موضوع : پژوهش | مقاله

القاعده مجازی


به اعتقاد اکثر سیاست مداران و تحلیل گران استراتژیک، فرو افتادن دیوار برلین، فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی، رشد لجام گسیخته جهانی شدن اقتصاد، ناتوانی دولت- ملت و انقلاب ارتباطات، شکل گرفتن تهدیدات جدید امنیتی که نه تنها فرامرزی بوده، بلکه مبهم و نامشخص می باشند محیط امنیتیِ نظام بین الملل تغییری اساسی یافته است. علاوه براین، به اعتقاد کارشناسان، در جهان بدون مرز، انگاره های کشورداری قرن 20 که بر اساس آن دولت های مسلط تمایل به اشغال و محاصره سرزمین، دریا و منابعی که از نظر استراتژیکی با اهمیت است، داشتند، در پایان هزاره جدید کمتر احساس می گردد. بنابراین، پس از جنگ سرد و با تغییر گفتمان های امنیتی، ما با نظم جدیدی روبرو هستیم، که در این نظم جدید، حوزه های امنیتی جهان کاملا در حال تغییر است. تغییر عمده در روند توزیع قدرت جهانی در حوزه های ترتیبات امنیتی و متحدین صورت گرفته است. از جمله مواردی که دستخوش دگرگونی جدی بوده است، حوزه تهدیدات و آسیب پذیری هاست. بنابراین، ما در این دوران با یک بسط مفهومی و ساختاری در مفهوم امنیت، به عنوان مناقشه برانگیزترین مفهوم در نیمه دوم قرن بیستم و به ویژه پس از 11 سپتامبر 2001مواجه هستیم. پل راجرز به این نکته اشاره می کند که دوران پس از 11 سپتامبر، دورانی است که در آن بی ثباتی بین المللی یک اصل خواهد بود.(پل راجرز، 1384) تا پیش از این واقعه باور همگان این بود که پارادایم امنیت غربی؛ یعنی تامین امنیت بین المللی از طریق جهانی سازی اقتصاد لیبرالی مبتنی بر بازار، می تواند به عنوان یک پارادایم مسلط باشد. اما امروزه این پارادایم به دلیل تحول در علل منازعات و شیوه های کنترل بحران تغییر کرده است. حتی مفهوم «صلح جابرانه» که پس از جنگ سرد کاربرد فراوان یافته بود، امروزه کاملا دگرگون شده است. گروه های حاشیه ای و فرودست نظام بین الملل امروزه به مدد به کارگیری سلاح های کشتار جمعی، و روش هایی که خارج از سیستم های نظارتی و کنترلی قدرت های مسلط امنیتی جهانی است، حرف های جدیدی برای گفتن دارند. آنان در حال تبدیل شدن به پارادایم های مسلط بر روابط بین الملل هستند. به طورکلی در پی فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی، ساختار سیاست بین الملل از وضعیت دو قطبی خارج و وارد دوران تازه ای شد، که ویژگی آشکار آن سیال و نامعین بودن آن است. نظامی گری نوین، سلطه اقتصادی، نفوذ اطلاعاتی و یکسان سازی ایدئولوژیک، چهار منطقی است که پس از 11 سپتامبر 2001 بر محیط امنیتی کشورهای جهان به خصوص کشورهای اسلامی منطقه خاورمیانه حکم می راند.
گسترش پدیده تروریسم نیز یکی دیگر از تحولات مهم این دوران محسوب می گردد. اگرچه می توان تروریسم را به دوران جنگ سرد و رقابت میان دو ابرقدرت شرق و غرب برای ضربه زدن به دیگری نسبت داد، اما آنچه اکنون از آن به عنوان تروریسم یاد می شود با تروریسم دوران جنگ سرد کاملاً متفاوت است؛ چرا که تروریسم در آن دوران، عملیاتی پراکنده، محدود و نسبتاً مشخص بوده که بیشتر جنبه داخلی داشته و به طور عمده متوجه رهبران و دیپلمات ها می شده و به عنوان بخشی از روابط بین الملل مورد حمایت یکی از دو قطب بوده است. اما در سیستم بین الملل کنونی دیگر تروریسم به اقدام علیه دولت ها محدود نمی شود؛ زیرا دولت ها تنها بازیگران عرصه بین الملل نبوده و نیروهای فراملی جدیدی؛ نظیر سازمان های بین المللی، شرکت های چندملیتی و به طور عمده NGO ها به عنوان عوامل محدود کننده قدرت و امنیت دولت ها وارد صحنه بین الملل شده اند و همین امر سبب شده تا گستره تروریسم فراگیر شده و علاوه بر دولت ها، سازمان ها، گروه های مختلف، حتی افراد و ملت ها را نیز در برگیرد.
در این میان شبکه القاعده توانسته است تصویری از دولت مجازی پست مدرنی را ایجاد نماید، که با حملات تروریستی خود، غرب و در راس آن ایالات متحده آمریکا را به چالش کشانده است.
از جمله مهمترین علل و دلایل گسترش و موفقیت تروریست ها، از جمله شبکه القاعده را می توان در چند مورد خلاصه کرد که عبارتند از:
1- پدیدآمدن کشورهای جدید و در نتیجه بروز مشکلات جدید در آنها به دلیل مسائل اقتصادی، خلا قدرت مرکزی در برخی از نقاط مرزی و رقابت بین المللی برای سلطه براین کشورها؛
2- نوآوری های فنی که موجب تسهیل اعمال تروریستی در سطح بین المللی شده است. (به ویژه استفاده از جنگ افزارهای خودکار، موادمنفجره و تجهیزات کامپیوتری)؛
3- فقر اقتصادی و فرهنگی در بسیاری از کشورها که موجب ناتوانی دولت ها در سامان دادن به مسائل خانوادگی و اجتماعی شهروندان شده و جوانان را به سوی بی هدفی یا اهداف غیر اصولی سوق می دهد؛
4- رونق تجارت جنگ افزار، که عاملی برای دسترسی سهل و سریع تروریست ها به آن شده است؛
5- تلاش آمریکا در دوران پس از جنگ سرد برای سلطه بی رقیب و هژمونیک بر جهان که با واکنش هایی از سوی کشورهای در حال توسعه و حتی متحدان آمریکا روبرو شده است؛
6- نقش رسانه ها در انتشار وسیع اخبار مربوط به عملیات تروریستی، به ویژه پس از انقلاب رسانه ای که از یک سو در ترویج افکار تروریستی موثر بوده و از سوی دیگر به حصول اهداف تروریست ها مبنی بر جلب نظر افکار عمومی اثر گذار بوده است؛
7- جلب توجه افکار عمومی؛
8- فلج کردن فعالیت های تجاری و حکومتی؛
9- ایجاد رعب و وحشت، جهتِ انجام عملیات انتحاری، کشتار و تخریب؛
10- سازمان نیافتگی همکاری های بین المللی برای مبارزه با تروریسم به جهت عدم ارایه تعریف اصولی و منسجم از این مفهوم .
اما مساله مهم دیگر این است که پس از 11 سپتامبر 2001 تروریسم بین المللی که خود را به شکل اسلام نشان می دهد، فهم های غلط و سوگیری هایی را در جهان غرب ایجاد کرد و ایالات متحده آمریکا نیز با استفاده از این فرصت تلاش نمود تا خلا معنایی که پس از فروپاشی نظام دوقطبی بوجود آمده بود را با معرفی اسلام به عنوان دشمن جدید جبران نماید. البته شبکه القاعده تنها یک اقلیت کوچک است و نمی تواند معرف اسلام باشد، بلکه فقط سوء نیت و تفسیر اشتباه خود از اسلام و امور جهانی را نشان می دهد. بنابراین، اکثریت مسلمانان جهان چنین حملاتی را محکوم می نمایند.
مقاله حاضر درصدد است تا ضمن بررسی مفهوم و ریشه های تروریسم، با اشاره به اقدامات و اعتقادات القاعده در جهان نگاه دین اسلام نسبت به پدیده تروریسم و جنگ و صلح را مورد بررسی قرار دهد.

