شرح ها و ترجمه های نهج البلاغه
موضوع : نمایه مطبوعات | همشهری

شرح ها و ترجمه های نهج البلاغه

روزنامه همشهری، چهارشنبه 24 مرداد ,1375 14 آگوست ,1996 سال چهارم , شماره 1042

و اگرحق در مسیر خود ادامه راهپیمایی می داد, سخنان امام, پس از کتاب خدا و سنت رسول بزرگوار او, همه گستره جهان, و درازنای تاریخ و پهنه زمین را درمی نوردید.

اشاره: نهج البلاغه, پس ازقرآن, مهمترین متن و سندموجود در فرهنگ اسلامی است. ارزشهای بلاغی و محتوای بی همتای حکمی این اثر, همراه با ارزشهای اخلاقی و عرفانی نهج البلاغه ,همواره توجه اندیشمندان و فرزانگان را به خود معطوف می داشته است. با این همه از آنجا که این اثر, بیش از هر متنی, مورد علاقه و عشق ایرانیان بوده است, توجه به ترجمه آن نیز اهمیتی به سزا داشته. از قرون کهن تاکنون, فقرات و خطبه های مختلف, و گاه کل نهج البلاغه در ایران بارها شرح و ترجمه شده است. ترجمه های قدیم غالبا از نثر و بلاغت خوبی برخوردار بوده اند. در دوران جدید, به دلیل نیازهای فکری بسیار, ترجمه نهج البلاغه بیش از هر زمانی مورد توجه قرار گرفت. تعدد ترجمه ها و استقبال مردم, نشان دهنده گستردگی این نیاز بود. در مقاله حاضر باتوجه به این مسائل, نویسنده محترم, شرحی اجمالی پیرامون ویژگیهای شروح و ترجمه های نهج البلاغه ارائه نموده اند. این توضیحات می تواند خوانندگان و علاقه مندان به امیرالمومنین (ع )و فرهنگ اسلامی را در انتخاب متنی بهتر و موثقتر یاری بخشد. سرویس مقالات نوشته: دکتر سید محمدمهدی جعفری نهج البلاغه نامی است که ادیب و شاعر و نویسنده و دانشمندبزرگ شیعه, سیدرضی برمجموعه گزیده ای از سخنان امیرالمومنین امام علی بن ابی طالب علیه السلام, گذاشته است.
امام علی علیه السلام در سخنوری و فصاحت و بلاغت مشهور خاص وعام, و مورد اعتراف دوست و دشمن بوده است. عوامل این سخنوری را سه چیز می توان گفت: ویژگی موجود در قریش و بنی هاشم و بالاخص, آل ابی طالب , که امام میوه رسیده این درخت برومند به شمار می رود; محیط دست نخورده و بیابان بیکران و آسمان صاف و خورشیدفروزان و ستارگان درخشان و ماه تابان جزیره عرب که به بیشتر مردم آن روزگار چنین بهره ای را ارزانی داشته بود; و تاثیر قرآن, اعجازفصاحت و بلاغت; و سخنان پیامبر اکرم (ص ,) افصح العرب ,بر امام که از آغاز زندگی در پرتودرخشان خورشید قرآن و روشنی تابان ماه نبوت قرار داشت.
و برتر از این سه عامل خارجی ,موهبتی از فصاحت و بلاغت بودکه پروردگار بدو کرامت کرده باعث شده بود که درباره سخنش به اتفاق بگویند که: دون کلام الخالق و فوق کلام المخلوق: فروتر از سخن آفریدگار و فراتر از سخن آفریدگان, و نیز همین موهبت الهی, موجب شده است که گزیده سخنانش, نهج البلاغه, نشان برادر قرآن به دست آرد! معاصران امیرالمومنین چنان شیفته سخنوری طبیعی, و بدون تصنع و تکلف امام بودند که برخی از آنان به حفظ کردن و در سینه نگاه داشتن سخنانش اقدام می کردند. و برخی از یاران نزدیک وی, برخلاف رسم زمان , به نوشتن و یادداشت برداشتن از آن حکمتهای ژرف و زیبا دست می یازیدند.
و این نکته را هم باید گفت که نه هر سخن زیبایی چنین مورداستقبال خاص و عام قرارمی گیرد, و نه هر مطلب عمیق و حکمت علمی; بلکه این سخن حکمت آمیز و درعین حال ,بسیار زیبا و روان امام بود که به گفته خود آن بزرگوار, در وصف قرآن ;ظاهره انیق و باطنه عمیق= از برون بسیار زیبا و درخشان, چشم افسا, و از درون بسی ژرف و خردپیما و دلربا. و این دو ویژگی در کمتر سخنی وجود دارد.
