موضوع : پژوهش | مقاله

فارسی غریب است(2)


نتایج بررسی ها
الف- در دانشگاه های آلمان تعلیم و تحقیق زبان و فرهنگ ایران نسبت به سال های دهه 60 و 70 میلادی به نحو چشم گیری کاهش یافته است.
ب- تحقیقات اسلام شناسی، در درجه اول بر مبنای منابع عربی و ترکی انجام می گیرد و در آلمان فقط یک دانشگاه وجود دارد، که در آن ایران شناسی دوره بعد از اسلام، هم طراز با رشته های عرب شناسی و ترک شناسی به عنوان رشته اصلی مورد تعلیم و تحقیق قرار می گیرد. در سایر دانشگاه ها، رشته زبان و فرهنگ ایران اسلامی، رشته فرعی است و آنجایی که ایران شناسی هنوز به عنوان رشته اصلی است؛ مانند هامبورگ و گوتینگن، تعلیم و تحقیق، مربوط به ایران قبل از اسلام است.
ج- مقامات رسمی آلمان در حال حاضر علاقه ای به ترویج زبان و فرهنگ ایران از خود نشان نمی دهند و نه تنها پست های سازمانی آزاد شده را حذف و یا به رشته های دیگر واگذار می کنند، بلکه از استخدام مدرسان اهل زبان که شرط اصلی یادگیری زبان در دانشگاه های آلمان است، خودداری می کنند و تقاضاهای مکرر مدیران انستیتوها را برای استخدام مدرسان تمام وقت و رسمی فارسی زبان رد می کنند.
د- کار تحقیق درباره فرهنگ ایران به دست روزنامه نگاران افتاده و به یک امر سیاسی سطحی تبدیل شده است. اظهارنظرهایی که راجع به ایران و ایرانی می شود، اساس و علتی ندارد، از سیاست روز نشات می گیرد و ابزار سیاست می شود.
ه- به نظر می رسد که مقامات ایرانی به این تحول نامطلوب چندان توجهی ندارند و میدان را خالی گذاشته اند، که این خلاء را از طرفی روزنامه نگاران پر می کنند و از طرفی دیگر محققان عرب شناس و ترک شناس آلمانی و اعزامی که مورد حمایت دولت های عرب و ترکیه هستند.
ز- عرب ها و ترک ها در مبادلات دانشگاهی و فرهنگی گوی سبقت را از ایران ربوده اند و چون حوزه فرهنگی اسلامی آنها با ایران در تداخل است، توجهات را از ایران به سوی خود معطوف ساخته اند. مؤسسات فرهنگی و علمی این کشورها دوره های آموزشی برقرار می کنند. استاد و دانشجو مبادله می نمایند. همکاری های علمی انجام می دهند. کنفرانس های بین المللی برگزار می کنند و بدین ترتیب محققان جوان را به سوی خود جلب می کنند.
ح- نسل جوان آلمانیِ طالب تحصیل رشته های خاورشناسی، فقط در حاشیه با زبان فارسی مواجه می شود و چون آن را به طور اساسی فرانمی گیرد؛ خواه و ناخواه در تحقیقاتش به عربی و ترکی روی می آورد و فرهنگ ایران از دیدگاه عالم و عامی به یک فرهنگ حاشیه ای مبدل می شود. ط- اگر بازماندگان نسل گذشته نیز از صحنه خارج شوند، به ندرت کسی در دانشگاه های آلمان باقی خواهد ماند، که کجروهای روزنامه نگاران را درباره ایران اسلامی اصلاح کند. مثلاً اتهام «بنیادگرایی» که ساخته و پرداخته ذهن روزنامه نگاران است، به ایران نسبت داده می شود و بی پاسخ می ماند؛ زیرا کسی خود را کارشناس ایران و طرف سخن نمی داند.
ی- در نمایندگی های جمهوری اسلامی ایران در خارج از کشور، علیرغم وجود رایزنی فرهنگی و یا بخش هایی تحت عنوان روابط عمومی و مطبوعاتی، کسی به این فکر نیافتاده که برای این مشکل چاره جویی کند. هنوز کلاس های ساده آموزش زبان فارسی در سطح وسیعی برای خارجیان افتتاح نشده، چه رسد به سایر فعالیت های فرهنگی، از قبیل اعزام استاد و مدرس به دانشگاه ها و مؤسسات عالی فرهنگی کشور.
ک- بین دانشگاه ها و مؤسسات فرهنگی ایران و آلمان مبادله نشریات و نتیجه تحقیقات انجام نمی گیرد و طرفین غالباً از تحقیقات یکدیگر بی خبرند. در مورد آلمان، به ویژه عدم آشنایی اکثر محققان ایرانی به زبان آلمانی مزید بر علت است.
ل- امکان سفر استادان و محققان اسلام شناس و ایران شناس به ایران بسیار ضعیف است و با مشکلات عدیده ای مواجه می شود.

