موضوع : فرهنگ | علم اطلاعات

تحلیل محتوا در تحقیقات کتابداری و اطلاع‌رسانی: تحلیلی از روندها

لیزنا، مقاله‌های روز (۹):  زهرا اسدی[۱]، دانشجوی علم اطلاعات و دانش‌شناسی، دانشگاه قم: تحلیل محتوا یکی از روش‌های پرکاربرد در حوزه‌های مختلف بویژه در حوزه علم اطلاعات و دانش‌شناسی است. در این نوشته قصد داریم تحلیل کاملی از روندها در  استفاده از تحلیل محتوا توسط محققان کتابداری و اطلاع‌رسانی ارائه دهیم و تغییرات منابع داده‌ای را که برای تحقیقات تحلیل محتوا بین سال‌های ۱۹۹۰ و ۲۰۱۵ استفاده شده است را ردیابی کنیم. هم‌چنین محققان کتابداری و اطلاع‌رسانی انواع مختلفی از روش‌های کیفی و کمی را برای بررسی فرضیه‌ها و پاسخ به طیف گسترده‌ای از سؤالات تحقیق در دسترس دارند و آن‌ها تحلیل محتوا را روش بسیار جذاب برای محققان کتابداری می‌دانند.

نویسندگان تحلیل محتوا را به عنوان یک روش بسیار جذاب برای کتابداران بیان مي‌كنند، زيرا این روش  پیامدهای  حاصل از   اعمال انسان را بررسی می‌کند. هم‌چنين گفته مي‌شود كه تحليل محتوا يك روش تحقيقی است كه  اغلب در علوم اجتماعي به كار مي‌رود تا  استنتاج‌ها و نتایج   قابل تکرار و معتبر از متون یا موقعیت‌های کاربرد آن‌ها ارائه ‌کند.

این روش تحقیق  ابتدا در رشته‌های روزنامه‌نگاری و ارتباطات جمعی  مورد استفاده قرار گرفت، که  در این رشته‌ها  هم‌چنان برای تحلیل مقالات روزنامه، تبلیغات و موضوعات دیگر، رسانه‌های مختلف استفاده می‌شد. دسترسی گسترده به سیستم‌های محاسباتی و نرم‌افزارهایی که قادر به پردازش داده‌های زیادی  هستند، فرصت‌های جدیدی را برای تحلیل محتوا فراهم آورد.

این پژوهش درصدد بررسی استفاده از روش تحلیل محتوا در تحقيقات کتابداری و اطلاع‌رسانی بین سال‌های ۱۹۹۰ تا ۲۰۱۵ است. نويسندگان در صدد آن بودند تا نحوه  استفاده از تحليل محتوا: موضوعات مورد بحث، ماهيت تحقيق در حال انجام و مشكلات  پیش روی محققاني كه از تحليل محتوا استفاده كرده بودند را بررسی کنند. آن‌ها هر مقاله که بر اساس تحلیل محتوا انجام شده بود را شناسایی کرده و انتخاب منابع داده، طرح طبقه‌بندي، روش نمونه‌گيري و بررسی پایایی ابزار گردآوری داده‌ها را در دسته‌های مختلف دسته‌بندی کردند.

دسته‌بندي منابع داده‌اي آن‌ها شامل:  مجلات، كتاب‌ها و موارد ديگر بود و نيز سؤالات  اصلی تحقيق و منابع داده را همراه با روشی تعیین  کردند  که در آن  تحلیل  محتوا  به کار رفته بود. اين  روش  شامل كدگذاري موضوع تحقيق، منبع داده، نمونه‎‌برداري، سازه تحليلي، طراحي طولي، تکنیک‌های تحلیل، روش‌های چندگانه، بررسی پایایی  و تحلیل متن به کمک رایانه بود.

برخلاف سایر تکنیک‌های تحقیق، میزان استفاده محققان کتابداری و اطلاع‌رسانی از روش تحلیل محتوا در طول زمان و نوع انتشار متفاوت بوده است. بک و منوول (۲۰۰۸) گزارش کردند که بین سال‌های ۱۹۴۳ و ۱۹۶۳"  در ۶۲ درصد از کل پایان‌نامه‌ها و رساله‌های  ذکر شده در پیشینه‌های تحقیقات کتابداری از روش تحلیل محتوا استفاده شده بود (ص ۳۶). اما در نیمه دوم قرن ۲۰، تحلیل محتوا  شامل بخش کمی از روش‌های تحقیق  مورد استفاده  در پیشینه تحقیق  کتابداری و اطلاع‌رسانی بود.