<!DOCTYPE html PUBLIC "-//W3C//DTD XHTML 1.0 Frameset//EN" "http://www.w3.org/TR/xhtml1/DTD/xhtml1-frameset.dtd">
<html xmlns="http://www.w3.org/1999/xhtml">
<head>

<meta http-equiv="content-type" content="text/html; charset=utf-8" />
<title>ویرایش مطلب - سیستم مدیریت وب سایت</title>
<meta name="keywords" content=", ویرایش مطلب" />
<meta name="description" content="" />
<link href="/backend-panel/static/style.css" rel="stylesheet" type="text/css" />
<link rel="stylesheet" type="text/css" href="/backend-panel/static/scriptaculous/modalbox.css" media="screen" />
<link rel="shortcut icon" href="/backend-panel/static/images/favicon.ico" type="image/ico" />
<script type="text/javascript" src="/backend-panel/static/prototype.js"></script>
<script src="/backend-panel/static/jquery-1.4.min.js" type="text/javascript" charset="utf-8"></script>
<script type="text/javascript">jQuery.noConflict();</script>
<script type="text/javascript" src="/backend-panel/static/scriptaculous/scriptaculous.js"></script>
<script type="text/javascript" src="/backend-panel/static/cookies.js"></script>
<!--[if IE 6]>
<style>body, #header, #page, #footer {min-width:1050px;}</style>
<![endif]-->

</head>

<body>
<!-- start header -->
<div id="header">
<div id="logo">
<a href="/backend-panel">سیستم مدیریت وب سایت باشگاه اندیشه </a>
</div>
</div>
<div class="info-bar">
<div id="right-section"> <span dir="rtl">m.azari</span> <span dir="rtl">زمان ورود: ۱۳:۰۱</span> </div>
<div id="left-section"><span><a
href="/backend-panel"><img
src="/backend-panel/static/icons/home_green.gif" border="0"
alt="صفحه نخست" width="16" height="16" title="صفحه نخست" /></a></span> <!-- span><a href="/backend-panel/content/edit/40922"><img src="/backend-panel/static/icons/refresh.gif" border="0" alt="فراخوانی مجدد صفحه" width="16" height="16" title="فراخوانی مجدد صفحه" /></a></span -->
<span><a
href="/backend-panel/member/logout"><img
src="/backend-panel/static/icons/logout.gif" border="0" alt="خروج از سیستم"
title="خروج از سیستم" /></a></span> <span dir="rtl"> ۱ خرداد ۱۳۹۰ ۱۳:۱۷</span> </div>
<br style="clear: both" />
</div>
<!-- end header -->
<!-- start page -->
<div id="page"><!-- start sidebar -->
<div id="sidebar">
<!-- ps -->
<!-- h2>قوانین</h2 -->
<!-- h2>گزارشات</h2 -->

<!-- ss -->
<h2>محتوا</h2>
<p ><a href="/backend-panel/category">عناوین (دسته بندی)</a></p>
<p class="selected"><a href="/backend-panel/content">مطالب (محتوا)</a></p>
<p ><a href="/backend-panel/content_temp">مطالب ارسال شده</a></p>
<h2>عمومی</h2>
<p ><a href="/backend-panel/file">فایل ها</a></p>
<p ><a href="/backend-panel/comment">نظرات</a></p>
<p ><a href="/backend-panel/contact_us">تماس با ما</a></p>
<h2>اشخاص</h2>
<p ><a href="/backend-panel/contact">اشخاص حقیقی / حقوقی</a></p>
</div>
<!-- end sidebar --><link rel="stylesheet" href="/backend-panel/static/TextboxList/TextboxList.css" type="text/css" media="screen" charset="utf-8" />
<link rel="stylesheet" href="/backend-panel/static/TextboxList/TextboxList.Autocomplete.css" type="text/css" media="screen" charset="utf-8" />
<script src="/backend-panel/static/TextboxList/GrowingInput.js" type="text/javascript" charset="utf-8"></script>
<script src="/backend-panel/static/TextboxList/TextboxList.js" type="text/javascript" charset="utf-8"></script>
<script src="/backend-panel/static/TextboxList/TextboxList.Autocomplete.js" type="text/javascript" charset="utf-8"></script>
<!-- start content -->
<div id="content">
<div class="content-header">ویرایش مطلب</div>


<div class="table-header"><h2>مطلب</h2></div>
<form method="POST" enctype="multipart/form-data" id="hfahimi"
action="/backend-panel/content/edit/40922">
<table class="data-grid" align="right" width="650">
<tr>
<td class="data-grid-title"># :</td>
<td class="data-grid-desc" title="40541">40922</td>
</tr>
<tr>
<td class="data-grid-title">زبان، وضعیت، نوع:</td>
<td class="data-grid-desc">
<select name="lang" class="drop-down">
<option value="fa" selected>فارسی</option>
<option value="en" >انگلیسی</option>
</select>
،
<select name="lu_status" class="drop-down">
<option value="publish" selected>انتشار</option>
<option value="draft" >پیش‌نویس</option>
<option value="archive" >بایگانی</option>
<option value="port" >انتقال</option>
</select>
،
<select name="lu_content_type" class="drop-down">
<option value="paper" selected>مقاله</option>
<option value="report" >گزارش</option>
<option value="conversation" >گفت و گو</option>
<option value="parlance" >گفتمان</option>
<option value="news" >خبر</option>
<option value="book" >کتاب</option>
<option value="image" >تصویر</option>
<option value="caricature" >کاریکاتور</option>
<option value="sound" >صدا</option>
<option value="video" >سیما</option>
<option value="poem" >شعر</option>
</select>
</td>
</tr>

<tr>
<td class="data-grid-title">تاریخ انتشار در سایت باشگاه اندیشه :</td>
<td class="data-grid-desc">
<input type="text" dir="ltr" class="input-text" name="publish_datetime" value="1387/12/30 00:00" />
<span class="keyword-sample">مثال: <span dir=ltr>1388/04/24 17:05</span></span>
</td>
</tr>

