کارگزاران پنهان جنگ داخلی در کلمبیا
در پایان مسابقات دوچرخه سواری تور دو فرانس، مقام سوم فردی (ایوان باسو) و گروهی هر دو به دوچرخه سواران گروه سی.اس.سی. تعلق گرفت. شمار اندکی از طرفداران این مسابقات می دانند که معنای این حروف کامپیوتر ساینس کورپ (شرکت علوم کامپیوتری) است. و بازهم شمار کمتری می دانند که این شرکت به نیروهای امنیتی آمریکا وابسته است. هنگامی که در ماه مارس 2003 این شرکت توانست شرکت داین کورپ را که یکی از شرکت های نظامی خصوصی مورد نظر واشنگتن است، صاحب شود، وابستگی این شرکت بازهم شدیدتر شد.
از سال 1993 تا کنون، شرکت داین کورپ در کلمبیا حضور دارد. با این که این شرکت قرار است تنها در چارچوب مبارزه با قاچاق مواد مخدر فعال باشد، به همراه بیش از 30 شرکت نظامی خصوصی دیگر در مبارزه با چریک های نیروهای مسلح انقلابی کلمبیا (فارک) و ارتش آزادی بخش ملی (او.ال.ان) و هم چنین در سرکوب جنبش اجتماعی فعالیت می کند. این شرکت های نظامی خصوصی که با وزارت کشور، پنتاگون یا یو.اس.ایجنسی فور اینترناشنال دیولوپمنت (1) قرارداد بسته اند، در عمل نیز از منافع « ابرقدرت » دفاع می کنند. در پرتو فعالیت های این نوع شرکت ها ، واشنگتن توانسته است مهم ترین جنگ خصوصی شده ی جهان را (البته به جز درعراق) - به وجود آورد.
در تاریخ 23 سپتامبر 1999 رئیس جمهوری آندرس پاسترانا پس از دریافت 1?7 میلیارد دلار از ویلیام کلینتون برای تامین بودجه ی برنامه ی کلمبیا، از آمریکا بازگشت. این مبلغ هم برای مراعات افکار عمومی بود و هم جهت احتراز از اثر روانی منفی مداخله ی نظامی بیش از حد آشکار آمریکا در کلمبیا. چرا که، شمار نظامیان آمریکایی که مجازند در عملیات « ضد مواد مخدر» در کلمبیا شرکت کنند به 400 نفر محدود شده بود. و با وجودی که برای واشنگتن مهم است که بتواند از طریق سیستم های کارآمد اطلاعاتی، آموزشی و دوره های نظامی از بوگوتا پشتیبانی کند، آمریکا در نظر دارد تا حد ممکن از مداخله ی آشکار (از نوع مداخله ی نظامی در گرانادا در سال 1983 یا در پاناما در سال 1999) پرهیز کند. کنگره ی آمریکا با تایید برنامه ی کلمبیا در ژوئیه 2000، افزون بر حضور نظامیان، موافقت خود را با حضور 400 پیمانکار دست دوم غیرنظامی نیز اعلام داشته بود. محدودیتی که به راحتی می توان از آن عدول کرد. قانون به حضور « آمریکاییان » اشاره می کند، در حالی که وزارت کشور و شرکت هایی مانند داین کورپ پرسنل خود را از اهالی گواتمالا، هندوراس یا پرو استخدام می کنند و بدین سان به راحتی از حد تعیین شده فراتر می روند.
در عمل، برنامه ی کلمبیا فقط به قانونی کردن فعالیت هایی پرداخته که این شرکت ها از مدت ها قبل به آن مشغول بودند. زیرا به جز تخصص هایشان و اهمیت جدیدی که به آنها داده شده ، شرکت های نظامی خصوصی پدیده جدیدی در این کشور نیستند.