همین انگیزه ها به ماندگاری آنها و پاسداری از سخنانش به وسیله فرزندان و دوستان و یاران امام انجامید. و اگرحق در مسیر خود ادامه راهپیمایی می داد; سخنان امام, پس از کتاب خدا و سنت رسول بزرگوار او, همه گستره جهان, و درازنای تاریخ و پهنه زمین را درمی نوردید; لیکن با روی کار آمدن بنی امیه و برپا شدن سلطنت معاویه , سیاست حق زدایی و فضیلت کشی و بدگویی از امام, به وسیله آخوندهای درباری و روحانیون رسمی, و قلم به مزدهای ازخدا بی خبر, حاکم گردید, و کسی جرات نداشت که سخنان امیرالمومنین علی علیه السلام را به زبان آورد و برای دیگران بازگو کند, و حکمتهای نفیس و بی بدیل امام را آموزش دهد. تنها فرزندان و یاران بسیار نزدیک آن بزرگوار, در محافل خصوصی و دور از چشم نامحرمان بدین مهم دست می یازیدند. این دوره, با قیام بنی عباس در هم پیچید, و دوره دیگری بساط خود را گسترد. متولیان و سردمداران این دوره, با شعار گرفتن انتقام خون حسین بن علی و حق آل محمد(ص) قیام کرده و پیروز شده بودند, لذا نمی توانستند منکر آن فضایل بشوند,و برتری فرزندان او را نادیده بگیرند. از این روی امام صادق, از این فرصت به دست آمده کمال استفاده را کرد, و آموزشهای به حق قرآنی, و نبوی و علوی و جعفری را درمیان مردم حق طلب و حقیقت جوی بگسترد. و فرزندانش پیوسته در این راه کوشا بودند.
تا اینکه متوکل که دست پرورده و برنشانده ترکان ماوراءالنهر بود, و دشمنی عمیقی با علی و آل علی و قرآن و منطق و اندیشه و خردگرایی داشت , در سال 233 هجری بر اریکه سلطنت عباسیان تکیه زد, و بار دیگر همان سیاست بنی امیه را در جهت نفی فضایل امیرالمومنین در پیش گرفت. اما در این هنگام گستره جهان اسلام بیشتر از دوران بنی امیه بود, و دانشمندان شیعه و خردگرا از بغداد کوچ کرده به شهرهای دوردست رفتند.
این دوران نیز یکصد سال به درازا انجامید, و با آمدن آل بویه شیعه و ایرانی دربغداد و به دست گرفتن قدرت خلافت و امارت ,وضع دگرگون شد. ایرانی بودن و تشیع آنان دو ویژگی در مسائل فرهنگی بدانان کرامت کرده بود. و آن دو: آزاداندیشی, و خردگرایی. این دو ویژگی بر بغداد, مهد جهان اسلام, حاکم شد.
در همین زمان دو دولت شیعی دیگر بر جهان اسلام حاکم بودند. یکی آل حمدان بر حلب و قسمت اعظم شام; و دیگری فاطمیان در مصر و شمال آفریقا. و این آزاداندیشی علمی و خردگرایی فرهنگی بر آن دو منطقه نیز حاکم بود.
در چنین جو اجتماعی و شرایط فرهنگی و محیط علمی و ادبی بود که زمینه برای تالیف کتابی چون نهج البلاغه فراهم گردید. لیکن عامل زمان, که همیشه لازم است, به تنهایی کافی نیست. عامل لازم دیگر,شخصیت واجدالشرایط و موقع شناس است, تا با به هم آمیختن این شفع, وتری جهانشمول و موثر در ساختن یک تاریخ ایجاد کند. این شخصیت , سیدرضی ابوالحسن محمدبن الحسین طاهر ذی المناقب بود. وی که از جانب پدر با چهارواسطه به امام موسی بن جعفر, و از جانب مادر با شش واسطه به امام زین العابدین می رسید, شاعری بی مانند, ادیبی زبردست, و دانشمندی, ذوفنون بود. هیچ دانشی در آن روزگار نبود که سید نیاموخته باشد. و نبوغ بسیار عمیق او باعث شد که در هر زمینه ای دست به تالیف زند و در نوع خود بهترین اثر را خلق کند. وی, چنانکه در مقدمه نهج البلاغه می نویسد, کتابی در شرح زندگانی امیرالمومنین (ع) به اختصار, به نام خصائص امیرالمومنین علی بن ابی طالب علیه السلام می نویسد, و در فصل آخر آن کلمات قصار امیرالمومنین (ع) را می گنجاند. دوستانش با دیدن آن فصل بسیار تعجب می کنند, به اعجاب درمی آیند, و از وی می خواهند که کتاب مستقلی از سخنان امام تالیف کند. سیدرضی این درخواست را می پذیرد و به تالیف آن دست می زند. و گزیده ای از زیباترین سخنان امام را در سه محور: خطبه و کلام; نامه ها و وصیت نامه ها و بخشنامه ها; و کلمات قصار حکمت آمیز گردآوری می کند, و آن را نهج البلاغه می نامد. این گزیده دارای 240 خطبه و کلام , 79 نامه و. . . , و 489 کلمه قصار حکمت آمیز است .
سیدرضی نمی گوید از چه تاریخی شروع به تالیف نهج البلاغه کرده است ,
لیکن در مقدمه از طولانی شدن مدت تالیف سخن می گوید و تاریخ به پایان
رسیدن آن را سیزده رجب سال 400 می نویسد.

