موضوع : پژوهش | مقاله

گناه سبک شمردن گناه


برای هیچ کدام از یاران رسول خدا(ص) باورکردنی نبود که ظرف چند دقیقه یک تل بزرگ از خار و هیزم و خاشاک فراهم شود؛ آن هم در این بیابان کویری و لم یزرع. آن روز رسول خدا(ص) با عده‌ای از یاران در بیابانی کویری فرود آمدند. هنگام صرف غذا فرارسیده بود. پیامبر(ص) به اصحاب فرمودند که هرکدام به سمتی روانه شوند و قدری هیزم برای تهیه‌ی آتش و پختن غذا تهیه کنند.
یاران گفتند: یا رسول الله؛ در این بیابان که هیزمی یافت نمی‌شود.
پیامبر(ص) فرمودند: درعین حال هرکدام به اندازه‌ی توان خود تلاش کنید و هرآنچه می‌توانید هیزم فراهم آورید.
اصحاب پیامبر(ص) در اجرای فرمان آن حضرت تلاش کردند و ساعتی بعد یک تل بزرگ از هیزم و خار و خاشاک جهت تهیه آتش و پختن غذا فراهم شد.
دراین هنگام رسول خدا(ص) خطاب به یاران فرمودند:
«گناهان کوچک هم مثل همین هیزم‌های کوچک است، ابتدا به نظر نمی‌آیند؛ ولی هرچیزی جوینده و تعقیب کننده‌ای دارد، همان طور که جستید و تعقیب کردید، این قدر هیزم جمع شد، گناهان شما هم جمع و احصاء می‌شوند و یک روز می‌بینید از گناهان خود که به چشم نمی‌آمدند، انبوه عظیمی جمع شده است». [1]
علاوه بر روایاتی که از ناحیه‌‌ی معصومین(ع) صادر شده و در متون روایی دیده می‌شوند، گاه به توصیه‌هایی از سوی آن بزرگواران بر می‌خوریم که به خواصی از یاران خود فرموده‌اند.
بدون شک شخصیت و منزلت مخاطب در این توصیه‌ها موضوعیتی مخصوص داشته است، چنان که رسول‌ خدا(ص) برای این توصیه‌ها شخصیتی چون امیرمؤمنان(ع) را بر می‌گزینند جز امام علی(ع) برای این توصیه‌ها یارانی چون ابوذر و کمیل و امام کاظم(ع) شخصی چون هشام بن حکم را نشانه می‌گیرند.
هشام بن حکم یکی از شاگردان خاص امام صادق(ع) است که صاحب ده‌ها تألیف است و مأموریت‌های علمی خاصی از سوی امام صادق(ع) به او محول می‌شده و مناظراتی به نام وی ثبت شده است. این شاگرد محبوب، مورد توجه امام کاظم(ع) نیز بوده و در تداوم مکتب علمی امام صادق(ع) از سوی امام کاظم(ع) در تیررس توجه آن امام هم بوده است.
توصیه‌های خاصی از سوی امام کاظم(ع) به هشام بن حکم ثبت شده که صاحب کتاب شریف تحف العقول آن را در مبحث روایات صادره از سوی امام هفتم(ع) آورده است.
این سلسله توصیه‌ها که از برتری و فضیلت عقل شروع شده، مشتمل بر یک دستورالعمل کامل و جامع زندگی است و حدود هشتاد مرتبه با واژه «یا‌هشام!» شروع می‌گردد. ازجمله توصیه‌های آن حضرت به هشام آن است که
«ای‌هشام!... به راستی گناهان خرد و کوچک دام‌های شیطان هستند. او این گناهان را نزد شما حقیر و خرد جلوه می‌دهد تا زمانی که این گناهان فراهم می‌شوند و شما را در برمی گیرند...”. [2]
این توصیه‌ی امام کاظم(ع) که دقیقاً با توصیه‌ی رسول خدا(ص) به یاران منطبق و همسو می‌باشد، ضرورت توجه به گناه را از چند زاویه که در روایات صریحاً یا ضمناً به آن‌ها اشاره شده، گوشزد می‌کند.
اساس سفارش امام کاظم(ع) بر این نکته استوار است که گاه شخص با تعیین حدود و مرزهایی برای گناهان و قالب بندی‌های ضمنی، برخی گناهان را کوچک قلمداد کرده، ارتکاب آن‌ها را عادی می‌داند؛ غافل از این که با هر بار ارتکاب این گناهان به ظاهر کوچک، تار و پود دام شیطان را بر جسم و جان خود محکم‌تر کرده، روزنه‌های رستگاری و نجات را بر خود می‌بندد.
هشدار امام کاظم(ع) بر این اصل اساسی استوار است که اگرچه گناهان در نزد پروردگار مراتبی و شدت و ضعفی از لحاظ قبح و زشتی دارند؛ اما این شدت و ضعف، نوعی فرجه و فرصت از سوی پروردگار برای توبه و انابه‌ی بنده می‌باشد؛ نه این که چنین فرصت‌ها و درجه بندی‌ها جواز شخص به ارتکاب گناه تلقی گردد، اعم از گناهانی که اصطلاحاً گناه صغیره عنوان گرفته‌اند و یا گناهانی که به عنوان گناه کبیره شناخته می‌شوند.
از منظر آیات، روایات و ارتباط بنده با پروردگار، گناه، نوعی ورود و تجاوز به حدود الهی و حریم پروردگار است، و این نکته بین همه‌ی گناهان اعم از کوچک و بزرگ مشترک است‌؛ به عبارت دیگر اولیای الهی به کوچکی و بزرگی گناه نمی‌نگرند، بلکه به کسی می‌نگرند که با ارتکاب گناه، با فرامین او مخالفت شده است، چنان که به عزیر پیامبر وحی شد که ای عزیر! گاه که به گناه می‌افتی به کوچکی گناه نگاه مکن، بلکه به کسی نگاه کن که نافرمانی‌اش می‌کنی [یعنی به خدای متعال]. [3]