در سال 1987، مالکان بزرگ زمین و قاچاقچیان مواد مخدر، که به کارتل مدلین وابسته بودند با موافقت ضمنی دولت، جهت آموزش شبه نظامیان به شرکت اسرائیلی امنیتی هود هخانیتین (اسپیرهد لیمیتید) رجوع کردند. جهت انجام این آموزش از املاک و تجهیزات شرکت تگزاس پترولیوم کمپانی استفاده شد و آموزش توسط افسران سابق ارتش اسرائیل و موساد (2) - مانند سرهنک یائیر کلاین (3) - داده می شد و هم چنین تک آوران سابق اس.ای.اس. انگلیسی به کار گرفته شده بودند. این مزدوران، فنون « ضد براندازی » ای را آموزش دادند که سپس جهت « پاک کردن » مناطق کشت موز و نفت خیز از کسانی که مظنون به پشتیبانی از چریک ها بودند، به کار گرفته شد. از این مهارت ها هم چنین در جهت به قتل رساندن خائیم پاردو آرال و برناردو خارامیو (از حزب اتحاد میهن دوستان)، کارلوس پیسارو (از جنبش ام. 19) و لوئیس کارلوس گالان (لیبرال) - که پس از قطع رابطه با « محافل دست اندرکار» (استابلیش منت) - خود را در بین سالهای 1987 تا 1992 کاندید ریاست جمهوری کرده بودند، استفاده شد.
براساس یک مدرک ویژه ی سازمان ملل متحد که در فوریه 1990 به کمیسیون حقوق بشر آن سازمان ارائه شد، در آن زمان بیش از 140 گروه شبه نظامی در رابطه ی نزدیک با ارتش و پلیس فعالیت می کردند. این گروه ها نه تنها به چریک ها، بلکه به کارگران، سندیکالیست ها و کشاورزان نیز حمله می کردند. افراد این گروه ها هزاران قربانی گرفته اند (4). انگیزه ی اصلی به کارگیری و عنوان کردن زیرکانه ی واژه ی « شبه نظامی » به صورت حسن تعبیری، پنهان کردن نقش بدنه ی ارتش و نیروهای سیاسی ای است که چنین سیاست ریشه کن سازی ای را ارتقا می دهند (5). به ویژه با پیش بردن « جنگ کثیف » به جای ارتش و ماموران دولت، به این ماموران قول داده شده که تصویرشان دوباره بهبود خواهد یافت و می توانند مجددا در انتظار کمک های مالی آمریکا باشند ، که به علت تجاوزهای بسیار به حقوق بشر متوقف شده بود.
از آن جایی که این سیاست وحشت جهت از بین بردن شورشیان کفایت نکرد، واشنگتن از در دیگری وارد نبرد شد. کمپانی های نفتی که در کلمبیا حضور دارند، صنایع نظامی و شرکت های نظامی خصوصی، مبلغ 6 میلیون دلار در پس پرده هزینه کرده اند تا بتوانند چراغ سبز برنامه ی کلمبیا را از کنگره ی آمریکا به دست آورند.ا لبته پس از تصویب این امر توسط کنگره ، قرارداد های امضا شده وسیعا آن سرمایه گزاری اولیه را پاسخگو شدند. از 1?3 میلیارد دلاری که از سوی آمریکا به برنامه ی نام برده اختصاص داده شده بود، مبلغ 1?13 میلیارد دلار آن خرج شده بدون این که حتی یک مامور دولت کلمبیا یک سنت از آن را دریافت کند. آمریکا حتی مبالغ تخصیص داده شده از سوی بانک جهانی برای برنامه ی مذکور را نیز به سمت شرکت های نظامی خصوصی سوق می دهد.
نخستین سرمایه گذاری ای که با این پول انجام شد، خرید یک هواپیمای جاسوسی آر.سی.7 از سوی وزارت جنگ آمریکا به مبلغ 30 میلیون دلار بود، تا بتواند جایگزین دستگاه مشابه آن شود که در تاریخ 23 ژوئیه 1999 در تپه های پاتاسکویی نزدیک مرز اکوادور در حال جمع آوری اطلاعات درباره ی فارک ، سقوط کرد. مرگ پنج مامور ضد مواد مخدر در این حادثه یک رسوایی به بار آورد که حد و حدود مداخله ی نظامی آمریکا را در جنگ داخلی کلمبیا آشکار می کرد (6). هواپیمای جدید در اختیار شرکت نورتروپ گرومن کورپ قرار گرفت تا بتواند به فعالیت های خود ادامه دهد.