شروح نهج البلاغه این کتاب شریف, از همان هنگام, مورد توجه خواص و اهل ادب قرار می گیرد, و به شرح آن می پردازند. از میان شرحهای مختلف که به زبانهای عربی و فارسی و ترکی و اردو و.. . نوشته شده از همه مهمتر و مشهورتر: 1 شرح ابن ابی الحدید(ف 656 ه) به عربی در بیست جزء و 10 مجلد می باشد که بارها در مصر و لبنان و ایران به چاپ رسیده است . اخیرا بخش تاریخی آن را آقای محمود مهدوی دامغانی در 8 جلد به عنوان جلوه تاریخ در شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید به فارسی ترجمه کرده و به وسیله نشرنی منتشر شده است.
2 شرح ابن میثم (ف 679 ه) به عربی است در پنج جلد. و شرح مختصر دیگری از ابن میثم در دست می باشدباعنوان اختیارمصباح السالکین که به نظر می رسد گزیده ای از یک شرح متوسط در 2 یا 3 جلد بوده است . لیکن شرح سه جلدی یا دو جلدی تاکنون به دست نیامده است. این شرح بیشتر عرفانی و فلسفی است, و شارح, برخلاف ابن ابی الحدید,شیعه می باشد. اخیرا ترجمه جلد سوم این شرح پنج جلدی, در سلسله انتشارات آستان قدس رضوی مشاهده شد, و معلوم نیست چرا از ابتدای کتاب به ترجمه اقدام نشده است.
3 ترجمه و شرح فارسی نهج البلاغه به عنوان تنبیه الغافلین و تذکره العارفین از مولی فتح الله کاشانی صاحب تفسیر قرآن منهج الصادقین (ف 988 ه) در سه جلد که با تصحیح آقای دکتر منصور پهلوان منتشر شده است. 4 ترجمه و شرح مختصر نهج البلاغه به فارسی تالیف میرزا محمدباقر لاهیجانی , مشهور به نواب که در سالهای 1225 و 1226 هجری برای فتحعلی شاه قاجار نوشته است.
شرحی است عرفانی و فلسفی که در این دو موضوع با تفصیل بیشتر و در سایر موضوعات با اختصار شرح کرده است. این شرح از نظر بررسی و آگاهی از شیوه نویسندگی فارسی و زبان در اوایل قرن سیزدهم, جالب توجه است. شرح لاهیجی در سالهای 1317 و 1325 هجری قمری به قطع رحلی و چاپ سنگی شده است و هم اکنون برای انتشاری علمی و به سبک نو در دست ویراستاری است و بوسیله دفتر میراث مکتوب منتشر خواهد شد.
5 منهاج البراعه فی شرح نهج البلاغه , مشهور به شرح خویی , به فارسی و عربی , از سید حبیب الله خویی (ف 1324 ه. ق . ) . خویی از آغاز تا خطبه 228 نهج البلاغه را در چهارده جلد شرح کرده است; و آیه الله حسن حسن زاده آملی از خطبه 229 تا آخر نامه 30 را, به عنوان متمم , در پنج جلد (از جلد 15 تا 19 ) شرح کرده است; و شیخ محمدباقر کمره ای از نامه 31 تا آخر کلمات قصار را در دو جلد (جلدهای 20 و 21 ) شرح و آن را تکمیل کرده است.
6 ترجمه و تفسیر نهج البلاغه به فارسی تالیف استاد محمدتقی جعفری که تاکنون تا خطبه 139 نهج البلاغه را در24 جلد شرح کرده اند و دنباله آنها همچنان ادامه دارد, لیکن علامه جعفری, عهدنامه امام به مالک اشتر را مستقلا تحت عنوان: اصول سیاسی حکومت اسلام در یک جلد شرح کرده اند.
ادامه دارد

نظر شما