مطالعات اخیر کتابداری و اطلاع‌رسانی نشان می‌دهد که استفاده از روش تحلیل محتوا نسبت به سایر روش‌های تحقیق تا ۵۷ درصد بین سال‌های ۹۵۰ تا ۲۰۱۴ متغیر بوده است. در  نهایت، بسیاری از مطالعات نشان دادند که فقط ۷ درصد از روش تحلیل محتوا استفاده کرده‌ بودند (بولتر[۲]، ۱۹۹۱ و دیگران).

تفاوت در عناوين مجلات تحلیل  شده، بازه‌هاي زماني  مورد مطالعه، روش‌هاي نمونه‌گيري مورد استفاده حاکی از آن است که بيشتر محققان کتابداری و اطلاع‌رسانی که اين روش را  در تحقيقات خود مورد استفاده قرار داده بودند.  با وجود   جستجوی  كامل پيشينه‌ها،  در بین تحقيقات کتابداری و اطلاع‌رسانی تنها در دو مطالعه  از تحلیل محتوا براي تجزیه و تحلیل داده‌ها استفاده شده بود که اولين آنها مربوط به  مقاله آلن و رزر[۳](۱۹۹۰)  بود که سعی کرده بود نحوه  استفاده از تحليل محتوا: ماهيت، و مسائل و مشكلات آن را برای محققان روشن سازد. (ص ۲۵۲). مطالعه دوم کار متیس و کانرس [۴](۲۰۰۴) بود که در آن از تحليل محتوا  براي تحليل تحقیقات  حوزه کتابداری و اطلاع‌رسانی (IS)[۵] استفاده شده بود (ص ۲). اين  روش  شامل كدگذاري موضوع تحقيق، منبع داده، نمونه‎‌برداري، سازه تحليلي، طراحي طولي، تکنیک‌های تحلیل، روش‌های چندگانه، بررسی پایایی  و تحلیل متن به کمک رایانه بود.  آن‌ها مجموعه‌ای از ۱۳ منبع  مختلف داده اعم از: گزارش‌هاي سالانه، اسناد شركت‌ها، قراردادها، متن مصاحبه‌ها، آگهي‌هاي استخدام، نظرسنجي‌هاي آزاد، مقالات روزنامه‌ها، ساير داده‌هاي ميداني، خط‌مشي‌ها، اطلاعيه‌هاي مطبوعاتي، مقاله‌های علمي، مجله‌های تجاري و محتواي وب را با استفاده از روش تحلیل محتوا مطالعه و مطالب آن را کدگذاری کرده بودند.

در راستای مساله گفته شده محقق سوال‌های زیر را برای این پژوهش در نظر گرفته است:

۱.روندهاي مربوط به تعداد مقالات، عناوين مجلات و تعداد نويسندگان منتشر شده در پيشينه کتابداری و اطلاع‌رسانی طي دوره ۲۵ ساله‌ چگونه بوده است؟

۲.بين ۱۹۹۰ و ۲۰۱۵ ، محققان کتابداری و اطلاع‌رسانی چه نوع منابع داده‌اي را با استفاده از روش تحلیل محتوا  مورد تحليل قرار دادند، و آيا فراوانی و بسامد  استفاده آن‌ها در طول دوره مطالعه تغيير كرده است؟

در پاسخ به سؤال اول پژوهش مبنی بر روندهای مربوط به تعداد مقالات، عناوین مجلات و تعداد نویسندگان منتشر شده در پیشینه کتابداری و اطلاع‌رسانی دوره ۲۵ ساله مورد مطالعه، یافته‌ها افزایش مداوم تعداد مقاله‌هاي منتشر شده در رشته  کتابداری و اطلاع‌رسانی، که از تحلیل محتوا استفاده کرده‌اند را نشان می‌دهد که از ۹  مقاله در  سال ۱۹۹۰، به ۱۸ مقاله  در سال  ۲۰۰۰  و ۸۴ مقاله  در سال   ۲۰۱۵  رسیده است و  در طول دوره ۲۵ ساله حدود ۸۳۳  درصد  افزایش داشته است.

