تجارت سیاه و بردگان مدرن
بردگان جهان در قرن بیست و یکم, شش برابر قرن هفدهم است, یعنی بالغ بر20 میلیون نفر و زنان سهم عمده ای را در این تجارت سیاه دارند .جای شگفتی است که در قرن بیست و یکم یعنی در عصری که بشر به فضای بالای جو و به قلمرو سیارات و کواکب دستاندازی میکند، هنوز هم انسانها را همانند بردگان پیشین میخرند و میفروشند.
مساله قاچاق انسان معمولا بر حسب قاچاق زنان، قاچاق زنان و کودکان یا قاچاق برای مقاصد بهرهکشی جنسی مورد بحث قرار میگیرد.
بسیاری از تحلیلگران و ناظران بر این اعتقادند که آنچه امروز به صورت جرم "قاچاق زنان "مطرح است درجهان کنونی ابعاد بسیار هراس برانگیزی دارد.
براین اساس, اگرچه سرانجام "بردگی" در اواخر قرن نوزدهم و ابتدای قرن بیستم پس از مدتها ملغی گردید، ولی برخی از ابعاد آن به گونهای همچنان باقی مانده است.
این تحلیلگران معتقدند که حجم عظیم قاچاق زنان که به صورت یک موج از ابتدای دهه ١٩٩٠ شدت گرفت، مشابهت زیادی با خرید وفروش انسانها در عصر بردگی دارد.از همین رو قاچاق زنان را بردگی معاصر یا شکل مدرن بردگی نامیدهاند.
قاچاق موجودات بشر متضمن حرکت دادن افراد به منظور قرار دادن آنان در کار اجباری یا دیگر اشکال بیگاری غیرداوطلبانه است.
درماده سوم پروتکل پیشگیری، سرکوب و مجازات قاچاق اشخاص به ویژه زنان و کودکان مصوب سال 2000 میلادی قاچاق زنان اینگونه تعریف شده است:
« استخدام، انتقال، حمل و نقل، پناه دادن یا دریافت اشخاص به وسیلهی تهدید یا بکارگیری زور یا دیگر اشکال تحمیل، آدمربایی، تقلب، فریب، سوءاستفاده از قدرت یا موقعیت آسیبپذیری یا دادن یا دریافت پرداختها یا منافع جهت کسب رضایت فردی که بر شخص دیگری کنترل دارد، به منظور بهرهکشی. بهرهکشی باید حداقل بهرهکشی از روسپیگری دیگران یا دیگر اشکال بهرهکشی جنسی، کار یا خدمات اجباری، بردگی یا رویههای مشابه بردگی، بیگاری یا برداشتن اندامهای بدن را در بر بگیرد.»
قاچاق زنان ودختران معمول ترین نوع قاچاق انسان است که به دلیل سود سرشار آن مطمح نظر گروهها و باندهای سازمان یافته میباشد و این پدیده به علت سود سرشاری که نصیب قاچاقچیان و جنایتکاران سازمان یافته به صورت یک فاجعه جهانی درآمده است.
در مورد قاچاق زنان ذکر این نکته لازم است که تقریبا هیچ نقطهای از جهان را نمیتوان یافت که به نوعی از این پدیده و پیامدهای شوم آن برکنار ودرامان مانده باشد, اما برخی از مناطق جهان به طور سنتی و یا به دلایل دیگر بیشتر با آن دست به گریبان هستند و این مساله در آنجا نمود بیشتری دارد.
اندک دادههای موجود نشان میدهند که قاچاق زنان یک معضل جهانی است هر چند طی قرون و دهههای گذشته نیز وجود داشته،اما تنها از ابتدای دهه ١٩٩٠ چنین ابعاد گسترده و شگفتآوری یافته است.
پس از فروپاشی کمونیسم، تجارت زنان و دختران کشورهای اروپای شرقی و مرکزی و همچنین جمهوریهای شوروی سابق افزایش چشمگیری یافته است.
به گفته سازمان بینالمللی مهاجرت، شمار این زنان در کشورهای مزبور بین ٢٥٠ تا ٣٠٠ هزار نفر در سال برآورد میشود. در بسیاری از این کشورها مجازاتی برای قاچاقچیان انسان وجود ندارد و احتمال شناسایی و دستگیری این قاچاقچیان بسیار اندک است.
همراه با این رشد سرسامآور قاچاق زنان در جغرافیای توزیع این پدیده شوم نیز تحولاتی صورت گرفته است. بدین ترتیب که مسیرهای سنتی قاچاق زنان که آسیای شرقی و آفریقا بودند، کم کم در برابر حجم عظیم انتقال زنان از اروپای شرقی اهمیت کمتری پیدا میکنند.
