى امروزى کارآمدتر و اثربخشتر است.
سیره و روش مدیریتى امیر مؤمنان على(ع) این گونه بود که علاوه بر اینکه در برخى از موارد شخصا وظیفه نظارت و کنترل را بر عهده مىگرفتند، در مواردى نیز این کار را به افراد دیگرى که به آنها اعتماد و اطمینان داشتند، واگذار مىکردند. یکى از نمونههاى این کار، مامور کردن مالک بن کعب براى این کار مهم است. آن حضرت به مالک بن کعب که یکى از فرمانداران ایشان در منطقه «عین التمر» بود، نامهاى نوشت و به او دستور داد تا به عراق برود و بر عملکرد کارگزاران امام(ع) در آن منطقه نظارت کند و نتیجه کار خود را به اطلاع ایشان برساند. قسمتى از نامه ایشان به وى چنین است:
بر حوزه خدمتخود کسى را جانشین قرار بده و خود به همراه گروهى از یارانت تمام سرزمین عراق را منطقه به منطقه بگردید و از چگونگى رفتار و اعمال کارگزاران و مسئولان آنها جویا شوید و بر سیره و روش آنان نظارت داشته باشید!...(18)
2. کنترل و نظارت مخفى و پنهانى
آنچه وجود نظارت مخفى و سرى را در سازمان ضرورى مىکند و اهمیت آن را نمایان مىسازد، آن است که اگر نظارت بر عملکرد کارکنان همواره به صورت آشکار و علنى انجام شود، از دقت و صحت لازم برخوردار نخواهد بود زیرا هنگامى که کنترل به صورت علنى و رسمى انجام مىشود، کسانى که قرار است عملکرد آنها مورد بررسى قرار گیرد، ممکن است تظاهر کنند و با ظاهرسازى بخواهند ناظر و بازرس را فریب دهند. کم نیستند افرادى که کار مفیدى براى سازمان انجام نمىدهند و عملکرد مطلوبى ندارند، ولى همواره سعى مىکنند با ظاهرسازى و تظاهر، خود را فردى با عملکرد خوب نشان دهند و وانمود کنند که کارهاى مفید زیادى براى سازمان انجام دادهاند. حضرت على(ع) خطر این گونه افراد را به مالک اشتر گوشزد مىکند:
فان الرجال یتعرضون لفراسات الولاة بتصنعهم و حسن خدمتهم و لیس وراء ذلک من النصیحة والامانة شىء;(19) همانا افراد زرنگ راه جلبنظر و خوشبینى زمامداران را با ظاهرسازى و خوشخدمتى، خوب مىدانند، در حالى که در وراى این ظاهر جالب و فریبنده، هیچ گونه خیرخواهى و امانتدارى وجود ندارد.
نگاهى به سیره مدیریتى پیامبر گرامى اسلام(ص) بیانگر این مطلب است که آن حضرت براى کنترل و نظارت بر عملکرد و نحوه رفتار کارگزاران خویش، از روش نظارت مخفى نیز استفاده مىنمودهاند و به کار بستن این روش از جانب آن حضرت، منحصر به یک یا چند مورد نمىشده است، بلکه در موارد متعدد از این شیوه به منظور کنترل کارگزاران خویش و نظارت بر عملکرد آنان استفاده مىکردند. حضرت امام رضا(ع)، نظارت و کنترل مخفى و سرى را به عنوان سیره مدیریتى پیامبر گرامى اسلام(ص) ذکر کرده و مىفرماید:
کان رسولالله اذا وجه جیشا فامهم امیرا، بعث معه من ثقاته من یتجسس له خبره.(20)
سیره و روش رسول خدا(ص) این گونه بود که هر گاه سپاهى را به ماموریت مىفرستاد و فرماندهى براى آن تعیین مىکرد، برخى از افراد موثق و مورد اعتماد خود را با وى روانه مىکرد تا رفتار و عملکرد او را زیرنظر بگیرند و براى رسول خدا(ص) گزارش کنند.