در پاسخ به سؤال دوم پژوهش مبنی بر نوع منابع داده مورد استفاده با روش تحلیل محتوا و فراوانی و بسامد استفاده آن‌ها در طول دوره مطالعه، یافته‌ها نشان داد که اکثر مقالات، (۸۸ درصد) داده‌های مورد نیاز را فقط از یک منبع داده اخذ کرده بودند. ۱۱ درصد از دو منبع و بخش بسیار (۱ درصد) کمی از سه یا چند منبع اخذ کرده بودند. منابع داده اصلی که در طول ۲۵ سال مورد استفاده قرار گرفتند عبارت از  مقالات (۲۰درصد)، نظرسنجی‌ها (۱۴درصد) و وب سایت‌ها (۱۴درصد) بوده است.  

روش

واحد تحلیل برای این مطالعه؛ تحلیل محتوای مقاله‌های منتشر شده در ۱۱۹ مجله کتابداری و اطلاع‌رسانی بین سال‌های ۱۹۹۰ – ۱۹۹۵؛ ۲۰۰۰ – ۲۰۰۵ و ۲۰۱۰ - ۲۰۱۵ بوده که با استفاده از روش تحلیل محتوا صورت گرفته بودند که اطلاعات  ۳۳۸  مقاله منتشر شده وارد اکسل گردید. کدگذاری  مطالب شناسایی شده در دو مرحله صورت گرفت. در مرحله  اول، ۴۹ مقاله از ۳۳۸ مقاله اصلی به طور تصادفی انتخاب شده و توسط دو کدگذار (نویسندگان) بررسی شدند که نتایج آزمون پایایی  برای مرحله  یک ۷/۸۷ درصد بدست امد. سپس یکی از نویسندگان ۲۸۹ مقاله باقیمانده را با توجه به معیارهای ورود / خروج، کدگذاری کرد.

یافته‌ها

تجزیه و تحلیل داده‌ها نشان داد که تعداد مقاله‌هاي منتشر شده در رشته  کتابداری و اطلاع‌رسانی که از تحلیل محتوا استفاده کرده‌اند از ۹  مقاله در  سال ۱۹۹۰، به  ۱۸ مقاله  در سال  ۲۰۰۰  و ۸۴ مقاله  در سال   ۲۰۱۵  رسیده است و  در طول دوره ۲۵ ساله  مورد بررسی  حدود ۸۳۳  درصد  افزایش  داشته است.

بیشترین تعداد مقالات تحلیل محتوا در طول ۲۵ سال در چند عنوان مجله خاص از جمله مجله  «انجمن   علوم اطلاعات  آمریکایی » و.... منتشر شده است. مجله‌های «تحقیقات اطلاعاتی»، «تحقیقات علوم کتابداری و اطلاع رسانی»؛ «علم سنجی» و پردازش و مدیریت اطلاعات» هیچ مقاله تحلیل محتوا منتشر نکرده بودند. تقریباً یک سوم کل مقاله‌ها (۳۴ درصد) تک نویسنده‌ای، ۳۷ درصد دو نویسنده‌ای، ۳۰ درصد بین سه تا هفت نویسنده داشتند.

۸۸ درصد از مقاله‌ها محتوا را فقط از یک منبع داده اخذ کرده بودند بقیه مقاله‌ها (۱۱ درصد) دو منبع داده استفاده کرده بودند. فقط بخش بسیار کمی از مقالات از (۱ درصد) از سه یا چند منبع داده را گردآوری کرده بودند. از ۲۳ منبع داده احتمالی موجود در کتاب کدگذاری، فقط سه مورد در هیچ یک از مقالات استفاده نشده است. سه منبع داده اصلی که در طول ۲۵ سال مورد استفاده قرار گرفتند عبارتند از  مقالات ۲۰ درصد، نظرسنجی‌ها ۱۴ درصد، وب سایت‌ها ۱۴ درصد، منابع داده‌ای مبتنی بر متن، متداول‌ترین  منبع  بود و  فقط درصد بسیار کمی از مقالات از تصاویر استفاده کرده بودند

مقالات اولین  منبع داده  بودند و اطلاعیه‌های شغلی و نظرسنجی‌ها کمتر مورد استفاده قرار  گرفتند. اسناد به طور کامل در سال ۱۹۹۵ از دایره بررسی محققان خارج شده بود و تا سال ۲۰۰۵ دیگر  مورد استفاده قرار نگرفته بودند. وب سایت‌ها  به عنوان منبع برتر داده در سال ۲۰۰۰ جایگزین  مقالات  شدند. هم‌چنین در سال ۲۰۰۰،  استفاده  از اطلاعیه‌های شغلی و نظرسنجی‌ها کاهش یافته بود. تا سال ۲۰۰۵، مقاله‌ها بار دیگر با نظرسنجی، اسناد و وب سایت‌ها ( که کمتر مورد استفاده بودند) به منبع شماره یک داده‌ها تبدیل شدند. در سال ۲۰۰۵، منابع داده آنلاین بیشتری مانند بلاگ‌ها[۶]و چت لوگز[۷]ظهور کردند. در سال ۲۰۱۰ رسانه‌های اجتماعی برای اولین بار ظهور یافتند، وب سایت‌ها افزایش یافتند، در حالی که مقاله‌ها نسبت به سال‌های گذشته بسیار کاهش یافته بودند اما تحلیل اطلاعیه‌های شغلی در سال  ۱۹۹۵  به اوج خود رسیده بود  و دوباره در سال ۲۰۰۰ کاهش یافت، اگرچه تعداد واقعی مقاله‌ها هر ساله کم می‌شد.

