میزان حق و باطل
قیام سالار شهیدان به دنبال قیام انبیای گذشته، به مردم جهان تفهیم میکند که نظام حق، کدام است و نظام باطل کدام. آن حضرت برای تحقیق و تفهیم این مطلب، چارهای جز نثار خون و ایثار فرزند و مال و جان نداشتند؛ زیرا آنقدر رسوبات جاهلت اموی زیاد بود که ممکن نبود با سخنرانی و نامهنگاری مطلب را حل کرد. اگر مطلب خیلی ضروری و عمیق شد، چارهای جز استقبال شهادت نیست. از اینرو، وجود مبارک حسین بن علی علیهالسلام از ذات مقدس رسول اکرم صلیالله علیه وآله وسلم این برنامه را دریافت کردند که در شرایط کنونی، یک سلسله شهادتها و اسارتها لازم است تا آن دینی که میرود به فراموشی سپرده شود، احیا گردد و در این هنگام بود که قیام کردند.
آن حضرت آیات قرآن کریم را در فرصتهای مناسب میخواندند؛ هم برای احتجاج با دیگران و هم برای توجیه همراهان، هم برای محاجه با خصم و اینکه حجت بالغهای بر ضد نظام ستم باشد و هم توجیه خوبی باشد برای صحابة خود. آن حضرت، هم مفسر و مبین قرآن بود، هم به استناد آیة «و جادلهم بالتی هی أحسن»(نحل، 125) احتجاج میکرد.
گاهی ایشان این آیه را تلاوت میکردند: «و لایحسبن الذین کفروا أنما نملی لهم خیر لأنفسهم. إنما نملی لهم لیزدادوا اثماً و لهم عذاب مُهین»(آل عمران، 178) که این آیه را زینب کبری سلام الله علیها نیز در دربار کوفه و هم در شهر شام تلاوت کرد و به آن احتجاج نمود. آنگاه فرمودند: «ماکان الله لیذر المؤمنین علی ما أنتم علیه، حتی یمیز الخبیث من الطیب»(آل عمران، 179)؛ یعنی وقت صلح و زمان آرامش، افراد پاک و ناپاک در کنار هم به سر میبرند؛ ولی زمان جنگ، پاکان از ناپاکان جدا میشوند.
امام حسین علیهالسلام فرمودند: من قیام کردم تا پاک از ناپاک جدا شود؛ زیرا تا آزمون نشود، وارسته و غیر وارسته در کنار هم اند و امتحان است که پاک را از ناپاک و حق را از باطل جدا میکند. پس آن حضرت مایة امتحان ذات اقدس پروردگار است و خدا با او طیب و غیر طیب را از هم جدا میکند؛ چون امام، میزان الاعمال و شجرة طوبی و حق است و عقاید، اوصاف و اعمال را با حق میسنجند؛ یعنی عقیدة امام معصوم که حق است، میزان سنجش عقاید دیگران و همچنین دربارة اوصاف و اعمال، میتوان میزان بودن آنها را باور داشت.
یکی از مراسم حتمی قیامت، جریان توزین عقاید، اخلاق، اعمال و اقوال فردی و اجتماعی است. در توزین، سه امر لازم است که اتحاد برخی از آنها با هم، قابل پذیرش است: 1. وزن، 2. موزون، 3. میزان؛ یعنی ترازو که در یک کفهاش وزن را قرار میدهند و در کفة دیگر آن موزون را، و وزن و موزون با آن میزان و ترازو سنجیده میشود. وزن معاد، حق است؛ یعنی عقاید و اخلاق، اعمال و اقوال را با حق میسنجند.
در قرآن کریم چنین آمده است: «الوزن یومئذٍ الحق» و اینجور نیامده که: «الوزن یومئذ حق»؛ یعنی نفرمود: «در قیامت وزنی هست»، بلکه فرمود: «وزن در قیامت، حق است». عقیده را که موزون است، با وزن که حق است، میسنجند. عقیده مانند نان نیست که آن را با سنگ بسنجند، یا مانند پارچه نیست که آن را با متر اندازه زنند، یا نظیر حرارت بدن نیست که با دماسنج وزن شود، یا شبیه فشار آب و هوا نیست که آن را با فشارسنج بسنجند و نیز مانند شعر نیست که آن را با عروض و قافیه وزن کنند؛ از اینرو خداوند فرمود: «الوزن یومئذ الحق: حق، وزن است.” (اعراف، 8) عقیده و خلق و عمل و قول موزون است که باید با این وزن مطابق باشد.
عقیدة حق، خلق و عمل حق، وزین است و میماند و اگر چیزی حق نبود، از این وزنْ سهمی ندارد، سبک است و نمیماند؛ هرچند آثار سوء او میماند. ازاینرو، خداوند فرمود: «فأما من ثقلت موازینه، فهو فی عیشه راضیه. و أما من خفّت موازینه، فاُمّه هاویه»(قارعه، 6 ـ 9) حق، هم میزان و ترازوست، هم وزن و معیار سبکی و سنگینی موزون است و چون انسان کامل با حق است و حق با اوست و او از حق جدا نمیشود، میتواند میزان عقاید، اخلاق، اعمال و اقوال باشد.
از این رو، رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم دربارة امیر مؤمنان علیهالسلام فرمودند: «المیزان میزانک: میزان تو میزان است»(بحارالأنوار، ج 24، ص 272)؛ یعنی عقاید، اخلاق افعال و اقوال مردم را با عقیده، خلق، فعل و قول علی علیهالسلام و اولاد او میسنجند. هر عقیده، خلق، فعل و قولی که مطابق عقیده و خلق و افعال و اقوال آنها بود، حق است؛ وگرنه باطل. از اینرو، امام حسین علیهالسلام فرمودند: من میزان طیب و خبیثم.
اگر جامعهای بخواهد پاک را از ناپاک جدا کند، حتماً باید با سنت و سیرت حضرت سیدالشهدا علیهالسلام ارزیابی شود و مهمترین اثر آن حضرت، همانا نهضت گسترده و تاریخ ساز کربلاست که مجلای عقیدة صحیح، مظهر خلق کامل و تبلور فعل درست و قول راست است.
منبع: روزنامه رسالت ۱۳۸۹/۴/۲۶
نویسنده : عبدالله جوادى آملى
نظر شما