مکتب رومن: بازگشتی به ادبیات کلاسیک
با افول مکتب سمبولیسم، پیروان آن به دنبال مکاتب جدیدی برای ادامه فعالیتهای ادبی خود بودند. در این میان، مکتب رومن به عنوان یکی از گرایشهای نوظهور، توجه بسیاری از شاعران و نویسندگان را به خود جلب کرد.
ژان مورآس، شاعر و نظریهپرداز فرانسوی، که خود نقشی کلیدی در شکلگیری مکتب سمبولیسم داشت، پس از فروپاشی این جریان، ضرورت بازگشت به ادبیات سنتی فرانسه را مطرح کرد. او معتقد بود که سمبولیسم به عنوان یک جریان گذرا، عمر خود را سپری کرده و حال زمان آن رسیده است که با احیای ادبیات کلاسیک، شعر و ادبیات فرانسه را به جایگاه واقعی خود بازگردانند.
مورآس با تأسیس مکتب رومن، پایههای این مکتب را بر ادبیات یونان و روم بنا نهاد. به این ترتیب، مکتب رومن به عنوان یک جریان ادبی، بازگشتی به سوی ادبیات مدیترانهای و عهد باستان محسوب میشد.
مورآس و دیگر پیروان مکتب رومن، آرزوی خود و نسل خود را "رومیایی شدن" مینامیدند. هدف آنها از این تعبیر، احیای ارزشها و تفکرات یونان و روم باستان و تلفیق آنها با ادبیات رنسانس قرن شانزدهم و کلاسیسیسم قرن هفدهم فرانسه بود.
از جمله شاعران برجسته مکتب رومن میتوان به موریس دوپلسیس، رمون دولاتیلد و ارنست رینو اشاره کرد. همچنین، کتاب "قطعات" اثر ژان مورآس، به عنوان یکی از برجستهترین آثار شعری این مکتب شناخته میشود. این کتاب، شباهت بسیاری به اشعار دوبلیی، شاعر و نظریهپرداز مکتب پلیئاد در قرن شانزدهم دارد.
مکتب رومن در ادبیات فارسی:
اگرچه مکتب رومن به طور مستقیم در ادبیات فارسی ظهور و بروز پیدا نکرد، اما میتوان ردپای تأثیرات آن را در آثار برخی از شاعران و نویسندگان ایرانی مشاهده کرد. به عنوان مثال، محمدعلی جمالزاده در برخی از داستانهای کوتاه خود، از ایدهها و مضامین مکتب رومن بهره برده است.
جمعبندی:
مکتب رومن به عنوان یک جریان ادبی، در اواخر قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم در فرانسه شکل گرفت. این مکتب، در پی بازگشت به ادبیات کلاسیک یونان و روم باستان و احیای ارزشها و تفکرات آن دوران بود. مکتب رومن اگرچه در ادبیات فارسی به طور مستقیم ظهور پیدا نکرد، اما تأثیراتی را بر برخی از آثار شاعران و نویسندگان ایرانی برجای گذاشت.
نظر شما