اتحادیه اروپا تخمین میزند هر ساله صدها هزار زن و دختر به صورت مهاجر غیرقانونی وارد اروپا میشوند و سندیکاهای جنایتکاران قاچاق انسان را به گستردهترین بخش کسب و کار خود بدل ساختهاند.
آمارهای موجود نشان میدهد که از میان ٧٠٠ هزار تا دو میلیون زن و کودک که هر سال در سراسر جهان مورد قاچاق میگیرند, حدود 500 هزار نفر آنان در کشورهای عضو اتحادیه اروپا هستند.
در این میان همجواری جغرافیایی جامعه جوان ایران با کشورهایی شیخ نشین حاشیه خلیج فارس و «ترکیه» آن هم در فاصله زمانی کمتر از دو ساعت پرواز فضای مستعدی را برای گستردن دام های این دست تبهکاران فراهم کرده است.
گرچه محاکم دادگستری ما در مواجهه با این پدیده با استفاده از موادی از قانون مجازات اسلامی عده ای را مجازات کرده تا تنبیهی برای این وضعیت باشد, اما به نظر می رسد که مجازات داشتن روابط نامشروع، قوادی و یا دایر کردن خانه فساد عنوان های چندان سنگینی برای باندهایی نباشد که به صورت گسترده دست به قاچاق دختران و زنان می زنند, نباشد.
بهمن کشاورز رئیس کانون وکلای ایران به نبود عنوان مجرمانه صریحی در قانون مجازات اسلامی درباره قاچاق انسان خصوصا قاچاق زنان اشاره می کند و می گوید: تاکنون با این موضوع با عنوان هایی همچون رابطه نامشروع, قوادی و آدم ربایی برخورد شده است.
سادهترین دلیلی که میتوان برای توضیح افزایش قاچاق زنان در سالهای اخیر آورد، سودآوری کلان آن است در واقع قاچاقچیان به خوبی اطلاع دارند که سود بالقوهی این فعالیت که از آن به عنوان بردگی عصر معاصر یاد میشود، بسیار بالاست و خطر تحت تعقیب قرار گرفتن آنان نیز به نسبت کم است. آمیزهی مخاطره پایین و سود بالقوه کلان به راحتی میتواند قاچاق انسان را به گزینه جدید ارتکاب جنایت مبدل سازد.
زنانی که بدین گونه به بردگی کشیده میشوند، در محلهای اقامت خود هیچ وسیلهی دفاعی ندارند و هیچ نهاد رسمی از آنان پشتیبانی نمیکند و سرنوشت بردگان معاصردر دست تاجران و باندهای مخوف آنان میماند و در صورت هر مقاومتی به بدترین سرنوشت مبتلا خواهند شد.
حتی در اکثر کشورهای اروپایی، اگر این گونه زنان بخواهند از اسارت دلالان رهایی یابند، سر از بازداشتگاههایی در میآورند که برای باز پس فرستادن مهاجران غیرقانونی در نظر گرفته شده است.
از آغاز قرن بیستم چندین سند بینالمللی برای سرکوب قاچاق زنان تدوین شد که مورد تصویب دولتها قرار گرفت, اما هیچ یک از این اسناد بینالمللی نتوانستهاند موفقیتی در سرکوب یا پیشگیری از این جرم داشته باشند.
به نظر می رسد که برای مقابله با این گونه برده داری مدرن که در قرن حاضر و همگام با پیشرفت های بشر در حال وقوع است, قبل از هر چیز باید به آموزش و فرهنگ سازی توجه ویژه کرد و سرانجام تدابیر بازدارنده در نظر گرفته شود , به نحوی که مراجع قضایی که نقش مهمی در برخورد با این معضل دارند با همکاری نهادهای قانونگذار در این خصوص قوانینی به صراحت و با عنوان مبارزه با قاچاق انسان وبه ویژه زنان به تصویب برسانند.
اگر تدابیر لازم اندیشیده و مسوالان به طور جدی به اجرای قوانین وضع شده متعهد باشند، اگر نگوییم که قاچاق زنان و کودکان به طور کامل محو خواهد شد، با نگاهی از روی خوش بینی میتوان ادعا کرد که گستره و ابعاد آن بسیار بسیار کمتر از آن چیزی خواهد شد که امروزه در سطح جهانی شاهد آن هستیم.
تاریخ انتشار در سایت: -۱۱۰ فروردین -۶۵۸منبع: / خبرگزاری / قسط
نویسنده : حمید کارگر
نظر شما