به نظر می‌رسد در طول دوره مطالعه، استفاده از انواع منبع خاص داده از الگویی پیروی می‌کند که  معرفی انواع جدید داده را نشان می‌دهد. منابع قدیمی داده، یعنی مقاله‌ها، اسناد، اطلاعیه‌های شغلی و نظرسنجی‌ها، در دهه ۱۹۹۰ متداول بودند. اگر چه تعداد واقعی مقاله‌ها تحلیل محتوا منتشر شده در طول  این دهه بسیار کم بود. معرفی و گسترش  وب سایت‌ها در اواسط دهه ۱۹۹۰ مورد توجه  محققان کتابداری و اطلاع‌رسانی قرار گرفت  که منجر به افزایش استفاده از آن‌ها در تحلیل محتوا شد و تقریباً ۵ سال پس از ظهور شبکه جهانی وب، ۳۳ درصد از منابع داده مورد استفاده تا سال  ۲۰۰۰  بوده است. با این حال تا سال ۲۰۰۵، توجه  به وب سایت‌ها کمتر بود زیرا رسانه‌های جدید با  ارتباط آنلاین با شروع دوره "وب ۲,۰" در دسترس قرار گرفتند. پس از یک دهه، اسناد مجدداً در سال ۲۰۰۵ ظاهر شدند، اگرچه بررسی  دقیق مقاله‌هایی که اسناد را مورد تحلیل قرار داده بودند نشان داد که اکثرا  اسناد خود را از صفحات وب برداشته‌اند؛ برای  مثال، مطالعه جهانی شاچف[۸](۲۰۰۵) داده‌های خود را از کدهای اخلاقی انجمن‌های مختلف کتابخانه‌ای که در وب سایت‌های آن‌ها قرار داشت اخذ شده بود.

گروه‌های گفتگوی آنلاین و بلاگ‌ها تقریباً پنج سال پس از معرفی نرم افزار وبلاگ‌نویسی در سال ۲۰۰۵ ظاهر شدند. استفاده از  رسانه اجتماعی به عنوان منبع داده برای مطالعات تحلیل محتوا در سال ۲۰۱۰، سه سال پس از معرفی شبکه‌های اجتماعی فرندستر[۹]، مای اسپیس[۱۰]، لینکدین[۱۱]، فیس بوک[۱۲]، یوتیوب[۱۳]، توییتر[۱۴]و تامبلر[۱۵]  ظاهر شد. به غیر از تبلیغات، کتاب‌ها، پایان‌نامه‌ها و مالکیت معنوی، هر منبع داده  در سال ۲۰۱۰ حداقل در یک مقاله  آمده است که به  همراه  مقاله‌هایی بوده است که بیشترین کاهش استفاده را در سال ۲۰۱۰ و همچنین در طول بررسی ۲۵ ساله داشته‌اند. با این حال، تا سال ۲۰۱۵ مقاله‌ها دوباره مورد استفاده قرار گرفتند و ۲۳ درصد از منابع داده مورد استفاده، در آن سال بودند، و به نظر می‌رسید توجه به تحلیل داده‌های گروه بحث افزایش یافته است. توجه  به وب سایت‌ها  طی دوره ۲۵ ساله  در کمترین حد بود و فقط ۸ درصد از منابع داده را به خود اختصاص دادند. نظرسنجی‌ها به عنوان تنها منبع داده‌ای استفاده می‌شوند که استفاده از آن در طی ۲۰ سال از سال ۱۹۹۵ ثابت مانده است.

