نقد و بررسی فیلم روزی روزگاری در آمریکا (1984) اثر سرجیو لئونه
موضوع : فرهنگ | سینما و تئاتر

نقد و بررسی فیلم روزی روزگاری در آمریکا (1984) اثر سرجیو لئونه

فیلم “روزی روزگاری در آمریکا” (Once Upon a Time in America) به کارگردانی سرجیو لئونه، یکی از شاهکارهای بی‌بدیل سینمای نئونوار و گانگستری است که در سال 1984 به نمایش درآمد. این فیلم که اقتباسی از رمان “آدم‌کش‌ها” یا “اوباش” اثر هری گری است، داستانی پیچیده و چندلایه درباره زندگی، عشق، خیانت، خشونت و سقوط اخلاقی است. لئونه که پیش‌تر با ساخت وسترن‌های اسپاگتی مانند “خوب، بد، زشت” و “روزی روزگاری در غرب” به شهرت رسیده بود، در این فیلم به سراغ دنیای گانگسترهای نیویورکی رفته و اثری خلق کرده که به‌جرئت می‌توان آن را یکی از برترین فیلم‌های تاریخ سینما دانست.

خلاصه داستان

داستان فیلم در بازه‌های زمانی مختلف روایت می‌شود و زندگی چهار پسر فقیر نیویورکی را دنبال می‌کند که از کودکی وارد دنیای جرم و جنایت می‌شوند.

  • نودلز (رابرت دنیرو)، شخصیت اصلی داستان، به‌همراه دوستانش، از دزدی‌های کوچک شروع می‌کند و به‌تدریج وارد دنیای گانگستری می‌شود.
  • مکس (جیمز وودز)، دوست نزدیک نودلز، شخصیتی جاه‌طلب و بی‌رحم است که در مسیر قدرت، دست به خیانت می‌زند.
  • داستان با قتل‌ها، خیانت‌ها و سقوط اخلاقی شخصیت‌ها پیش می‌رود و در نهایت به تأملی عمیق درباره زندگی، انسانیت و پیامدهای انتخاب‌های نادرست تبدیل می‌شود.

فیلم در سه بازه زمانی مختلف روایت می‌شود:

  1. دوران کودکی شخصیت‌ها در دهه 1920: جایی که نودلز و دوستانش در محله‌ای فقیرنشین بزرگ می‌شوند و وارد دنیای جرم می‌شوند.
  2. دوران بزرگسالی در دهه 1930: زمانی که آن‌ها به گانگسترهایی قدرتمند تبدیل شده‌اند.
  3. دهه 1960: جایی که نودلز، پس از سال‌ها تبعید، به نیویورک بازمی‌گردد و با گذشته خود روبه‌رو می‌شود.

تحلیل ساختار و روایت فیلم

1. روایت غیرخطی و چندلایه

فیلم با ساختاری پیچیده و غیرخطی، گذشته و حال را در هم می‌آمیزد و مخاطب را به سفری درونی در ذهن نودلز می‌برد. این شیوه روایت، حس نوستالژی و تأمل بر گذشته را تقویت می‌کند و به فیلم عمقی فلسفی می‌بخشد.

2. فیلمنامه محکم و چندلایه

فیلم‌نامه روزی روزگاری در آمریکا به‌قدری دقیق و تأثیرگذار نوشته شده که هر خرده‌پیرنگ آن، به‌تنهایی می‌تواند داستانی مستقل باشد. شخصیت‌ها به‌خوبی پرداخته شده‌اند و هرکدام دارای پیچیدگی‌ها و تضادهای درونی هستند که آن‌ها را به شخصیت‌هایی واقعی و ملموس تبدیل می‌کند.

3. فضاسازی بی‌نظیر

لئونه با کمک فیلمبرداری تونینو دلی چولی، فضایی دوگانه و منحصر‌به‌فرد خلق کرده است.

  • در صحنه‌های مربوط به گذشته، از رنگ‌های گرم و قاب‌بندی‌های باز استفاده شده که حس معصومیت و شوق کودکی را القا می‌کند.
  • در صحنه‌های زمان حال، از رنگ‌های سرد و قاب‌بندی‌های بسته استفاده شده که حس نابودی و فروپاشی را منتقل می‌کند.

مضامین اصلی فیلم

1. فقر و مهاجرت

فیلم بازتابی از زندگی مهاجران فقیر در آمریکا است که در جستجوی رویای آمریکایی، وارد دنیای جرم و جنایت می‌شوند. شخصیت‌های فیلم نماینده نسلی از مهاجران هستند که به‌دلیل فقر مادی و فرهنگی، به خشونت و جنایت روی آورده‌اند.

