مطالعه تطبیقی آثار محمد سیاه قلم و نقاشیهای سلسله مینگ در چین (مبتنی بر روش تحلیل مقایسهای کیفی)
پارسای داخل کشور کارشناسی ارشد 1398
پدیدآور: هانیه حجازی فر
استاد راهنما: همایون سلیمی
استاد مشاور: رضا خدادادی
موسسه آموزش عالی هنر - شیراز، گروه نقاشی
چکیده
آیینها و مذاهب، همیشه در خلق آثار هنرمندان یکی از ارکان مؤثر بوده، چه در آثار هنرمندان درباری و چه غیر درباری. مذهب اسلام و آیین تصوف هم در ایران و هم در ترکیه بسیار اهمیت داشته. همچنین میتوان از طریقه حروفیه نام برد که از جنبشهای عصر تیموری است که البته در زمان شاهرخ رو به نابودی رفت «طریقه حروفیه آمیختهای از تصوف، فلسفه، تشیع، علوم غریبه، خواب، کشف و شهود و اصول بوده»(زارعیان، 1396، 3). در نقاشی دوران مینگ موضوعات قدیمی چینی از قبیل اساطیر تاریخ، زندگی روزمره و طبیعت و ترسیم گیاهان به طور نمادین ادامه داشت که تحت تعالیم بودا ، تائو و کنفسیوس بود «نقاشی چینی بر حسب موضوع پنج رده داشت. منظره نگاری رکن اصلی سنت چین بود که در دوره تانگ متحول شده، در عصر سونگ به اوج خود رسیده و در دوران مینگ تداوم یافت، هدف از منظره نگاری نمایش همبستگی انسان با طبیعت به عنوان جزئی از یک کل و تحت تأثیر افکار عرفانی و اصول مراقبه در ذن بود»(پاکباز:1379،583). شیوه نگارگری محمد سیاهقلم نسبت به دیگر نگارگران بسیار متفاوت بوده. تأثیرات نقاشی و فرهنگ چینی در آثار او بسیار متفاوت از دیگر نگارگران همدوره او خود را نشان داده. به نظر میرسد محمد سیاهقلم به ویژگیها و جنبههای جادویی و اسرارآمیز در آیینها و مذاهب توجه داشته. همچنین، آزادی عمل بیشتری نسبت به هنرمندان هم زمان خود داشته در مورد نگارگریهای محمد سیاهقلم و تأثیرات نقاشی چین تحقیقات زیادی وجود دارد همچنین در مورد هویت و تابعیت این هنرمند که در مقالات دکتر یعقوب آژند و دیگر منابع قابل مشاهده است. در این پژوهش با تطبیق عناصر نگارههای محمد سیاهقلم و عناصر نقاشیهای سلسله مینگ که از سلسلههای ما قبل از خود هم وام گرفته، به دنبال این هستیم که این تأثیرات، چگونه در آثار او خود رانشان داده، چه چیزی آثار او را متمایز کرده، یا اینکه بیشترین تأثیرات مربوط به فرهنگ کدام کشور است، مثلاً سلسله مینگ چین یا کشورهای اسلامی مانند ایران. چه عناصری از فرهنگ چین محمد سیاهقلم را مجذوب خود کرده او چگونه سنتها و فرهنگها، آیینها و مذاهب را ترکیب کرده. در این تحقیق سعی شده با استفاده از منابع کتابخانهای همراه با روایت و توصیف تصاویر آثار محمد سیاهقلم و برخی از نگارگران ایرانی و دیگر کشورهای اسلامی در آن دوره و آثار نقاشان مینگ چین و برخی از هنرمندان قبل از این سلسله، این آثار به صورت تطبیقی مورد بررسی قرار گرفته شود و وجوه اشتراک و تفاوتهای آنها و چگونگی تأثیرگذاری آنها مورد بررسی قرار گیرد.
نظر شما