<tr>
<td class="data-grid-title">تاریخ ثبت در سایت باشگاه اندیشه :</td>
<td class="data-grid-desc">1389/01/12 11:00</td>
</tr>
<tr>
<td class="data-grid-title">عنوان :</td>
<td class="data-grid-desc"><input type="text" class="input-text-large" name="title" value="القاعده مجازی" /></td>
</tr>
<tr>
<td class="data-grid-title">کلید url :</td>
<td class="data-grid-desc"><input type="text" class="input-text-large" name="slug" value="القاعده-مجازی" /></td>
</tr>
<tr>
<td class="data-grid-title">زیر عنوان :</td>
<td class="data-grid-desc"><input type="text" class="input-text-large" name="subtitle" value="نگاهی به دولت مجازی القاعده و چالش امنیتی جهان غرب " /></td>
</tr>
<tr>
<td class="data-grid-title">خلاصه :</td>
<td class="data-grid-desc"><textarea class="textarea-short" name="summary" >به اعتقاد اکثر سیاست مداران و تحلیل گران استراتژیک، فرو افتادن دیوار برلین، فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی، رشد لجام گسیخته جهانی شدن اقتصاد، ناتوانی دولت- ملت و انقلاب ارتباطات، شکل گرفتن تهدیدات جدید امنیتی که نه تنها فرامرزی بوده، بلکه مبهم و نامشخص می باشند محیط امنیتیِ نظام بین الملل تغییری اساسی یافته است. علاوه براین، به اعتقاد کارشناسان، در جهان بدون مرز، انگاره های کشورداری قرن 20 که بر اساس آن دولت های مسلط تمایل به اشغال و محاصره سرزمین، دریا و منابعی که از نظر استراتژیکی با اهمیت است، داشتند، در پایان هزاره جدید کمتر احساس می گردد. بنابراین، پس از جنگ سرد و با تغییر گفتمان های امنیتی، ما با نظم جدیدی روبرو هستیم، که در این نظم جدید، حوزه های امنیتی جهان کاملا در حال تغییر است. تغییر عمده در روند توزیع قدرت جهانی در حوزه های ترتیبات امنیتی و متحدین صورت گرفته است. از جمله مواردی که دستخوش دگرگونی جدی بوده است، حوزه تهدیدات و آسیب پذیری هاست. بنابراین، ما در این دوران با یک بسط مفهومی و ساختاری در مفهوم امنیت، به عنوان مناقشه برانگیزترین مفهوم در نیمه دوم قرن بیستم و به ویژه پس از 11 سپتامبر 2001مواجه هستیم. پل راجرز به این نکته اشاره می کند که دوران پس از 11 سپتامبر، دورانی است که در آن بی ثباتی بین المللی یک اصل خواهد بود.(پل راجرز، 1384) تا پیش از این واقعه باور همگان این بود که پارادایم امنیت غربی؛ یعنی تامین امنیت بین المللی از طریق جهانی سازی اقتصاد لیبرالی مبتنی بر بازار، می تواند به عنوان یک پارادایم مسلط باشد. اما امروزه این پارادایم به دلیل تحول در علل منازعات و شیوه های کنترل بحران تغییر کرده است. حتی مفهوم «صلح جابرانه» که پس از جنگ سرد کاربرد فراوان یافته بود، امروزه کاملا دگرگون شده است. گروه های حاشیه ای و فرودست نظام بین الملل امروزه به مدد به کارگیری سلاح های کشتار جمعی، و روش هایی که خارج از سیستم های نظارتی و کنترلی قدرت های مسلط امنیتی جهانی است، حرف های جدیدی برای گفتن دارند. آنان در حال تبدیل شدن به پارادایم های مسلط بر روابط بین الملل هستند. به طورکلی در پی فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی، ساختار سیاست بین الملل از وضعیت دو قطبی خارج و وارد دوران تازه ای شد، که ویژگی آشکار آن سیال و نامعین بودن آن است. نظامی گری نوین، سلطه اقتصادی، نفوذ اطلاعاتی و یکسان سازی ایدئولوژیک، چهار منطقی است که پس از 11 سپتامبر 2001 بر محیط امنیتی کشورهای جهان به خصوص کشورهای اسلامی منطقه خاورمیانه حکم می راند.
گسترش پدیده تروریسم نیز یکی دیگر از تحولات مهم این دوران محسوب می گردد. اگرچه می توان تروریسم را به دوران جنگ سرد و رقابت میان دو ابرقدرت شرق و غرب برای ضربه زدن به دیگری نسبت داد، اما آنچه اکنون از آن به عنوان تروریسم یاد می شود با تروریسم دوران جنگ سرد کاملاً متفاوت است؛ چرا که تروریسم در آن دوران، عملیاتی پراکنده، محدود و نسبتاً مشخص بوده که بیشتر جنبه داخلی داشته و به طور عمده متوجه رهبران و دیپلمات ها می شده و به عنوان بخشی از روابط بین الملل مورد حمایت یکی از دو قطب بوده است. اما در سیستم بین الملل کنونی دیگر تروریسم به اقدام علیه دولت ها محدود نمی شود؛ زیرا دولت ها تنها بازیگران عرصه بین الملل نبوده و نیروهای فراملی جدیدی؛ نظیر سازمان های بین المللی، شرکت های چندملیتی و به طور عمده NGO ها به عنوان عوامل محدود کننده قدرت و امنیت دولت ها وارد صحنه بین الملل شده اند و همین امر سبب شده تا گستره تروریسم فراگیر شده و علاوه بر دولت ها، سازمان ها، گروه های مختلف، حتی افراد و ملت ها را نیز در برگیرد.
در این میان شبکه القاعده توانسته است تصویری از دولت مجازی پست مدرنی را ایجاد نماید، که با حملات تروریستی خود، غرب و در راس آن ایالات متحده آمریکا را به چالش کشانده است.
از جمله مهمترین علل و دلایل گسترش و موفقیت تروریست ها، از جمله شبکه القاعده را می توان در چند مورد خلاصه کرد که عبارتند از:
1- پدیدآمدن کشورهای جدید و در نتیجه بروز مشکلات جدید در آنها به دلیل مسائل اقتصادی، خلا قدرت مرکزی در برخی از نقاط مرزی و رقابت بین المللی برای سلطه براین کشورها؛
2- نوآوری های فنی که موجب تسهیل اعمال تروریستی در سطح بین المللی شده است. (به ویژه استفاده از جنگ افزارهای خودکار، موادمنفجره و تجهیزات کامپیوتری)؛
3- فقر اقتصادی و فرهنگی در بسیاری از کشورها که موجب ناتوانی دولت ها در سامان دادن به مسائل خانوادگی و اجتماعی شهروندان شده و جوانان را به سوی بی هدفی یا اهداف غیر اصولی سوق می دهد؛
4- رونق تجارت جنگ افزار، که عاملی برای دسترسی سهل و سریع تروریست ها به آن شده است؛
5- تلاش آمریکا در دوران پس از جنگ سرد برای سلطه بی رقیب و هژمونیک بر جهان که با واکنش هایی از سوی کشورهای در حال توسعه و حتی متحدان آمریکا روبرو شده است؛
6- نقش رسانه ها در انتشار وسیع اخبار مربوط به عملیات تروریستی، به ویژه پس از انقلاب رسانه ای که از یک سو در ترویج افکار تروریستی موثر بوده و از سوی دیگر به حصول اهداف تروریست ها مبنی بر جلب نظر افکار عمومی اثر گذار بوده است؛
7- جلب توجه افکار عمومی؛
8- فلج کردن فعالیت های تجاری و حکومتی؛
9- ایجاد رعب و وحشت، جهتِ انجام عملیات انتحاری، کشتار و تخریب؛
10- سازمان نیافتگی همکاری های بین المللی برای مبارزه با تروریسم به جهت عدم ارایه تعریف اصولی و منسجم از این مفهوم .
اما مساله مهم دیگر این است که پس از 11 سپتامبر 2001 تروریسم بین المللی که خود را به شکل اسلام نشان می دهد، فهم های غلط و سوگیری هایی را در جهان غرب ایجاد کرد و ایالات متحده آمریکا نیز با استفاده از این فرصت تلاش نمود تا خلا معنایی که پس از فروپاشی نظام دوقطبی بوجود آمده بود را با معرفی اسلام به عنوان دشمن جدید جبران نماید. البته شبکه القاعده تنها یک اقلیت کوچک است و نمی تواند معرف اسلام باشد، بلکه فقط سوء نیت و تفسیر اشتباه خود از اسلام و امور جهانی را نشان می دهد. بنابراین، اکثریت مسلمانان جهان چنین حملاتی را محکوم می نمایند.
مقاله حاضر درصدد است تا ضمن بررسی مفهوم و ریشه های تروریسم، با اشاره به اقدامات و اعتقادات القاعده در جهان نگاه دین اسلام نسبت به پدیده تروریسم و جنگ و صلح را مورد بررسی قرار دهد.