2. خشونت و سقوط اخلاقی

خشونت، یکی از مضامین محوری فیلم است که نه‌تنها زندگی شخصیت‌ها را نابود می‌کند، بلکه جامعه را نیز به انحطاط می‌کشاند. شخصیت‌ها به‌تدریج انسانیت خود را از دست می‌دهند و به ابزارهایی برای خشونت تبدیل می‌شوند.

3. خیانت و رفاقت

یکی از موضوعات اصلی فیلم، خیانت در میان دوستان است. رابطه میان نودلز و مکس، از رفاقتی عمیق آغاز می‌شود، اما جاه‌طلبی و خیانت مکس، این رابطه را به نابودی می‌کشاند.

4. عشق و ناکامی

عشق ناکام نودلز به دبورا، یکی از جنبه‌های تراژیک داستان است. نودلز که در نوجوانی عاشق دبورا می‌شود، در بزرگسالی به‌دلیل خشونت و ناتوانی در ابراز عشق، او را از دست می‌دهد.

5. نوستالژی و حسرت گذشته

فیلم به‌طور مداوم میان گذشته و حال در حرکت است و حسرت دوران کودکی و معصومیت ازدست‌رفته را به تصویر می‌کشد. تضاد میان شادی‌های ساده کودکی و سقوط اخلاقی بزرگسالی، از نقاط برجسته فیلم است.

شخصیت‌پردازی در فیلم

1. نودلز (رابرت دنیرو):

  • نودلز شخصیتی پیچیده و چندبعدی است که میان عشق، خشونت و حسرت گذشته گرفتار شده است.
  • او در نوجوانی عاشق دبورا است، اما در بزرگسالی به‌دلیل خشونت و ناتوانی در کنترل احساساتش، به تجاوز و خیانت روی می‌آورد.

2. مکس (جیمز وودز):

  • مکس، شخصیتی جاه‌طلب و بی‌رحم است که برای رسیدن به قدرت، به خیانت و جنایت دست می‌زند.
  • او نمادی از سقوط اخلاقی و فساد ناشی از جاه‌طلبی است.

3. دبورا:

  • دبورا، دختری زیبا و معصوم است که آرزو دارد ستاره‌ای درخشان شود.
  • او قربانی دنیای خشن و مردسالار فیلم می‌شود و عشقش به نودلز ناکام می‌ماند.

پایان‌بندی فیلم: تقابل گذشته و حال

در پایان فیلم، مکس که به وزارت رسیده است، از نودلز می‌خواهد او را به قتل برساند تا از عذاب وجدان رها شود. اما نودلز این درخواست را رد می‌کند.

  • این صحنه نشان می‌دهد که نودلز، در مکس تصویر همان کودک فقیر و خشمگینی را می‌بیند که قربانی فقر و جامعه‌ای بی‌رحم شده است.
  • لبخند پایانی نودلز، تأثیری عمیق و چندپهلو دارد؛ گویی او سرانجام به پوچی زندگی و بی‌معنایی خشونت پی برده است.

مقایسه با دیگر آثار لئونه

  • برخلاف وسترن‌های اسپاگتی لئونه که امید و بازسازی فرهنگی را نشان می‌دهند، روزی روزگاری در آمریکا سقوط اخلاقی و فروپاشی انسانیت را به تصویر می‌کشد.
  • در این فیلم، نمادهای فرهنگی و اخلاقی مانند زن و عشق، فرو می‌ریزند و جای خود را به خشونت و خیانت می‌دهند.

نتیجه‌گیری

روزی روزگاری در آمریکا، اثری فراتر از یک فیلم گانگستری است. این فیلم، داستانی عمیق درباره فقر، خشونت، خیانت و سقوط اخلاقی است که با موسیقی، فیلمبرداری و شخصیت‌پردازی بی‌نظیر، به یک شاهکار سینمایی تبدیل شده است.

  • این فیلم، نه‌تنها تصویری از دنیای گانگسترها، بلکه بازتابی از جامعه‌ای است که در آن فقر و بی‌عدالتی، انسانیت را نابود می‌کند.
  • لبخند تلخ نودلز در پایان فیلم، گویی تمام زندگی او و جامعه‌اش را در یک لحظه به تصویر می‌کشد: “زندگی، مسخره‌تر از یک تکه کثافت است.”

نظر شما