اثر نازایی بر حق فسخ زوجین
پارسای داخل کشور کارشناسی ارشد 1398
پدیدآور: سمیه فتحی عزیز آباد
استاد راهنما: علیرضا پوربافرانی
استاد مشاور: محمد صادق اسدی
دانشگاه پیام نور استان تهران، مرکز پیام نور تهران جنوب
چکیده
بی تردید، فرزنددار شدن از طبیعیترین و کهن ترین دلایل عقد ازدواج است و برخورداری از نعمت فرزند و تربیت اولاد شایسته یکی از آثار بنیادین ازدواج است که از دیرباز کانون توجه طرفین نکاح و خانوادهها بوده است به گونهای که میتوان آن را یکی از عوامل مؤثر در تحکیم بنیان خانواده تلقی نمود؛ از این رو دین اسلام نیز در آیات و روایات فراوان به این امر تأکید و ترغیب نموده است. در همین راستا پژوهش حاضر با روش توصیفی و تحلیلی درصدد آن است که ضمن تبیین جایگاه فرزندآوری در شاکله عقد نکاح، مشخصا به بررسی تأثیر نازایی یا عقیم بودن یکی از زوجین در امکان فسخ نکاح بپردازد. نتایج حاکی از آن است که فرزند آوری یکی از مجموعه آثار حاصل از نکاح است نه این که تنها غرض مورد انتظار نکاح و دائر مدار آن باشد و به اصطلاح فلسفه و علت نکاح نیست، بلکه از جمله حکمت ها و اهداف آن است. به این ترتیب فرزندآوری نه مقتضای ذات عقد نکاح محسوب میشود و نه مقتضای اطلاق آن؛ بلکه طبق اصول کلی، در صورت عدم شرط فرزندآوری در ضمن عقد نکاح یا هر عقد لازم دیگر فی مابین زوجین یا عدم تبانی عقد بر پایه استیلاد، هیچ یک از طرفین نکاح حق الزام طرف دیگر به فرزندآوری را نخواهد داشت؛ مگر این که در ادامه زندگی بر این امر توافق کنند. با این حال در میان فقها در خصوص تأثیر عقم یا ناباروری در امکان فسخ نکاح حتیدر صورت شرط استیلاد ضمن عقد نکاح اتفاق نظر وجود ندارد. اقلیتی از ایشان معتقدند در صورتی که ضمن عقد نکاح شرط الزام به فرزندآوری شده باشد و سپس کشف گردد که زوج یا زوجه عقیم است، برای طرف مقابل حق فسخ نکاح منظور است. در مقابل در مقابل اکثریت فقها از فرقههای مختلف اسلامی معتقدند عقیم بودن یکی از زوجین حتی در صورت شرط استیلاد، مجوز فسخ نکاح نخواهد بود که این قول مشهور و صحیح و منطبق با اصول و موازین فقهی و حقوقی است که در راستای ثبات خانواده و تحکیم بنای آن است. تنها راهکاری که در این زمینه به نظر می رسد آن است که چنان چه زوجه از نازایی و ناباروری شوهر خود در تنگنا قرار گیرد، با شرایط خاص خود به استناد عسر و حرج درخواست طلاق از دادگاه نماید.
نظر شما