پیمانکاران دست دوم در اسکوئیناس و لاراندیا ، دو پایگاه نیروهای ویژه ی آمریکایی که از چند سال پیش درجنوب کلمبیا استقرار یافته است، نیز حضور داشتند. هر آن چه در آن جا مصرف یا به کار برده می شود توسط شرکت های نظامی خصوصی مستقیما از ایالات متحده وارد می شود. عمدتا در این پایگاه ها بود که هزاران نظامی و شبه نظامی ای که آموزش دیده بودند ، پس گرفتن منطقه ی کاگوان را (منطقه ای که دولت آقای آندرس پاسترانا در مورد آن با فارک وارد مذاکره شده بود) برعهده داشتند.
رابطه ی این شرکت های خصوصی با سفارت آمریکا از طریق « یکی از افراد» سفارت صورت می گیرد. هیچ مقام کلمبیایی حق کنترل شرکت های مذبور ، هواپیماها، خدمه ها یا محموله های آن ها را ندارد. مستخدمان این شرکت ها با روادید جهان گردی وارد کشور می شوند ولی از مصونیت دیپلماتیک برخوردارند. در نادر دفعاتی که عزت و شرف ملی مقامات کلمبیایی در وجودشان دوباره بیدار شده بود و جرات اعتراض یافته بودند واشنگتن آن ها را تهدید به قطع کمک های اقتصادی کرده بود.
در کلمبیا، شرکت های نظامی خصوصی برای همه چیز وجود دارد. از همه فراگیرتر شرکت داین کورپ است که حتی آشپز نیز در اختیار می گذارد. شرکت ایرین، سیستم های تحویل سوخت در باندهای فرود هواپیما را می سازد . گروه رندن، به افسران پلیس و ارتش، چگونه توضیح دادن « برنامه کلمبیا» را آموزش می دهد. ای.س.اس. دیفنس، پشتیبانی تدارکاتی فراهم می کند و به کارمندان سفارت آمریکا که در برنامه ی کلمبیا درگیر ند مشاوره می دهد.
شرکت لاک هید مارتین علاوه بر دیگر خدمات ، پشتیبانی هلیکوپتر های جنگی و هواپیماهای حمل و نقل را نیزبرعهده دارد. شرکت نورتروپ، 7 رادار قوی را که با سیستم جاسوسی هوایی نیرومندی هماهنگی دارند ، نصب کرده و آن ها را اداره می کند. شرکت مذکور هم چنین نظامیان و شبه نظامیان را جهت « عملیات ویژه » آموزش می دهد (7). شرکت های دیگری مانند من تک، مت کام یا ایلیون فن آوری برتری را جهت عکس برداری هوایی، گوش کردن به تلفن ها و تحلیل مکالمات برعهده دارند. اطلاعات به دست آمده به سیستم شناسایی فرماندهی جنوب در ارتش ایالات متحده (ساوت کام) و سازمان سیا انتقال می یابد که آن ها را مورد بررسی قرار می دهند و به مقامات مورد نظرشان باز توزیع می کنند. در این مورد، نیروهای مسلح کلمبیایی آخرین مقاماتی هستند که در جریان قرار می گیرند.
هم پنتاگون و هم وزارت کشور و « یو اس اید» آشکارا خاطرنشان ساخته اند که اکثریت برنامه های یاری رسانی نظامی و تدارکاتی را هم چون برنامه ی اطلاعاتی را نمی توان به سرعت در اختیار کلمبیایی ها قرار داد. زیرا آنان دارای « توانایی های فنی » لازم برای مسلط شدن به آن ها نیستند (8)! می توان از خود پرسید پس مستشاران استخدام شده به چه دردی می خورند.