به اعتقاد اکثر سیاست مداران و تحلیل گران استراتژیک، فرو افتادن دیوار برلین، فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی، رشد لجام گسیخته جهانی شدن اقتصاد، ناتوانی دولت- ملت و انقلاب ارتباطات، شکل گرفتن تهدیدات جدید امنیتی که نه تنها فرامرزی بوده، بلکه مبهم و نامشخص می باشند محیط امنیتیِ نظام بین الملل تغییری اساسی یافته است. علاوه براین، به اعتقاد کارشناسان، در جهان بدون مرز، انگاره های کشورداری قرن 20 که بر اساس آن دولت های مسلط تمایل به اشغال و محاصره سرزمین، دریا و منابعی که از نظر استراتژیکی با اهمیت است، داشتند، در پایان هزاره جدید کمتر احساس می گردد. بنابراین، پس از جنگ سرد و با تغییر گفتمان های امنیتی، ما با نظم جدیدی روبرو هستیم، که در این نظم جدید، حوزه های امنیتی جهان کاملا در حال تغییر است. تغییر عمده در روند توزیع قدرت جهانی در حوزه های ترتیبات امنیتی و متحدین صورت گرفته است. از جمله مواردی که دستخوش دگرگونی جدی بوده است، حوزه تهدیدات و آسیب پذیری هاست. بنابراین، ما در این دوران با یک بسط مفهومی و ساختاری در مفهوم امنیت، به عنوان مناقشه برانگیزترین مفهوم در نیمه دوم قرن بیستم و به ویژه پس از 11 سپتامبر 2001مواجه هستیم. پل راجرز به این نکته اشاره می کند که دوران پس از 11 سپتامبر، دورانی است که در آن بی ثباتی بین المللی یک اصل خواهد بود.(پل راجرز، 1384) تا پیش از این واقعه باور همگان این بود که پارادایم امنیت غربی؛ یعنی تامین امنیت بین المللی از طریق جهانی سازی اقتصاد لیبرالی مبتنی بر بازار، می تواند به عنوان یک پارادایم مسلط باشد. اما امروزه این پارادایم به دلیل تحول در علل منازعات و شیوه های کنترل بحران تغییر کرده است. حتی مفهوم «صلح جابرانه» که پس از جنگ سرد کاربرد فراوان یافته بود، امروزه کاملا دگرگون شده است. گروه های حاشیه ای و فرودست نظام بین الملل امروزه به مدد به کارگیری سلاح های کشتار جمعی، و روش هایی که خارج از سیستم های نظارتی و کنترلی قدرت های مسلط امنیتی جهانی است، حرف های جدیدی برای گفتن دارند. آنان در حال تبدیل شدن به پارادایم های مسلط بر روابط بین الملل هستند. به طورکلی در پی فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی، ساختار سیاست بین الملل از وضعیت دو قطبی خارج و وارد دوران تازه ای شد، که ویژگی آشکار آن سیال و نامعین بودن آن است. نظامی گری نوین، سلطه اقتصادی، نفوذ اطلاعاتی و یکسان سازی ایدئولوژیک، چهار منطقی است که پس از 11 سپتامبر 2001 بر محیط امنیتی کشورهای جهان به خصوص کشورهای اسلامی منطقه خاورمیانه حکم می راند.
گسترش پدیده تروریسم نیز یکی دیگر از تحولات مهم این دوران محسوب می گردد. اگرچه می توان تروریسم را به دوران جنگ سرد و رقابت میان دو ابرقدرت شرق و غرب برای ضربه زدن به دیگری نسبت داد، اما آنچه اکنون از آن به عنوان تروریسم یاد می شود با تروریسم دوران جنگ سرد کاملاً متفاوت است؛ چرا که تروریسم در آن دوران، عملیاتی پراکنده، محدود و نسبتاً مشخص بوده که بیشتر جنبه داخلی داشته و به طور عمده متوجه رهبران و دیپلمات ها می شده و به عنوان بخشی از روابط بین الملل مورد حمایت یکی از دو قطب بوده است. اما در سیستم بین الملل کنونی دیگر تروریسم به اقدام علیه دولت ها محدود نمی شود؛ زیرا دولت ها تنها بازیگران عرصه بین الملل نبوده و نیروهای فراملی جدیدی؛ نظیر سازمان های بین المللی، شرکت های چندملیتی و به طور عمده NGO ها به عنوان عوامل محدود کننده قدرت و امنیت دولت ها وارد صحنه بین الملل شده اند و همین امر سبب شده تا گستره تروریسم فراگیر شده و علاوه بر دولت ها، سازمان ها، گروه های مختلف، حتی افراد و ملت ها را نیز در برگیرد.
در این میان شبکه القاعده توانسته است تصویری از دولت مجازی پست مدرنی را ایجاد نماید، که با حملات تروریستی خود، غرب و در راس آن ایالات متحده آمریکا را به چالش کشانده است.
از جمله مهمترین علل و دلایل گسترش و موفقیت تروریست ها، از جمله شبکه القاعده را می توان در چند مورد خلاصه کرد که عبارتند از:
1- پدیدآمدن کشورهای جدید و در نتیجه بروز مشکلات جدید در آنها به دلیل مسائل اقتصادی، خلا قدرت مرکزی در برخی از نقاط مرزی و رقابت بین المللی برای سلطه براین کشورها؛
2- نوآوری های فنی که موجب تسهیل اعمال تروریستی در سطح بین المللی شده است. (به ویژه استفاده از جنگ افزارهای خودکار، موادمنفجره و تجهیزات کامپیوتری)؛
3- فقر اقتصادی و فرهنگی در بسیاری از کشورها که موجب ناتوانی دولت ها در سامان دادن به مسائل خانوادگی و اجتماعی شهروندان شده و جوانان را به سوی بی هدفی یا اهداف غیر اصولی سوق می دهد؛
4- رونق تجارت جنگ افزار، که عاملی برای دسترسی سهل و سریع تروریست ها به آن شده است؛
5- تلاش آمریکا در دوران پس از جنگ سرد برای سلطه بی رقیب و هژمونیک بر جهان که با واکنش هایی از سوی کشورهای در حال توسعه و حتی متحدان آمریکا روبرو شده است؛
6- نقش رسانه ها در انتشار وسیع اخبار مربوط به عملیات تروریستی، به ویژه پس از انقلاب رسانه ای که از یک سو در ترویج افکار تروریستی موثر بوده و از سوی دیگر به حصول اهداف تروریست ها مبنی بر جلب نظر افکار عمومی اثر گذار بوده است؛
7- جلب توجه افکار عمومی؛
8- فلج کردن فعالیت های تجاری و حکومتی؛
9- ایجاد رعب و وحشت، جهتِ انجام عملیات انتحاری، کشتار و تخریب؛
10- سازمان نیافتگی همکاری های بین المللی برای مبارزه با تروریسم به جهت عدم ارایه تعریف اصولی و منسجم از این مفهوم .
اما مساله مهم دیگر این است که پس از 11 سپتامبر 2001 تروریسم بین المللی که خود را به شکل اسلام نشان می دهد، فهم های غلط و سوگیری هایی را در جهان غرب ایجاد کرد و ایالات متحده آمریکا نیز با استفاده از این فرصت تلاش نمود تا خلا معنایی که پس از فروپاشی نظام دوقطبی بوجود آمده بود را با معرفی اسلام به عنوان دشمن جدید جبران نماید. البته شبکه القاعده تنها یک اقلیت کوچک است و نمی تواند معرف اسلام باشد، بلکه فقط سوء نیت و تفسیر اشتباه خود از اسلام و امور جهانی را نشان می دهد. بنابراین، اکثریت مسلمانان جهان چنین حملاتی را محکوم می نمایند.
مقاله حاضر درصدد است تا ضمن بررسی مفهوم و ریشه های تروریسم، با اشاره به اقدامات و اعتقادات القاعده در جهان نگاه دین اسلام نسبت به پدیده تروریسم و جنگ و صلح را مورد بررسی قرار دهد.

نگاهی به دولت مجازی القاعده
چندین سال است که از حمله نیروهای ائتلاف ضد شبکه القاعده در افغانستان و خروج آن ها از این کشور و فرار به مناطق قبیله ای پاکستان می گذرد، ولی این سازمان هنوز به فعالیت های خود ادامه داده و آمریکا نیز به اهداف اعلامی خود در اسارت یا کشتن رهبران اصلی آن یعنی اسامه بن لادن و ایمن الظواهری دست نیافته است. البته کشتن بن لادن یا اسارت او نیز چندان از مشکل نمی کاهد؛ زیرا از دید بسیاری از کارشناسان، ریشه مسئله در جای دیگری است و به احساس حقارت و ظلمی که بر مسلمانان رفته بازمی گردد. از این نگاه، کشتن بن لادن به مثابه شهادت او از سوی مسلمانان تعبیر شده و حتی افزایش دشمنی ها را به دنبال خواهد داشت.
با توجه به همین موضوع، دولت جدید ایالات متحده سعی دارد تا با اصلاح اشتباهات گذشته، روابط خود را با مسلمانان بهبود بخشیده و این گونه وانمود کند که آمریکا دشمن آن ها نیست. از این رو، سخنرانی اوباما برای مسلمانان در قاهره را نیز می توان در همین راستا تعبیر نمود.
با این توضیح، القاعده، سازمانی متشکل از شبکه های تروریستی، در لغت به معنای «پایگاه» (پایگاهی برای جهاد)؛ و همین طور به معنای پایگاهی برای انصارالله (حامیان خداوند) ترجمه شده است. همچنین به «ارتش اسلامی»؛ «بنیاد رهایی بخش اسلامی»؛ «گروه حفظ اماکن مقدس»؛ «ارتش اسلامی برای آزادسازی مکان های مقدس»؛ «جبهه جهانی اسلامی برای جهاد علیه یهودیان و صلیبیون»؛ «شبکه اسامه بن لادن»؛ «سازمان اسامه بن لادن»؛ «الجهاد»؛ «گروه جهاد»؛ «الجهاد مصر»؛ «جهاد اسلامی مصر»؛ و «جهاد تازه» نیز معروف می باشد.
این تشکیلات که بزرگ ترین بازیگر غیردولتی صحنه روابط بین الملل، به ویژه بعد از حوادث 11 سپتامبر به حساب می آید و در نزد غربیان به عنوان سمبل «تروریسم» و «بنیادگرایی اسلامی» شناخته می شود، محصول نبرد برای بیرون راندن نیروهای اتحاد شوروی از افغانستان بود. این جنگ که از آن به عنوان «جهاد» یاد می شد، داوطلبان و حامیان مالی از سرتاسر جهان اسلام را در کنار یکدیگر آورد. مسلمانان از الجزایر، مصر، عربستان سعودی، آسیای جنوب شرقی و فراتر از آن دوشادوش هم برای نبرد با نیروهای شوروی به افغانستان می رفتند.
این نیروها، پس از خروج شوروی و اینکه آن ها موجب شکست ابرقدرتی بزرگ را فراهم آوردند، اعتماد به نفس زیادی به دست آورده و دیدگاهی جهانی را برای خود توسعه بخشیدند. از سوی دیگر، این مبارزان هنگام بازگشت به کشورهای خود، به جای آنکه به عنوان قهرمانان آن کشور مورد استقبال قرار گیرند، به عنوان مبارزانی متعصب که می توانند تهدیدی سیاسی برای رژیم هایشان باشند، درنظر گرفته شدند. از این رو، منزوی شده و به اعضای آماده ای برای مبارزات جدید تبدیل شدند.
علاوه بر این، مسائل زیر را نیز می توان از جمله دلایل تداوم مبارزه از سوی این مبارزان برشمرد: جنگ خلیج فارس و پیامدهای ورود نیروهای آمریکایی به عربستان سعودی؛ سرکوب مداوم جنبش های اسلامی از سوی رژیم های محلی؛ نبردهای مسلحانه در الجزایر، مصر، جمهوری های تازه استقلال یافته در آسیای مرکزی و قفقاز، کشمیر، فیلیپین و بوسنی؛ تهدید فرهنگ های محلی از سوی نیروهای جهانی شدن؛ و تداوم جنگ داخلی در افغانستان. در نهایت نیز پیروزی های طالبان در افغانستان، مکان امنی را برای این شبه نظامیان جهت گردآوری مجدد و راه اندازی پایگاه های آموزشی فراهم آورد.