براساس آنچه گفته شد، گناه را اعم از گناهان کبیره و صغیره، نبایستی خرد و کوچک شمرد. این نکته در روایاتی از امیر مومنان(ع) تاکید شده است. آن حضرت فرمودند:
«بدترین گناه آن است که صاحبش آن را کوچک بشمارد». [4]
نیز فرمودند:
«گناه کم را کوچک نشمارید؛ زیرا گناهان کوچک به حساب شما نوشته می‌شوند و بر اثر تکرار به گناه بزرگ تبدیل می‌گردند».
همچنین آن بزرگوار فرمودند:
«[کیفر] سبک شمردن گناه بیش از [کیفر] ارتکاب آن است».
نهی از سبک و حقیر شمردن گناهان بی‌تردید مبتنی بر پیامدهایی است که چنین نگرشی به دنبال دارد. برخی از این پیامدها عبارتند از:
الف: سبک شمردن گناه، نوعی خط‌کشی و مرزبندی گناهان از سوی بنده به حساب می‌آید. در حالی که گناه، حریم الهی است. این مرزبندی تنها از سوی ذات پروردگار سزاست و وظیفه‌ی بنده حفظ این حریم است، نه مرزبندی و تعیین حریم.
ب: سبک شمردن گناه، اعم از گناهان کوچک و بزرگ، موجب خسارت و گستاخی در برابر فرامین و نواهی خداست. چه بسیار گستاخی‌ها که شخص به دلیل سبک و بی‌اهمیت شمردن گناهان صورت می‌دهد! خاکریزهای نفس به مرور زمان و بر اثر ارتکاب گناهان کوچک و یا بی‌اهمیت شمردن گناهان فرو می‌ریزند، تا جایی که شخص هیچ حریم و قرقگاهی را بر نمی‌تابد. این روایت از امیرمؤمنان(ع) هشداری در این زمینه است:
«از گناهان کوچک دوری کنید؛ زیرا گناهان کوچک، انسان را به ارتکاب گناهان بزرگ وادار می‌کنند». [5]
ج: سبک شمردن گناه و اصرار بر گناهان کوچک و به ظاهر کم اهمیت، به مرور زمان قبح گناه را در قلب شخص از بین می‌برد و این پیامد سرآغاز فاجعه‌ای است که شخص را تا سقوط در قعر عذاب الهی بدرقه می‌کند‌؛ تا جایی که انسان موجودیت خود را در ارتکاب گناه -که از این لحظه به بعد هیچ زشتی و پلیدی برایش ندارند- می‌بیند از این بدتر در برابر کسانی که او را امر به معروف و نهی از منکر کنند، به ارتکاب گناه مباهات می‌ورزد و آیات و روایات مربوط به گناه را عملا به باد تمسخر می‌گیرد!
د: از دیگر پیامدهای سبک شمردن گناهان، ولو گناهان کوچک، فراموشی آن هاست؛ زیرا اصولا حافظه‌ی انسان حوادث کم‌ اهمیت را در خود ثبت نمی‌کند. گناه در ذهن شخصی که ارتکاب گناه را بی‌اهمیت می‌داند، ثبت و بایگانی نشده، چنین شخصی اگر روزی هم موفق به توبه شود، در حافظه‌ی خود چیزی به عنوان گناه ندارد تا با اقرار به گناهانی که مرتکب شده است، باران عفو و توبه‌پذیری خداوند را بر دامنه‌ی زندگی‌اش بباراند.
آنچه گفته شد، برخی از پیامدهای سبک شمردن گناهان و اصرار بر آن‌هاست و از همه این‌ها مهم‌تر این که اصرار برگناه و حقیر شمردن آن‌ها به نوعی موجب استحکام تار و پود دام‌های شیطان و تلنبار شدن گناهان می‌شود، تا جایی که این حجم گناهان قلب را سیاه کرده، قابلیت توبه و انابه را از شخص زایل می‌سازد.
گناه را سبک نشماریم، چه گناه کبیره و چه صغیره. در بیابانی لم‌یزرع می‌توان انبوهی از خار و خاشاک و هیزم جمع‌ آوری کرد، کسانی که عمری را با ارتکاب گناهان ریز و درشت زندگی کرده‌اند، خود انبار گناه شده‌اند و به راستی راه توبه تا چه زمانی باز است؟[6]

پی نوشت:
[1]. داستان راستان، شهید مطهری، ج 1، ص 174، به نقل از وسائل‌الشیعه
[2]. تحف‌العقول، شیخ ابی محمد حرانی، ص 493
[3]. نقطه‌های آغاز در اخلاق عملی، محمدرضا مهدوی کنی، ص 111
[4]. همان، ص 114
[5]. جلوه‌های حکمت، ناظم زاده‌ی قمی، ص 250
[6] سبک شمردن گناه و اصرار بر گناهان کوچک و به ظاهر کم اهمیت به مرور زمان قبح گناهان را در قلب شخص ازبین می‌برد و این پیامد، انسان را تا بدانجا می‌برد که موجودیت خود را در ارتکاب گناه می‌بیند و از آن بدتر در برابر کسانی که او را امر به معروف و نهی از منکر می‌کنند به ارتکاب گناه مباهات هم می‌ورزد.

منبع: / سایت / پژوهه دین ۱۳۸۸/۱۰/۱۲
نویسنده : ابوالفضل علیدوست ابرقوئی

نظر شما