چند رسوائی سریعا لاپوشانی شده
از سال 1998 تا کنون بیش از بیست مزدور کشته شده اند که تقریبا همه در شرایط « مرموز » ی بوده و اطلاعات مربوط به آن ها فورا مهر محرمانه خورده است. آن چه را که می توان از این ماجراها دانست این است که شرکت ایگل اوی ایش سرویس اند تکنالجی که به عنوان شرکت پیمانکاری دست دوم برای داین کورپ فعالیت می کند و قبلا در خدمت سازمان سیا در رسوایی ایران گیت دست داشته است (9) ، در ژوئیه 1998 با تاسف مرگ نخستین دوکشته ی خود را اعلام نمود. مرگ آن ها به صورت رسمی در اثر سقوط هواپیمای که ظاهرا سرگرم پخش مواد دودزا در مزارع کشت کوکا بود، اعلام شد. بنابر توصیف دیگری از ماجرا، چریک ها هواپیمای آن ها را منفجر کرده بودند.
میکائیل دیمونس کارمند شرکت داین کورپ در تاریخ 15 اوت 2000 پیش از رسیدن به بیمارستان در فلورانسیا درگذشت. کالبد شکافی وی - که در پایگاه لاریدیا کار می کرده است - مشخص کرد که مرگ در اثر حمله ی قلبی ناشی از استفاده ی بیش از حد هروئین و مورفین صورت گرفته است. آلکساندر ویکفیلد راس - که او نیز کارمند شرکت داین کورپ بود - در اثر حادثه ای در اوت 2002 جان سپرد. مرگ او را رسما در اثر تکه تکه شدن توسط پروانه هواپیما اعلام کردند. اما به مادرش گفته شده بود که او را به علت داشتن اطلاعات بیش از حد درباره ی مداخله ی رفقایش در قاچاق مواد مخدر به قتل رسانده بودند.
آیا این ها همه شایعات است ؟ این نوع شک وبدگمانی ها برپایه ی برخی واقعیت ها قرار دارد. هنگامی که سرانجام هفته نامه ی سمانا موضوعی را که رسانه های آمریکایی قبلا نوشته بودند مطرح کرد، مساله را چنین تدقیق نمود : « گرینگوهایی (*) که در چارچوب برنامه ی کلمبیا مزارع را دودزده می کنند، دار و دسته ای از « رامبو» های (**) بی خدا و قانونی را تشکیل می دهند که در رسوایی قاچاق هروئین دست دارند.» (10) و در واقع در تاریخ 12 مه 2000، پلیس فرودگاه الدورادو در بوگوتا، دو شیشه حاوی 250 گرم مایعی می یابد که پس از آزمایش مشخص می گردد که آمیزه ای از روغن و شیره ی خشخاش بوده که آن هم ماده ی اصلی برای تهیه ی هروئین است. از بدشانسی شرکت داین کورپ، کارمندانش جهت ارسال این محموله ی ارزشمند به دفاتر واقع در پاتریک ایر فورس که یکی از پایگاه های نظامی آمریکایی واقع در فلوریداست از خدمات شرکتی خصوصی به نام فدرال اکسپرس استفاده کرده بودند.
پلیس کلمبیا مجبور شد تا یک سال پس از وقایع سکوت را حفظ کند تا هنگامی که رسانه های آمریکایی گزارش اداره ی اجرایی را درباره ی مواد مخدر در اختیار عموم قرار دهند. ده کارمند شرکت داین کورپ هم چنین در سال 2000 در قاچاق آمفتامین دست داشته اند. مدارک مربوط به تحقیقات دادگستری در این مورد به گونه ی مرموزی « ناپدید» شده اند و این در حالی است که شرکت نام برده فقط عذر کارمندان دخیل در این امر را خواسته یا آن ها را به بخش های دیگری منتقل کرده است.