نظام اعتقادی القاعده
در اکثر سازمان های تروریستی، جدای از حملات تروریستی، ایدئولوژی یا همان بُعد نرم افزاری، بخشی ضروری از نبرد آنها به حساب می آید تا مبارزان را متقاعد سازند که فارغ از شکست یا پیروزی، آنها در مسیر درست گام برمی دارند و برنده نهایی آنها هستند و همین موضوع در مورد القاعده نیز صدق می کند.
القاعده سازمانی واحد با رهبری واحد نیست، بلکه یک ایدئولوژی یا مجموعه ای از ارزش هاست(1). در کانون جهان بینیِ القاعده، ایدئولوژی آن عمیقاً جهانی بوده و تلاش می شود تا نبردها و درگیری های محلی به عنوان بخشی از نبرد جهانی ضد مرتدان به حساب آید. این جهان بینی بیش از همه در دیدگاه های وهابی از غرب یافت می شود. با این حال، ایدئولوژی القاعده در اساس، مدلی از دیدگاه «جهادی- سلفی» که ریشه های این ایدئولوژی را می توان در دیدگاه های دو متفکر سنی: محمد بن عبدالوهاب و سید قطب، جستجو کرد.
عبدالوهاب از اصلاح طلبان قرن 18 بود، که ادعا می کرد اسلام پس از فوت حضرت محمد(ص) منحرف شده و هر نوع الهیات و سنتی پس از مرگ پیامبر غیراسلامی بوده و در هزار سال گذشته راه انحراف پیموده است. وی و حامیانش بر عربستان تسلط یافته و وهابیت را مذهب این کشور ساختند و در سایر مناطق، از جمله عراق نیز نفوذ کردند. این مذهب، تصوف و شیعه را دو مصداق انحراف از اسلام می داند.
سید قطب نیز از محققان رادیکال مصری در اواسط قرن 20 بود، که تمدن غرب را دشمن اسلام معرفی می کرد و رهبران ملت های مسلمان را متهم می ساخت که از آموزه های اسلام تخطی کرده اند. او معتقد بود «اصل جهاد» فقط برای دفاع از اسلام نیست، بلکه برای نجات اسلام از انحطاط نیز هست.(2)
با این حال، به لحاظ مذهبی، القاعده در اواخر سال 2007 تحت انتقادات بسیاری از جانب اصلی ترین چهره های فکری خود این سازمان قرار گرفت. نخست در 14 سپتامبر 2007، شیخ سلمان العوده سعودی سخنانی را به طور زنده از تلویزیون خطاب به بن لادن ایراد کرد. این سخنان که پس از آن در نامه ای تحت عنوان «نامه رمضان به اسامه بن لادن» منتشر شد، رهبر القاعده را به دلیل کشتار بی گناهان مورد حمله قرار می دهد. العوده خطاب به بن لادن عنوان داشت: «فکر می کنی با بار سنگینی که بر دوش داری، خشنودی الله را به دست خواهی آورد؟ کشتن حداقل صدها هزار نفر بی گناه، بار بسیار سنگینی است.(3)
خطابه انتقادی العوده با یک سری مقالات در روزنامه مصری «المصر الیوم» و روزنامه کویتی «الجریده» در نوامبر سال 2007 همراه شد. این مقالات بخشی از کتاب نوشته شده توسط سید امام شریف معروف به دکتر فضل بودند. وی زمانی امیر «جهاد اسلامی» و مهم ترین ایدئولوگ آن بود. او در سال 1988 کتاب «دستورات ضروری برای آمادگی» را به نگارش درآورد، که به یکی از مهم ترین منابع جهادیون تبدیل شد.(4) وی در اوایل دهه 1990 کتابی دیگر را با عنوان «مختصری در باب تعقیب دانش الهی» تالیف نمود. به نوشته لورنس رایت، این کتاب مجوز لازم برای کشتار را در اختیار القاعده قرار داد.(5)
نخستین جملات کتاب منتشره از سوی دکتر فضل در سال 2007 تحت عنوان «عقلانی ساختن جهاد در مصر و جهان» مشابه انتقادات سلمان العوده بود. در این رابطه می خوانیم «...هیچ چیزی به اندازه ریختن ناحق خون، خداوند را عصبانی و خشمگین نمی سازد...» خلاصه آنکه، دکتر فضل معنای جهاد را به شیوه هایی که آشکارا اعلام تکفیر و کشتار غیرمسلمانان را در کشورهای اسلامی و اعضای دیگر گروه های مسلمان را ممنوع می سازد، دوباره مورد تاکید قرار می دهد. (6)
در همین رابطه، تِد گیستارو، از افسران اطلاعات ملی ایالات متحده در امور تهدیدات فراملی عنوان می دارد که: «رهبران ارشد القاعده تقریباً نیمی از زمان بیانیه های ویدئویی خود را به دفاع از مشروعیت این گروه اختصاص می دهند. (7) در تایید این سخنان، شاهد هستیم که رهبری القاعده تلاش وسیعی را برای بی اعتبار ساختن تفاسیر جدید صورت گرفته از سوی دکتر فضل صورت داده است.
این مسئله، به خصوص برای ایمن الظواهری که دکتر فضل را مرشد خود می دانست ناراحت کننده بود. وی در اوایل سال 2008، با انتشار کتابی تحت عنوان «تبرئه کردن : رساله ای در باب تبرئه کشور قلم و شمشیر از اتهام بدنامی سستی و ضعف» به انتقادات از دکتر فضل پرداخت.(8) ظواهری در این کتاب ادعا می کند که کتاب دکتر فضل «در خدمت صلیبیون، صهیونیست ها و رهبران کافر عربی است». (9) در 24 اکتبر نیز روزنامه پاکستانی «اخبار» گزارش داد که اسامه بن لادن در حال نگارش کتابی تحت عنوان پاسخی به «تبلیغات منفی و اطلاعات ناکافی» در مورد القاعده است.(11) ابویحیی از دیگر رهبران القاعده، با انتشار ویدئویی در 3 مارس 2008 به مبارزه علیه دکتر فضل روی آورد. وی در این ویدئو می گوید: «من فریب کار نیستم و اجازه نمی دهم کس دیگری مرا فریب دهد.»
پس از انتشار حملات ظواهری علیه دکتر فضل، رهبری القاعده شروع به تغییر تمرکز خود کرد. در بیانیه های منتشره در 19، 20 و 23 مارس، اسامه بن لادن و ظواهری تلاش کردند تا نبرد در فلسطین و ماجرای کاریکاتورهای دانمارکی را با اهمیت جلوه دهند. در 19 مارس، اسامه بن لادن پیامی صوتی را، به ویژه برای اروپائیان منتشر ساخت که در آن خطاب به اروپائیان می گفت :
«اگر روی آزادیِ بیان شما کنترلی نیست، روی آزادی اقدامات ما برای نشانه گرفتن قلب های شما نیز کنترلی وجود نخواهد داشت. مایه تعجب است که در زمانی صحبت از تساهل و صلح می کنید که سربازان شما مبادرت به کشتار مردمان ضعیف و محروم کشورهای ما می کنند. حال نیز این کاریکاتورها را منتشر می کنید که در راستای جنگ صلیبی تازه ای قرار دارند...(11)
روز بعد، یعنی در 20 مارس، پیام صوتی دیگری از بن لادن منتشر شد: «امروز در مورد محاصره غزه و چگونگی آزادسازی آن و بقیه فلسطین از دستان دشمن صهیونیستی با شما سخن می گویم.(12) در این پیام، بن لادن ادعا می کند که دو دشمن؛ یعنی مسیحیان و یهودیان «نه با گفت وگو و مذاکره، بلکه با زور و جنگ آنجا را از ما گرفتند و این همان شیوه ای است که ما نیز باید در مقابلشان بدان متوسل شویم. ولی در وهله نخست مردمان خاورنزدیک (فلسطین، لبنان، اردن و سوریه) باید به عراق رفته و به مجاهدین بپیوندند و تنها پس از آن می توانند برای آزدی فلسطین و مسجدالاقصی به بیت المقدس بروند.(13)
در 23 مارس، ظواهری توجه خود را بر غزه متمرکز ساخت. وی گفت: «ای مسلمانان، امروز روز شماست. به منافع یهودیان و آمریکایی ها و تمامی کسانی که در حمله علیه مسلمانان مشارکت دارند، حمله کنید. اهداف خود را انتخاب کنید، مبالغ لازم را گردآوری و تجهیزات خود را آماده سازید، برنامه ریزی دقیقی داشته باشید و آنگاه به اهداف خود حمله کنید... امروزه هیج جایی برای کسانی که ادعا می کنند میدان نبرد با یهودیان، محدود به فلسطین می باشد، نیست... به منافع آن ها در هرکجا حمله کنید، همان گونه که آن ها منافع ما را در هرکجا مورد حمله قرار می دهند.(14)
با این توضیحات، به نظر می رسد، از آن جایی که القاعده در جبهه ایدئولوژیکی به موضع دفاعی فرو رفته، رهبری این سازمان به دنبال اتخاذ جهت گیری جدیدی با تمرکز بر چهار نکته در جوامع اسلامی است :
1. القاعده در عراق باید خشونت خود را از غیرنظامیان شیعی به شبه نظامیان شیعی تغییر دهد؛
2. حملات ضد اهداف یهودی افزایش یافته و در بلندمدت تلاش شود تا اهداف یهودی در اسرائیل هدف قرار گیرند؛
3. کشتن تمامی کسانی که با کاریکاتورهای دانمارکی در اروپا مرتبط هستند؛
4. مسلمانان افراطی در مصر باید آماده بوده و در صورت مرگ حسنی مبارک از فرصت لازم نهایت استفاده را ببرند.(15) اگرچه رهبری القاعده تلاش داشت تا توجه عمومی را به سمت دیگری تغییر دهد، ولی یک بار دیگر در دسامبر 2008، زمانی که دکتر فضل آخرین کتاب خود با عنوان «اتهام تبرئه» را منتشر ساخت، مجبور به اتخاذ موضعی دفاعی شدند. دکتر فضل در بخش نخست این کتاب با عنوان «دروغ های ظواهری» می گوید : ظواهری در نیمه نخست دهه 1990 عاملی سودانی بود و لعنت خدا را برای او می خواهد. دکتر فضل همچنین از بی اعتمادی ظواهری نسبت به بن لادن خبر می دهد: «زمانی که بن لادن در سال 1995 از ظواهری و گروهش حمایت مالی نکرد، وی بن لادن را متهم کرد که عامل سازمان اطلاعاتی عربستان در میان جنبش های اسلامی است.»(16)
در رابطه با ایدئولوژی القاعده و طالبان نیز چندان تفاوتی مشاهده نمی شود. در سال های 2007 و 2008، رهبران طالبان و القاعده در پیام های ویدئویی و مصاحبه های گوناگون اعلام داشتند که هیچ تفاوتی میان آن ها وجود ندارد. ملا دادالله، چند روز پیش از کشته شدنش از سوی نیروهای ائتلاف در مصاحبه ای با بنیاد نفا گفت: «ما و القاعده یکی هستیم. اگر ما حمله کنیم انگار القاعده حمله کرده، و اگر آن ها چنین کاری کنند، انگار ما این کار را کرده ایم.(17) در اوت سال 2008، مولوی عمر، سخنگوی ارشد گروه «تحریک طالبان پاکستان» در مصاحبه ای با نفا بیان داشت: «هیچ تفاوتی میان ما وجود ندارد.» وی ادامه داد: «تشکیل طالبان و القاعده بر مبنای یک ایدئولوژی بوده و امروزه نیز دارای یک ایدئولوژی هستند. هر کسی که در این سازمان ها فعالیت دارد، با ظلم کافران مبارزه می کند. هر دو در حال نبرد برای برتری الله و کلام وی می باشند. ولی کسانی را که در کشورهای خارجی می جنگند القاعده و کسانی را که در افغانستان و پاکستان در حال نبرد هستند را طالبان می نامد. در حقیقت، هر دو زیر بیرق یک ایدئولوژی قرار دارند و هدف آن ها نیز یکی است. (18)
در ویدئویی که به مناسبت یادبود کشته شدن شیخ ابوالحسن السعیدی، معروف به شکرالله، از فرماندهان ارشد القاعده تهیه شده بود، ابو الحسن می گفت :
«ادعا می شود که القاعده جدای از طالبان کار می کند، حال آنکه دروغ و تهمتی بیش نیست؛ زیرا ما و طالبان یک جنبش جدایی ناپذیر بوده و یک موجودیت واحد هستیم... شیخ اسامه، فرمانده ما به وفاداری نسبت به فرمانده ملا محمد عمر قسم یاد کرده و مسلمانان در برابر دیگران متحد هستند. (19)