امیرمؤمنان حضرت على(ع) نیز در زمان حکومت و مدیریتخویش بر جامعه اسلامى همواره رفتار و عملکرد کارگزاران و عمال خود را در نقاط مختلف کشور پهناور اسلامى آن زمان، به صورت پنهانى و مخفیانه زیر نظر داشته و براى انجام این کار به نقاط مختلف تحتحکومت و مدیریتخود مامورانى را به صورت ناشناس و مخفیانه مىفرستاد تا بر اعمال و رفتار کارگزاران آن حضرت به طور دقیق نظارت کنند و گزارش کارهایشان را به اطلاع امام(ع) برسانند. حضرت امام على(ع) در نامهاى به یکى از کارگزاران خود مىفرماید: فان عینى بالمغرب کتب الى یعلمنى...(21) همانا مامور مخفى من در سرزمین شام، براى من نامهاى نوشته و به من خبر داده است که.... این نامه به وضوح، نمایانگر این مطلب است که امیر مؤمنان در منطقه شام، به عدهاى ماموریت داده بود که به صورت مخفیانه اخبار و اطلاعات مربوط به آنجا را خدمت آن حضرت گزارش کنند.
دقت در نامههایى که امیرالمؤمنین(ع) به کارگزاران و عمال خود در مناطق مختلف نوشته است، بیانگر این حقیقت است که امام(ع) همواره عدهاى را به عنوان ناظر و مامور مخفى و سرى خود معین مىکرده است تا آنها بر عملکرد کارگزاران حضرت و مسئولان مختلف حکومتى، کنترل و نظارت کنند و نتیجه این کار خود را به ایشان گزارش کنند. به عنوان مثال، ایشان در ابتداى نامههاى خود به عده زیادى از کارگزاران خود مىنویسند: بلغنى عنک...(22) یعنى در مورد تو این گونه به من گزارش رسیده است، یا رقى الى عنک...(23) یعنى در مورد شما به من خبر رسیده است، یا بلغنى رسولى عنک... یعنى فرستاده من درباره تو چنین اطلاع داد و بالاخره در یکى دیگر از نامهها مىنویسد: رسولى اخبرنى بعجب... یعنى فرستاده من قضیه شگفتى را برایم گزارش کرد.
امیر مؤمنان حضرت على(ع) علاوه بر اینکه خود بر عملکرد کارگزاران خویش نظارت و کنترل داشت، به کارگزاران خود نیز دستور مىداد تا بر عملکرد و نحوه رفتار زیردستان خودشان نظارت مخفیانه داشته باشند. مثلا به مالک اشتر این گونه دستور مىدهد:
ثم تفقد اعمالهم و ابعث العیون من اهل الصدق و الوفاء علیهم.(24)
سپس با گماشتن ماموران مخفى راستگو و باوفا، کارهاى آنان را بررسى کن!
«عیون» که جمع کلمه «عین» استبر ناظر پنهانى و مامور اطلاعاتى اطلاق مىگردد.
نظارت و کنترل پنهانى و مخفى، آثار مثبت و فواید متعددى دارد که به دو مورد از آنها، در بیان نورانى امیرالمؤمنین(ع) اشاره شده است. امام(ع) بعد از آنکه به مالک سفارش مىکند که همواره ماموران مخفى داشته باشد، در مورد آثار آن مىفرماید:
فان تعاهدک فى السر حدوة لهم على استعمال الامانة و الرفق بالرعیة.(25)
نظارت پنهانى و سرى تو، موجب ترغیب و تشویق آنان (کارکنان) به امانتدارى و مدارا با مردم مىشود.
یادداشتها:
1. توبه/105
2. یونس / 61
3. نساء/41.
4. ق/21
5. نور/24
6. زلزال /5-1
7. آمدى، عبدالواحد، غررالحکم و دررالکلم
8. مجلسى، محمدباقر، بحارالانوار، ج78، ص 137
9. الوانى، سیدمهدى، مدیریت عمومى، ص107
10. Robbins. S.P, Organizational Behavior, P.172
11. مجلسى، محمد باقر، بحارالانوار، ج70، ص73
12. آل عمران /110
13. کلینى، محمد، الکافى، ج 5، ص161
14. هندى، متقى بن حسامالدین، کنز العمال، ج4، ص90
15. مجلسى، محمدباقر، بحارالانوار، ج41، ص104
16. آمدى، عبدالواحد، غررالحکم و دررالکلم
17. همان
18. قاضى یوسف، الخراج، ص118
19. نهجالبلاغه، نامه 53
20. حر عاملى، محمد، وسائل الشیعة، ج11، ص44
21. نهجالبلاغه، نامه 33
22. همان، نامه 63، 40، 71 و 43
23. همان، نامه 71
24. همان، نامه 53.
25. همان.
منبع: / فصلنامه / حوزه و دانشگاه / شماره 23 ۱۳۸۶/۰۰/۰۰
نویسنده : ابوطالب خدمتى
نظر شما