واشنگتن با ریسک به خطر انداختن عملیاتی که پنتاگون با شرکت داین کورپ در چندین کشور از جمله عراق انجام می دهد همه ی هم خود را برای پوشش گذاردن بر این ماجرا به کار برد. به همین جهت بود که ربودن سه نفر از کارمندان شرکت کالیفرنیا مایکرو وایو سیسیتم در حال « انجام عملیات اطلاعاتی » ، توسط فارک در روز 13 فوریه 2003 در جنوب کشور (11)(که رسانه ها آن را « گروگان گیری » نام نهادند) تنها اندکی در رسانه ها مطرح شد.
پیش از رویداد 11 سپتامبر، چریک های کلمبیایی از موقعیت اجتماعی « نیروهای سیاسی مبارز مخالف » برخورد دار بودند. از آن تاریخ به بعد، وزارت کشور آمریکا نام آنها را به سازمان های « تروریستی » تغییر داده است. در اکتبر سال 2004، کنگره ی آمریکا شمار اعضای نیروهای ویژه ای را که می توانند در کلمبیا حضور داشته باشند تا 800 نفر افزایش داد و هم زمان محدودیت موجود را برای پیمانکاران دست دوم را به 600 نفر رساند. به همان ترتیب، کنگره به کارگیری کمک نظامی « ضد مواد مخدر » را در راستای ضد شورش مجاز شمرد. تائیده ای که هم چنین استفاده از خدمات پیمانکاران دست دوم و شرکت های نظامی خصوصی را امکان پذیر می سازد.
درواقع واشنگتن با کنار گذاردن عذر و بهانه های معمول خود آن چه را که همواره یک واقعیت بود، رسمی کرد و این تداوم در تغییر، نام « برنامه ی پاتریوت » را به خود گرفت و محور جنگ از جمله به راستای مناطق نفتی نزدیک مرز ونزوئلا جابه جا شد. اما چریک ها که عملیات بهره برداری از منابع نفتی و ترابری آن را تنها برای شرکت ها فراملیتی و مشتی کلمبیایی، سودآور ارزیابی می کردند، سد راه این عملیات شدند. نخستین شرکتی که برای محافظت از زیرساخت هایش از مزدوران استفاده کرد شرکت تگزاکو بود. در سال های 1997 و 1998 شرکت انگلیسی دیفنس سیستم لیمیتد در عین حالی که دراستخدام شرکت های بریتیش پترولیوم ، توتال و تریاتون بود ، با ارتش همکاری می کرد ، در این همکاری از شرکت اسرائیلی « سیلور شدو » جهت تهیه ی اسلحه کمک می گرفت و به آموزش شبه نظامیان نیز می پرداخت.
در 13 دسامبر 1998، هلی کوپترها کلبه های سانتو دمینگو، حلبی آبادی واقع در نزدیکی ونزوئلا را بمباران کردند. براساس اطلاعات ارتش، اعضای یک گردان از چریک ها در آنجا مخفی بودند. ولی در واقع، 18 قربانی این حمله همگی از روستائیان بودند. این هدف توسط مزدورانی که در خدمت شرکت اکسیدنتال پترولیوم بودند ، نشان داده و بخشی ازعملیات نام برده در املاکی که متعلق به این شرکت بود، آماده شده بود. از همان املاک بود که هواپیمای فلوریدا ایراسکن با سه سرنشین آمریکائی که یکی از آن ها یک نظامی فعال بود، به پرواز درآمد. از آن تاریخ به بعد این افراد « ناپدید » شدند و دولت آمریکا از بازپس دادن آنان به دادگستری کلمبیا خودداری می کند. (12)