اهداف
القاعده خواهان برقراری نظمی اسلامی در جهان است؛ نظمی که توسط بنیادگرایان صورت گرفته و جهانی که تحت رهبری یک «خلیفه» باشد. در این راستا، القاعده همواره چند هدف کلی را مطرح می کند:
1- سرنگونی رژیم های کفرآمیز و دنباله روی آمریکا در خاورمیانه؛
2- ایجاد خلافت اسلامی (برقراری قوانین وهابیت در سراسر جهان سنی مذهب)؛
3- نابودی آمریکا (جهاد علیه مسیحیان)؛
4- نابودی رژیم صهیونیستی و جایگزینی آن با یک دولت مسلمان فلسطینی (جهاد علیه یهودیان).(20)

استراتژی
استراتژی القاعده به طور منطقی از ایدئولوژی آن ناشی می شود. از دید خارجیان، کسانی که در این شبکه قرار دارند، بی منطق به نظر رسیده و اقداماتشان همراه با نفرت دیوانه وار برای کشتار مردان، زنان و کودکان می باشد. با این حال، باید گفت: واقعیت این است که القاعده نیز همچون دیگر گروه های تروریستی به شیوه ای عقلانی رفتار می کند، چراکه اهداف و ابزارها را سبک وسنگین کرده، رهیافت های بدیل را مورد توجه قرار داده و سود و هزینه را می سنجد.(21)
به گفته صاحب نظران در امور استراتژیک، برای اینکه کشور یا گروهی بتواند کارایی نظامی مناسبی داشته باشد، باید تاکتیک ها، عملیات ها و اهداف سیاسی خود را با توجه ویژه به استراتژی به عنوان اتصال دهنده حیاتی میان اهداف سیاسی و شیوه های نظامی هماهنگ سازد. (22)
تاکنون استراتژی کلیدی القاعده عبارت از اجرای حملات تروریستی بر ضد غرب و متحدان آن در سرتاسر جهان بوده است. با این حال، بر طبق نوشته های متفکران برجسته القاعده، استراتژی بلندمدت آن دارای مراحلی است که می توان به صورت زیر نشان داد :
- بیداری؛ مانند درخواست از هسته های کوچک تروریستی وابسته به القاعده برای انجام حملات با تلفات چشمگیر ضد اهداف ایالات متحده و متحدان آن.(23)
- ایجاد هسته های جدید و برقراری ارتباط با دیگر گروه های اسلام گرا: این مرحله با هدف گسترش حملات، ضدِ اهداف غربی و کاستن از محبوبیت ایالات متحده صورت می گیرد؛
ـ مدیریت حملات؛ مانند ایجاد پناهگاه های امن که به القاعده اجازه ساخت اردوگاه های آموزشی، اجرای اقدامات لجستیکی و اعزام مبارزان به کشورهای دیگر را بدهد؛
- ایجاد یک کشور اسلامی: القاعده از روی کارآمدن طالبان در افغانستان به عنوان مدلی در این زمینه یاد می کنند.(24)
پس از سقوط دولت طالبان در افغانستان، القاعده مجبور به ایجاد تغییراتی در استراتژی خود برای مقابله با نیروهای ائتلاف یا عقب نشینی از این منطقه شد. پس از درگیری های «تورا بورا» و شاهی کوت (عملیات آناکوندا)، رهبری القاعده تصمیم به کنار گذاشتن نبرد با نیروهای ائتلاف و عقب نشینی به نواحی مرزی پاکستان و افغانستان برای تجدید حیات خود گرفت. از این رو، تصمیم گرفتند تا بر آموزش، عضوگیری از میان مبارزان با تخصص ویژه و شروع یک نبرد چریکی محدود تمرکز کنند. تقریبادً پس از دو سال، هسته اصلی القاعده با تطبیق شرایط خود با واقعیات، توانست استراتژی موفقی را توسعه دهد. به طور خلاصه اینکه، القاعده در نواحی مذکور پنهان شده و شروع به سازماندهی مخفیانه در نواحی قبیله ای پاکستان نمود، جایی که اردوگاه های آموزشی را راه اندازی و ائتلاف هایی را با قبایل محلی شکل داد.
در حال حاضر، همان گونه که بروس هافمان و سِت جونز در نشریه «منافع ملی» می نویسند، «القاعده در بیستمین سال شکل گیری خود با بهبودبخشی به توانایی گروه های شورشی به عنوان یک نیروی تکثیرشونده، موفق عمل کرده است.(25) این امر شامل کمک به شورشیان بومی جهت دستیابی و کاربرد مواد انفجاری، آموزش آن ها در تکنیک های جمع آوری پول از سازمان های خیریه و اجرای موثرتر عملیات های اطلاعاتی با استفاده از اینترنت و طیف گسترده ای از وسایل ارتباطات جمعی دیگر می شود.(26)
در سال 2005، القاعده توانست طالبان را برای پذیرش استفاده از عاملان حملات انتحاری به عنوان یک سلاح استراتژیک متقاعد سازد.(27) در این رابطه ملامحمود الله حق یار نقش مهمی داشت.(سید سالم شهزاد، 2006)
ملاعمر، در سال 2003 حق یار را برای آموزش مبارزان انصارالاسلام به شمال عراق فرستاد، که در سال 2004 دوباره به نواحی مرزی افغانستان- پاکستان بازگشت.(همان) وی پس از بازگشت، به شورای ویژه فرماندهان طالبان پیوست و ملاعمر او را به عنوان فرمانده تمامی مبارزان خارجی منصوب ساخت. حق یار متخصص جنگ چریکی بوده و تجربه بسیاری را در عراق به دست آورده است. وی در مصاحبه ای با نشریه «آسیا تایمز» عنوان داشت که القاعده نقش مهمی در حمایت از طالبان در افغانستان دارد.
انتقال اطلاعات در چگونگی استفاده از مواد انفجاری دست ساز نیز در این زمینه دارای اهمیت خاصی است. این افزایش توانایی در بخشی به واسطه انتقال تکنولوژی از عراق و تا حدودی کمک کشورهای دیگر میسر گشته است.

