موضوع : پژوهش | مقاله

ارسال المثل

نویسنده : اعظم بابایی

«مثل» یا «ضرب المثل» گفتاری کوتاه و شایع است که معمولاٌ در قالب بیانی کلیشه‌ای مطرح شده به دلیل ایجاز کلام و غنی بودن مفهوم آن، ‌با استقبال عامه مواجه می‌شود و مردم در گفتگوها، مجادله‌ها و اندرزهایشان از آن استفاده می‌کنند، مانند: «بادآورده را باد می‌برد».

منشاء‌ ایجاد مثل، توده مردم است. مثل حکمت توده است. علی اکبر دهخدا (صاحب مجموعه بزرگ امثال و حکم) دربارۀ مثل می‌گوید:« پدران ما، مثل را یکی از اقسام بیست و چهارگانه ادب شمرده‌اند و همانند دیگر قسمت‌ها به آن اهمیت داده‌اند. پدران ما کمتر فکری است که نکرده و کمتر اندیشه‌ای است که در عبارتی کوتاه و رسا در دسترس همه نگذاشته باشند،‌ گویا از قدیم ایرانیان به حکمت و مثل مشهور بوده‌اند.»

ارسال المثل آن است که شاعر یا نویسنده‌ای در ضمن سخن خود، از ضرب المثلی استفاده ‌کند، پس ارسال المثل عبارت است از: آوردن مطلبی حکیمانه در شعر، که نتیجه آن باعث آرایش کلام و تقویت بنیه سخن می شود.

گاه آوردن یک مَثَل در نظم و نثر یا خطابه و سخنرانی، اثرش در پروراندن مقصود و جلب توجه خواننده و شنونده،‌ بیش از چندین بیت منظوم و چند صفحه مقاله و رساله باشد.

وصل تو بی هجر توان دیدنی گوشت جدا کی شود از استخوان

(خاقانی، برگرفته از مثل و تمثیل در ادبیات و فرهنگ ایرانی)

چو آب آمد تیمّم نیست درکار چو روز آمد چراغ از پیش بردار

چو پیدا شد زپشت پرده دلدار یقین دلّاله را معزول می دار

(مثال برگرفته از امثال و حکم دهخدا)

سایه حق بر سر بنده بود عاقبت جوینده یابنده بود

(همان)

ارسال المثل یا تمثیل و اسلوب معادله قرابت دارد. اما تفاوت آنها در این است که در ارسال المثل، شاهد مثال الزاماٌ یک ضرب المثل است، اما در تمثیل و اسلوب معادله شاهد مدعای گوینده، یک ضرب المثل نیست، بلکه مطلبی همه فهم‌تر است، مثلِ:

می‌شود قدر سخن سنجان پس از مردن پدید جای بلبل در چمن فصل خزان پیدا شود

(صائب)

(نک: تمثیل، اسلوب معادله)

در ادبیات معاصر نیز از مثل بهره جسته و سخن را مؤثر کرده‌اند؛ از جمله «شهریار» می‌گوید:

نوشدارویی پس از مرگ سهراب آمدی سنگدل این زودتر می‌خواستی حالا چرا

و یا شاملو در «مدایح بی صله» می‌گوید:

نگاهم به خلاء خیره ماند

گفتند

به ملال گذشته می‌اندیشد

از سخن بازماندم

گفتند

مانا کفگیر روغن زبانی‌اش

به ته دیگ آمده.

ارسال المثل با تلمیح نیز تفاوت دارد. تلمیح آن است که گوینده در ضمن سخن خود با آوردن اسمی خاص و …، به داستانی اشاره کند؛ مثلِ:

از لعل تو گر یابم انگشتری زنهار صد ملک سلیمانم در زیر نگین باشد

(حافظ)

«انگشتری و سلیمان» در این بیت تلمیح به جریان انگشتر حضرت سلیمان دارند و تفاوت آن با ارسال المثل این است که در تلمیح اشاره‌ای ظریف به داستان یا مثلی کافی است، اما در ارسال المثل به طور کامل آورده می‌شود.

اصطلاح «ارسال المثلین» نیز، در بدیع سنتی کاربرد دارد و آن زمانی است که شاعر در هر دو مصرع مطلبی مثل گونه به کار برد مانند این بیت ابوالفتح بُستی:

نه هر که تیغی دارد به حرب باید رفتنه هر که دارد پادزهر، زهر باید خورد

(برگرفته از: گرکانی، ۱۳۷۷، ۴۱)

منابع :

۱. دهخدا، علی اکبر؛ گزیده و شرح امثال و حکم دهخدا (جلد اول)، (به کوشش فرج الله شریفی گلپایگانی)، ۱۳۷۶، تهران، هیرمند، چاپ اول.

۲. گرکانی، محمدحسین (شمس العلماء)؛ ابدع البدایع (به اهتمام حسین جعفری)، تبریز، احرار، ۱۳۷۷، چاپ اول، ص ۴۱.

۳. موسوی، میرنعمت ا…؛ فرهنگ بدیعی، تبریز، احرار، ۱۳۸۲، چاپ اول، ‌ص ۱۶.

۴. خداکرمی، حسین علی؛ مثل و تمثیل در ادبیات و فرهنگ ایرانی؛ تهران، دستان، ۱۳۸۳.

۵. همایی، جلال الدین؛ فنون بلاغت و صناعات ادبی، تهران، ۱۳۳۴، دانشگاه سپاهیان انقلاب.

نظر شما