در سپتامبر 2003، بوگوتا قبول کرد قراردادی را با آمریکا امضا کند که براساس آن دولت کلمبیا متعهد می شد افرادی را که جنایاتی علیه بشریت مرتکب شده اند بدون موافقت واشنگتن به دادگاه جنایی بین المللی تحویل ندهد. در این صورت چه کسی جنایات و بزه کاری هایی را که مزدوران در خدمت شرکت های نظامی خصوصی مرتکب شده اند، مجازات خواهد کرد؟ مسئله دیگر این است : سیاست « امنیت دموکراتیک » رئیس جمهور آقای آلوارو اوریبه برپایه ی ایجاد یک گردان 25 هزار نفری از « سربازان کشاورز » ، جبهه های منطقه ای تامین امنیت درمحله ها و ایجاد شبکه ای یک میلیون نفری از « خبرچین ها » بنا شده است. همه دستگیری های گسترده ای که شامل حال کسانی شده که متهم به « همکاری با چریک ها » یا به جرائم موهوم دیگری هستند، زیر سر همین « خبرچین ها » می باشد. چه کسی این کارگزاران جدید جنگی که هر روز خطرنک تر و « خصوصی سازی » شده تر میشوند را کنترل می کند ؟ از شبه نظامیان گرفته تا « سربازان کشاورز » یا شرکت های نظامی خصوصی همه در واقع چیزی نیستند مگر نسخه امروزی و گسترده تر استراتژی ای که از همان سال 1967 به صورت نظریه زیر درآمده بود: « اگر یک جنگ محدود غیر اتمی موجب خطرات بیش از حدی شود ، در آن صورت روش های شبه نظامی را می توان به صورت مطمئن و مفید ی که استفاده از نیروهای نظامی را در جهت رسیدن به اهداف سیاسی امکان پذیر می کند ، به کار گرفت.» (13)
پانویس ها
1) آژانس برای توسعه ی بین المللی (U S A I D ) که در سال 1961 توسط پرزیدنت اف. کندی تاسیس شد، آژانس دولتی مستقلی است که مسئولیت تعاون برای توسعه و یاری رسانی بشردوستانه را برعهده دارد.
2) انستیتوی اطلاعاتی و عملیات ویژه ی اسرائیل.
3) همان آقای تائیر کلاین را در عملیات « معاوضه ی الماس در ازای آموزش نظامی » در کشورهای لیبریا و سیرالئونه باز می یابیم که در سال 1997 دستگیر و زندانی شد و سپس از زندان فرار کرد.
4) در پایان سال های دهه ی 1990، شبه نظامیان چند هلی کوپتر و چند مکانیسین جهت آموزش پرواز و تعمیرات دستگاه ها در اختیار گرفتند.
5) به مقاله ی « شبه نظامیان در بطن تروریسم دولتی کلمبیا » در لوموند دیپلماتیک آوریل 2003 رجوع شود.
6) به کتاب کائیسرو کاسترو خرمن به نام « به همراه بالا دستان : مراحلی از جنگ داخلی کلمبیا » رجوع شود. بوگوتا 2001.
7) دفترچه های بررسی استراتژیکی، شماره های 36 و 37، سیرپس، پاریس، ژوئن 2004.
8) نشریه ی ال تیمپو، بوگوتا، 20 ژوئن 2003.
9) به مقاله ی کن کوگن هایم، آسوشیتد پرس، 5 ژوئن 2001 « ایران - کونتراگیت : رسوایی تامین سرمایه ضدانقلابیون نیکاراگوئه از طریق سود حاصله از فروش اسلحه ی آمریکایی به ایران با وجود تحریم » رجوع شود.
10) « مزدوران » در نشریه ی سمانا، بوگوتا، 13 ژوئیه 2001.
11) « مزدوران اس. آ. » در نشریه ی ال تیمپو، 20 ژوئن 2004.
12) کائیسرو کاسترو خرمن - کتاب ذکر شده.
13) « جنگ در دنیای امروزین » نشریه ی نیروهای مسلح، بوگوتا، نیمه ی اوت 1976.
*) نام تحقیرآمیزی که به آمریکاییان ایالات متحده اطلاق می شد (مترجم).
**) نام هنرپیشه ی سریالی آمریکایی که بی اعتنا به قانون و اخلاق اجتماعی عمل می کند. (مترجم)
منبع: / ماهنامه / لوموند دیپلماتیک / 2004 / نوامبر ۱۳۸۳/۰۸/۲۶
نویسنده : هرناندو کالو اسپینا
مترجم : محمد زاهدی
نظر شما