بحث و نتیجه‌گیری

مطالعه روند‌های اخذ داده‌های تحلیل محتوا در تحقیق‌های بررسی شده در این نوشته حاکی از آن است که معرفی و افزایش رایانه‌های شخصی همراه با افزایش دسترسی به محتوای دیجیتال که در طول دوره ۲۵ ساله رخ داده است، این امکان را به محققان کتابداری و اطلاع‌رسانی داده است که داده‌های متنوع‌تر و بیشتر از گذشته  را تحلیل کنند. آن‌ها دیگر فقط به مطالعه منابع محدود چاپی که به آن‌ها دسترسی داشتند محدود نیستند.

جای تعجب نیست که بیشتر مطالعات توسط دو یا چند نویسنده منتشر شده است. با توجه به اهمیت پایایی  فرآیند تحلیل محتوا، ترجیح داده می‌شود که   دو نفر  محقق روی داده‌های  یک موضوع کار کنند. نتیجه  جالب  این است که تقریبا  نیمی از عناوین مجله‌هایی در این مطالعه بررسی شدند (۳۹ درصد) مجله‌هایی بودند که در مقاله‌های منتشر شده‌ی آن‌ها از روش تحلیل محتوا استفاده نشده  بود. ممکن است تحقیقاتی که در آن‌ها از تحلیل محتوا استفاده شده  در بازه  زمانی  ۵ ساله منتخب  برای این مطالعه در برخی از مجلات منتشر شده باشد. این نتیجه به محققان بعدی کمک  می‌کند تا در زمان  تصمیم‌گیری برای انتخاب عنوان  مجله  از تحلیل محتوا در تحقیقات کتابداری و اطلاع‌رسانی  استفاده کنند.

تحلیل محتوا یک فرایند تحقیقاتی بسیار دشوار  و زمانبر است. هرچه منابع داده بیشتر به تحلیل اضافه شود، منابع و زمان بیشتری مورد نیاز است و تحلیل پیچیده‌تر می‌شود. این منطقی است که انتظار داشته باشیم اکثر محققان تعداد منابع داده مورد مطالعه را محدود کنند. با در دسترس قرار گرفتن منابع جدید داده، به نظر می‌رسد محققان کتابداری و اطلاع‌رسانی مشتاق بودند که به جای منابع داده‌های قدیمی، این منابع جدید را تجربه کنند.

آلن و رزر (۱۹۹۰) از سه نوع منابع داده: مجله‌ها، کتاب‌ها و سایر موارد استفاده کردند. همانطور که در پیشینه تحقیق گزارش شد، طی ۲۵ سال گذشته چندین منبع داده جدید در دسترس قرار گرفته است که امکان توسعه یک برنامه کدگذاری دقیق‌تر را برای این مطالعه فراهم کرده است. سه منبع برتر داده در مطالعه کانرس و متیس (۲۰۱۴) متن مصاحبه‌ها و نظرسنجی‌های آزاد (۴۸ درصد)، مقاله‌های علمی (۲۱ درصد) و محتوای وب (۱۴ درصد)  بودند. این‌ها همچنین سه منبع اصلی داده در مطالعه حاضر بودند. درصد مقالات و وب سایت‌ها با نتایج کانرس و متیس (۲۰۱۴) قابل مقایسه هستند. با این حال، آن‌ها درصد بسیار بیشتری از متن مصاحبه و نظرسنجی‌های آزاد را ثبت کردند. تفاوت  بین نتایج دو مطالعه ممکن است به دلیل تفاوت در استراتژی جستجو و / یا معیارهای ورود / خروج باشد که برای انتخاب مقالات جهت تحلیل استفاده شده است. همانطور که کانرس و متیس (۲۰۱۴) نشان دادند، نمونه‌ی آن‌ها یک نمونه هدفمند بود.

فاصله زمانی بین معرفی منابع داده جدید و کاربرد آ‌ن‌ها در تحقیقات منتشر شده نشان می‌دهد محققان کتابداری و اطلاع‌رسانی نسبتاً سریع این منابع داده را استفاده کردند. همانطور که قبلاً اشاره شد، تا سال ۲۰۱۵ همه منابع داده‌ای ذکر شده مورد استفاده قرار ‌گرفتند، این امر  نشان می‌دهد که توجه  محققان کتابداری و اطلاع‌رسانی به منابع مختلف داده متفاوت است. یکی دیگر از دلایل احتمالی کاهش محسوس استفاده از وب‌سایت‌ها پس از سال ۲۰۰۰ ممکن است به دلیل پویایی و تغییر بیشتر  این سایت‌ها در دوره وب ۲,۰ باشد و تحلیلِ اطلاعاتِ دائماً در حالِ تغییر را برای محققان دشوارتر می‌کند.