عملکرد
رهبران ارشد القاعده به برنامه ریزی و اجرای حملات تروریستی مستقیم در سراسر جهان ادامه داده و گروه های تروریستی مرتبط با این گروه حتی اگر ضرورتاً نیز توسط القاعده کنترل نشوند- به طور روز افزونی به انجام عملیات های تروریستی در سطح بالا مشغولند. القاعده و وابستگانش و آن هایی که از این گروه الهام می گیرند، به حملاتِ ضدآمریکایی و ضدائتلافی خود، ازجمله به شیوه حملات انتحاری و «بمب های ماشینی» در آفریقا، اروپا، خاورمیانه، افغانستان، پاکستان و عراق می پردازند. در این میان بن لادن به عنوان چهره ایدئولوژیک گروه باقی مانده و ظواهری به عنوان برنامه ریز استراتژیک و عملیاتی ظاهر شده است.
القاعده همچنان متعهد به حمله به ایالات متحده بوده و برنامه هایش را بر روی اهدافی که می تواند منجر به تلفات گسترده، تخریب ذهنی شدید و ضایعات اقتصادی گردد، متمرکز نموده است.
به هرحال، عملکرد و اقدمات القاعده را می توان به سه مرحله تقسیم نمود:

1- قبل از یازدهم سپتامبر
الف. بمب گذاری در سال 1992 در هتل محل اقامت سربازان آمریکایی در عدن (یمن)، که به دلیل عدم حضور سربازان، تنها دو جهانگرد اتریشی کشته شدند؛ ب. سرنگونی هلی کوپتر آمریکا در موگادیشو و کشتن 18 کماندوی آمریکایی در آن کشور. ج. انفجار بمب در پارکینگ مرکز تجارت جهانی آمریکا در نیویورک در 26 فوریه 1993، که 7 نفر کشته و 1000 نفر مجروح داشت؛ د. انفجار کامیون بمب گذاری شده در پایگاه آمریکایی گارد ملی عربستان در نوامبر 1995؛ ه . کشته شدن هفده نفر از کارکنان آمریکایی در ظهران عربستان بر اثر انفجار بمب در ژوئن 1995؛ و. انفجار در سفارتخانه های آمریکا در دارالاسلام و نایروبی با 224 نفر کشته و بیش از 5000 نفر زخمی در اوت 1998؛ ز. حمله انتحاری به ناو آمریکایی در بندر عدن با 17 کشته در اکتبر سال 2000.

2- 11 سپتامبر 2001
در این تاریخ، 19 عضو القاعده با ربودن چهار هواپیمای مسافربری آمریکا، به مرکز تجارت جهانی و پنتاگون حمله کردند، که طی آن بیش از سه هزار نفر کشته شدند و تحولات گسترده ای را در نظام جهانی به دنبال داشت.

3- پس از 11 سپتامبر
انفجار یک بمب در کازابلانکا (مراکش) با 45 کشته و 60 زخمی؛ انفجار یک بمب در ریاض با 34 کشته؛ انفجار در جاکارتا (اندونزی ) با 10 کشته و 150 زخمی؛ انفجار مقر سازمان ملل در بغداد با 22 کشته؛ دو انفجار هم زمان در استانبول با 25 کشته و 32 زخمی؛ انفجار در ایستگاه مرکزی راه آهن مادرید (اسپانیا) با 201 نفر کشته و 1463 نفر زخمی؛ حمله انتحاری به یک نفت کش فرانسوی به نام «لیمبرگ» در ساحل یمن در اکتبر 2002 با یک نفر کشته و 4 نفر مجروح؛ انفجار در یک هتل در مومباسا (کنیا) در نوامبر 2002 با 15 نفر کشته؛ حمایت مالی از بمب گذاری بالی در اکتبر 2002 که از سوی جماعت اسلامی صورت گرفت و در آن بیش از 2000 نفر کشته شدند(29) پرویز مشرف رئیس جمهور سابق پاکستان نیز القاعده را به دو بار تلاش برای ترور خود در دسامبر 2002 متهم نمود.
در سال های 2003 و 2004، افراطگرایان عامل یا وابسته به القاعده در داخل عربستان شماری عملیات را صورت داده و حداقل 90 نفر، از جمله 14 آمریکایی را کشتند. القاعده همچنین ممکن است با عاملان حملات انتحاری و برنامه ریزان حملات نوامبر 2003 در استانبول که دو کنیسه، کنسولگری بریتانیا و بانک اچ اس بی سی، را هدف قرار داده و بیش از 60 نفر را کشتند، در ارتباط بوده باشند.(30)
ایمان الظواهری معاون بن لادن به نمایندگی از القاعده مسئولیت چند حمله صورت گرفته در 7 جولای 2005 علیه سیستم حمل و نقل عمومی لندن را برعهده گرفت. تعداد رهبران ارشدی که در برنامه ریزی حملات جولای 2005 نقش داشته اند، روشن نیست. برخی مظنونان این حملات شامل افراط گرایانی می شدند که در داخل انگلستان رشد کرده و از القاعده الهام گرفته اند بودند. (31)
توانایی عملیاتی القاعده در سال 2008 محدود شده بود. به واسطه فشار وارده بر واحد عملیات های خارجی و همچنین مرگ سه تا چهار فرمانده آن در یک سال، برنامه ریزی برای عملیات های پیچیده در خارج را با دشواری مواجه ساخت. مهم ترین عملیات های آنان در این سال عبارت بود از حمله به سفارت دانمارک در اسلام آباد در دوم ژوئن و حمله به هتل ماریوت در اسلام آباد در 20 سپتامبر.
القاعده مسئولیت حمله انتحاری به سفارت دانمارک در سوم ژوئن را برعهده گرفت و مصطفی ابویزید بیانیه ای را در این رابطه صادر کرد: «یکی از قهرمانان شجاع القاعده عملیاتی شهادت طلبانه را در صبح روز دوشنبه دوم ژوئن 2008 ضد سفارت دانمارک اسلام آباد انجام داد...» ابویزید در ادامه می گوید«این عملیات همچنین نشان از کمک مجاهدین پاکستان که در آماده سازی آن نقش داشتند دارد.» عامل این حمله جوانی سعودی به نام کمال سالم عطیه الفودلی، معروف به ابوغریب المکی بود. وی در ویدئویی که پیش از حمله ضبط شده بود اعلام می کرد که این عملیات آخرین حمله علیه سفارت دانمارک نخواهد بود.
بمب گذاری در هتل ماریوت اسلام آباد در 20 سپتامبر 2008 تماماً نشانه های حمله القاعده را داشت. این حمله اقدامی مشترک از سوی القاعده و گروه های جهادی پاکستان بود. در غروب 20 سپتامبر، بمبی قوی در جلوی هتل منفجر گردید، که بیش از 50 نفر کشته و بیش از 250 مجروح برجای گذاشت.
اعتقاد بر این است که حمله به هتل ماریوت و حمله قبل از آن به سفارت دانمارک توسط فهید محمد علی سلام معروف به اسامه الکینی صورت گرفته باشد. وی فرمانده عملیات های القاعده در پاکستان و مسئول عملیات هایی مشابه حمله به هتل ماریوت بود.(32)
دولت پاکستان القاعده و طالبان را مسئول تلاش برای حمله انتحاری اکتبر 2008 علیه بی نظیر بوتو، نخست وزیر سابق پاکستان، که منجر به مرگ حداقل 144 نفر در کراچی گشت، نموده است. در 27 دسامبر 2007 نیز دولت پاکستان بیت الله محمود، یک فرمانده ارشد طالبان را که رابطه نزدیکی با القاعده داشت را مسئول ترور بی نظیر بوتو اعلام نمود. گفتنی است که خود القاعده نیز مسئولیت این ترور را بر عهده گرفته و یکی از سخنگویان آن گفت که «ما با ارزش ترین مهره آمریکایی را که برای غلبه بر مبارزان راه الله سوگند خورده بود، از صفحه روزگار محو کردیم.»
در ژانویه 2008 ستیزه جویان به یک کاروان از توریست های بلژیکی در شهر هدبراموت یمن حمله و دو زن بلژیکی و دو راننده یمنی را کشتند. القاعده مسئولیت این حمله را به عهده گرفت. در ژوئن 2008 در یک عملیات انتحاری فردی با یک ماشین به سفارت دانمارک در اسلام آباد حمله و شش نفر از جمله یک شهروند دانمارکی را به قتل رسانید. قدرت این انفجار چنان زیاد بود که پنجره های ساختمان های اطراف تا شعاع 4 کیلومتری شکسته و در اثر این انفجار حفره ای بزرگ ایجاد شد.

