دانش و قدرت
1. رابطه دانش و قدرت، یک رابطه بنیادی است زیرا قدرت بوجودآورنده دانش و دانش نیز بوجود آورنده قدرت است. پس جامعه براساس این رابطه بوجود می آید و هویت و ماهیت می پذیرد. به عبارت دیگر، جامعه دارای دو بعد (سخت افزاری) و (نرم افزاری) است که (قدرت)نخستین بعد و (دانش) بعد بعدی را تشکیل می دهد.
2. براساس رابطه قدرت و دانش، می توان جوامع را تقسیم بندی کرداما متاسفانه در جهان امروز این تقسیم بندی به چشم نمی خورد وجامعه جهانی در (ابهام) بسر می برد و فقط در جامعه شناسی معرفت وانسان شناسی شناخت است که تا حدی به این تنوع پرداخته شده است که البته این دو حوزه علوم اجتماعی نیز در نهایت ضعف بسر می برند ونظام دانش جهان فعلی نیز دچار همین (ضعف و ابهام) است و تاشکوفایی فاصله بسیاری دارد.
3. جهان سرمایه داری امروز با استفاده از همین ابهام بین دانش وقدرت، (ارزش افزوده) بدست می آورد و خود را بارور می سازد که از عدم تبیین این رابطه به نام (بیگانگی) یاد می شود زیرا قدرت بر دانش مقدم می شود و دانش هایی را (به وسیله تهدید و تشویق) در نظام آموزشی وسازمان های معرفتی جاری و ساری می سازد که به ارزش افزوده منجرمی شود و (نظام آموزش غیر انسانی) را بوجود آورده و انسان ها در این نظام آموزشی غیرانسانی احساس از خود بیگانگی پیدا می کنند.
4. از این تقسیم بندی دانشی، نظام تخصصی دانشگاهی بودجه می آید که اساس دانشگاه و نظام های آموزشی را تشکیل می دهد وبراساس این نظام تخصصی، سازمان های اداری آن نظم و نسق می یابدو به گونه ای عمیق و بیکران بر (بیگانگی) بشر امروز می افزاید که (خشونت های دانشگاهی) و (اعتیاد ملی دانشگاهی) فزاینده ازنشانه های آن است.
5. کشورهای انگلوساکسون و در راس دانشگاه های تخصصی با این وضعیت اداره می شوند و با توجه به ارزش افزوده ای که بوجود می آورد، برای تعمیم این نظام تخصصی بیکران در سطح جهان تلاش می کنندتا با این (تصمیم جهانی) به (تقسیم کار جهانی) نائل آیند و (قدرت جهانی) را در اختیار گیرند و (جهانی سازی) را شکل دهند.
6. (جهانی سازی) ترجمه کلمه Globalization است و از آنجا که این فعل مجهول است و فاعل آن معلوم نیست، بر جهانی سازی و نه جهانی شدن تکیه می شود. پذیرش جهانی سازی در دانشگاه های جهانی از طریق (تخصص سازی) موافق با (تقسیم کار جهانی) در حال رخ دادن است که این امر به وسیله تولیدات علمی استاندارد جهانی که در ایران با نام ISIمطرح شده، پدیدار می شود.
7. دانشگاه های کشورهای حاشیه ای که بایستی جهانی سازی رابپذیرند، در نهایت به پایگاه های مطالعاتی و موسسه های پژوهشی دانشگاه های مرکز تبدیل می شوند و سیاست های پژوهشی خود را تحت تاثیر سیاست گذاری دانشگاه های مرکزی شکل داده و موفقیت خود را بابدست آوردن (رتبه های دانشگاهی) جهانی تعریف می کنند. این دانشگاه ها در واقع تسلیم (تقسیم کار دانشی) و سپس (ساختاری جهانی) شده و سطح خود را تا یک موسسه پژوهشی تنزل می دهند که با تسلیم شدن در برابر دیدگاه های خرد دانشی در سطح جهانی به (بیگانگی ملی) تبدیل خواهد شد.
8. این بیگانگی ملی، شاخصه اصلی دانشگاه های حاشیه ای جهانی خواهد شد و هرچه بر بیگانگی ملی آنها افزوده شود، بر جهانی شدن این دانشگاه ها نیز افزوده می شود که در نهایت (تسلیم ملی) رخ می دهد ودر این شرایط، دانشگاه ها به آن میزان که دانشگاه های مرکزی اجازه دهند یا سیاست گذاری کرده باشند، به مسائل ملی خواهند پرداخت. به این ترتیب، سیاست گذاری جهانی دانش و قدرت بوجود می آید.
9. از آنجا که از جامعه جهانی، به عنوان جامعه اطلاعاتی نام برده می شود، پس (استعمار اقتصادی) تبدیل به (استعمار اطلاعاتی)می شود.
به عبارت دیگر (سیاست گذاری اطلاعاتی) به یک نوع (پردازش اطلاعاتی) منجر می شود که همان فرهنگ جهانی مورد نظرسرمایه داری و نتیجه آن نیز افزایش (صدور و انصدار) اطلاعات به جهان مرکزی سرمایه داری در شهر نیویورک می باشد که این استعمارخود بسیار عمیق تر و کارآمدتر از استعمار اقتصادی است.
10. این استعمار با (خیال دزدی) شروع می شود. (خیال دزدی) هم از(زیبائی دزدی) شروع می شود. یعنی با ایجاد فضای رسانه ای جهان، (زیبایی شناسی جهانی) شکل داده می شود و از رهیافت این زیبایی شناسی جهانی، زیبایی شناسی ملی و منطقه ای بر باد فنا می رود وانسان قدرت خیال خودش را از دست می دهد و قوه خیال که همان انسان است، مصادره می شود و انسان حیات خلوت روحی و نفسی بیگانه تر از بیگانه می شود که این اوج (مسخ انسانی) خواهد بود.
11. بدین ترتیب، جهانی سازی از خیال شروع می شود و به ذهن می رسد یعنی از هنر شروع می شود و به دانش می رسد. از سوی دیگر، چون هنر تابعی از جهان پدیداری است و آن نیز تابعی از دین است وخیال دزدی جز با (دین دزدی) صورت نمی پذیرد، پس جهانی شدن بادین، ارتباط تنگاتنگ پیدا می کند و این جهانی سازی جز با ایجاد (دین امریکائی) (دینی سرمایه داری یا دین عرضه و تقاضایی) صورت نمی پذیرد.
12. با اجرای نظریه و پروژه جهانی سازی در جهان و تسلیم دانشگاه های جهان در برابر این نظریه، اولین قدم (سیاست گذاری جهانی سازی) صورت گرفته اما قدم دوم آن، تسلیم شدن علوم انسانی در مقابل این نظریه و پروژه است تا علوم انسانی در سطح جهان تولیدشود و بتواند سیاست گذاری جهان را در سطح کشورها و در سطح ملی اجرا کند.
علاوه بر این، تولید علوم انسانی در سطح جهانی شامل دین، هنر، ادبیات و فلسفه نیز می شود. پس سیاست گذاری کلان درباره آنها بوجودخواهد آمد. از این رو، دور از انتظار نیست که جهانی سازی نیز به حوزه های علمیه سرایت کرده و دین جهانی را باز تولید خواهند کرد.
منبع: / هفته نامه / پگاه حوزه / 1386 / شماره 220، آذر ۱۳۸۶/۰۹/۰۰
نویسنده : ابراهیم فیاض
نظر شما