پیشنهادهای عملی
همان گونه که ملاحظه شد، وضع آموزش زبان فارسی و پژوهش درباره ایران، به ویژه ایران بعد از اسلام در آلمان به هیچ وجه رضایت بخش نیست. زبان و فرهنگ کشور ما منزلت سابق خود را در دانشگاه های آلمان از دست داده است. خاورشناسان نسل جوان به سایر زبان های شرقی روی آورده اند. فارسی از دیدگاه محققان به حد زبان های آفریقایی، از قبیل بانتو و سواحلی و بَربَر تنزل یافته است. که اگر وضع بدین منوال پیش رود، نسل استادانی که هنوز به فرهنگ ایران آشنا هستند قطع خواهد شد و حتی در صورت تغییر سیاست آموزش آلمان در زمینه توجه به تحقیقات زبان و ادبیات ایران، کسی را نخواهند یافت که سر این رشته گم شده را بازگیرد. بنابراین توصیه می شود که با تنظیم برنامه دراز مدت و همه جانبه، چاره ای برای این کار اندیشیده شود و از انداختن تک تیرهای تبلیغاتی زودگذر خودداری گردد تا به مصداق سخن خواجه این فیروزه نیز دچار سرنوشت «خوش درخشید ولی دولت مستعجل» بود نشود. برای این منظور پیشنهادهای زیر که حاصل تجربیات محلی و مذاکرات متعدد طولانی با دست اندرکاران است، تقدیم می گردد. با وجود این نمی توان ادعا کرد که چاره کار همین است و بس؛ زیرا بسیاری از اقدامات باید از محک آزمایش درآید، ولی قدر مسلم آن است که دیگر وقت سکون و سکوت سپری شده است.
جزئیات پیشنهادها به شرح زیر است:

1. تاسیس کلاس های زبان فارسی در شهرهای مهم آلمان
برای این منظور نیازی به موافقت نامه فرهنگی و یا تفاهم قبلی بین دولتین نیست. ولی آنچه که حائز اهمیت است، اعزام یا استخدام مدرسان صلاحیت دار می باشد. یکی از علل عدم موفقیت ما در تدریس زبان فارسی در خارج از کشور نبودن مدرسان شایسته بوده است. سابقاً قبل از رواج زبان شناسی نوین در ایران تصور می شد که هر ادیبی می تواند فارسی را به عنوان زبان خارجی (Persian as Foreign Language) تدریس کند. اکنون دیگر مسلم شده که تدریس زبان خارجی غیر از تدریس زبان مادری است و مدرسان باید در زبان شناسی کاربردی applied Linguistics = angewadte) (Sprachwissenschaft تخصص داشته باشند. علاوه بر آن، مدرسی که خارج از کشور اعزام می شود، باید حتی المقدور به زبان محلی نیز آشنا باشد تا بتواند در ماه های اول تدریس قواعد دستوری را به نوآموز به زبان مادری اش توضیح دهد و با تحلیل تقابلی (Contastive Analysis) دو زبان به مشکلات طبیعی زبان آموز پی برده آنها را اصلاح کند.
کلاس های زبان فارسی نباید به رقابت با مؤسسات خاورشناسی برخیزند، بلکه به یاری آنها بشتابند و تعلیماتی را که در دانشگاه انجام می گیرد تکمیل کنند تا معلومات عمقی لازم برای مطالعه و تحقیق متون فارسی در دانشگاه ها کسب شود، که نقص آن علت اصلی سیر قهقرائی تحقیقات ایران شناسی است.