نتیجه گیری
در سال 2008 گروه القاعده ضربه سختی را متحمل شد، به گونه ای که شمار زیادی از رهبران رده بالا و میانی خود را از دست داد. مایکل هیدن، مدیرکل وقت سیا در نوامبر 2008 چنین برآوردی را از وضعیت مذکور ارائه داد :
«تلفات آن ها سنگین بود، به گونه ای که همگی از تصمیم گیرندگان، فرماندهان و مبارزان باتجربه و متعهد در مرکز برنامه ریزی حملات، نه تنها در پاکستان و افغانستان، بلکه در اروپا و ایالات متحده بودند. زمانی که ما و متحدانمان تروریست هایی نظیر آن ها را از میدان به در می کنیم، تاثیر روانی زیادی بر بقیه می گذاریم. آن هایی که باقی می مانند نیز نگران بوده و از اوضاع پیش آمده خوشحال نیستند.»
برای سازمانی همچون القاعده پر کردن این شکاف ها بسیار دشوار است، چراکه به مردانی با سنین متوسط با سال ها تجربه برای هدایت مبارزان هم سن و سال و با تجربه خود دارند. مردان جوان کاریزما گزینه ایده آلی برای القاعده نیستند؛ زیرا از تجربه کافی برخوردار نبوده و به اندازه کافی برای پذیرش نقش رهبری به بلوغ نرسیده اند. در عین حال دید خوبی نیز در میان رهبران قبایل و مبارزان قدیمی نسبت به آن ها وجود ندارد. دنیس بلر، مدیرکل اطلاعات ملی به تازگی این موضوع را هنگام ارائه برآورد تهدید سالانه از سوی جامعه اطلاعاتی بیان داشت. وی گفت که «به دلیل از دست دادن به سرعت و پشت سرهم رهبران، در برخی موارد این گروه مجبور شده است تا چهره هایی جوان تر با مهارت و احترام کم تر از افراد سابق را بر سر کار بیاورد.»
این سازمان همچنین مشکلاتی در زمینه ارتباطات دارد؛ از آنجایی که حملات هواپیماهای بدون سرنشین افزایش یافته، رهبران القاعده با مشکلات زیادی در هماهنگی نقشه ها و عملیات ها روبه رو شده اند. ولی حتی با تمامی این مشکلاتِ بسیار، القاعده همچنان مهم ترین تهدید پیش روی غرب است. دنیس بلر، مدیرکل اطلاعات ملی در فوریه سال 2009 اظهار داشت :
«هرچند از توانایی محدودی در شناسایی توطئه های القاعده در غرب برخوردار بوده ایم، ولی ارزیابی ما آن است که این سازمان به برنامه ریزی خود برای انجام حملاتی در اروپا و غرب ادامه می دهد. القاعده از اروپا به عنوان سکوی پرشی جهت عملیات های خارجی در چندین مرتبه ضد ایالات متحده پس از یازده سپتامبر استفاده کرده و اعتقاد داریم که این گروه همچنان اروپا را به عنوان یک سکوی پرش مدنظر دارد. القاعده اخیراً دانمارک و انگلیس را نیز هدف قرار داده و ارزیابی ما آن است که این کشورها همچنان اهدافی برای این سازمان خواهند بود.»
همچنین، هرچند در اوایل تابستان سال 2008، با حملات هواپیماهای بدون سرنشین، شمار زیادی از فرماندهان رده بالا و میانی القاعده کشته شدند، اما با این حال، برآوردها حکایت از آن دارند که هنوز شمار زیادی از اعضای اصلی القاعده زنده هستند.
در عین حال، با توجه به گزارشات گوناگون، القاعده اکنون برای ادامه تهدید امنیت جهانی در پنج سال آینده در موضع خوبی قرار دارد. این جنبش در مقابل یورش ایالات متحده و نیروهای ائتلاف، پس از 11 سپتامبر، توانست خود را زنده و فعال نگه دارد. هنوز کادر رهبری آن سالم و دست نخورده در راس جنبش حضور دارد. همچنان نیز پایگاه عملیاتی خود را در پاکستان و افغانستان حفظ کرده و عملیات های خود در سراسر جهان را از آنجا هدایت می کند. در عین حال، پایگاه عملیاتی جدیدی را در استان های الانبار و بغداد در عراق ایجاد کرده است. سیستم فرماندهی و کنترل این جنبش سرمایه گرانقدری است که به آن اجازه می دهد با وجود از دست رفتن فرماندهان و عوامل مهمی چون «ابومصعب الزرقاوی»، همچنان به اجرای طرح ها و عملیات های خود ادامه دهد. کاملاً نیز مشخص است که در صورت خروج نیروهای ایالات متحده از عراق یا نیروهای ناتو از افغانستان، جنبش القاعده پیشرفتی چشمگیر و دور از انتظار خواهد کرد.
موضوع رویارویی با القاعده و درهم شکستن این جنبش درحال حاضر نیز بسیار پیچیده تر از همین وضعیت در سال های اولیه پس از حمله به افغانستان می باشد. در آن هنگام القاعده یک پیکره واحد و یک جنبش نسبتاً یکپارچه بود، اما اکنون به اجزای پراکنده ای تقسیم شده که هر کدام با استقلال بیشتری نسبت به مرکز اصلی عمل می کنند. با این حال، هنوز راهنمایی های عمومی و کلی و دستورالعمل های مهم را شخص بن لادن صادر می ظکند و همراه با الظواهری رهبری کلیت جنبش را بر عهده دارند. اما روی هم رفته این جنبش بیشتر به سمت بی قاعدگی حرکت کرده و اجزای آن به انجام عملیات های مستقل روی آورده اند و همین چند تکه شدن و مستقل عمل کردن است که آن را نسبت به القاعده قدیمی به یک هدف دشوارتر تبدیل کرده است.

پی نوشت ها :
1. جفری هاینز، 2005.
2. همان.
3. شیخ سلمان العوده، 2004.
4. لورنس رایت، 2008.
5. همان.
6. فاضل، 2007.
7. تد گیستارو، 2008.
8. ایمن الظواهری، 2008.
9. عبدالحامد بکر، 2008.
10. سایت خبری Thennews.
11. www.nefafoundation.org
12. www.nefafoundation.org
13. همان.
14. www.nefafoundation.org
15. www.fas.org
16. www.jihadica.com
17. Interview with Muilah Dadullah، 10 may، 2007.
18. Interview with Maulvi Omar، 29 August، 2008.
19. Jihad، commander Abu al- Hasan، As- Sahab vido and Martyrdom.
20. مارتین جی. هارت، 2008.
21. میشل دوران، 2001.
22. آلن مورت، 1998.
23. آلن کلیسون، 2008.
24. مارتین ج. هارت، 2008.
25. بوروس هافمن و سنت جونز، 2008.
26. همان
27. Annual Report MIVD 2005 p. 24. in Dutch.
28. همان.
U.S، "Office of the Coordinator for Counterterrorism، Country Reports on Terrorism) 29. State. April 30، Department 2007.
30. همان.
31. همان.
32. کارلوس گال، 2008.

 

منبع: / هفته نامه / پگاه حوزه / 1388 / شماره 275، اسفند ۱۳۸۸/۰۰/۰۰
نویسنده : مهسا ماه پیشانیان

نظر شما