با گسترش کار آلن و رزر (۱۹۹۰) و کانرس و متیس (۲۰۱۴) ، دوره ۲۵ ساله بعدی شامل یک افزایش محسوس در میزان و نوع منابع داده موجود برای تحلیل است. همراه با این افزایش، ظرفیت رایانه برای تحلیل منابع داده موجود نیز افزایش یافت . طرح  کدهای جدید برای تحلیل محتوا به  رفع  افزایش  انواع منبع داده مورد استفاده و تعیین روند کمک کرد. این کدها را می‌توان در مطالعات آینده برای ردیابی و مقایسه روندهای  استفاده از آن‌ها بکار برد و به منابع هنوز کشف نشده اضافه کرد. این یافته‌ها باید به محققان کتابداری و اطلاع‌رسانی در انتخاب منابع داده مناسب برای استفاده در مطالعات تحلیل محتوا کمک کند و طیف گسترده‌تری از مسائل  و فرضیه‌های تحقیق کتابداری و اطلاع‌رسانی را مورد استفاده قرار دهد. سرانجام، دسترسی به  روش‌های پردازش رایانه‌ای و همچنین هوش مصنوعی، ابزارهای جدیدی را برای استفاده در تحلیل محتوا به محققان می‌دهد و در نتیجه تحلیل مجموعه‌های داده بزرگ و نتیجه‌گیری از اهداف تولیدکنندگان محتوا، پیام‌هایی که می‌خواهند منتقل دهند  و تأثیر این محتوا بر گیرندگان مورد نظر را  آسان‌تر می‌سازد. سرانجام، تعداد محققان تحلیل محتوا مقوله‌هایی را برای توصیف موارد استفاده از تحلیل محتوا مطرح کرده اند  (به عنوان مثال، برلسون[۱۶]، ۱۹۵۲؛ هولستی، ۱۹۶۹؛ کریپتوروف، ۱۹۸۰ و نئوندروف، ۲۰۰۲)، با این وجود برنامه  كدگذاری  برای استفاده از تحلیل محتوا در یک مجموعه داده از مقالات طرح نشده است. این مطالعه درصدد است  تا شامل این بعد و جنبه  تحلیل  شود،  اما از طریق دو مرحله بررسی  پایایی  نتوانست توافق مناسب برای ادامه  تحلیل  را  بدست آورد. بررسی مقدماتی انجام شده در تحقیق برای این مقاله نشان می‌دهد که نمونه‌ای غنی از موضوعاتی وجود دارد  که نویسندگان تحلیل محتوا را برای  آن‌ها بکار  برده‌اند.  تحقیقات بیشتر در مورد موضوعات منتخب  می‌تواند در تعیین بهترین روش‌ها در مورد نحوه  استفاده از  تحلیل محتوا بر اساس موضوع مورد نظر، یا شاید مناسب‌ترین موضوعات برای تحلیل محتوا کمک کند.  این بُعد تحلیل می‌تواند تکمیل‌کننده و  مکمل این مطالعه باشد.

محققان در پایان اینگونه نتیجه‌گیری می‌کنند که،  دوره ۲۵ ساله بعدی شامل یک افزایش محسوس در میزان و نوع منابع داده موجود برای تحلیل است. همراه با این افزایش، ظرفیت رایانه برای تحلیل منابع داده موجود نیز افزایش  خواهد یافت. و در راستای نتایج به دست آمده پیشنهاد دسترسی به  روش‌های پردازش رایانه‌ای و همچنین هوش مصنوعی، ابزارهای جدیدی را برای استفاده در تحلیل محتوا به محققان می‌دهد و  در نتیجه تحلیل مجموعه‌های داده بزرگ و نتیجه‌گیری از اهداف تولیدکنندگان محتوا، پیام‌هایی که می‌خواهند منتقل دهند  و تأثیر این محتوا بر گیرندگان مورد نظر را  آسان‌تر می‌سازد.

 

اسدی، زهرا . « تحلیل محتوا در تحقیقات کتابداری و اطلاع‌رسانی: تحلیلی از روندها ». ستون مقاله های روز لیزنا: شماره ۹،  ۲۲فروردین ۱۴۰۱.

----------------------------

* مطلب بالا ترجمه‌ای از اثر زیر است:

Armann-Keown, Vera; Patterson, Liane (۲۰۲۰). Content analysis in library and information research: An analysis of trends, Library & Information Science Research,۴۲(۴),۱-۱۲. Content analysis in library and information research: An analysis of trends - ScienceDirect

نظر شما