2- اعزام مدرسان فارسی زبان به دانشگاه های آلمان
به طوری که گزارش شد، در دانشگاه های آلمان، علی رغم علاقه ای که در دانشجویان خاورشناسی برای تحصیل زبان فارسی مشاهده می شود، غالباً از استخدام مدرسان فارسی زبان امتناع می کنند که این مسئله موجب روی گردانی دانشجویان از تحصیل زبان و فرهنگ ایران می شود. ظاهراً فقدان بودجه، دلیل اصلی عدم استخدام است. وقتی از مسئولان دانشگاه های آلمان سؤال می شود که آیا در صورت تامین بودجه حاضرند مدرس فارسی زبان استخدام کنند، پاسخ می دهند که دانشگاه های آنها اجازه ندارد از یک کشور خارجی پول بگیرد. این استدلال صحیح به نظر می رسد. بنابراین تنها راه عملی آن است که مدرس از جانب ایران استخدام و بدون تشریفات اداری در اختیار مؤسسه ایران شناسی یا اسلام شناسی مربوطه قرار گیرد. دانشگاه های آلمان مجازند استاد و مدرس مجانی بپذیرند. در واقع طرف آنها شخص است نه مؤسسه دولتی یک کشور بیگانه. این روش از جانب رایزنی فرهنگی ایران در آلمان در دانشگاه «بن» تجربه شده و به نتیجه مطلوب نیز رسیده است.

3- تالیف کتب درسی فارسی برای خارجیان
رایزنی فرهنگی کارشناسانی را برای تالیف کتب درسی آموزش زبان فارسی به عنوان زبان خارجی (متوسطه و پیشرفته) برای استفاده دانشجویان آلمانی و سایر علاقمندان موظف نماید. برخلاف زبان های عربی و ترکی که کتب بی شماری برای فراگرفتن آنها در مراحل مختلف به زبان آلمانی انتشار یافته، زبان فارسی از این مزیت بی بهره است. به ویژه برای کسانی که مقدمات فارسی را فراگرفته اند، کتب مناسبی برای ادامه تحصیل و کسب اطلاع عمیق از زبان فارسی وجود ندارد.
این درست همان وضعی است که در دانشگاه ها نیز پیش آمده؛ یعنی دانشجوی زبان فارسی پس از گذراندن دوره مقدماتی به حال خود رها می شود. نه آموزش های دانشگاه تکمیل می گردد و نه در خارج، کتاب خودآموز برای دوره متوسطه یا پیشرفته وجود دارد که بتوان از آن بهره گرفت. گرچه کتاب جای استاد را نمی گیرد، ولی حتی آن عده از دانشجویان که قصد دارند این راه را به علت فقدان مدرس به تنهایی ادامه دهند، ابزاری در اختیار ندارند.
پیش از آن هرگاه دولت تصمیم بگیرد که مدرسانی را به خارج اعزام نماید، آنها نیز با مشکل کتاب درسی مناسب برای تدریس در آلمان مواجه خواهند شد، از این رو تالیف این گونه کتاب ها قویاً توصیه می شود.

4- برگزاری دوره های آموزش زبان فارسی در ایران
در شهرهای تاریخی ایران، از قبیل اصفهان، مشهد و شیراز دوره های منظم آموزش زبان فارسی برگزار شود، که در آن همان طور که پیشنهاد گردید، مدرسان زبان شناس، فارسی را به عنوان زبان خارجی تدریس کنند. حتی المقدور امکانات اقامت و تغذیه زبان آموزان در کوی دانشگاه فراهم گردد و به آنها امکان داده شود که با مردم در تماس باشند تا بتوانند مکالمه را تمرین کنند.

5- عرضه بورس تحصیلی برای رشته های ادبیات فارسی و معارف اسلامی
برای گذراندن دوره های ادبیات فارسی و معارف اسلامی سالی چند بورس تحصیلی به دانشجویان آلمانی داده شود. از این بورس ها می توان هم در تحصیلات پایه و هم در تحقیقات مشترک علمی برای نگارش رساله های دکتری استفاده کرد. اینگونه تحقیقات می تواند هم برای دانشجوی دوره دکتری و هم برای استادان راهنما مفید واقع شود.

6- ترتیب سفرهای علمی - توریستی برای دانشجویان
سفرهای علمی - آموزشی که در سال های اخیر انجام گرفته، اثرات بسیار مثبتی در تصمیم دانشجویان برای انتخاب رشته ایران شناسی داشته است. بسیاری از آنها به طوری که اظهار می دارند، در پیش داوری های نادرست خود درباره جمهوری اسلامی ایران و ایرانیان تجدیدنظر کرده اند. این سفرها باید نظم و نسق درستی پیدا کند و مسائل ناشی از تاخیر در اعطای روادید و نقص سرویس هتل حل شود. اصولاً لازم است که رسیدگی به درخواست روادید سفرهای علمی از چارچوب روال عادی خارج شود و اختیار و مسئولیت آن به نمایندگی های خارج از کشور واگذار گردد؛ زیرا به علت تاخیر در صدور روادید بسیاری از سفرها، بی فرجام می ماند و در دل کسی که مایل است به نیت فراگرفتن زبان و آشنایی با آداب و رسوم ما به ایران بیاید، کدورت حاصل می شود، که نقض غرض است.

7- مبادله نشریات و فروش و اعطای کتاب
دانشگاه هایی که آثار محققان را به کمک مالی دولت منتشر می کنند، ملزم شوند که تعداد معینی از نشریات خود را برای ارسال به دانشگاه های خارج در اختیار رایزنی های فرهنگی بگذارند و از مؤسساتی که این نشریات را دریافت می کنند درخواست شود که در صورت تمایل آنها نیز نشریات خود را برای استفاده دانش پژوهان ایرانی به رایزنی های فرهنگی بفرستند. این نشریات، اعم از ادواری و غیره مرتباً به مؤسسات خاورشناسی و ایران شناسی فرستاده شود تا سنت مراجعه به آنها در محافل علمی ایجاد گردد و در منابع و مآخذ از آنها سخن به میان آید. به شرکت های انتشاراتی ایران اجازه صدور کتب علمی برای استفاده دانشگاه ها و مؤسسات فرهنگی داده شود و آنها تشویق شوند که شعباتی را در خارج از کشور ایجاد کنند.

8- انتشار کتب علمی و فرهنگی
رایزنی های فرهنگی برای نشان دادن سهم ایران در تمدن جهانی طی یک برنامه مستمر به ترجمه آثار علمی و ادبی قدیم و جدید فارسی به زبان محلِ ماموریت خود همت ورزند و در این امر از تبلیغات مستقیم سطحی نگرانه مطلقاً خودداری شود، که نتیجه معکوس خواهد داشت. ارائه خودِ اثر به قدر کافی تبلیغ فرهنگی است و لزومی ندارد که در کنار آن خودستایی نیز بشود. آثاری ترجمه شود که نماینده روح فیاض علم و هنر ایرانی - اسلامی است و برای مصرف روز نوشته نشده است. معرفی دانشمندان ایرانی که برخی از آنها را ملل دیگر رندانه تصاحب کرده اند، یکی از تکالیف مهم اشاعه فرهنگ ایرانی اسلامی است.

9- انتشار نشریه
رایزنی ها، فصلنامه ای برای ترویج فرهنگ ایران منتشر نمایند. یکی از موانع مهم اشاعه فرهنگ، سد زبان است. وقتی زبان ملتی در سطح بین المللی فراگرفته نمی شود باید ضمن سعی وافی برای ترویج آن، آثار و فعالیت های فکری آن ملت را به زبان های دیگری منتقل کرد. علاوه بر آثار گذشتگان که به صورت کتاب قابل انتشار است، فعالیت های فکری و هنری روز نیز باید ابزار انتقال دیگری داشته باشد، که برای این منظور از نشریات ادواری استفاده می شود. تجربه مثبت رایزنی فرهنگی جمهوری اسلامی ایران در آلمان در انتشار فصلنامه ای به زبان آلمان مؤید این نظر است. شاید بتوان این فعالیت فرهنگی را به سایر حوزه ها نیز توسعه داد.

منابع:
1) ماهنامه هنری و فرهنگی «از دیگران»؛ (نشریه رایزنی فرهنگی).
2) دیگر نشریات و تحقیقات انجام شده در رایزنی فرهنگی در دو دهه گذشته.
3) کتاب «راهنمای مدارس عالی آلمان» - Deutsche Hochschul Fuhrer.
4) سایت های مرکزی اینترنتی دانشکده های شرق شناسی و اسلام شناسی آلمان.
5) سایت های مرکزی اینترنتی دانشکده های ایران شناسی آلمان.

 

منبع: / هفته نامه / پگاه حوزه / 1388 / شماره 272، بهمن ۱۳۸۸/۱۱/۰۰
نویسنده : محسن پورمحسنی

نظر شما